۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

كوچه باغي - محمدتقی خانی



كوچه باغي - محمدتقی خانی

تن تو بوي گل سوسن و سنبل  تن تو

چه هوايي ست خدايا  پس پيراهن تو

چنگ در زلفپريشان تو بردن  نتوان

مي توان گفت كه آه از دل چون آهن تو

هرچه داري همه در حد نهايت،‌ همه خوب

ميكشد، ميكشدم طرز سخن گفتن تو

همه هيچند و برايم تو دل انگيزترين

و دل انگيزتر از آن همه خنديدن تو

ساق و ساعد همه چون مرمر و ابريشم نرم

وه چه زيباست در آغوش سحر خفتن تو

بي تو بودن همه بد، با تو نشستن همه خوب

همه شب دست من و جام مي و دامن تو

امشب از پيلهء صد ساله برون آمده ام

گل آتش شده ام از نگه روشن تو

سبز بادا همه عمر تو به سرسبزي باغ

نيست بادا همه در باور من شيون تو

 

محمدتقي  خاني – متخلص به آرام

تهران


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر