۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

شعر

باسلام خدمت دوستان متاسفانه نام سراینده این اثر را نمیشناسم

در جهان مصلوب

شب است گردش تاریکی و ظلمت

محبت مثل آب حوض یخ بسته،

درخت دوستی خشکیده

راه عاشقی بسته

کسی حال کس دیگر نمی پرسد

ودستی از برای هم صدایی از بغل بیرون نمی آید

غم است و ناله و فریاد؛

دژخیم و هزاران فتنه و بیداد

داراست و صلیب و دشنه جلاد 

طلوع دیگری می باید اینک

صبح صادق را


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر