۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

Re: شاخه گل 457

درود بر هموند گرامی جناب مهدی مومنی،

 

با سپاس فراوان از یار ارجمند دیرپای "لطیف گچکار"، آنچه بنده می‌شنوم، همان است که شما نگاشته‌اید. آن بخش که بگمان بودید را بنده چنین می‌دانم:

 

سوسنها می گويند از ما ز چشمت رازی

 

تا دانایان گروه چه دانند و چه گویند

 

منت‌پذیر،

سیامک کسروی



--- On Sun, 12/19/10, Mahdi Momeni <mahdi_electronic@yahoo.com> wrote:

From: Mahdi Momeni <mahdi_electronic@yahoo.com>
Subject: Re: شاخه گل 457
To: latifgachkar@yahoo.com
Cc: Friends-of-Radio-Golha@googlegroups.com
Date: Sunday, December 19, 2010, 12:16 AM

 
 
جناب آقای گچکار, درود بر شما دوست عزیز
 
با تشکر از حضرتعالی بابت بارگذاری این برنامه زیبا. این کمترین اطاعت امر نموده و شعر تصنیف را تا آنجا که برای بنده امکان داشت بر روی کاغذ آوردم. البته به جز یک قسمت که آنرا با رنگ قرمز مشخص نمودم, گمان می کنم سایر ابیات درست نوشته شده باشد.
 
موفق و موید باشید
در پناه خدا
مهدی
 
 

به ديگري رو نکنم که ديده ام روي تو را

هواي مينو نبود هوايي کوي تو را

نسيم صحراي توام که آمدم به کوي تو

بهار سيماي توام نموده ره به سوي تو

من ره تو مي پويم جز تو را نمي جويم

به سايه باني ز نسترنها نشسته ام بي شکيب و تنها

فکنده سر چون بنفشه دارم که بي تو در اين بنفشه زارم

آشنا شد ز مهر تو اين دل مهربان من

روز و شب جز حديث تو نگذرد بر زبان من

من ره تو مي پويم جز تو را نمي جويم

هر جا در اين صحرا بينم نقشي از رويت

گيسوي سنبلها دارد بويي از مويت

سوسنها مي گويند از ما ز چشمت نازي؟؟؟؟

جادو شد نرگسها از نرگس جادويت

اي که تنها نظري با ما داري

آشکار از چه زما پروا داري

خوي خوشروي چو گل زيبا داري

حسن خوبان همه را تنها داري

خواهمت در بر من چون جان باشي

در کنارم چون گل خندان باشي

همه عمرم به سر اين سودا شد

که در اين خانه شبي مهمان باشي




From: latif gachkar <latifgachkar@yahoo.com>
To: Golha <Friends-of-Radio-Golha@googlegroups.com>
Sent: Sun, December 19, 2010 12:06:18 AM
Subject: شاخه گل 457

درود بر دوستان. به بهانه شب یلدا و به امید برآمدن خورشیدی تابناک فردایش شاخه گل چهار صد پنجاه و هفت از گلپا- شجریان و الهه با خواهشی پیشکش شما باد. آن نیز پیاده کردن و فرستادن متن ترانه  که از سیمین بهبهانی است و الهه می خواند

http://www.4shared.com/audio/TY7wHQIH/457-SG-Elahe-Golpa-Shajarian.html

بگو به باران
ببارد امشب
بشوید از رخ
غبار این کوچه باغ ها را
که در زلالش
سحر بجوید
ز بی کران ها
حضور ما را.
قسمتی از شعر جرس شفیعی کدکنی از کتاب " مثل درخت در شب باران"   



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر