۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

صدای خس وخاشاک را بشنوید: گفتگویی ماندگار با میرحسین؛ یک، جلوش تا بینهایت سبزها



متن ذیل حاصل مطالعات یکی از همراهان جنبش سبز است در بیانیه های مهندس میر حسین موسوی.
به گزارش تحول سبز، نویسنده این مطلب یکی از ما صفرهای بیشماراست.
فضای سیاسی امروز کشور آن چیزی نیست که سی سال پیش از این ایرانیان آرزویش را داشتند. مردم اینک از خود می‌پرسند چه چیز ما را از رسیدن به آرمان‌هایمان بازداشت و به شرایط فعلی رساند. این سوالی اساسی است که جا دارد درباره کوشش‌های امروز و فردای‌ ما نیز پرسیده شود. ما چه باید بکنیم تا سی سال بعد از نو با همین پرسش روبرو نشویم؟ ما تنها در صورتی به این اطمینان می‌رسیم که دستاوردهای سیاسی – اجتماعی خود را به زندگی‌های روزمره‌مان متکی کنیم. در طول یک قرن گذشته مردم ما از این قبیل دستاوردها کم نداشته‌اند، اما همه آنها متکی به مبارزه بوده است؛ تا فضای جهاد و تلاش وجود داشت این دستاوردها زنده بود و همین که مردم خسته می‌شدند یا تصور می‌کردند باید به خانه‌هایشان بازگردند محصول از میان می‌رفت.
مبارزه امری مقدس است، اما دائمی نیست. آنچه دائمی است زندگی است.
میر حسین موسوی _بیانیه ۱۳″
——————————————————————————–
۱٫جنبش سبز_ چگونه آغاز شد
جنبش سبز جنبشی بود که در اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری دهم شکل گرفت . اما آیا اعتراض ها فقط نسبت به همان نتایج بود ؟ چرا تفاوت انتخاب بین موسوی و احمدی نژاد تا اینجا بود که مردم پیروزی احمدی نژاد را بر نتافتند و به خیابان ها ریختند؟
مهندس موسوی این موضوع را به خوبی پاسخ داده است :
"از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ، بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود_. بیانیه ۱۶″
جنبش سبز از انتخابات متولد شد ، تا کید بر اینکه هر کس حق انتخاب دارد و باید همه صدا ها شنیده شود و این مردم آنقدر بزرگ هستند که خودشان برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرند و هیچ کس آنقدر بزرگ نیست که بتواند صدای همه ملت باشد .موسوی بدرستی تاکید دارد که خواست اصلی جنبش تحقق این شعار است که
"میزان رای ملت است"
۲.جنبش سبز _ اتحاد بر سر مطالبات حداقلی
"در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند کسانی که می گفتند میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند و این انتخاب پیوستگی آن زنجیره محکم به‌یاد ماندنی را ممکن ساخت. اصلاح واقعی از همین تمیز و مسئولیت پذیری برای انتخاب این و یا آن شروع می شود_. بیانیه ۱۸ "
ما همواره در حال انتخاب و تصمیم گیری هستیم و سلیقه ها و افکار و خواسته های ما آنقدر گسترده هستند که به احتمال بسیار زیاد نمی توان ۲ نفر را یافت که در همه انتخاب ها و خواسته ها و افکار و آرزو و درد ها و دغدغه هایشان یکسان باشند .اما می توان درد ها و دغدغه ها و خواسته ها و مطالباتی را یافت که ملیون ها نفر بر سر آن توافق دارند و برای آنها تلاش خواهند کرد . دوستان عزیز، اگر بخواهیم دنبال جنبشی باشیم که بدنبال تحقق همه آرمان ها و خواسته هاو مطالبات ما باشد و رهبران آن کسانی باشند با کارنامه هایی درخشان تر از خورشید و گذشته ای آری از اشتباه که کاملا مثل ما فکر می کنند و بر نظرات ما تاکید دارند و خواسته هایشان خواسته های ماست . به نظر شما این به رویا بیشتر نمیماند؟
دوستانی که تاکید دارند موسوی تمام شده و باید از او عبور کرد و او جنبش را به زوال و پایان می برد ، راه حل جایگزینشان چیست ؟ چه کسی را می توانند معرفی کنند که اجماع بیشتری بر روی او وجود دارد؟
۳. جنبش سبز _نیازبه نقد و گفتگوی همیشگی
"جنبش سبز، یک حرکت اجتماعی فراگیر است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی هرگونه مطلق نگری شرک آلود، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بیرون جنبش تاکید دارد. دیده بانی سیر حرکت و تحول جنبش از سوی همه فعالان و به خصوص صاحبان اندیشه و عمل امری حیاتی است که می تواند جنبش را از لغزش به ورطه تمامیت خواهی و فساد بر حذر دارد._بیانیه ۱۸"
این وظیفه همه کسانی است که خود را سبز میدانند .هر کس به قدر توان باید بگوید، بنویسد و نقد کند، خواسته ها و مطالبات خود را مطرح کند و در برابر انحراف ها ، تند روی ها و کند روی ها و … هشدار دهد .
مطمئن باشید اگر روزی رهبران جنبش دیکتاتوری تازه ای را بنا کنند .مقصر اصلی ما بوده ایم
البته باید توجه داشت که نقد های غیر منصفانه و غیر مستدل و تهمت ها و تخریب هایی که بوی تعفن غرض ورزی های شخصی و کینه های قدیمی و زخم های کهنه و.. از آنها به خوبی به مشام میرسد با جنبش و اتحاد ما همان می کند که تعریف و تمجید های بی مورد و پیروی هایی تنها از سر ارادت وعلاقه و سرسپردگی ……
به قول جناب مولانا: "سخت گیری و تعصب خامی است ……………. تا جنینی کار خون آشامی است"
به نظر من اینکه مهندس موسوی خود را همراه کوچک جنبش سبز می داند بسیار بیشتر از یک ژست سیاسی و تعارف کلامی است .
"زندگی ادامه دارد و افراد موقتی هستند. هر جمعی و جماعتی که سرنوشت خود را به بود و نبودکسان پیوند زدند سرانجام – حداقل با فقدان او – سرخورده شدند.هرگاه مردمی برای تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار کردند و به جاه‌ طلبان مجال دادند که در آنان طمع کنند.مردمی که می‌خواهند سرپای خود بایستند و حیاتی کریمانه را تجربه کنند جا دارد که از نخستین قدم‌هایی که به ناکامی‌‌شان می‌انجامد بابیشترین دقت‌ها پیشگیری کنند. تولد اینجانب نه هفتم مهر که روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حرکت شما به کیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این کلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شکسته‌ نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌ گونه تلقی کنید.بیانیه ۱۳″
۴٫جنبش سبز _نشانه های بزرگی یک ملت
"ملت ما اینک دارد نشانه‌های بزرگی خود را به نمایش می‌گذارد؛ آن تحول شگرفی که جامعه ما در تکاپوی تجربه آن است، این است. البته چیزی که اهمیت دارد خود این بزرگی است و نه نشانه‌های آن. نشانه‌هایش را باز می‌گوییم تا خود آن را باور کنیم که چونان بهار از راه می‌رسد و حیات ما را دیگرگون می‌کند؛ تا به مبارکی آن ایمان بیاوریم و از تغییراتی که ایجاد می‌کند نترسیم _بیانیه ۱۶″
این که جنبش سبز در تمام طول این مدت و در زیر وحشیانه ترین سرکوب ها و شکنجه ها و تجاوز ها ، هیچ گاه احساسی برخورد نکرده و اصل اساسی تاکید بر مبارزه بی خشونت و مسالمت آمیز را همواره سر لوحه کار خود قرار داده است می تواند نشانه ای باشد بر بزرگی این ملت و اینکه اینبار قرار است طرحی نو در اندازیم و بدانیم که در خشونت و تند روی و رادیکالیسم این مردم و خواسته های بحقشان است که قربانی میشود .
"خشونت چاره ساز نیست ….خشم مرکبی است که سوار خود را به زمین می‌زند درمقابل رفتارهای زشت امنیتی و تحریک‌های مدوام تبلیغاتی مردم حق دارند عصبانی شوند،
اگرچه این حقانیت تغییری در تبعات خشم آنان ایجادنمی‌کند.
ما به اندازه‌ای که از خود صبر و خرد نشان بدهیم از کوشش‌هایمان نتیجه می‌گیریم و اگر به سوی تندروی‌های بی‌‌دلیل بلغزیم چه بسا که حاصل یک هفته و یک ماه تلاش را در یک روز و یک صحنه جا بگذاریم. مردم ما از آن رو خود را شایسته رفتارهایی مناسب‌تر از سوی حاکمان می‌بینند که هوشیار و خردمندند،‌ و خردمند کسی است که نه فقط میان خوب و بد، بلکه میان خوب و خوبتر و بد و بدتر تمیز بدهد .بیانیه_۱۳″
وقتی که میبینیم ملت ما با تمام این هزینه ها از مسیر خود خارج نمی شود و راه را گم نمی کند و بازی نمی خورد و بازهم تاکید می کنم احساسی عمل نمیکند و دست به خشونت نمیزند بیشتر باور می کنیم بزرگی این ملت را
صبر و استقامت نکته مهمی است که به نظر من یکی از متغیر های تعیین کننده در معادله بین ملت و حکومت است .هر کدام از طرفین اگر بدون تاُمل و بدون اینکه نقاط ضعف و قوت طرف مقابل را بررسی کنند وارد عمل شوند شکست می خورند . اگر از جنبش سبز صبر را بگیریم دچار افراط و تفریط خواهد شد . بر عهده رهبران و فعالان و اندیشمندان و نظریه پردازان و نقادان و صاحب نظران جنبش سبز هست تا بین تولید پتانسیل های جدید و بروز ظرفیت های فعلی تعادلی همیشگی ایجاد کنند و راهی فراهم آورند تا مردم ما این راه سبز را آهسته ولی پیوسته تا سرانجامی که شاسیته این ملت است طی کنند .
به صبر و متانتی که در حرکت مردم وجود دارد نگاه کنید؛ خواسته‌هایشان را چنان با حوصله‌ای زندگی می‌کنند که گویی می‌توانند صد سال آنها را زندگی کنند؛ حوصله‌ای که مخالفانشان را خسته کرده است، حوصله‌ای که از رشد حکایت می‌کند._بیانیه ۱۶
همین نشانه هاست که جهانیان را به تحسین واداشته است ولی مهمتر از همه این مردمند که باید این بزرگی ها را باور کنند و ایمان بیاورند که می توانند .
۵. جنبش سبز _ نگاه به گذشته، امید به آینده
"جنبش سبز حرکتی در تداوم تلاش مردم ایران برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در برهه هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی خود را جلوه گر ساخته است._ بیانیه ۱۸ "
اگر دوره کنونی و آنچه بر ملت ما میرود را از تاریخ پر فراز و نشیب خود و همچنین سرگذشت جوامعی که از دیکتاتوری به دموکراسی پایدار رسیدند جدا کنیم ،بیقین در مورد نگاهی واقع بینانه به جنبش سبز به بیراهه میرویم .آنچه که امروز میبینیم این است که حکومت توانسته صداها را خاموش کند و اعتراض ها را سرکوب نماید ولو به بالاترین قیمت و هزینه …آری اگر تنها امروز را ببینیم باید اذعان کرد که جنبش در سطح خیابان قدرت قبل را ندارد و دیگر صدای الله اکبر کمتر بگوش میرسد و …. شاید اینطور به نظر برسد که شکست خورده است
اما اگر آنچه را که گذشته واقع بینانه تر نگاه کنیم درمیابیم که برای حکومت از میان تمام گزینه هایی که داشت ،تنها سرکوب باقی مانده و بس و اگر نشانه هایش را بپرسید خواهم گفت : لشگر کشی های ۲۲ بهمن، ۲۲ و ۲۵ خرداد از بارزترین آن ها است .
"و بدانیم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. ترساندن آخرین تیر ترکش است. مخالفانتان اشتباه کردند و در مقابل مسالمت و مقاومت شما آن را به کار بردند تا اگرکارگر نشود چاره‌ دیگری نداشته باشند بیانیه_ ۱۵″
بنابراین حکومت مجبور است اعمالی را که مدت ها مخفیانه و دور از نگاه جامعه و در سیاهچال ها انجام میداده را آشکارا در روز روشن به کف خیابان بکشاند و قید مشروعیت و آبرو را زده ، برای ترساندن مردم حتی به کار نکرده نیز اعتراف کند .
"برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است_ بیانیه۱۶″
و مگر غیر از این هم ممکن است که یک حکومتی ۲۶سال سابقه خودش را خودش زیر سوال ببرد و با بحران مشروعیت مواجه نشود .فراموش نکنیم کسانیکه از مردم سالاری دینی دم میزدند امروز جرات برگزاری انتخابات شورا ها را هم ندارند ….
اختلافات درونی و ریزش نیروها و تفرقه ما بین آقایان به حدی رسیده است که به نوه آیت الله خمینی بر سر مزار پدربزرگ اجازه سخنرانی نمیدهند و از دست آیت الله خامنه ای هم جز بوسیدن روی وی کاری بر نمی آید ….
اگر دیروز اختلاف نظر بین مجلس و دولت با اشاره غیر مستقیم رهبری حل میشد .امروز کار به جایی رسیده که سخنان و تقاضاهای علنی وی هم موثر نیست و دوستان دیگر ابایی ندارند اگر حتی در روز روشن نیرو بسیج کنند و بروند به اسم دانشجو هرچه از دهانشان درآمد به مجلس خامنه ای (اصطلاحی که به حق آقای لاریجانی به کار بردند ) بگویند ….و مثال هایی از این دست فراوانند که همگی را میتوان جزو دستاوردهای جنبش سبز دانست
تا هنگامی که جنبش سبز که برسر یک خواسته های عقلانی و مطالبات حداکثری_ حداقلی و درد های مشترک شکل گرفته است وپویایی خود را با نقد خویشتن و ترمیم کاستی ها و اشتباهاتی که خواسته یا نا خواسته مرتکب شده ، حفظ می کند و تکثر و احیانا تضاد آرا را به رسمیت میشناسد و همچنین براین دو راه بی بدیلِ اصرار بر مبارزه مسالمت آمیز و پرهیز از هرگونه خشونت و همچنین گسترش آگاهی ها به عنوان چشم اسفندیار حکومت تاکید دارد. می توان به آینده درخشان آن امیدوار بود و صحبت از زوال آن بی مورد است
بنابراین باید به آنچه بر ما میگذرد از بالا بنگریم و موفقیت یا شکست جنبش را در موفقیت یا شکست برای برگزاری راهپیمایی در یک روز خاص ارزیابی نکنیم .
۶٫جنبش سبز_ هر ایرانی، یک جنبش
"جنبش سبز بر پایه اصول و مبادی بنیادین خود، با تکیه بر شبکه های اجتماعی، بر فهم، اندیشه و نوآوری های مدنی ملت ایران تکیه دارد و دستیابی به آرمان هایی چون عدالت و آزادی را به شکوفایی این خلاقیت ها منوط می داند. شعار "هر ایرانی، یک ستاد" اینک می تواند به شعار "هر ایرانی، یک جنبش" تبدیل شود._بیانیه ۱۸″
دوستان عزیز همان قدر که این حق ماست که از رهبران جنبش بپرسیم برای این جنبش چه کرده اند .باید از خودمان نیز بپرسیم که ما برای این جنبش چه کرده ایم. بهتر نیست هر کدام ازما در کنار نقد عملکرد رهبران جنبش ،عملکرد خودمان را هم نقد کنیم واز خود بپرسیم : تا بحال برای گسترش آگاهی های خود و دیگران چه کرده ایم ؟ آیا راه های اطلاع رسانی کم هزینه و موثری برای پیوند بین شبکه مجازی و حقیقی یافته ایم ؟ آیا توصیه های دیگران در این زمینه را تا بحال امتحان کرده ایم ؟ در مورد شبکه های اجتماعی چطور ؟ آیا تا بحال سعی کرده ایم از فرصت هایی که در جمع دوستان و خانواده و محل کار و تاکسی و مترو و… استفاده کنیم برای تبلیغ جنبش سبز؟ …. برای افزایش حساسیت جامعه چطور؟ و …و آیا تا بحال یکبار وقت گذاشته ایم و منشور جنبش سبز را مطالعه کرده ایم؟ (دوستان عزیزم ، امیدوارم با طرح این موضوعات سوء تفاهمی پیش نیاید، من به هیچ عنوان در سطحی نیستم که بخواهم عملکرد اعضای فعال و خلاق جنبش سبز را نقد کنم و خدای نکرده زیر سوال ببرم )
به میزانی که ما برای گسترش آگاهی ها ، افزایش حساسیت و همینطور افزایش روح همبستگی در جامعه تلاش کنیم راه را برای ایجاد زمینه های بوجود آمدن یک دموکراسی پایدار هموارتر خواهیم کرد .
"این روزها هر نگاهی که به نگاهی می‌افتد از پیروزی می‌پرسد. کی به آن می‌رسیم؟ چه چیز ما را به آن می‌رساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش می‌اندازد؟ و چه چیز آن را کمال می‌بخشد؟…… همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند… آیا ما هم می‌توانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟ آری. المعروف بقدر المعرفه؛ انسان‌ها به قدری که بصیرت و آگاهی از خود به نمایش می‌گذارند در خور نیکویی‌ها قرار می‌گیرند. کما این که در این چند ماه مردم ما بیش از آن که از رنج‌های خود گنج به دست آورده باشند از برکات خردمندی خود بهره‌مند شده‌اند بیانیه _۱۴″
۷٫جنبش سبز_ یک …جلوش تا بینهایت سبزها
"آدمیزاد دور میزنه، مثل زمین ، مثل زمان ،مثل بهار ،مثل همه چیز ،آب،گل،درخت،زمین،ستاره،خورشید،منظومه ها ،کشکشان ها، مثل همه جهان !
هیچ بودی ، خاک بودی،دور زدی ، هیچ شدی ، خاک شدی
از تو چیزی که مونده :
کاری که کردی می مونه ،
هر کاری کردی می مونه
کاری اگر کردی می مونه ….
یک جلوش تا بینهایت صفر ها _دکتر علی شریعتی"
هموطنم ، همدردم
به خط کشی ها توجهی نکن ، نذار که نا امیدت کنن ، سبز بودن حق من و توست همانطور که این آب وخاک
نذار که این حق رو ازت بگیرن
نذار اونهایی که نمی خوان من و تو ، ما شویم ، به هدفشون برسن
بگو، بنویس ، اعتراض کن ، مخالفت کن ، توضیح بخواه ، مطالبه کن ، دغدغه هاتو فریاد بزن ، با صدای بلند
اما سبز باش
نذار توی ایدال ها غرقت کنن تا نتونی واقعیت ها رو ببینی . ما دو راه بیشتر نداریم یا باید انتخاب کنیم ، یا بذاریم دیگران به جای ما انتخاب کنن .تصمیم بگیر: بد یا بدتر( البته اگر معتقدی که سبز شدن انتخاب بین بد و بدتر هست و نه بیشتر!)
وقتی بین بد وبدتر بد رو انتخاب کنی پلی میسازی تا فردا بتونی بین بد و خوب رو انتخاب کنی و فرداتر بین خوب و خوب تر و این انتخاب ها تمومی هم نداره … و این من و تو هستیم که یا باید فردا رو خودمون بسازیم یا باید بشینیم تا دیگران برامون بسازن
اگه دغدغه این خاک و این مردم رو داری ، اگه ظلم رو برنمی تابی ، اگه نمی خوای دیگری به جای تو و برای تو تصمیم بگیره ، اگه خسته شدی از این همه استبداد و استسمار و استحمار ، اگه مدافع حق و اجرای قانون هستی، اگه باور داری به درد مشترکی که من و تو می تونیم با هم درمان کنیم . پس تو سبز هستی مثل من، مثل دیگری، بیا تا تنها به این درد نمانیم که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود …..
اعتبار و قدرت و مشروعیت جنبش ما به کسانی است که سبز شدن را برگزیده اند ، با همه ابهام ها و تردید ها و هزینه ها و پیروزی ها و شکست ها و نشستن ها و برخواستن ها و ضعف ها و قوت ها و اشک ها و لبخند ها….. و بر سر این انتخابشان ایستاده اند با قامتی سرافراز اگرچه مجروح و حبس کشیده ….
مردمی که شمار دقیقشان را کسی نمی داند و بهتر بگویم نمی تواند ،با تکثر فکر و اندیشه و مرام و تعلقات و آرزوها و دردها و دغدغه هایی که شاید تعدادشان از تعداد اعضای جنبش هم فراتر باشد …ما بیشماریم ، همه تحت یک نام ،با هویت هایی مستقل که هر کدامشان محترمند وبرای فردایی زندگی می کنند که هر کس به معنای کلمه یک رای بیشتر ندارد.
یک نام، یک جنبش ، یک ایران ، یک تاریخ ، یک ملت ،یک فردا ،
یک …. جلوش تا بینهایت سبزها
بسیار گفتم و بسیار نیز ناگفته ماند … سپاسگذار خواهم بود اگر نظرات خود را در نقد نوشته هایم بنویسید تا یکدیگر را در شکوفایی اندیشه هایمان یاری کنیم . به امید روز هایی بهتر _ارمیا
نقل از سایت کلمه

--
دریافت این پیام بدلیل تمایل شما به شنیدن صدای خس وخاشاک است
خواهشمند است برای اطلاع دوستانتان، این ایمیل رابرای ایشان فوروارد کنید
برای عضویت جدید در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+subscribe@googlegroups.com
برای لغو عضویت در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر