۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

{تفريح و سرگرمي}, [4692] شیرین ترین فرهاد

شبی شیرین بزد فریاد ، که ای شیرین ترین فرهاد

و ای خسرو ترین شمشاد ، صدای تیشه ات آباد

منم لیلای دلبندت که دل خون است و پا در بند

تویی عاشق ترین مجنون ، ولی در بیستون آزاد

ببندم دیده بر خسرو ، که شاید رو کشم بر تو

تو شیرین می کنی سنگی ، چو عکسی بر دلت افتاد

چو می کوبی تو با تیشه ز غصه کوه را هر شب

به بانگ تیشه ات گویند که بر شیرین نفرین باد

خدایا کوه کن فرهاد شب و روزم نثارش باد

به جانم می زند تیشه شدم با بیستون همزاد

چه تلخ است بخت شیرینم که فرهاد است آیینم

ولی خسرو به بالینم و خونین دل از این بیداد

خوشا بر حال فرهادی که با یک کوه می جنگد

بدا برحال شیرینی که آزادیش رفت از یاد

مرا کندی به کوهستان به عشقی پاک با دستان

به جانم کندمت آنسان که مانی جاودان در یاد

به رازی گویمت اینرا تو کوه کندی و من دلرا

تو عکس من ، من از دنیا ، تو با تیشه، من از بنیاد


 

--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر