۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

{تفريح و سرگرمي}, [9828] (جدی نگیريد) شوخي با آبادانيهاي خونگرم


 
امشب قراره ساعت سه نیمه شب عقب مونده ها رو شفا بدن... خواب نمونی
از سرسبزترین نقطه ی قلبم... یونجه نثارت می کنم.
آبادانيه يه پنجاه توماني تقلبي ميسازه لو ميره ميگيرنش...
آبادانيه ميگه از كجا فهميدين كار منه؟
ميگن: آخه گاگول كنار در دانشگاه سراسري سمبوسه فروشي كجا بوده؟!؟!؟
شنيدم آدم مهمي شدي... ميري دستشويي مگس ها به احترامت بلند مي شن!
يه آبادانيه لاغر مردنی میره سونا همه بهش چپ چپ نگاه میکنن برمیگرده میگه ها چیه وولک؟
آرنولد آب لمبو ندیدین؟!!!
 
نگريستم به گريستنت، گريستم به نگريستنت، گريستم و تو نگريستي، نگريستم و تو گريستي، گريستم ولی نگريستي!
(مخصوص ساعت 3 بامداد) یه سوال: اگه نصف شبی اس ام اس سرکاری بدم بیدارت کنم چی کار می کنی؟
يه تهرانيه مياد خالي ببنده روي آبادانيه رو كم كنه ميگه:
سگاي ما هر وقت بخان بيان تو خونه اول در ميزنن بد مييان داخل!
آبادانيه ميگه: ولك مگه سگاتون كليد ندارن؟!؟!
اگر عاشق شدی در شهر غربت ... سوار خر بشو برگرد ولایت!
يه سوالي چند وقته بدجوري ذهنم رو به خودش مشغول كرده: مي خواستم ببينم اسم پدر پسر شجاع قبل از تولد پسر شجاع چي بوده؟
آباداني و آمريكايي و فرانسوي داشتن تو آبادان رد ميشدن حرف از سرعت تكنولوژي بود...
فرانسوي ميگه ما برج ايفل رو دو هفته اي ساختيم.
آمريكايي ميگه ما پل سانفرانسيسكو رو يك هفته اي ساختيم.
ميرسن پالايشگاه نفت، آمريكاييه و فرانسوي ميگن شما اينجارو چند وقت طول كشيد كه ساختين؟
آبادانيه ميگه : اٍ اٍ اٍ ... من ۲ روز پيش از اينجا رد شدم اين اينجا نبود!
123 + 5 - 7 + 9 + 12 - 35 - 6 + 4 - ...
هر جور حساب مي‌كنم، تو آدم بشو نيستي
تولد دومين گوسفند شبيه سازي شده را بهت تبريك ميگم. خوشحالم كه ديگه تنها نيستي
ديرين ديرين ديرين ديرين ديرين ديرييييين ديييريريرين . . . . . . . . . . . بي ذوق با احساس بخون آهنگ پلنگ صورتي
يه آبادانيه وسط خيابون ايستاده بوده يه هو مي بينه سيل داره همه جا رو مي گيره .
عينک ريبونشو در مي آره مي زاره رو دمپايي ابريش هل مي ده رو آب مي گه تو خودته نجات بده مو يه خاکي تو سروم مي کونوم !
يه دفعه یه آبادانيه تو بيابون گم ميشه ، و داشته از تشنگی ميمرده .... خلاصه هی ميگفته آب آب آآآآآ آب .... يه دفعه ميرسه به يه چشمه دستاشو ميزنه تو آب ميکشه به موهاش ميگه آخيــــــــــش ، وُلک راحت شدم تيپ موهام خراب شده بود داشتم ميمردما  
آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون ‌چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاه‌ه‌ ... باز اين سيريش اومد!
آبادانيه ميره ميدون انقلاب بعد ميره پيشه يكي ازين مغازه‌هاي نوارفروشي، ميگه: كا، اين پوستر تمام قد مارو نداري؟!
صاب‌مغازه يك نيم نگاهي بهش ميندازه، ميگه: خير!!!
آبادانيه ميگه: ااه.. اينجا هم تموم كرده...
به آبادانيه خبر ميدن كه بابات مرده، ميگه: آخ جون... از فردا تريپ مشكي



--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر