۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

این صدای خس وخاشاک است: پیام نوروزی محمد نوری‌زاد به مردم ایران: سحر نزدیک است

ما را نیز در این غربت زندان یاد کنید

پیام نوروزی محمد نوری‌زاد به مردم ایران: سحر نزدیک است

چکیده :ایرانیان، لبخندهای دیرآمده گوارای چهره تان… نوروز از راه رسید. عیدتان مبارک. روزی که فریدون، این شاهزاده ی اساطیری ایران زمین، ضحاک را در دامنه ی دماوند به بند کشید و با گرز گاوپیکرش بر سر او کوفت و سلطه ی ظالمانه و هزارساله ی او را برانداخت، شادمانی رفته، بازآمد. لب ها به خنده باز شد و چهره های به ماتم نشسته را تبسم پرکرد. و ما مردمان ایران زمین، چقدر به این تبسم و شادمانی ملی محتاجیم. کجا خدای متعال، گِلِ ما را با اندوه خواری سرشته است؟ خدا با هر پدیده اش بشر را به شادمانی فرامیخواند....


محمد نوری‌زاد، نویسنده و روزنامه نگاری که سال گذشته بعد از نامه های انتقاد آمیزش به رهبری، بازداشت و به سه سال و نیم حبس محکوم شد، در حالی که دومین نوروز خود را در زندان اوین آغاز می کند، در پیامی خطاب به مردم سرزمینش گفته است: هفت سین ما تماشایی است؛ روی هفت تکه کاغذ جداجدا می نویسیم: سپاس شایسته ی خدا و مردم است، سرمایه ی ما، آزادگی تاریخی و سربلندی، گره خورده ی طبع والای ماست، سلامتی جسم از آنِ ماست، اگر قرین سلامت روح باشد، سازندگی، آنچنان که یک کشور را شایسته ی زیستن کند، به دست ماست، سحر نزدیک است و سبزینگی با ماست؛ به یقین نوروز گوارایتان.

به گزارش سایت رسمی محمد نوری‌زاد، وی همچنان در بند دوالف به سر می برد و خانواده ی نوری زاد پس از سه هفته بی خبری از وی، عصر دیروز، جمعه ۲۷ اسفند با او ملاقات کردند.

خانواده ی وی اگرچه از روحیه ی عالی او خبر دادند، ولی یادآور شدند که این آزاده ی دربند بدلیل وضعیت وخیم دندانها، اگزمای پوستی و سنگ کلیه، باید از ماهها پیش تحت درمان جدی قرار میگرفت. محمد نوری زاد همچنین در چندخط ، فرارسیدن نوروز را به مردم ایران تبریک گفته است.

متن کامل این پیام از زندان اوین، به شرح زیر است:

ایرانیان، لبخندهای دیرآمده گوارای چهره تان… نوروز از راه رسید. عیدتان مبارک. روزی که فریدون، این شاهزاده ی اساطیری ایران زمین، ضحاک را در دامنه ی دماوند به بند کشید و با گرز گاوپیکرش بر سر او کوفت و سلطه ی ظالمانه و هزارساله ی او را برانداخت، شادمانی رفته، بازآمد. لب ها به خنده باز شد و چهره های به ماتم نشسته را تبسم پرکرد. و ما مردمان ایران زمین، چقدر به این تبسم و شادمانی ملی محتاجیم. کجا خدای متعال، گِلِ ما را با اندوه خواری سرشته است؟ خدا با هر پدیده اش بشر را به شادمانی فرامیخواند.

با شکوفه های بهاری اش. با طلوع و غروب شکوهمند خورشیدش. با دانه های برف و زوزه ی بادش. با تولد یک کودک. با بارش بارانش. و حتی در زلزله ها و طوفان ها و مرگ و میر خدا، آنچه که برآمدنی است، "عبرت" است. و این عبرت، هرگز به پافشاری اندوه، اصرار ندارد.

ایرانیان، لبخندهای دیرآمده گوارای چهره هایتان. ما را نیز در این غربت زندان یاد کنید. ما نیز در زندان ، سفره ی هفت سینی خواهیم چید و قرآن خواهیم خواند و دعا خواهیم کرد.

هفت سین ما اما تماشایی است؛ روی هفت تکه کاغذ جداجدا می نویسیم: سپاس شایسته ی خدا و مردم است، سرمایهی ما، آزادگی تاریخی و سربلندی، گره خورده ی طبع والای ماست، سلامتی جسم از آنِ ماست، اگر قرین سلامت روح باشد، سازندگی، آنچنان که یک کشور را شایسته ی زیستن کند، به دست ماست، سحر نزدیک است و سبزینگی با ماست؛ به یقین نوروز گوارایتان.

محمد نوری زاد- زندان اوین- اسفند ۸۹

--
دریافت این پیام بدلیل تمایل شما به شنیدن صدای خس وخاشاک است
خواهشمند است برای اطلاع دوستانتان، این ایمیل رابرای ایشان فوروارد کنید
برای عضویت جدید در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+subscribe@googlegroups.com
برای لغو عضویت در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر