۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

::لـیـمـو میـ گهـ:: امده ام تا منو ببخشی

 

خدای مهربان و خوب من

امده ام تا منو ببخشی

همه میگویند من کفر میگویم

اما قسم به شب و همه ارامشش من تو را بیشتر از همیشه دوست دارم

انچه از گلایه به زبانم می اید چیزی جز ان نیست که دل و جانم از دست روزگار و مردمش به تنگ امده است

الهی تو فقط میدانی که فقط تو را دارم

تومیدانی که راز دار لحظه های غم و تنهایی ام فقط تو هستی تومیدانی و دیگر هیچکس نمیداند که در این پهنه بزرگ جز تو ندارم

الهی تو شده ای مامن تنهایی هایم

انچه در دل دارم و انچه بغض گلویم را بیش از پیش سنگین میکند را تنها تو میدانی و دیگر هیچکس نمیداند.

الهی ای زیبای من ای مونس تنهایی های من و ای نور قلب و دیده ام دلم برایت تنگ شده

انقدر دلتنگت شده ام که ................

نمیدانم دوست داری تا گوشه ای از انچه فقط برای تو درد و دل کرده ام را به تحریر در اورم یا نه؟

بگذار تا بنویسم بگذار تا تنهایی ام را باز گویم تا دیگران از داشته هایشان که الحق هدیه تو به آنهاست باخبر شوندو سجده شکر بر درگاهت بسایند

سالهای زیبایی از عمرم را که هدیه تو بود با رنج و سختی بسیار پیمودم تا شاید تغییری و تاثیری بگذارم در کمال ناباوری نه تاثیری و نه تغییری رخ داد اما هر روزش من تنهاتر شدم همه هدیه هایی که تو به من داده بودی را از دست دادم که زجراورترینش معصومیتم بود که کمرم را شکست به دور از انصاف نیست اگر بگویم وقتی همه داشته های مادی و معنوی ام را از دست دادم شکسته شدم اما انقدر ارزش نداشت که بتواند با معصومیت از دست رفته ام برابری کند.

بالطف خود دراوج بزرگترین اوهام نزدیکانم که از بار نگاههای سرزنش امیزشان رهایی نبود ریحانه بهشتی و گلی از استان بهشتت به من عطا کردی که به یمن نیک نامی که موهبت تو بود به نام فاطمه اراستمش ،زیبارویی که مونس داستان تنهایی من شد در ان هنگام که .....................

.............

.............

خدایا دیدی باز هم از به زبان اوردنشان شرمسار شدم

قطرات اشک بدرقه کلماتم هستند همیشه به اینجا که میرسم اشک شرم دیدگانم را فرامی گیرد

الهی با این دل ازرده چه کنم؟

الهی بار تنهایی کمرم را خواهد شکست

الهی من از نگاههای .........

الهی خسته ام

الهی صبر میخواهم و صبر

الهی باز هم صبر میخواهم و صبر و صبر و ............

نمیدانم چرا هنوز به رفتن هایش عادت نکرده ام

نمیدانم چرا هر چه بزرگتر می شود دوری اش سخت تر میشود

الهی میدانم تقدیر من و ریحانه ام جدایی است پس صبر بر من بخش تا از شراب صبر لبریز شوم

صابرا

رحیما

غفورا

به حق جلال و عظمتت از شراب صبر بر من ببخش تا در جوار رحمت و مغفرتت راه را از بیراهه بشناسم و انچه بر من مقدر ساخته ای با اغوشی باز پذیرا باشم

مهربانا تا بینهایت مدیون مهربانی و لطف تو هستم

 

 

--
دریافتـ اینـ پیامـ بدلیلـ اینکهـ شما یکیـ از بهترینـ اعضایـ شناختهـ شدهـ در گروهـ لـــــــیـــــــمــــــو هستید.
 
برایـ دیدنـ از گروهـ :
http://groups.google.com/group/lymoo
http://groups.google.com/group/lymoo
http://groups.google.com/group/lymoo
 
 
ساده ترینـ راهـ برایـ گذاشتنـ یکـ مطلبـ و فرستادنـ آنـ برایـ همهـ ، استفادهـ از لینکـ زیر استـ:
http://groups.google.com/group/lymoo/post
 
یا می توانید پستـ خود را به آدرسـ زیر بفرستید :
(اینـ بهترهـ)
lymoo@googlegroups.com
 
 
وبسایتـ عمومیـ :
http://1shadmehr.ir
http://1shadmehr.com
http://1shadmehr.ir
http://1shadmehr.com
 
 
my mail: lymoo.group@gmail.com
 
 
 
برایـ سایر گزینهـ ها ، بهـ اینـ گروهـ مراجعهـ کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa
 
با تشکر:
مـــدیــریــتــــ گروهـــ
http://1shadmehr.ir

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر