دوستان درود بر شما. این بار پیشکشی متفاوتی دارم. غزل میوه فروش از ایرج و احتمالا مرتضی احمدی. شاید خنده ای به لبی بیاورد. " غزل بنا"ی این دو که حتما یادتان است. خدایا یا بکش این دلبر و یا سر به راهش کن. http://www.4shared.com/audio/BVZqHjGs/Ghazale_Miveh_Froush-_Iraj-ahm.html به باران چه کسی یاد می دهد موسم پاییز طوری ببارد که هیچ گلی از خانه خود بیرون نیاید. شمس لنگرودی. کتاب " می میرم به جرم آن که هنوز زنده بودم. |
۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه
غزل میوه قروش
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر