۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

Re: پرویز یاحقی

استاد گرامي جناب اقاي صالح با درود متقابل و سپاس از مراحم شما..حتما همين است که مرقوم داشته ايد.يک فرد بتمام معني استثنايي بود در زمينه هنر و اصولا بنظر من داراي شخصيتي خاص در ارتباطات و مراودات و دوستي و بطور کلي در تمامي اينگونه مصاديق اينکه مراتب لطف شما را در معرض ياران ديگر گذاشتم نيز بهمين دليل است که با شنيدن ساز شما و مطالب قبلي بسيار محتمل دانستم که شما نيز با خلق و خوي ايشان اشنايي داريد.براي من همان طورکه عرض کردم شخصيتي کاملا ويژه بود.اشنايي من با او بر ميگردد بسالهاي38 و 39 که البته هنوز در راديو نبودم ليکن بدليل عشق بسيار بکمک عمويم مرحوم پاشا سميعي که رييس وقت راديوبود با او اشنا شدم.و سپس در زمان دانشجويي در دهه چهل هم از طريق راديو و نيز در محافل و مجالس با او و تمامي هنرمندان ديگر اين اشنايي ايجاد شد.اما او البته يک وجود يکتا بود برايم که شرح حال و احساساتم را قبلا بيان کردم. تنها احساسم در اين فيلم اين است که احتمالا اقاي فرمان ارا ميتوانستند بجاي اينهمه تکيه بر مسئله خصوصي او به بسياري از وجوه هنريش بپردازند.البته صدا و کوير جايگاه مناسبي دارد.اما تصورم اين است که تمامي ان 48 ساعتي که او ديگر وجود نداشت و بيشترين وجه نگراني ان خانم ميتوانست نکته انتهايي داستان فيلم باشد.بي انکه حجمي تا اين حد را اشغال کند.پرويز بمن هم گفته بود.اين داستان را. و بهر حال اين ميشود سليقه امثال من هم باشد.ولي شاگردان بيشتر و سابقه دار تري از ان اقا حضور داشتند که ميتوانستند بي پرويز  پرويز گفتن در باره استاد بي تکرار خود.جناب استاد بگويند.و مراتب هنري وي را بيشتر بشکافند.از طول کلام عذر خواهم.چه ميشود کرد.گاه در زندگي عاشق لحظاتي پيش ميايد که معشوق را در درجاتي بسيار رفيع تر مي بيند و بقول مشيري بزرگ تنها اين دست اوست که مي نويسد.و قلب اوست که مانند دو شمعي که بر هم بگذارند بيشتر ميسوزد و روان تر ميچکد.همواره سپاسگزار ياران مهربانم هستم.پيوسته دلت شاد و لبت خندان باد
فرامرز سميعي

--- On Sat, 10/2/10, Shahriar Saleh <salehs100@gmail.com> wrote:

From: Shahriar Saleh <salehs100@gmail.com>
Subject: Re: پرویز یاحقی
To: fsamii@yahoo.com
Date: Saturday, October 2, 2010, 7:42 PM

جناب آقای سمیعی
با عرض سلام، شرح شما پیرامون استاد از دست رفته پرویز یاحقی و مراتب ارادتی که نسبت به او بیان می دارید و یاد خاطرات دلکشی که با هم داشته اید، مرا نیز تحت تأثیر قرار دارد. لازم دیدم با این مختصر مراتب سپاسگزاری خودم را از خواندن اینهمه احساسات پاک شما بیان کنم.
او براستی نابغه ای بود که بسیار خوش درخشید و باید بسی سپاسگزار بود که او در جامعه آن دوران رشد کرد و شهرت و محبویتی شایسته و بایسته یافت. اگر او اینک به دنیا می آمد به ظنّ قوی هرگز امکان عرضۀ استعداد خارق العادۀ خویشتن را نمی یافت. ولی اینک او با آنهمه آثار درخشان، جاودانه گشته است.
با مهر و دوستی، شهریار صالح  

2010/10/1 faramarz samii <fsamii@yahoo.com>
درود بیاران گرامم.چگونه از اینهمه لطف شما سپاسگزاری کنم.همزمان بانمایش فیلم زندگی یار نازنینم پرویز یاحقی.پیام های شما نازنینان از راه می رسد. همین چند روز پیش برایتان نوشتم که هنوز در سوکش نشسته ام و اینک گویی این فیلم داستان زندگی من است که با او به پیش میرود  چند سال از من بزرگتر بود اما انچنان در روحم عجین که گویی او منم.سازش که سحرم میکرد و بی نغمه ان هرگز کاری را بپایان نبردم.حرفهایش.عکسهای متنوع ازو ازان سالیان جوانی در کنار صبا و پیرنیا و قوامی واستادش .دایی گرامش حسین خان یاحقی.از عبادی که همواره سه تار را در دستان او میدید.وتار را که جلیل شهناز دفترش را بست.و نوازنده مورد علاقه اش مهدی خالدی که به اندازه کافی گفتند و شنیدیم.و صدای زنی که همچنان در 48 ساعتی که هیچ کس ازو خبر نداشت 43 بار زنگ زد و کویری که فرمان ارا سراب دریافت جواب تمامی پیامها را بخشکی خاک باران خورده بتصویر کشیده و کجاست انکس که بار دیگر بسیل این پیام ها جوابی بدهد.همان سراب و همان نغمه خاموش. بیش از پنجاه سال دوری.جدایی. رفتن در پی کار خویش و انگاه که جسم میرود تا در شیار دیگری بر روی زمین جا گیرد و روح پشت ستاره ها پشت ابر ها پشت نور خورشید پرواز میکند.ان دیگری باندازه تمامی سالهای فراق احساس دلتنگی میکند.واین بار دیگر پاسخی نیست
با تمامی وجودم و بهمراه اشکی که اینک ساعت هاست همچنان میبارد از شما نازنینان بخاطر اینهمه لطف سپاسگزارم
همواره دلت شاد و لبت خندان باد
فرامرز سمیعی




--
Shahriar Saleh, P.E.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر