همه چیز آروم بود و آن دو چقدر که خوشحال نبودند. روزگارشان نیکو، نوشیدنی شان بر جوی روان و طعام شان طائران آسمان.
در آنجا زشتی نبود، اگر هم بود خدا پنهانش کرده و استتار نموده بود. می گفتند و می خندیدند و در یک کلام عشق می کردند از نعمت های بیکران الهی.
نوکران به گردشان و ملکان به سجده نشستگانشان و حریم ِ امن، تامین برایشان.
ادامه در دلدار
farhad simin
http://www.deldaar.ir/
http://www.deldaar.ir/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر