۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

استاد شهناز

 

 

روزی روزگاری بی نامی تبریزی به من خرده گرفته بود (البته خیلی محترمانه و انسانی) که فلانی چرا سلائقت را در ارسالهایت منظور می کنی و راجع به آنها تبلیغ  می کنی و می نویسی: فقط بشنوید ، ببینید و لذت ببرید و...  و در لفافه خواسته بود مانند مرده شور عمل کنم که یعنی فقط بشویم و کاری به بهشت و جهنم رفتنش نداشته باشم و جالب آنجا بود که به دلیل بی اعتقادی ، نه نا آشنائی که از او بعید می نمود، به اصل عدم قطعیت گاوس- هایزنبرگ قاطعانه هم گروهی ها را به دو دسته عوام و خواص تقسیم کرده بود و معتقد بود که من فقط ارسال هایم را انجام دهم و در مورد آنها اظهار نظر و ابراز علاقه نکنم و این عوام و خواص هستند که تکلیفشان را با ارسالها روشن می کنند. غافل از این که موضوع عوام وخواص موضوعی نسبی است و چارچوب منطقیش از منطق کلاسیک ارسطوئی خارج است و در این باب فقط درست و غلط یا روشن و خاموش ویا صفر و یکی مطرح نیست که بگوئیم یا این ویا آن ، بلکه بین مفهوم نسبی عوام و خواص ، طیفی از انسان ها زیست می کنند که حتی می توانند در موردی، 50 در صد عامه و 50 در صد خاصه باشند و به عبارت بهتر درجه هائی از این دو وضعیت را داشته باشند و با اندک توضیحی در مورد آن موضوع، از در صد عوامیگریشان در آن موضوع کسر و به خواصیگریشان افزوده شود و اصولا هدف از اشاعه فرهنگی نیز حول همین محور می چرخد. شاهد مدعایم نظرات استاد کیوان ساکت است که همین امروز در صفحه آخر روزنامه روزگار درج شده است(به پیوست ). پس دوستان جوان بیائید اثری از استاد شهناز را ببینیم و بشنویم و هی سرکوفت وقت نداشته برای دانلود را به ارسال کننده بینوا نزنیم! و برای آنچه به ما هدیه می شود اندکی ارزش قائل شویم. ببخشید سرتان را درد آوردم. راستی شما جزء عوامید یا خواص؟  شاد و سربلند باشید-شرفی      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر