۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

عماد خراسانی

با درود بر همنشینان گلها

شعری دیگر  از عارف     عاشق     عماد خراسانی    تقدیم   میگردد 

 
درد تمنا
 

گرچه در خاک برم درد تمنای تو را

تا پسین لحظه پرستم رخ زیبای تو را

کی شبی مست بیایی که من بی سرو پای

تا سحرگاه زنم بوسه سراپای تورا

نور باران شده از دوش مرا خانه دل

ای بنازم نگه  نرگس شهلای تورا

ما کسی را که نبینیم  پرستش نکنیم

بارها دیده دلم روی دلارای تورا

نه شگفت است بر آرم سر و از سر گیرم

صبح محشر غم عشق تو و غوغای تورا

تو امیدی ، تو نویدی، تو بهشتی، تو بهار

به چه تشبیه کنم ، چهره زیبای تورا ؟

من و اشک و غم و درد انجمنی ساخته ایم

به که تفویض کنم بزم مهیای تو را

منعم از باده کنی لیک ندانی غم هجر

ما نداریم دل سنگ شکیبای تورا

گر کسی نام خود افزود به شعر تو عماد

تا چه پرواست ز یک مشربه دریای تو را

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر