۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

سگ ها و گرگ ها

سلام به همه ی شما دوستان عزیز در رادیو گل ها .این شعر زیبا از اخوان ثالث رو تقدیم میکنم به شما امیدوارم که لذت ببرید


سگ ها و گرگ ها

يك

هوا سرد است و برف آهسته بارد

ز ابري ساكت و خاكستري رنگ

زمين را بارش مثقال, مثقال

فرستد پوشش فرسنگ, فرسنگ

 سرود كلبه بي روزن شب

سرود برف و باران ست امشب

ولي از زوزه هاي باد پيداست

كه شب مهمان توفان ست امشب

 دوان بر پرده هاي برف ها, باد,

روان بر بال هاي باد, باران؛

درون كلبه بي روزن شب,

شب توفاني سرد زمستان.

 

آواز سگ ها:

 ـ «زمين سرد است و برف آلوده و تر,

هوا تاريك و توفان خشمناك ست؛

كشد ـ مانند گرگان ـ باد, زوزه,

ولي ما نيكبختانرا چه باك ست؟»

 ـ «كنار مطبخ ارباب, آنجا,

بر آن خاك اره هاي نرم خفتن,

چه لذت بخش و مطبوع ست؛ وآنگاه

غزيزم گفتن و جانم شنفتن

 ـ «وزآن ته مانده هاي سفره خوردن,»

ـ «وگر آن هم نباشد, استخواني.»

ـ «چه عمر راحتي, دنياي خوبي,

چه ارباب عزيز و مهرباني!»

 ـ «ولي شلاق! . . . اين ديگر بلائي ست . . .»

ـ «بلي, اما تحمل كرد بايد؛

درست ست اينكه الحق دردناكست,

ولي ارباب آخر رحمش آيد,

 گذارد, چون فروكش كرد خشمش,

كه سر بر كفش و بر پايش گذاريم

شمارد زخم هامان را و ما اين ـ

محبت را غنيمت مي شماريم . . .»

 

دو

 خروشد باد و بارد همچنان برف

ز سقف كلبه بي روزن شب,

شب توفاني سرد زمستان,

زمستان سياه مرگ مركب

 

آواز گرگ ها:

 ـ «زمين سرد است و برف آلوده و تر

هوا تاريك و توفان خشمگين ست

كشد ـ مانند سگ ها ـ باد, زوزه,

زمين و آسمان با ما بكين ست»

 ـ «شب و كولاك رعب انگيز و وحشي,

شب و صحراي وحشتناك و سرما؛

بلاي نيستي, سرماي پرسوز,

حكومت مي كند بر دشت و بر ما.»

 ـ «نه مارا گوشه گرم كنامي,

شكاف كوهساري, سرپناهي؛»

ـ «نه حتي جنگلي كوچك, كه بتوان

در آن آسود, بي تشويش, گاهي.»

 ـ «دو دشمن در كمين ماست؛ دايم

دو دشمن مي دهد ما را شكنجه

برون: سرما, درون: اين آتش جوع

كه بر اركان ما افكنده پنجه.»

 ـ «و . . . اينك . . . سومين دشمن . . . كه ناگاه

برون جست از كمين و حمله ور گشت

. . . سلاح آتشين . . . بي رحم . . . بي رحم

. . . نه پاي رفتن و ني جاي برگشت . . .»

 ـ «بنوش اي برف! گلگون شو, برافروز

كه اين خون, خون ما بي خانمان هاست.

كه اين خون, خون گرگان گرسنه ست

كه اين خون, خون فرزندان صحراست»

 ـ «درين سرما, گرسنه, زخم خورده,

دويم آسيمه سر بر برف, چون باد.

وليكن عزت آزادگي را

نگهبانيم, آزاديم, آزاد.»


http://www.dariushloves.blogfa.com



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر