۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

{تفريح و سرگرمي}, [16601] هيچ مي داني






هيچ مي داني 
پر رنج ترين گاه و گذر 
كه دمي بيش هم نيست 
لحظه بدرود است؟ 
لحظه ايي سخت و غريب 
با سكوتي كه همه فرياد است... 
دل سودايي پا بسته به مهر 
از درون قفس سينه پرتاب و طپش 
سر به ديوار قفس مي كوبد 
ناله سر مي دهد از درد جدايي كه بمان... 
پاي بر جاي همي لرزد و گويد:كه مرو... 
چه توان كرد؟كه بايد رفتن... 
اي دم بدرود است... 
به جز اين٬چه توان گفت:كه آيا: 
باز هم لحظه ديدار رسد؟


--

 


--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر