Sent to you by Hot News via Google Reader:
این مصاحبه روزی که من دستگیر شدم در روزنامه شرق منتشر شد، حاج عباس با نسخه ای از روزنامه به دفتر ما آمده بود و با او آخرین وداع را گفته و به وزارت اطلاعات رفتم! اما متن مصاحبه :
عباس پاليزدار چهره ناشناختهای در عرصه سياست ايران بود كه در سال 87 با انتشار سخنرانی از او در دانشگاه همدان روي سايتهای خبری به يكباره به چهرهای جنجالی و خبرساز تبديل شد. پاليزدار مطالبی عليه بسياری از شخصيتهای شناخته شده كشور مطرح كرد كه شكايتهای بسياری را به دنبال داشت.
در آن زمان عنوان شد كه پاليزدار تحت حمايت جريان سياسی خاص اقدام به اين افشاگریها و پروندهسازی كرده است. امروز پس از گذشت سه سال از ماجرا و تحمل بيش از يكسال و نيم زندان، پاليزدار با مرور آن حوادث عنوان میكند از سوی جريان انحرافی مورد سوءاستفاده قرار گرفته و اين جريان تا جايی از او حمايت كرده كه به هدفهای تبليغاتی خود برسد. پاليزدار در اين گفتوگو تاكيد كرد كه می خواستيم جريانی ايجاد كنيم كه بچههای جبهه و جنگ سوار آن شوند اما موجی شد كه جريان انحرافی از آن استفاده كرد. پاليزدار ميگويد اگر يكبار ديگر فرصت تحقيق و تفحص و رسيدگی به مفاسد اقتصادی برای ما فراهم شود، همين راه را میرويم اما اين بار مراقب هستيم از ما سوءاستفاده نشود. زماني كه برای قرار مصاحبه با عباس پاليزدار تماس گرفتم همراه با مهدی خزعلی در دادگاه بود.
گفتوگو با پاليزدار از رابطه و آشنايی او با مهدی خزعلی شروع شد كه او گفت با هم همسنگر بوديم. او بیسيمچی بود و من آرپیجیزن! اين دوستی البته مانع از آن نشد كه پاليزدار در سال 87 عليه آشنايان مهدی خزعلی زبان به انتقاد نگشايد و البته مورد حمايت همسنگر خود قرار گرفت.
براي مصاحبه كه تماس گرفتم گفتيد پيگير پرونده آقای خزعلی هستيد. انجام شد؟
يك بخشي امروز انجام شد. فردا بايد برويم براي وثيقه گذاشتن.
پرونده آقای خزعلی مربوط به چه مسالهای است؟
مربوط به يكسری مطالبی كه در گذشته نوشته و منتشر كردند. يكسری هم مطالبی است كه تازگی نوشتهاند.
آشنايی شما با آقای مهدی خزعلی از چه زمانی است؟
از زمان جنگ! اتفاقا قاضی امروز میگفت شما چرا دنبال كارهای آقای خزعلی هستيد؟! تفكرات شما با ايشان تفاوت دارد. گفتم اصل تفكرات ما به دوران دفاع مقدس بر میگردد. ما با هم همسنگر بوديم. همانطور كه آقای خزعلی گفت من آر.پي.چيزن بودم، ايشان بیسيمچی بود. هنوز هم همان كار را میكنيم. فقط گاهی جابجايی دركار داريم. شايد در حال حاضر در برخی مسايل با هم اختلاف نظر داشته باشيم.
زمانی كه در سال 87 پرونده شما در بحث تحقيق و تفحص از قوه قضاييه و اتفاقات پس از آن مطرح شد، آقای خزعلی هم با شما همراه بودند و آن اقدامات را تاييد ميكردند؟
بله! بنده خدا خيلی پيگيری كرد. حتی به اتفاق همسنگران ما با دعوت از خانواده من، برنامهای را در بهشتزهرا در قطعه شهدای خيبر برگزار كردند.
حضور شما در كميته تحقيق و تفحص از قوه قضاييه به چه صورتي بود؟ چطور دعوت شديد؟
من مدت طولانی با مجلس همكاری داشتم. اين همكاری از مجلس چهارم خيلی جدیتر شد.
به عنوان كارشناس؟
به عنوان مشاور در كميسيونها و كارشناس در مركز پژوهشهای مجلس در تحقيق و تفحصها! از آنجا كه من دبير يك ان.جي.او قوی به اسم خانه صنعت ايران بودم و بسياری از شعارهای نمايندگان مجلس هم حول حمايت از توليد، صنعت و اينگونه مسايل بود، با آنها همكاری داشتيم. نمايندگان به نگاههای تخصصی ما نياز داشتند، لذا در خانه صنعت نشست برگزار می كردند. حتی ما نمیرفتيم نمايندگان میآمدند. من نكاتی را به عنوان دبيرخانه صنعت درخصوص گلوگاههای مشكلات صنعت به تمام مسوولان نوشتم و ارايه دادم. از يك باب متاسفانه و از يك باب خوشبخانه فقط آقای هاشمیرفسنجانی موضوع را متوجه شد.
مربوطه به چه دوره مجلس ميشود؟
اواخر دوره ششم يا اوايل دوره هفتم مجلس بود كه آقای هاشمی به آقای محسن رضايی نوشتند. در آن زمان در حال تدوين چشمانداز 20 ساله بودند. آقاي هاشمی نامه نوشتند كه مطالب مهمی است از اين مطالب در تدوين چشمانداز در بخش صنعت استفاده شود و از ايشان در جلسات دعوت كنيد. در آنجا حضور كارشناسی ما در مجموعه قانونگذاری و تصميمگيری جدیتر شد. زمانی كه به جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام دعوت میشدم، اعضای هيات دولت و نمايندگان مجلس حضور داشتند بنابراين توانمندیهای ما بيشتر معرفی شد.
چطور به كميته تحقيق و تفحص معرفی شديد؟ زمينه همكاری شما مشخصا با كميته تحقيق و تفحص چه بود؟
در سال 80 زمانی كه مقام معظم رهبری موضوع مبارزه با مفاسد را طرح كردند، ما برای پيگيری اين مساله برنامهريزی كرديم.
منظور از ما چه كسانی است؟
منظورم در زمان دبيری همان ان.جی.او «خانه صنعت» است. دنبال اين بودم كه راهكاری يا دستگاهی را پيدا كنيم كه از طريق آن به مبارزه با مفاسد اقتصادی بپردازيم. در آن زمان بالاترين مجموعه نظام محكم به دنبال مبارزه با مفاسد بودند. اما توجيه ما اين بود كه همه ابزارهای لازم خودشان فساد دارند. میگفتيم دستگاه قانونگذار مشكل دارد. دستگاه مجری، دستگاه قضايی مشكل دارند.
چه كسانی با شما همفكر بودند؟
يك عده بچههای جبهه و جنگ بوديم. در همان ان.جی.او خانه صنعت كه در قالب آن، هم روحانی، هم رزمندههای دوران جنگ بودند.
اين مجموعه از چهرههای شناخته شده سياسی هم عضو داشت؟
بله، شناخته شده بودند. اما شايد راضی نباشند اسم آنها برده شود. بهتر است اسم آنها را نگوييم. زماني كه در جريان دستگيری ما همه آنها رفتند كنار معنايش اين است كه دوست ندارند ما اسمشان را ببريم. اسم بردن از آنها مشكلی از ما كم نمیكند بلكه شايد مشكلی برای آنها ايجاد كند كه صلاح نيست بگوييم.
در آن زمان در مجلس مطرح شد كه خانم آجرلو نماينده كرج شما را به كميته تحقيق و تفحص آورده است.
ما خودمان خانم آجرلو را آورديم. آمدن خانم آجرلو توسط بچههاي جبهه و جنگ بود.
همسر ايشان نظامی و از فرماندهان جنگ بودند؟
نخير، همسر ايشان قاضی هستند. آن زمان قاضی دادگاه انقلاب كرج بودند. ما از طريق دو تا از اخویهاي ايشان حاج داوود و حاج احمد كه از فرماندههان جنگ بودند و شهيد شدهاند اين خانواده را میشناختيم. برادرهای شهيد ايشان همسنگر و رفقای ما بودند. بچههای جنگ به حاج احمد به خصوص ارادت خاص داشتند. ما ابتدا سراغ عباس برادر جانباز خانم آجرلو رفتيم. گفت من تحصيلاتم پايين است. سوادش را ندارم و نمیتوانم. خواهرشان را پيشنهاد كرد. اتفاقا آقای زاكانی هم كه رييس بسيج دانشگاهی دانشگاه تهران بود، خانم آجرلو را از زمان رياست بسيج خواهران میشناخت. اين آشنايی موجب شد خانم آجرلو انتخاب شوند.
در آن زمان كميته تحقيق و تفحص شكل گرفته بود؟
نخير! هنوز شكل نگرفته بود اما در برنامههای ما بود. از جمله مواردی كه وقتی خواستيم خانم آجرلو را بياوريم با ايشان مطرح شد. اين بود كه خانم آجرلو گفت شرط من اين است كه شماها هم باشيد، گفتند اينگونه نشود كه من آبروی حاج احمد و داوود را ببرم. ما از ايشان سوال كرديم شما اهل مبارزه هستيد؟ گفتند بله هستم. به ايشان گفتيم اصل برنامه ما مبارزه با فساد است. گفت شما در همه مراحل با من باشيد، من هم همكاری میكنم. اين عين حرفهايی است كه در باغی در چهاردانگه با هم نشستيم و زديم. زمانی كه كار را شروع كرديم ما همانطور كه وعده داده بوديم، عمل كرديم.
مشخصا زمانی كه برنامه پيگيری مبارزه با مفاسد را در دستور كار خود قرار داديد چه بخش و جريانی مدنظر شما بود؟ چون در نهايت پيگيریهای شما منجر به طرح تحقيق و تفحص از قوه قضاييه شد.
ما گفتيم هرگونه فسادی ثبت و ضبط آن در قوه قضاييه است. به همين دليل گفتيم بهترين نقطه جمعآوری اطلاعات قوه قضاييه است. دوستان هم در مجلس هم با نظر ما موافق بودند.
از يك نهاد بالاتر حتما مجوز داشتيد؟
در ابتدای امر ما شروع به يك تحقيق و تفحص خودسرانه كرديم. البته شايد خودسرانه نشود گفت به دليل آنكه هر نماينده مجلس خودش يك جايگاه قانونی دارد و میتواند به تنهايي تحقيق و تفحص و نظارت بر دستگاههای ديگر داشته باشد. ما از همان اختيار كه قانون به يك نماينده داده بود خانم آجرلو را به عنوان اهرم جلو قرار داديم و شروع به تحقيق و تفحص در مورد فساد كرديم.
قبل از آن خودتان پرونده و اطلاعاتی از مفاسد جمعآوری كرده بوديد؟
بله! يكسری تخلفاتی مثلا در بحث زمينخواری داشتيم.
شما در گزارشهايتان مشخصا از افراد اسم بردهايد، اين پروندهها چه زمان جمعآوری شده بود؟
آن اطلاعات را زمانی كه به موضوع ورود كرديم، به دست آورديم.
می خواهم بدانم آگاهانه سراغ افراد رفتيد و آنها را انتخاب می كرديد يا نه؟
آن آدمها از نظر من گزينش شده نبودند. ولی شايد كسانی كه به من میگفتند مثلا خبر داری فلان فرد هم مشكل دارد و روی آن كار كنيد، با انگيزه می گفتند. واقعيت اين است كه برای من مهم نبود آن فرد كيست؟ برای من مهم اين بود كه هر چه فرد دمكلفتتر، عشق من بيشتر بود تا دنبال جمعآوری اطلاعات بروم. چپ و راستش برای من اهميت نداشت.
آدمهايی كه شما روی آنها دست گذاشتيد و عليهشان پرونده مطرح كرديد، افرادی بودند كه بعضا منتقد دولت بودند. نمايندهای مانند خانم آجرلو هم در مجلس از طيف حاميان دولت شناخته میشد اين شائبه مطرح شد كه دولت از شما حمايت میكند و شما با هماهنگی دولت افراد را برای زدن انتخاب میكنيد.
من بدون در نظر گرفتن زاويه فكری وارد اين ماجرا شدم. در شروع كار هم كسی به من جهت فكری نميداد. اما در دل كار اين اتفاق افتاد. من وقتی وارد يك كارزار شده بودم دنبال اين بودم كه نيروهای خودم را قویتر كنم. پشتوانههای قویتری بياورم به دليل آنكه وارد يك كارزار شدم. ناچارا پيش آقای احمدینژاد رفت و آمد ما زياد شد.
با آقای احمدینژاد جلسه داشتيد؟
بله! جلسات متعددی با مجموعه رياستجمهوری و شخص آقای احمدینژاد داشتيم. آقای احمدینژاد در شعارهايش هميشه مبارزه با فساد را مطرح میكرد و ما فكر ميیكرديم حتما اين شعارها قرار است به عمل تبديل شود. بنابراين سمت ايشان زياد رفتيم و نمايندههايی هم در وسط كار وقتی ديدند ما جدی هستيم، كمكم به ما پيوستند. البته تشكيل كميته تحقيق و تفحص و اينكه به مصوبه مجلس تبديل شود، زمان زيادی برد. بعد هم كه مصوبه مجلس شد، با وجود اينكه مصوبه مجلس را داشتيم، خيلی تلاش كرديم تا به قوه قضاييه ورود كنيم. اجازه ورود به دستگاه قضايی را نداشتيم. عنوان میشد قوه قضاييه زير نظر رهبری است و اجازه ورود نداريم. تا اينكه نمايندگان ملاقاتی با رهبری داشتند و مجلس با رهبری برای انجام اين كار هماهنگی انجام دادند. دستور اكيد رهبری اجازه ورود به قوه قضاييه را داد.
در اين مراحل هم آقای احمدینژاد حضور داشتند؟
نخير، در اين مراحل هيچ حضوری نداشت. فقط مجلس و همان كميته 24 نفره تحقيق و تفحص و آقای حدادعادل بودند. شايد اين حرف كه آقای احمدینژاد در حاشيه ماجرا از رهبری كمك خواسته باشند، درست بوده باشد.
آيا شما پيش كسی هم رفتيد؟
بله، ما در آن مراحل با خانم آجرلو، پيش آقای احمدینژاد رفتيم.
تضمينی به شما داده شد كه با پيگيری اين پروندهها مشكلی برای شما پيش نمیآيد؟
آقای داوود احمدینژاد لايحهای را به من نشان داد كه اين لايحه يا در زمان آقای خاتمی تهيه شده و مسكوت مانده يا در دوره خود آقای احمدینژاد استارت خورده است. بر اساس اين لايحه، هر فردی كه در دستگاه خودشان نسبت به رييسشان به فسادی برمیخورد و گزارش به دستگاه امنيتی و نظارتی میدهد، مورد حمايت قرار میگرفت و حتی مجهز به اسلحه میشد. رييس سازمان حق برخورد سازمانی نداشت و اگر برخوردی میشد، رياستجمهوری حمايت میكرد. آقای داوود احمدینژاد به من گفت: ما اينگونه به دنبال مبارزه با فساد هستيم و حمايت میكنيم. اين لايحه فقط برای شما تهيه نشده است. ما دنبال اين هستيم همه مردم، همه جمعيت 70 ميليونی تبديل به نيروهای امنيتی در مبارزه با مفاسد شوند.
شما پيشبينی میكرديد سرانجام كار به بازداشت شما منجر شود؟
در ابتدا نگرانی نداشتم. وقتی كار استارت خورد، سعی میكردم به خودم بقبولانم با قانون محكم و قوی مشكلی پيش نمیآيد. اما در اواخر كار و پايان ماجرا به اين يقين رسيدم كه حتما با من برخورد خواهد شد.
اگر قبول كنيم كه هدف شما- همانطور كه خودتان ميگوييد مبارزه با فساد و افشاگری در اين زمينه بوده است- يك نقطه تلاقی با دولتی داشتيد كه شعار مبارزه با فساد و افشای اسامی مفسدان را میداد. آيا انگيزههای شما يكی بود؟
خير! اعتقاد ندارم انگيزهها يكی بود. بارها گفتهام كه دولت به هيچوجه، انگيزه مبارزه با فساد را نداشت. اين امر برای دولت فقط يك نردبانی برای بالا رفتن بود. مردم هم از اينكه فساد در كشور بيداد میكرد به ستوه آمده بودند. برای مردم مهم نبود چه كسی میخواهد با فساد مبارزه كند. مهم اين بود كه يك نفر حقشان را از گلوی مفسدان دربياورد. با اين شعاری كه سر داده شد، مردم گمراه شدند. امثال پاليزدارها هم ابزار شدند كه مردم بپذيرند قرار است با فساد مبارزه شود.
شما خودتان متوجه نبوديد ابزار دست جريانی سياسی برای اهداف سياسی قرار گرفتهايد؟
خير! متوجه نشده بودم. زمانی متوجه شدم كه نزديك پايان كار بوديم. يعنی زمانی كه سخنرانیهای ما بود. پيش از آن برای رفتن به سخنرانیها تشويق میشديم اما يك هفته قبل از بازداشت، ناگهان اعتراضها شروع شد كه پاليزدار داری چه كار میكني؟ چرا داری شلوغ میكنی؟ چرا شروع به زدن همه كردهای؟
مشخصا اين انتقادات از چه زمانی شروع شد؟
از جلسه سخنرانی اصفهان برمیگشتم كه اعتراضها شروع شد.
دولت يا مجلس؟
مجلس نگرانتر بود و خيلی پيشتر از دولت، اعتراضها را شروع كرده بود. مجلسیها با من تماس گرفتند كه اسامی برخی از افراد را از فهرست حذف كنيد. اسم هفت نفر را بردند كه مشخصا خواستار پاك شدن اسم آنها از گزارش بودند.
اين گزارش قرار نبود علنی شود چرا اصرار داشتند اسامی پاك شود؟
حرف ما هم همين بود. من میگفتم شما گزارش ما را كه علنی نمیكنيد. اسم هركسی را خواستيد، حذف می كنيد. میگفتند نه! منتشر شود، ريشه گزارش را میخواهند. ريشه گزارش را شما نوشتهايد و اسم برده شده است. من گفتم اسم كسی را خط نمیزنم. به نمايندهها گفتم شما میتوانيد در گزارش اسامی را حذف كنيد اما مطمئن باشيد من به حوزه انتخابيه شما خواهم آمد و خواهم گفت كه ايشان اسامی بخشی از مفسدان اقتصادی را خط زدهاند. آنها نگران میشدند كه قرار بود اين كار ابزار و نردبان بالا رفتن برايشان باشد حال دارد به ضررشان استفاده ميشود.
دولت چه اعتراضی داشت؟
يك هفته قبل از بازداشتم، از اصفهان برمیگشتم كه آقای داوود احمدینژاد با من تماس گرفت و گفت پاليزدار تو اسم همه را گفتهای، قرار بود اسم همه را نگويی! تو داری همه را با ما درگير میكنی و به اسم ما تمام میشود. از همانجا برای من يقين حاصل شد كه با ما برخورد خواهد شد. گفتم مگر قرار بوده غير از اين عمل كنيم؟ خانم آجرلو هم زنگ زد و گفت تو داری آبروی ما را میبری! گفتم مگر قرار ما از اول همين نبود؟ دو يا سه روز به بازداشت بود كه با من تماس گرفتند و من گفتم هر سوالي داريد برويد از آقای احمدینژاد بپرسيد. پس از اصرارها و تماسهايی كه گرفته شد در نهايت جلسهای با آنها در پاستور در نهاد رياستجمهوری برگزار شد. اتفاقا دستگاه مربوطه ما را تشويق كرد. عين جملهای كه در آن جلسه به من گفتند اين بود كه تو شهيد زنده هستی. تو كاری كردهای كه فقط شهدا كردهاند. هيچ فردی جرات بيان اين حرفها را نداشته است؛ اما از من خواستند كه دو هفته سكوت كنم. برای سخنرانی جایی نروم و گوشی تلفنم را خاموش كنم. گفتند بعد از دو هفته، مصاحبهای انجام بده و يك مقدار فضا را تلطيف كن. من به آنها گفتم كتمان نمیكنم. گفتند ما هم نمیخواهيم كتمان كنی! من به حرفشان گوش ندادم و تلفنم را خاموش نكردم. فردای آن روز از دفتر دادستانی تماس گرفتند. پشت خط خودش را معرفی كرد و گفت من قاضی مرتضوی هستم. گفتم بله. شناختم يكی از متهمان پرونده ما! گفت من متهم پرونده شما هستم؟ گفتم بله. به ايشان گفتم كميته تحقيق و تفحص شما را چندينبار براي پاسخگويی احضار كرده اما نيامديد. گفت: باشد من چه زمانی بيايم برای پاسخگویی؟ گفتم: بگذاريد با نمايندهها هماهنگ كنم. گفت: پس من دو ساعت ديگر تماس می گيرم كه شما به من زمان بدهيد كه چه زمانی برای پاسخگويی بيايم. وقتی زنگ زدم مجلس تنها كسی كه گوشی را جواب داد آقای دهقان بود. بقيه جواب ندادند. دفعه اول كه زنگ میخورد جواب نمیدادند دفعه دوم میگفت برقراری تماس امكانپذير نمیباشد. آقای دهقان فقط جواب داد: «آقای پاليزدار، انگار تو هوس آب خنك خوردن كردهای و ما را داری به دردسر میاندازی.» گفت: شما خارج از مسايل صحبت میكنی و من گفتم كجای كار من بدون برنامه و خارج از قرارها بوده است؟ دو ساعت بعد آقای مرتضوی زنگ زد كه چه زمانی قرار شد من برای جلسه بيايم. گفتم: نمايندگان را پيدا نكردهام. آقای مرتضوی گفت: فردا با حكمات بيا دادستاني ببينم تو چه حكمی داری. بعد، هر سوالی داشتی ميیتوانی بپرسی. فردا رفتم و همانجا بازداشت شدم. گفتند تا مدارك حرفهايی كه زديد را نياوريد، نمیتوانيد آزاد باشيد و مرا به اوين بردند.
بازداشت شما چقدر طول كشيد؟
حدود يكسال و نيم در بازداشت بودم.
چه حكمی برای شما صادر شد؟
در مرحله اول دادگاه بدوی به 10 سال زندان محكوم شدم كه در تجديد نظر از بخشهای امنيتی تبرئه شدم و به شش سال زندان قطعی محكوم شدم.
الان با وثيقه بيرون هستيد؟
بله با وثيقه، موقت آزاد هستم.
باند پاليزدار كه عنوان میشد را چه كسانی تشكيل میدادند؟
بخشی از اين باند پاليزدار، خانواده من بودند. همسرم، برادرم و برادر همسرم و باجناقم بودند كه همگی بازداشت شدند و افراد ديگری كه هيچ دخالتی در افشاگریها نداشتند. مجموعه كسانی كه در اين پرونده مورد آسيب قرار گرفتيم شكايتی را از عوامل بازداشت تهيه كرديم. شكايت ما در حال رسيدگی است.
سوالی كه میخواستم مطرح كنم درباره جريان انحرافی است. تحليلی وجود دارد كه جريان انحرافی از ماجرای كه شما با افشای اسامی برخی مقامات و مسوولان عليه منتقدان دولت به راه انداختيد، شكل گرفت و جريانی از اقدام شما استفاده سياسی خود را كرد. شما چه نظری در اينباره داريد؟
من، نه به عنوان پاليزدار كه به عنوان يك تحليلگر، اگر بخواهم سخن بگويم، میتوانم تاييد كنم كه اقدام ما باعث شد قبحها شكسته شود و بتواند فكرهای جديد و جريان جديدی وارد ميدان شود. من دوست داشتم بچههای جنگ، سوار اين موج شوند اما متاسفانه میبينم كه جريان انحرافی سوار اين موج شده كه اصلا نه تنها خودش اهل مبارزه نيست بلكه خود اين جريان از بزرگترين مفسدان اقتصادی است. يعنی اگر روزی قرار باشد از جريان انحرافی تحقيق و تفحص كنيم به مراتب فساد اينها بيشتر است. من چندين مورد از فساد اين جريان مانند همان هتل هفت ستاره رامسر كه چندين هزار متر زمين و جنگل سفيد تمشك رامسر در حال تخريب هستند را جمع كردهام. برای كارشان اسم ساخت هتل گذاشتهاند تا اراضی كه عتيقهجات در آن بوده را به تاراج ببرند.
تحليل شما از عملكرد جريان انحرافی چيست؟ فكر میكنيد هدف اصلی اين جريان انحرافی در نهايت كجاست؟
جريان انحرافی دنبال زدن ريشه و اصل اسلام است. مفسدان شايد فقط چپاولگر بيتالمال از باب شكم خود و خانوادههايشان باشند اما نگاه جريان انحرافی زدن اصل اسلام است. من جريان انحرافی را بسيار خطرناكتر از همه مشكلات و مصايب ديگر نظام میدانم. حتي جريان انحرافی خطرش بيشتر از سازمان منافقين و مجاهدين است. به نظرم منافق واقعی، بالفطره و ذاته همين جريان انحرافی است. شايد منافقين يك عده جوان را گول زده و در واقع فريب دادند اما اين جريان انحرافی به ذات منافق و فريبدهنده است. از ريشه با نفاق جلو آمدهاند. با چهره ديگری روی كار آمدهاند اما در عمل كار ديگری را در جامعه اجرا میكنند.
اين بحث جنگيری و رمالی كه اين روزها مطرح است و عنوان میشود بخشی از دولت و جريان انحرافی مدعی استفاده از آن هستند، صحيح است؟ شما در جريان آن هستيد؟
بله! كاملا درست است. من موثق اطلاع دارم. از نزديك با آدمای موثرشان ارتباط داشتم و میتوانم تاييد كنم كه مدعی ارتباط با عالم ماوراالطبيعه هستند. اصلا ما چنين چيزهايي در تاريخ نداشتيم. مطالب جديدی است. اينها میخواهند بگويند امام زمان(عج) ظاهر است و وقتی امام زمان(عج) ظاهر است، ديگر ولیفقيه معنی ندارد.
برخي از اعضاي اين جريان عنوان كردهاند كه بايد زمينه ظهور امامزمان(عج) را فراهم كنند. به اعتقاد شما اين جريان به امام زمان(عج) و مهدويت اعتقاد راسخ دارد يا استفاده ابزاری میشود؟
استفاده ابزاری ميكنند. كسی كه واقعا به امام زمان(عج) و خدا معتقد باشد به همين سادگی رفتارهای اين جريان را انجام نمیدهد كه مثلا بروند سراغ يك نفر، بعد زمين بزنند و بگويند بجهنم، بروند سراغ فردی ديگر.
به اعتقاد شما دولت برای برخورد با شما مخالفتی نداشت؟
من حتی معتقدم خواست دولت بود كه با من برخورد شود. اگر پاليزدار بيرون بود، پي برده بود جريان از چه قرار است! و آنها به هدفی كه میخواستند نمیرسيدند. ممكن بود من افشاگریهای ديگری انجام بدهم و بگويم اينها هيچ حمايتی از مبارزه با فساد نكردهاند. به همين دليل به نتيجهای كه میخواستند، نمیرسيدند. من میگويم خواست آنها بازداشت من بود.
در جريان انتخابات، شما از زندان، نامهای هم بيرون داديد و اظهارتتان درباره آقای هاشمی را پس گرفتيد. ماجرای آن نامه چه بود؟
زماني كه مناظرههای انتخاباتي از تلويزيون پخش میشد، من زندان بودم. وقتی مناظره آقای احمدینژاد با يكی از كانديداها را ديدم، زنگ زدم به دفتر آقاي احمدینژاد. پشت تلفن تشخيص نمیدادم چه كسی است اما مطمئن هستم كه وقتی گفتند پاليزدار پشت خط است، يكي از افراد موثر در دفتر آقای مشايی يا يك فرد تصميمگير پشت خط آمدند. به آن فرد گفتم؛ اين بازی را تمام كنيد. گفتم اسامی بقيه مفسدان را هم بگوييد. گفتم من میبينم برخی از مفسدان اطراف شما هستند و شما اعتراضی نميكنيد
يعني شما از آقاي احمدينژاد ميخواستيد مواضع خود با برخي از حاميانشان در انتخابات را جدا كند؟
بله. اين نمیشود كه اسامي برخی را ببرند و نسبت به برخي ديگر كه از ايشان حمايت میكردند، بیتفاوت باشند. حداقل حرف من، اين بود كه مبارز با مفسد يعني پاليزدار نه احمدينژاد! وگرنه بايد اسامی همه را میبردند. به آنها گفتم اگر اين كار را نكنيد، من از زندان نامه مینويسم و از همين جا از آقای هاشمی عذرخواهی ميكنم و میگويم ما اصلا پروندهای از آقای هاشمی نداشتيم. آنها گوش نكردند. من هم كار خودم را انجام دادم.
از داخل زندان يك نامه نوشتم كه سند و مدركی كه ما از آقای هاشمي داشتيم سوءاستفاده مالی نبوده است و از اينكه ما موجب شديم در مناظرهها پيكان به سمت شما برود، عذرخواهی میكنم. بعدا به من میگفتند آن زمان كه هاشمی يال و كوپال داشت تو عليه هاشمی حرف زدی، حالا كه يال و كوپال او ريخته، تو از هاشمی حمايت ميكني؟ من هم پاسخ دادم هميشه از واقعيتها دفاع میكنم. مطالبی كه از آقای هاشمی گفته شد، مطالبی بود كه آنها به من داده بودند و گفته بودند اين حرفها را بزن؛ اينها سندهای تحقيق و تفحص من نبود. آنچه در سند تحقيق و تفحص من از خانواده آقای هاشمی بود، خبطهای قانونی و بهرهبرداری از خلأهای قانونی بود؛ سوءاستفاده و خلاف قانون نبود.
يك اشتباهی ما داشتيم و آن، اين بود كه از طرف فردی به نام علي نوراللهی اسنادی در اختيار ما گذاشته شد كه اين نام واقعی اين فرد نبود. بر اساس مدارك او عليه آقای هاشمي حرفهايی زديم كه اشتباه بود. به همين دليل نمیخواهم ديگر بدون سند و مدرك حرفی بزنم كه پشيمان شوم. اگر باز هم مسووليت تحقيق و تفحص از مجموعهای را به من بدهند، مطمئن باشيد كه همين روش را طي میكنم كه رفتم، چون ما مسوول پاسداری از خون شهدا هستيم.
آقاي پاليزدار، من از صحبتهای شما اين برداشت را میكنم كه جنابعالی بحثی را به عنوان مبارزه با مفاسد اقتصادی به راه انداختيد كه جريان انحرافی از آن استفاده كردند و مورداستفاده ابزاری و تبليغاتی جريان سياسی خاص قرار گرفت. شما قبول داريد؟
بله، سی دی سخنرانی من در جريان انتخابات تكثير و در روستاها پخش شده بود. من اصلا تمايل نداشتم اين اتفاق بيفتد اما اين استفاده صورت گرفت. اگر مبارزه با فساد واقعا محقق میشد، اشكال نداشت كه آقای احمدینژاد از آن بهره میبرد. ناراحت كه نمیشدم، میگفتم، دمت گرم، زرنگ هستی. اما اينكه مبارزهای صورت نگيرد و از آن طرف از ما سواری بگيرند، قابل پذيرش نيست. از يك طرف میگويند آقای بانك فلان، ميلياردها وام دادی، فساد كردهای، بعد آقا را مشاور خودشان میكنند. اين برخوردها اصلا قابل پذيرش نيست و تنها منحرف كردن مردم تلقی میشود.
عنوان میشود كه جريان انحرافی برای تصاحب كرسیهای مجلس در انتخابات آينده برنامه گسترده دارد.
بله، من خبرهای موثق دارم كه نه يك كانديدا در حوزههای مختلف بلكه دو يا سه كانديدا در هر حوزه انتخابيه براي پشتيباني يكديگر چيدهاند كه اگر گزينه اول رد شد، نفر بعدی جايگزين شود. قطعا برنامه حساب شده دارند.
با حساسيتهايی كه وجود دارد، فكر ميكنيد از فيلتر شورای نگهبان رد میشوند؟
به نظر من با سياستی كه دارند بله، موفق میشوند.
استعفاهايی كه در دولت برای شركت در انتخابات آينده از هم اكنون صورت گرفته تقريبا بیسابقه است.
رييس ستاد انتخابات كشور گفته 50 نفر، اما به نظر آمار واقعی بيشتر از اين حرفهاست. میخواهند آدمهای خودشان را وارد مجلس كنند و به نظر من موفق هم ميشوند.
در آن مقطع از جريان انحرافی سند و گزارشی درباره تخلفاتشان نداشتيد؟
در آن زمان نداشتيم، البته كمكم به شك افتاديم و به اين رسيديم كه اينها هم در حال تخلف هستند، اما چون يقين نداشتيم، ناچار بوديم بیتفاوت باشيم.
به اعتقاد شما تخلفات شكل نگرفته بود يا پنهانتر از آن بود كه قابل پيگيری باشد؟
هنوز شكل نگرفته بود. روند دستگاه قضايی كشور اين است كه سازمان بازرسی كل كشور سال به سال تحقيق و تفحص انجام ميدهد. زمانی كه ما شروع به كار كرديم سالهای اوليه رياست جمهوری بود و هنوز فرصتي برای بروز تخلفات نبود يا تخلفات كمرنگ بود. به هر حال هنوز مدرك و سندی دال بر تخلف به دستگاه قضايی نيامده بود. مطمئن باشيد اگر همان زمان متوجه میشديم- با اينكه فكر میكرديم آقای احمدینژاد حامی ماست- برای ما فرقی نداشت و با اطرافيان وی برخورد میكرديم. شاهد ادعای من حاج آقا داوود احمدینژاد است. در همان مقطع من از آقای مشايی تخلف داشتم. اما تخلفي نبود كه به قوه قضاييه رسيده باشد و در تحقيق و تفحص ما نبود. اما از طريق دستگاه امنيتی شنيده بوديم.
همان مسالهای را كه آقای گلپور مطرح كرده من سال 86 مطرح كردم. گفتم آقا داوود، اين مساله جنگل دالخاني بايد بررسي شود. آقا داوود گفت، خود شما با احمدینژاد مطرح كنيد، بهتر است. از من باور نمیكنند و من به آقای احمدینژاد گفتم، من از آن زمان میدانستم كه اين مشكل وجود دارد، اما پرونده و سند نداشتيم. يا مثلا يكی از روزنامهها با من تماس گرفت كه چرا سراغ بقيه افراد نرفتيد، گفتم من سندی نداشتم. گفتند بيايد ما سند میدهيم.
يعني از شما میخواستند عليه جريان اصلاحطلب حرف بزنيد؟
بله، به آنها گفتم خودتان اين حرفها را بگوييد. گفتند ما گفتهايم، اما گفتن شما متفاوت است و تاثيرگذاریاش فرق دارد. گفتم من با سندهای شما حرف نمیزنم. اگر در تحقيق و تفحص خودم سندی داشتم، دربارهاش حرف میزدم. گفتند پس حداقل اولين روزنامه كه موضوع را منتشر میكند، ما باشيم.
- روزنامه شرق 90/4/27
- گروه سياسی، اعظم ويسمه
Things you can do from here:
- Subscribe to drkhazali using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
این پیام از گروه اخبار داغ رسیده است
"HOT NEWS" group.
برای عضویت ایمیل بزنید به:
hotreads@gmail.com
برای حذف عضویت ایمیل بزنید به
hotreads+unsubscribe@googlegroups.com
برای تنظیمات بیشتر
http://groups.google.com/group/hotreads?hl=fa
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر