پرستو سرمدی، همسر حسین نورانی نژاد، رییس دربند کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت یه مناسبت روز پدر، نامهای به سیدمحمد خاتمی نوشته است.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی، سرمدی در نامهاش نوشته است: گفتگوهایمان هم بعد از شما رنگ و بوی دیگری گرفته است. حالا به جای آرزوها و زندگی هایمان با هم از صبوری و استقامت سخن می گوییم تا زیر سنگینی رنج روزگار کمر خم نکنیم؛ دلخوشی مان گفتن از آخرین دیدار با عزیزان دربندمان است و آخرین سخنانشان. دل خوش کرده ایم به آن لحظات کم یاب که سهم مان است از این روزگار بی انصاف و می دانیم این حق ما نبود که از شما آموختیم گفتگو را، صلح و آرامش را و با همین آموزه ها حرکت کرده بودیم.
گفتنی است حسین نورانی نژاد، عضو حزب مشارکت، شهریور سال گذشته بازداشت شد و از آن زمان تا کنون در زندان اوین به سر می برد. وی سه ماه را در انفرادی گذراند و بعد از پنج ماه به بند ۳۵۰ منتقل شد. دستگاه قضایی برخلاف قانون تا کنون با آزادی مشروط و مرخصی او مخالفت کرده و حتی به وعده داده شده مبنی بر اینکه هر روز انفرادی سه تا پنج روز زندان عادی قلمداد شود هم عمل نکرده است.
متن کامل نامه به این شرح است:
ردای سپید بر تن داشتید که به روزگارمان آمدید تا در فراسوی افق طرحی از امید بیابیم.
آن هنگام نوجوان بودم، یارانم نیز، عهد اول را با شما بستیم که شکوه حضورتان را چون نعمتی بی بدیل دریافته بودیم. از آن زمان غم¬هایمان و شادی هایمان هم چون آرمانمان با شما مشترک شد. بر سر عهد بسته شده اراده پایبندی داشتیم هر چند که فراز و فرودهای این روزگار گاهی از ما گله مندتان کرد و گاهی هم ما از شما گله مند شدیم، گاهی حق با شما بود و گاهی هم خب حق با ما بود.
گاهی از ما دور شدید گاهی هم ما از شما دور شدیم، اما هرگز مهرتان از دلهایمان نرفت و با گذشت زمان با جانمان پیوند یافت.
روزی برخی از یارانم به خطا تا جایی دلگیرتان کردند که رنجیده خاطر گفتید با من این گونه بودید اما بعد از من با شما رفتار دیگری خواهد شد، آن روز گریستم که می دانستم راست می گویید.
درست می گفتید ای یار دیرین اما بعد از شما رنجی که از روزگار بر ما رسید ورای آنچه بود که می پنداشتیم. بعد از شما اول آرزوهایمان را باد با خود برد، بعد یارانمان را و بعد زندگی هایمان را.
گفتگوهایمان هم بعد از شما رنگ و بوی دیگری گرفته است. حالا به جای آرزوها و زندگی هایمان با هم از صبوری و استقامت سخن می گوییم تا زیر سنگینی رنج روزگار کمر خم نکنیم؛ دلخوشی مان گفتن از آخرین دیدار با عزیزان دربندمان است و آخرین سخنانشان. دل خوش کرده ایم به آن لحظات کم یاب که سهم مان است از این روزگار بی انصاف و می دانیم این حق ما نبود که از شما آموختیم گفتگو را، صلح و آرامش را و با همین آموزه ها حرکت کرده بودیم. به رغم همه نامرادی ها خرسندیم از این که نسل بالنده ای شده ایم و در این بالندگی، شما حتی بیش از پدران و مادرانمان سهمیم هستید.
زندگی مشترکم را هم با کلام شما آغاز کردم چون بسیاری دیگر که می خواستند خوشبختی هایشان را هم تقسیم کنند، اما هرگز گمان نمی کردم که آن زندگی به دوسال نرسیده از هم بپاشد که مردش دیری است به اسارت رفته؛ هرگز گمان نمی کردم که روزی نزدیکترین همدمم درختان اوین شوند که چهار فصلشان را دیده ام و از ۱۰ ماه پیش که حسین * همسرم محبوس دیوارهای سنگی است، به اندازه تمام دقایق ۳۰۰ روز با برگهایشان سخن گفته ام. سبزی تابستانی درختانش را دیده ام، خواب زمستانیشان را و رویش مجددشان را در بهار که نمی دانم در این زمانی که هنوز صورت هایمان از سیلی زمستان سرخ است از چه رو بازهم روییده اند.
۱۰ ماه است که با درختان اوین سخن ها می گویم، از شوق دیدن استواری یارانم و همسرم که چشمانی به رنگ آرمانش دارد، تا رنج حاصل از دیدن سفید شدن موها و محاسنش در جوانی، سال را هم کنار دیوارهای اوین نو کرده ام. دیگر نگاهم به درهای اوین خیره مانده است از انتظاری طولانی برای گشوده شدنش به روی حسین و دیگر یارانم، انتظاری که گویی بی پایان است.
نگاه زینب دخترهفت ساله مهدی محمودیان هم هنوز پس از ۱۰ماه به راه پدر خیره مانده است و فرزندان مهدی اقبال هم روز پدر را نتوانستند در کنار او باشند، اقبال که صدای آسمانیش آرامش بخش خانواده های اسیران سبز بود، هشت ماهی است که در پستوهای زندان حبس شده است. مهسا هم پس از یک سال هنوز چشم به راه مسعود، یار دیرینش مانده است، فرزندان داوود سلیمانی هم و بسیارند همسران و فرزندان و مادران و پدرانی که ماههاست حتی برای چند روز هم به مرخصی نیامده اند و همچون حسین سال تحویل هم پشت دیوارهای اوین بوده اند.
این قصه زندگی ماست، قصه همان نوجوانان پر شور و شوقی که زمانی در کنار هم عهد نخستین را با شما بستند، همانهایی که امروز زخمه های روزگار در میان جوانی پیرشان کرده است. اما همان امید را داریم و همان مهر در دلمان به اندیشه های شما باقی است. به جای همۀ آنها که امروز اسیرند یا سرگردانند در دیار غربت، روز پدر را به شما تبریک می گویم و ایمان دارم که بازهم در کنار شما و یاران غایب از نظرمان به آفتاب سلامی دوباره خواهیم کرد.
پرستو سرمدی ۴/۴/۸۹
احتمال تبدیل قرار برای نرگس محمدی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر وجود دارد.
به گزارش سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی از تماس تلفنی روز گذشته همسرش خبر داد و به "روز" گفت: امروز به دادسرای زندان اوین می روم تا ببینم چه اتفاقی می افتد. بازپرس پرونده گفته است احتمال دارد قرار بازداشت همسرم به قرار وثیقه تبدیل شود و من امروز برای پی گیری موضوع به دادسرای اوین می روم.
وی درباره اتهام انتسابی به همسرش نیز گفت: اتهامش فعالیت حقوق بشری است؛ این روزها به همه اتهام اقدام علیه امنیت ملی را نسبت میدهند.
ملاقات های بند ۲۰۹ زندان اوین باز هم محدودتر شد و خانواده های زندانیان سیاسی می توانند یک هفته در میان عزیزان شان را ملاقات کنند.
به گزارش کلمه، در این ملاقاتهای محدود همچنین فقط سه نفر از اعضای درجه یک هر خانواده حق دارند حضور یافته و زندانی را ببینند. به عقیده خانواده زندانیان سیاسی همه این اقدام ها فقط در جهت محدود کردن خانواده ها برای ملاقات با عزیزان دربندشان است.
در گذشته نیز هرگز ملاقات در این بند با زندانی مانند دیگر بندهای زندان اوین نبوده است چرا که حتما ملاقاتها با اجازه کارشناسان پرونده یا همان بازجوها است. بنابراین خانواده ها همیشه هم نمی توانستند زندانی شان را ببینند وهر زمان کارشناس پرونده مایل بود اجازه ملاقات را صادر می کرد. با این شیوه و یک هفته در میان شدن ملاقات ها باز هم ملاقاتهای زندانیان بند امنیتی ۲۰۹ که متعلق به وزارت اطلاعات است محدودتر می شود.
در چند ماه اخیر ملاقاتهای حضوری زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین هم حذف شده است و خانواده ها فقط می توانند با نامه دادستان تهران به ملاقات زندانی شان بروند در حالی که در گذشته در هر ماه خانواده زندانیان می توانستند زندانی شان راملاقات حضوری کنند و نیازی به نامه دادستان نبود.
خانواده زندانیان سیاسی به این شیوه محدود کردن ملاقات ها اعتراض دارند و خواهان اجرای قانون در این باره هستند.
سخنرانی احمدی نژاد و علی لاریجانی در همایش قوه قضائیه با طعنه های سیاسی همراه بود.رئیس دولت در بخشی از سخنان خود قوانین را باعث عدم اجرای عدالت قضائی دانست و رئیس مجلس هم دخالت دولت را عامل جلوگیری از استقلال قضائی خواند.
مهمترین بخش های سخنان احمدی نژاد در این همایش:
* اگر قانون جامع و کاربردی داشته باشیم اما افرادی که درک و اشراف درستی از قانون نداشته باشند، قانون را معطل یا اجرا نمیکنند. به همین دلیل نیازمند مجریان عادلی هستیم که قانون را بهدرستی اجرا کنند.
* موضوع اصلی قضا عدالت است که در همین خصوص موضوع اصلی حکومت نیز عدالت میباشد، چرا که اگر عدالت را از حکومت برداریم چیزی باقی نخواهد ماند.
* اولین گام در اجرای عدالت تنظیم قوانین است چرا که اگر قوانین بر پایه عدالت تنظیم نشود مشکلات قابل رفع و رجوع نیست.
* اگر قوانین درستی را بر حسب فرصتها تنظیم نکرده باشیم امکان برپایی عدالت سخت و محدود میشود به همین دلیل نیازمند قوانین جامع و مانع هستیم.
* اگر در قوانین دو گانگی و چند گانگی وجود داشته باشد فرصت را در اختیار زیاده خواهان میگذارد. به همین دلیل باید دست به دست هم دهیم تا قوانین درستی تنظیم شود.
* کثرت قوانین موضوع خوبی نیست چرا که باید یک قانون جامع به صدها قانون پر از گریزگاه ترجیح داده میشود.
* اگر قانون جامع و کاربردی داشته باشیم اما افرادی که درک و اشراف درستی از قانون نداشته باشند، قانون را معطل یا اجرا نمیکنند. به همین دلیل نیازمند مجریان عادلی هستیم که قانون را به درستی اجرا کنند.
*تنها قوهای که در قانون اساسی به اجرای عدالت ذکر شده است قوه قضائیه است.
*فشارها از درون و بیرون برای اجرای عدالت وارد میشود، اما باید بدانیم که یک حکم به صورت آگاهانه از صدها کار عمرانی ارزشش بیشتر است چرا که اجرای عدالت باعث شکوفایی انسان میشود.
*نظارت در قوه اجرایی بسیار زیاد است همانند دیوان محاسبات سازمان بازرسی نمایندگان مجلس و … اما دستگاه قضا آنقدر اهمیت بالایی دارد که نظارت در درون خود آن دستگاه تعبیه شده است.
* باید فضایی را به وجود بیاوریم که اگر دستی برای دست اندازی بلند شد بداند که دست قاطعی این دست متجاوز را قطع میکند. چرا که شکوفایی حقیقی در آن زمان است.
* اگر کسی در ذهنش به شیطنت پرداخت باید بداند که دستگاه قضا آن را قطع خواهد کرد.
در ادامه این همایش لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی گفت:طرح عفاف و حجاب حدود ۵ سال است که خاک میخورد در حالی که این طرح برای آن است که مسیر را برای شکوفا ساختن سایر استعدادها فراهم کند.
مهمترین بخش های سخنان لاریجانی بدین شرح است:
* من چالش بیرونی برای قوه قضائیه را مهمتر از چالش درونی میدانم؛ ما باید فضایی را ایجاد کنیم که وقتی قوه قضائیه یک مسئولی را فرا میخواند او با افتخار در آنجا حاضر شود؛ اگر قوه قضائیه مستقل میخواهیم باید این فضا را ایجاد کنیم.
* اگر عدلیه درست شد، نابسامانی در بقیه بخشها را میتوان جبران کرد، این به نفع نظام است که در دادگاهها این قاضی باشد که حکم صادر می کند و امام (ع) میفرمودند اگر چنین باشد دشمن از طمع داشتن به چنین اجتماع استواری مایوس میشود.
* دخالت دولت در قوه قضائیه همه خدمات این قوه را از بین خواهد برد.
* براساس سنت علوی ما باید عدالت را در کشور محقق کنیم و عدالت به مبانی تفکر اسلامی راجع به انسان برمیگردد.
* جامعهای عادل است که قوانین آن در راستای به فعلیت رساندن استعدادهای مردم باشد.
* دخالت قوای دیگر برای محروم کردن مشارکت مردم، خلاف عدالت است؛ مگر اینکه مشارکت مردم، حقوق دیگرشان را ضایع کند به عنوان مثال طرح عفاف و حجاب حدود ۵ سال است که خاک می خورد در حالی که این طرح برای آن است که مسیر را برای شکوفا ساختن سایر استعدادها فراهم کند.
*دولت نمیتواند بعضی مقرراتی وضع و به واسطه آنها حقوق مردم را محدود کند.
* برای اجرای عدالت باید همگی به یک فهم مشترک از مفهوم عدالت برسیم و باید قانون باشد تا همه در چارچوب آن حرکت کنند.
*مردم از قوه قضائیه امنیت اجتماعی را میطلبند و بسیاری از حوادثی که در کشور رخ میدهد همانند تجاوز به عنف یا سرقتهای مسلحانه در حوزه اجتماعی صورت میگیرد که مردم به صورت ملموس با آن درگیر هستند.
* قوه قضائیه باید با جدیت، قاطعیت و با سرعت با این موارد برخورد کند چرا که اگر به عنوان مثال یکی از این جرائم اتفاق افتاد و ما بعد از ۲ سال مجرم را مجازات کردیم این دیگر انذار دهنده نیست اما اگر ظرف ۲ هفته مجرم به مجازات رسید بازدارنده است
منبع:جهان.
نام زهرا رهنورد اگرچه در یکسال گذشته با عرصه پر التهاب سیاست در ایران گره خورده است اما به گفته خودش، وی بیش از آنکه یک فعال سیاسی یا اجتماعی باشد یک نقاش و مجسمه ساز است. این استاد دانشگاه تهران، به تازگی کار تابلویی به نام ندا را به پایان برده و تابلویی دیگر با نام ما " بی شماریم " را نیز در همین ماهها نقاشی کرده است؛ تابلویی که یادمان شهدای جنبش سبز است.
به گزارش جرس، خانم رهنورد خبر داده که این آثار را به زودی منتشر خواهد کرد و همین خبر، بهانه گفت و گویی متفاوت شد؛ گفت و گویی که برخلاف همه مصاحبه های یکسال گذشته، می خواست تنها به فعالیت های هنری او بپردازد اما وقتی یک نقاش با جنبش سبز نفس می کشد و زندگی می کند نمی توان هنر و سیاست را از هم تفکیک کرد.
خانم رهنورد مدتها بود از شما کارهای هنری ندیده بودیم اما اخیرا کارهای جدیدی در زمینه نقاشی و مجسمه سازی از شما منتشر شده و خواهد شد؛ چطور شد دوباره سراغ حرفه اصلی خودتان رفتید؟
من با جنبش سبز نفس می کشم و زندگی می کنم و تبلور تمام آزادی طلبی را که همه عمرم داشته ام ، پس از انقلاب اسلامی، در چهره مردمی می بینم که در این یک سال در کنارشان زندگی کرده ام و با آنها در ایام و مراسم و مناسبت ها، گمنام یا شناخته شده حضور داشته ام .
این جریان آزادی خواهی نه تنها عقل و خرد و هر فردی را تشویق می کند بلکه عواطف و ذوق ها را بر می انگیزد ، به ویژه برای امثال من که با هنر بزرگ شده ام و ترکیب هنر و سیاست را از کودکی در خانواده ای که هر یک از افرادش با اندیشه ای متفاوت در یک وحدت رفتاری آزادی خواهانه در کنار هم زیسته اند زندگی کردم و با تجربه چشیده ام. طبیعی است که رقت، زیبایی و ابهت رفتار، کلام، سخنان و شعارهای مردم شریف و آزادی خواه ایران که عمری را در سرکوب گذرانده اند مرا متاثر کرد که حاصل آن فعلا سه اثر است به نام های" روز وحشت در چشمان ندا " که ترکیبی است از بیان رئالیستی و اکسپرسیونیستی و اثر دیگری به نام "ما بی شماریم" که ذکریست از شهدای جنبش سبز با بیان آبستره و ترکیب خط و رنگ و شکل و اثر دیگری به نام "شهدای عاشورا" که این اثر مجسمه ای است برگرفته از عناصر عاشورایی که ترکیب بندی جدیدی یافته است .
البته ویژگی های تکنیکی هر یک از این سه اثر وجوه بصری زیبا شناختی آن تحلیل جداگانه ای را می طلبد .
ازشما در زمان انقلاب اسلامی یعنی سی سال پیش، کتاب شعری به نام "طوفانها و لاله های شهریور "چاپ شد و پس از آن هم در سال شصت و هفت مجموعه ای به صورت پاورقی به نام "ابریشم خون"، در آغاز جنبش سبز هم شعری به به نام" گرگ ها خوب بدانند!"* از طریق سیستم پیام کوتاه و ایمیل ها و سایت ها انتشار یافت که بعدها به شکل سرود و کلیپ هم منتشر شد آیا باز هم شعر می گویید ؟
سوال شما را از قسمت پایانی اش پاسخ می دهم شعر" گرگ ها خوب بدانند" شعر عجیبی بود که سرگذشت عجیبی هم دارد؛ من یک باره متوجه شدم این بیت نقل بسیاری از موبایلها و زبان هاست و به من نسبت داده می شود . در حالی که بارها به دوستان گفته ام که من شاعر این بیت نبوده ام و مدتها دنبال سراینده آن می گشتم از این و آن پرس وجو می کردم اما گمشده، پیدا نمی شد تا این که بالاخره روزی سفیری از رامهرمز به دفتر من مراجعه کرد و گفت: "این شعر از آقای علی عسگری موسوی عضو انجمن شاعران رامهرمز استان خوزستان است که ده سال پیش سروده و اکنون ایشان کل شعر را به من هدیه می کند."
از ایشان تشکر کردم و گفتم: هفت کفش و هفت عصای آهنی پوشیدم و از کوه ها و دشتها و دریاها گذشتم اما نتوانستم شاعر را بیابم و امروز شما با همین کفش معمولی و لباس معلمی مشکل مرا حل کردید و باید بپذیریم که شعری زیبا وحماسی است و جالب اینکه به گفته این قاصد معلوم نیست چه کسی این بیت را به موبایلها فرستاده بود که حتی شاعر اصلی هم از آن بی خبر بوده و حتی در رامهرمز، عده ای او را به تقلب از رهنورد متهم کرده اند که مثلا سالها قبل شعر مرا در جمعی به نام خود خوانده است. اما به هر حال می توانیم امیدوار باشیم که چنانچه روند شاعری ایشان تداوم داشته باشد ،حماسه سرای دیگری در راه است .
به نظر خودتان دلیل محبوبیت این شعر و عمومی شدنش در یکسال گذشته چه بوده؟
هر عمل نیک و اقدامی که در مسیر حق و عدالت و آزادی انجام شود جذب ملت بزرگ و سر افراز ایران می شود و به نام هر فرد و هر کس باشد او فرزند ملت است و خون ملت در رگهای خیال و خرد همه ما جاریست. پس سراینده همه این اشعار ، نقاشی ها ، سرودها و کلیپها و مجسمه ها ملت رشید ایران است .
آیا شما برای جنبش سبز غیر ازآثاری که اشاره کردید شعری هم سروده اید ؟
شعر، مولود خیال و واقعیت است و حتی فراسوی خیال و واقعیت و از بلندای ناکجا آبادی از وجود شاعر می تراود. با این مقام ارجمندی که برای شعر و شاعر قائلم باید بگویم که من شاعر نیستم اما دوستدار و تقدیس کننده شعرم . بعضی وقتها هم که حالی پیدا شود و به ویژه در روند مسایل ملی و میهنی وقتی خیلی دلم بسوزد شعر می گویم . مثلا در روند انقلاب اسلامی هم مسایل ملی و میهنی مرا متاثر می کرد و هم ظلم و ستم رژیم، عاطفه بر انگیز بود که منجر به سرودن شعر" طوفانها و لاله ها" شد. این کتاب را به صورت شعر آزاد و سپید سرودم که به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شد و هرگز هم در جمهوری اسلامی چاپ نشد . در حج خونین نیز اشعاری سرودم که به زبان انگلیسی چاپ شد اما در ایران در حد پاورقی روزنامه اطلاعات باقی ماند و حالا هم کیست که از فوران سلحشوری، احساس و درد و رنج مردم در این یک ساله متاثر شود و قلمی و قدمی را به خون دل تر نکند من هم در همین زمره ام .
سرگذشت جوانان به خون خفته ،مادران داغدار، یتیمان و زندانیان و شکنجه دیدگان و زنان جوان شوهر از دست داده آن چنان مرا متاثر کرده که هنوز قلم از ذکر آن عاجز است با این همه به عنوان برگ سبزی تحفه درویش اشعاری چه به صورت رباعی و گاه به صورت آزاد که بیشتر مورد علاقه من هست سروده ام.
خانم رهنورد، ضمن سپاس از شما، در پایان می توانم از شما خواهش کنم یکی – دو تا از اشعار جدید خودتان را بخوانید؟
بله؛ چند تایی را تقدیم می کنم . شعری که سروده یک شاعر نیست؛ سروده دلی دردمند است که برای ملت می تپد .
داغ نوگلان
زخاک من تراود عطر لاله
زداغ نوگلان خفته در خون
همان شیران، زنان، مردان شرزه
که رَیشان گشت دزدیده به افسون
بانویی بر دار
من آن بانوی سبزم بر سر دار
نه می گریم نه می ترسم ز بیداد
یلان شرزه اند یاران رعدند
علمدار مصاف دادِ بی داد
آرزوهای ایرانی
در خیابان وحشت
موتور سواران
سیه جامگان
لباس شخصی ها
گاز فلفل و چکاچک خشاب و کلاشینکف و کلت
چکمه های یگان ویژه و باتوم ها
جیره خواران
جاهلان
با ساندیس و ساندویچ .
اما شانه های زخمی تو در سکوت
صورتهای کبود
قلبهای سوراخ ، سوراخ
شریانهای پاره پاره
چهره ی ندا
معصوم و بی گنه
خونهای پاشیده بر آسفالت داغ
خون پاک زنان
جوانان
شوهران
و مادران
ودر این معرکه ای یار …
هرگز ،
هرگز
پرچم تو بر زمین نخواهد ماند .
و من
بر شانه های ماه
بر فراز خاک
رصد کرده ام ،
آرزوهای ایرانی را، چه پر اهتزاز .
*پی نویس :
*قطعه ای از شعری بلند:
گرگها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر نیست، تفنگ پدری هست هنوز
گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره ی چوبی ، پسری هست هنوز
شاعر :علی عسگری موسوی
آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای فاجعه هفتم تیر، یادآوری خاطرات انقلاب و بهخصوص شهدای گرانقدر هفتم تیر را موجب هوشیاری همه آحاد جامعه خواند و با اشاره به شرایط خاصی که در آستانه فاجعه هفتم تیر اعم از عزل بنیصدر و تفرقه میان دوستان خوب انقلاب حاکم بود، گفت: شهادت ۷۳ تن از خوبترین یاران وفادار انقلاب خط بطلانی بود بر توطئه تفرقهافکنان و موجب هوشیاری و اتحاد بیش از پیش مردم و وفاداران به انقلاب اسلامی شد.
به گزارش آفتاب، رئیس مجلس خبرگان رهبری گفت: در مقطعی که نظام اسلامی را امواج گوناگون فتنه به شدت تهدید میکرد، خون شهدای هفتم تیر کاری کارستان کرد و وحدت را بر پیکر تضعیف شده آن زمان در میان آحاد گوناگون جامعه تزریق نمود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: اکنون در شرایطی که بیش از گذشته به وحدت نیاز داریم دستهایی مرئی و نامرئی بر طبل تفرقه و جدایی میکوبند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: در شرایطی که تحریمها و فشارهای بینالمللی مثل امواج فتنه به سوی ما میآیند، انتظار به حق در داخل این است که از امثال مراسم شهدای هفتم تیر بهعنوان پرچم وحدت و همدلی استفاده و تهدیدات نظام اسلامی را با درایت و اتحاد برطرف نماییم.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه امروز هر کسی در هر کجا باعث تفرقه مردم بشود حتی اگر به اصطلاح خود با حسننیت هم این کار را میکند دچار اشتباه بزرگ و استراتژیک شده است گفت: نظام اسلامی با اتحاد و همدلی مردم به پیروزی رسید، شورشهای ضدانقلاب را برطرف کرد، دفاع مقدس را با موفقیت بر سرانجام رساندیم و خرابیها و زیربناهای کشور را با حضور مردم آباد کردیم و زیربناها را ساختیم و امروز هم تنها راه خروج از تهدیدات و نگرانیها تقویت وحدت و همدلی و یکپارچگی کشور است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی وظیفه کنونی همه دلسوزان نظام و مردم و بهخصوص خانواده معظم شهدا را تقویت اتحاد و همدلی در کشور خواند و تأکید کرد: امروز از دورههایی است که وحدت و همدلی و حتی گاهی سکوت و صبر جزو مجاهدتهای بزرگ الهی محسوب میشود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حفظ ارکان نظام و انقلاب همچون روحانیت و مراجع عظام تقلید و حرمت بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) را از واجبات مقطع کنونی نظام اسلامی خواند و تصریح کرد: روحانیت و مراجع معظم شیعه که همواره در طول تاریخ ملجأ و پناه مردم از بیداد طاغوتیان بودهاند اکنون مورد بیمهری برخی قرار میگیرند و متأسفانه دستهایی درکارند تا ارتباط روحانیت و مراجع را با مردم قطع کنند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با پرسش این سؤال که چطور امروز عدهای به خود اجازه میدهند به نام دین، اسلام و انقلاب مراجع و بیت معظم امام را مورد اهانت قرار دهند، گفت: در شرایطی که مشکلات گوناگون گریبان کشور را گرفته است این نوع اقدامات نشان از بیتدبیری برخی مقدسمآبان به ظاهر انقلابی میدهد.
در ابتدای این دیدار آقایان صادقی از خانواده شهدای معظم هفتم تیر و نیز اصغرنیا از بازماندگان فاجعه هفتم تیر با گرامیداشت یاد و خاطره این شهیدان گرانقدر، انتقال صحیح ارزشهای انقلاب و نظام اسلامی به نسل جوان کشور را بهترین راه حفظ یاد و خاطره شهدای گرانقدر هفتم تیر خواندند.
قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان یکی از بهترین قراردادهایی است که تاکنون منعقد شده و ایران امتیازات ویژهای در این قرارداد را زا آن خود کرده است.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران ضمن اعلام مطلب فوق در جمع نمایندگان رسانههای گروهی افزود: هر چند قیمت فروش گاز به پاکستان محرمانه و جزو اسرار است و نمیتوانم آن را اعلام کنم اما به جرات میگویم این قیمت یکی از بهترین قیمتهای فروش گاز است.
جواد اوجی گفت: در این قرارداد ما از فرمول تعیین قیمتی که در قرارداد ترکیه استفاده کردیم بهره بردیم و اتفاقا در پاکستان مخالفان دولت این کشور معتقدند که آنها گاز را از ما گران خریدهاند. این در حالی است که برخی منتقدان در داخل نیز معتقدند قیمت این گاز صادراتی پایین تعیین شده است.
او گفت: ما مذاکراتی با پاکستان درباره افزایش سقف گازی که قرار است سال ۱۳۹۳ به این کشور بفرستیم آغاز کردهایم. آنها خواستار دریافت ۳۰میلیون متر مکعب گاز در روز هستند در حالی که این رقم در قرارداد حدود ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزارمتر مکعب بود.
معاون وزیر نفت گفت: بعضیها از مقامات پاکستان میپرسند چطور تحریمهای آمریکا بر آنها تاثیر نگذاشته و قرارداد بعد از این همه سال منعقد شده است. آنها معتقدند در این میان منافع کشورشان است که سبب میشود آنها تحریمها را نادیده گرفته و از ایران گاز بخرند. در ضمن ما در این قرارداد بندی را پیش بینی کردهایم که در کمتر قراردادی پیشبینی میشود. ما مجوز ترانزیت گاز از خاک پاکستان را دریافت کردیم و این اتفاق بسیار بزرگی است.
معاون وزیر نفت درباره امضای قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان پس از گذشت ۱۷ سال، گفت: بزودی عملیات اجرایی قطعه دوم خط لوله هفتم سراسری گاز از ایرانشهر به چابهار و مرکز کشور پاکستان آغاز میشود.
به گفته اوجی قطعه نخست خط لوله هفتم سراسری گاز به طول ۹۰۷کیلومتر آماده افتتاح است و تاکنون یک هزار و ۷۳۱ میلیارد تومان برای ساخت این خط هزینه شده است.
وی ظرفیت خط لوله هفتم گاز سراسری را ۱۱۰ میلیون متر مکعب اعلام و تصریح کرد: با افتتاح قطعه نخست خط لوله هفتم گاز سراسری گاز استانهای فارس، هرمزگان، کرمان، ایرانشهر (در استان سیستان و بلوچستان) تامین و پیشبینی میشود تا سال ۱۴۰۰روزانه ۵۰ تا ۶۰ میلیون متر مکعب از گاز مورد نیاز مردم این استانهای از این خط تامین و روزانه ۶۰ میلیون متر مکعب دیگر از گاز این خط لوله برای صادرات اختصاص یابد.
او با بیان اینکه تاکنون هیچ ایستگاه تقویت فشاری روی خط لوله هفتم سراسری ساخته نشده است، افزود: با جریان آزاد امکان انتقال روزانه ۵۰ تا ۶۰ میلیون مترمکعب گاز از این خط لوله وجود دارد که میتوانیم در آینده با افزایش نیاز گاز کشور، ایستگاههای تقویت فشار روی خط نصب کنیم.
به گفته اوجی با نصب هر ایستگاه تقویت فشار روی خط لوله هفتم سراسری امکان انتقال گاز تا ۱۵ میلیون متر مکعب بیشتر فراهم میشود.
او با بیان این که هم اکنون ۱۰ فاز پارس جنوبی فعال است، افزود: عملیات راه اندازی فازهای ۹ و ۱۰ میدان گازی پارس جنوبی در دست اجرا است و پیشبینی میشود فاز ۱۰ این میدان تا پایان شهریور امسال به بهره برداری برسد.
به گفته وی با راه اندازی ۲۹ فاز پارس جنوبی مجموع تولید گاز از این میدان به روزانه ۷۰۰ میلیون متر مکعب خواهد رسید و درآمد حاصل از آن بیشتر از صادرات نفت است.
افزایش واردات روزانه ۶ میلیارد متر مکعبی گاز از ترکمنستان
معاون وزیر نفت درباره آخرین وضعیت واردات گاز ار ترکمنستان به ایران گفت: بر اساس قرارداد اولیه روزانه هشت میلیارد متر مکعب گاز از ترکمنستان وارد ایران شد که بر اساس قرارداد الحاقیه شرکت ملی گاز ایران با شرکت ترکمن گاز مقرر شد این میزان به روزانه ۱۴میلیارد متر مکعب افزایش یابد.
اوجی گفت: مذاکرات جدید برای افزایش واردات گاز از ترکمنستان به ایران به روزانه ۲۰میلیارد متر مکعب هم اکنون در دست انجام است.
درآمد ۱٫۶ میلیارد دلاری شرکت ملی گاز ایران در سال ۸۸
مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران از درآمد ۱٫۶ میلیارد دلاری این شرکت از محل صادرات گاز با کسر هزینه واردات در سال گذشته خبر داد و افزود: سال گذشته درآمد حاصل از صادرات گاز ایران به کشورهای ترکیه، نخجوان، آذربایجان و ارمنستان، واردات گاز از کشور ترکمنستان به ایران و جرایم قراردادها در مجموع به ۱٫۶ میلیارد دلار رسید.
معاون وزیر نفت در باره برخی اظهارنظرهای مخالفان دولت پاکستان درباره بالا بودن قیمت صادرات گاز ایران به این کشور گفت: یک فرمول برای صادرات گاز وجود دارد که بر اساس همان فرمول این قرارداد تنظیم شده است.
معاون وزیر نفت تصریح کرد: با پیشرفت فازهای پارس جنوبی تا چهار سال آینده حجم زیادی به ظرفیت تولید و فرآورش گاز کشور افزوده و پیش بینی میشود با افزایش تولید این سوخت بتوانیم بخش عمدهای از گاز مورد نیاز کشورهای آسیای میانه و اروپا را تامین کنیم، بنابراین ضروری است برنامهریزی صحیحی برای صادرات گاز داشته باشیم.
اوجی از آغاز مذاکرات برای صادرات گاز ایران به کشورهای خلیج فارس، عمان، کویت، شارجه خبر داد و افزود: در صورتی که این مذاکرات محقق شود سهم ایران در تجارت گاز از ۱٫۲درصد تا پایان برنامه پنجم توسعه به ۱۰درصد افزایش خواهد یافت.
توافق شرکت ملی گاز با لوله سازها
مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران در باره آخرین وضعیت پرداخت بدهیهای شرکتهای لوله سازی گفت: مقرر شده است شرکت ملی گاز بدهی شرکتهای لولهسازی را در مدت زمان سه سال با سود ۱۴٫۵ درصد پرداخت و در مقابل شرکت ملی گاز لولههای مورد نیاز خود را به نرخ مناقصههای داخلی از شرکتهای لولهسازی خریداری کند.
اوجی از رشد ۱۸درصدی تزریق گاز شیرین به چاههای نفتی در سال گذشته خبر داد و افزود: سال ۸۷ حدود ۳٫۹ میلیارد متر مکعب گاز شیرین به چاههای نفتی تزریق شد و این رقم سال گذشته به ۴٫۶ میلیارد متر مکعب رسید.
افزایش تزریق به میدان گازی آغاجاری
معاون وزیر نفت با بیان اینکه سال گذشته روزانه ۲۵ میلیون متر مکعب گاز فازهای ۶ و ۷ و ۸ پارس جنوبی به وسیله خط لوله پنجم سراسری به چاههای نفتی تزریق شد، افزود: از ۱۸ دی ماه سال گذشته تا کنون ۳٫۲ میلیارد متر مکعب گاز از فازهای ۶ تا ۸ پارس جنوبی از طریق این خط لوله به میدان نفتی آغاجاری تزریق شد.
اوجی ظرفیت خط لوله پنجم سراسری گاز را ۱۱۰ میلیون متر مکعب اعلام و تصریح کرد: با تکمیل چاههای فازهای ۹-۱۰ پارس جنوبی پیشبینی میشود روزانه ۸۰ تا ۹۰ میلیون متر مکعب گاز از طریق لوله پنجم سراسری به میدان نفتی آغاجاری تزریق شود.
وی درباره اقتصادی بودن صادرات گاز در مقابل تزریق به میدانهای نفتی گفت: از نظر اقتصادی به صرفهتر است که گاز ترش میدانهای نفتی تزریق و گاز شیرین برای صادرات اختصاص یابد.
به گفته اوجی به ازای هر ۱۴۴مترمکعب گاز تزریقی در میدانهای نفتی، امکان برداشت یک بشکه نفت بیشتر به وجود میآید ولی اگر بتوانیم گاز ترش را تزریق کنیم، سودآوری بیشتری خواهد داشت زیرا گاز در مخزن ذخیره
اوجی با تاکید براین که ضروری است در کنار فرهنگسازی قیمت گاز نیز مورد توجه قرار بگیرد، تصریح کرد: سال گذشته با فرهنگسازی تنها بین سه تا پنج درصد شاهد کاهش مصرف گاز در کشور بودیم.
معاون وزیر نفت از ضرورت ذخیرهسازی ۱۱۰ تا ۱۲۰میلیون متر مکعب در روز خبر داد و گفت: با توجه به اینکه تا سه سال آینده گاز جدیدی به ظرفیت تولیدی کنونی افزوده نخواهد شد، ضروری است با مدیریت گاز مورد نیاز کشور را تامین کنیم.
او گفت: همه امید ما این است که یارانهها هدفمند شود و با افزایش قیمتها و منطقی کردن مصرف کاهش یابد.
مهدی کروبی در دو روز گذشته با برخی از زندانیان که به تازگی آزاد شدهاند، دیدار و گفتگو داشت.
بنا به گزارشهای رسیده به جرس، کروبی با حضور در منزل نوریزاد، عمادالدین باقی و حسین مرعشی که پس از تحمل ماهها زندان به مرخصی آمدهاند، دیدار و گفتگو کرد.
کروبی در این دیدارها اظهار امیدواری کرد که دیگر زندانیان، مانند زیدآبادی، داوری، سلیمانی و سحرخیز که بیش از یکسال از حبسشان میگذرد و وضعیت جسمی مناسبی ندارند، بزودی به آغوش خانوادهشان بازگردند.
هاشمی رفسنجانی در دلنوشته ای که بمناسبت سالگرد شهادت آیت الله بهشتی وهفتاد و تن منتشر کرد با ذکر ناگفته های از آن حادثه، با اشاره به دشمنانی که تغییر رنگ داده و در میان دوستان رخنه کرده اند، آورده است: مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم.
متن کامل دیدگاههای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره واقعه ۷ تیر که در وبسایت رسمی وی منتشر شده، به شرح زیر است:
بیست و نه سال پیش، بعدازظهر روز ۷ تیرماه در لحظات پایانی یک جلسه طولانی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران که درباره مسائل جنگ و انتخاب وزیر امور خارجه بود و بسیاری از دوستان و مسئولان آن روز بهویژه دو همسنگر دیرینم آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله دکتر باهنر حضور داشتند، خبر آوردند که حال همسنگر دیگرمان، آیتالله خامنهای که روز قبل در یک بمبگذاری در مسجد ابوذر مجروح شده بود، وخیم است.."
با اینکه با حاج احمدآقا در منزل قرار داشتم، دیروقت به منزل رسیدم و دیدم ایشان منتظرم نشسته است. بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری بعد از عزل بنی صدر بود. نمیدانم چقدر گذشت که صدای زنگ تلفن مرا به سوی خود برد. صدایی خسته از آن سوی تلفن، شکسته و بسته خبر از حادثهای در سرچشمه داد که بر من آوار شد.
چشمم را بر هم گذاشتم، قیافه و اسم همه کسانی به نظر میآمد که قرار بود در آن جلسه باشند، مخصوصاً آخرین لحظات دیدار من با دکتر بهشتی و سخنانش که در آستانه خروجی درب که فکر میکنم گفتند: «تو برو، آنجا واجبتر است و ما اینجا را اداره میکنیم.»
نمیتوانستم باور کنم که پس از مطهری، مفتح، هاشمینژاد که رفته بودند و خامنهای که معلوم نبود میماند یا میرود، حالا بهشتی و باهنر هم رفته باشند. گویی آسمان بر من فرود آمده بود و غم با همه سنگینی خویش قلبم را میفشرد و صدای زنگ تلفن که گاهگاه به گوش میرسید و فاطمه، دخترم، برمیداشت و با خبرهای ضد و نقیضی که میشنید، بر التهاب قلبم، آب میزد و آتش.
نمیدانستم چکار کنم، مأموران امنیتی اجازه حضورم را در محل حادثه نمیدادند و کلام تکراری آنها در پاسخ به پرسش تکراری من که «چه شده؟» این بود که صدای آمبولانسها قطع نمیشود، مردم مشغول بیرون کشیدن جنازهها و مجروحان از زیر آوارها هستند.
در گرماگرم آن لحظات هیجانی، صدای تلفن مرا به سوی خویش برد و وقتی گوشی را برداشتم، دیدم صدای دوستداشتنی دکتر باهنر است که انگار از آسمانها صحبت میکند، بغضآلود و متعجب سلام و علیک کردیم. من فکر میکردم او نیز در جلسه است. او گفت: دربان به من گفته بود که تو از درب خارج شدهای. پرسیدم: چه شد؟ تو چه شدهای؟ گفت: «قبل از شروع جلسه، آقای درخشان (یکی از شهدا) که خستگی مفرط مرا دید، به اصرار گفت که بروم تا استراحت کنم.
آمدم نزدیک درب بزرگ. همان لحظه که میخواستم نزدیک ماشین شوم انفجار رخ داد. شعله آتش تا درب خروجی رسید و شیشههای ساختمان وسط شکست. دیوارهای سالن عقب رفته و سقف یکپارچه آمده پایین. برق خاموش، صدای ضجه و استغاثه و ذکر و دعا از زیر آوار به گوش میرسید. آتشنشانی آمده و جرثقیل میخواهد سقف را یکپارچه بردارد. خطر ضدانقلاب هم وجود دارد و مردم نمیگذارند چهرههای سرشناس در محوطه بمانند. با زور و التماس آنها را از صحنه بیرون میبرند.»
نمیدانم بر زبان آوردم یا در دلم بود که به خاطر زنده ماندن ایشان خدا را شکر کردم، اما نمیدانستم او نیز به همین زودیها مسافر است. پرسیدم: بهشتی چه شد؟ گفت: نمیدانم، خبرها متناقض است. میگویند سالم است، میگویند مجروح شده و میگویند به شهادت رسید.
آن شب برای من به درازای شب عاشقان بیدل بود، اما با این تفاوت که در سحرگاهش به جای وصل، خبر از هجران آوردند. ساعت ۲ بامداد بود که خبر آوردند بهشتی، بهشتی شده و من کوه مصیبت رفتنش را بر دوش گرفتم تا کارهای مملکت در غیاب دو رئیس قوه دچار مشکل نشود. صبح علیالطلوع به نخست وزیری رفتم تا هم بیشتر بدانم و هم ببینیم چکار باید بکنیم. قرار شد در یک پیام رادیویی با مردم صحبت کنم و دلداریشان بدهم!! پس از آن به مجلس رفتم، مجلسی که خانه ملت بود، حالا دیگر خانه عزا شده بود. ۲۷ نماینده از نقاط مختلف کشور پر کشیده بودند. کمی با نمایندگان صحبت کردم و قرار شد به مأمن دلها، یعنی جماران برویم تا دلگرمی فراق یاران را از کوه صبر یعنی امام(ره) بشنویم. ۵/۸ صبح روز بعد از حادثه بود که در اتاق کوچک بیرونی امام را دیدم.
دل ما میلرزید که نکند از فراق «بهشتی مظلوم» دلش بایستد که دل امتی میایستاد. با دیدن او، نمی دانم چه شد که این شعر به یادم آمد:
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خمّ میسلامت، شکند اگر سبویی
باورکردنی نبود که ایوب زمان در آن حالات که میدانستم آتش غم در همه وجودش شعله میکشد، با ذکر حادثه و لطیفهای از تاریخ قدیم حوزه علمیه نجف و اشاره به سرنوش انبیاء و اولیاء به ما آرامش و اعتماد به نفس دادند.
کبوتر خیالم بر شاخسار یاد هر عزیزی مینشست که هنوز نمیدانستم زندهاند یا شهید شدهاند، چون از لحظه انفجار تاکنون کسانی را دیده بودم که فکر میکردم شهید شدند و کسانی را که اسمشان قبلاً جزو مجروحان بود و یا اسمشان جزو شرکتکنندگان در جلسه نبود، اما خبر میآمد که شهید شدهاند.
ذهنم به سوی بهشتی میرفت، صدایش، خیالش، نگاهش، مظلومیتش و تمام خاطراتی که سالهای سال با او داشتم، یک لحظه رهایم نمیکرد، مخصوصاً آن جملهای که روزی به او گفتم: سید! با این همه تهمت و توهین چه میکنی؟ خندید و گفت: آسیاب به نوبت!
فکر میکنم سهشنبه بود که قرار شد پیکر شهدا را تشییع کنیم. سه نظر بود: عدهای میگفتند به اصفهان ببریم، گروهی میگفتند به قم ببریم و اکثریتی که میگفتند در بهشتزهرا، مرکز نور باشند. در دفترم در مجلس شورای اسلامی نشسته بودم که خبر آوردند ازدحام مردم برای تشییع شهدا بیش از حد شد. قرار شد برای مردم صحبت کنم، به محض اینکه با مردم روبرو شدم، شیون مردم چنان بلند شد که من در تمام عمرم چنان صحنه اندوهباری را ندیده بودم و بعدها در زمان رحلت امام دیدم. دستهای مردم آنچنان در فضا حرکت میکرد که گویی طوفانی سهمگین مزرعه گندم رسیدهای را به موج انداخته است و شعاری که بر شدت اشک من میافزود: «هاشمی هاشمی بهشتیات کو؟»
سعی میکردم گریه نکنم اما اشک امانم نمیداد، میدانستم همه ناظران داخلی و خارجی روی حرفهای امروز من حساب میکنند. پیش از این با تکرار آیات مربوط به جنگ احد کمی خود را دلداری داده بودم و آن روز برای مردم عزادار از توطئه شومی گفتند که دشمنان انقلاب و اسلام در سر دارند.
سخنرانی آن روز من در اسناد و مدارک هست و کسانی که میخواهند، میتوانند مراجعه کنند. بعد از حرفهای من بهشتی را مردم شهر به همراه ۷۲ شهید دیگر بر شانههای خویش تا بهشت زهرا بردند و من به بیمارستان برگشتم تا نگذارم داغ این خبر بر دل رفیق و همسنگرمان، آیتالله خامنهای بنشیند. حال و روز خوبی نداشت، از درد به خود میپیچید، اما روزنامه و رادیو میخواست. گفتم: به چه کارت میآید؟ گفت: میخواهم بدانم در بیرون چه خبر است!! گریه امانم نمیداد و به سختی بغضم را فرو نشاندم و گفتم: آری، بیرون خیلی خبرها است که حتماً باید بدانی!!!
گویا پس از رفتن من، فهمید و اینکه بر او چه گذشت، نمیدانم. من بودم و مجلسی که حدنصاب نداشت. دولت بود و جلساتی که چهار عضو فعال و چندین معاون وزیرش نبودند و قوه قضائیهای که رئیس آن سیدالشهدای مسافران سرچشمه بود.
آتش جنگ در غرب و جنوب شعله میکشید و شورای عالی دفاع سه عضو اصلی خود، دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای و دکتر چمران را نداشت که چند روز پیش به شهادت رسیده بود. رقبای سیاسی که بیکفایتیشان برملا شده بود، میخواستند روزگار را از گردش بیندازند و پس از عبور از گردنه احد حدود هفتاد تن را همراه حمزه انقلاب شهید کردند تا خیالشان از امام و یاران امام راحت شود.
روزهای تلخی بود، اما در آن تلخیها و سختیها، خدای بزرگ را بنازم که لحظاتی بسیار شیرین را رقم میزند، مخصوصاً آن روزی که نمایندگان مجروح را با برانکارد به صحن مجلس آورده بودند تا جلسه به حدنصاب برسد و وقتی صدای زنگ آغاز جلسه را نواختم، بر عظمت خون شهیدان درود فرستادم که با موجآفرینی خویش نمیگذارند دریای انقلاب راکد شود.
پیر کنعانی انقلاب در هجران یوسف خویش سخنانی گفت که برای ما و دشمنان، مایه دلگرمی و دلسردی بود. مخصوصاً جمله ای که همه – دوست و دشمن را- به آتش کشید این بود که «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد» تعبیر مظلوم برای مرگش تمام تارهای عنکبوتی نفاق را بر هم ریخت و تعبیر مظلوم برای زندگیاش، آه از نهانخانه دلهایی برآورد که با فریبخورده بودند و طعنهها را آغشته به توهین و تهمت کرده بودند و در هر فرصتی به حریم پاک زندگیاش میافکندند.
اینک از آن روزها ۲۹ سال میگذرد، ۲۹ سالی که اوراق دفترش هر روز حادثهای را در سینه خویش دارد. انقلاب جوان با همه فراز و فرودها در مسیر تکامل است و امام نیست، اما وصیتنامه و مجموعه آثار گفتاری، شنیداری، نوشتاری و دیداریاش چراغ راه ماست.
دشمنان نیز هستند، اما رنگ عوض کردهاند. هنوز در کیش و کمان دشمنی خویش تیرهای توهین و تهمت و دروغ را دارند که هر از چند گاهی چشم بسته و چشم باز میاندازند. گاهی به هدف میخورد و گاهی مثل همیشه بر سنگ.
ما نیز با همه سفارشاتی که از پیرو مراد خویش داشتیم، شاید به خاطر دلتنگیهای زمانه، سعه صدر سابق را نداریم. دشمنان ما وسیعتر شدهاند، اما دایره دشمنشناسی ما محدود شده است. دشمنان دوستنما در ما رخنه کردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است.
مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم. اما در این آشفته بازار، انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل آن عزیزی است که:
گر نگهدار وی آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
انقلاب آن روزها اگر با رفتن مطهری، بهشتی، باهنر و رجایی احساس خلاء میکرد – که با وجود امام نمیکرد-، امروز مطهریها، بهشتیها، باهنرها و رجاییها فراوانند و حتی اگر تیر تهمتها برای ترور شخصیتها زهرآگین شود، پادزهر داوری مردم نمیگذارد بار گرانقدر این درخت تناور، یعنی انقلاب اسلامی خشک و حتی شاخ و برگهایش پژمرده گردد.
سرچشمه انقلاب هنوز جوشان است و زلال جاری آن شاید در مسیر گلآلود شود، اما این وعده تخلفناپذیر خداوندی در «استعینوا بالصبر و الصلاه» و «ان تنصروا الله ینصرکم» است که انشاءالله به اقیانوس ظهور حضرت حق میپیوندد. انشاءالله
جمعی از اعضای سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) همزمان با سالروز ولادت حضرت علی (ع) به دیدار تعدادی از زندانیان سیاسی که به تازگی آزاد شده اند رفتند.
به گزارش ادوارنیوز، اعضای سازمان ادوار تحکیم وحدت طی روزهای گذشته با حضور در منزل آقایان عمادالدین باقی فعال حقوق بشر و محمد نوری زاد نویسنده، که هر دو به تازگی از بند رها شده و به مرخصی آمده اند با آنها دیدار و گفتگو کردند.
در این دیدارها اعضای سازمان ادوار تحکیم وحدت از صبر استقامت این دو زندانی سیاسی و همچنین صراحت و شجاعت آنها تقدیر کردند.
گفتنی است اعضای سازمان ادوار تحکیم وحدت در دیدارهای جداگانه ای هفته گذشته به ملاقات خانم بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران که اخیرا از زندان آزاد شده است رفتند.
بعلاوه دیدار با خانواده خانم نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر که مدتی است در بازداشت به سر می برد نیز هفته گذشته توسط اعضای سازمان ادوار تحکیم وحدت انجام شد.
رئیسمجلس با تاکید بر لزوم استقلال قوه قضائیه گفت: هنوز مزه استقلال قوه قضائیه چشیده نشده است، یک مسئول باید با افتخار در دادگاه حاضر شود نه اینکه بهانههای گوناگون بیاورد تا در محکمه حاضر نشود.
به گزارش ایلنا، علی لاریجانی در همایش سراسری قوه قضائیه با اشاره به مبارزه شهید آیتالله بهشتی با گروههای التقاطی پیش و پس از پیروزی انقلاب یادآور شد: در منازعه با بنیصدر، وی یک دیکتاتوری مدرن را در قالب الفاظ تودهای بیان میکرد و در روزنامه انقلاب اسلامی با نوشتن سرمقالههایی میخواست تا مردم را علیه شهید بهشتی بسیج کند و جالب است در حالی که خودش نمونه یک دیکتاتور بزرگ بود دیگران را به انحصارطلبی متهم میکرد.
وی با اشاره به خشونتهای سیاسی دهه ۶۰ که مشروعیت نظام، کارآمدی، وجهه بینالمللی و تضعیف الهامبخشی جمهوری اسلامی هدف گرفته بود، تصریح کرد: در بعضی از دورهها احساس میکردیم بعضی از افراد که در مسئولیت بودند از اینکه انقلاب اسلامی اندیشه موثری را در جهان اسلام مطرح کند احساس استغفار میکردند.
لاریجانی در ادامه سخنان خود با اشاره به دوران مختلف دستگاه قضایی از صدر اسلام تا دوره مشروطیت و پهلوی گفت: تجربه استقلال قوه قضائیه فقط بعد از پیروزی انقلاب به وجود آمد. چالشهای بیرونی این قوه را در دوره فعلی بیشتر از چالشهای درونی میدانیم، زیرا مزه استقلال قوه قضائیه هنوز چشیده نشده است در حالی که یک مسئول باید با افتخار در دادگاه حاضر شود نه اینکه بهانههای گوناگون بیاورد تا در محکمه حاضر نشود، البته مشکلات درونی هم وجود دارد اما تاکیدات امام و رهبری و مصمم بودن رئیس قوه قضائیه است که این فرصت خوبی برای پیگیری این هدف است.
لاریجانی با بیان اینکه اگر عدالت محقق شد نابسامانی در بقیه بخشها جبران میشود، تاکید کرد: اولین مساله استقلال دستگاه قضایی است و همه قوا باید بفهمند که این مساله به نفع نظام اسلامی است که قاضی بتواند در دادگاه به آسانی حکم را صادر کند و اگر دشمنان خارجی زیادی داریم باید حق را محقق کنیم و لذا دخالت قدرت،تمام شان قوه قضائیه را از بین خواهد برد و اگر این اتفاق افتاد حیثیت این قوه در سایر شئون هم از بین خواهد رفت.
وی با اشاره به موضوع عدالت در دستگاه قضایی که ملاک آن اجرای قانون است، اظهار داشت: عدالت وقتی معنا مییابد که انسانها در بستری رشد یابند که استعدادهای آنها بالفعل شود و لذا باید امکان مشارکت مردم در سیاست، اقتصاد، فرهنگ و… را فراهم کنیم و دخالت دولت در جهت محدود کردن استعدادها خلاف عدالت است ،مگر اینکه در اثر استفاده از یک حقوق، حقوق دیگر ضایع شود .
لاریجانی ادامه داد: مثلا طرح عفاف و حجاب که ۴-۵ سال است در شورای عالی انقلاب فرهنگی خاک خورده است در حالی که این قانون برای شکوفایی سایر حقوق است و گرنه کسی نمیتواند حقوق مردم را محدود کند.
رئیس قوه مقننه تاکید کرد: دولت نمیتواند مقرراتی بگذارد که حقوق مردم محدود شود و نیز اینکه قوه قضائیه برای حسن اجرای قوانین و عدالت ماموریت دارد باید یک نگاه فراگیر در راستای آن ایجاد شود و مشارکت مردم بدون اجرای قانون ممکن نیست.
وی با ابراز خوشحالی از اینکه رئیس قوه قضائیه مسئولیت خاصی را برای پیشگیری از جرائم برنامهریزی کرده است، تصریح کرد: قوه قضائیه در اجرای عدالت مجموعه کاملی از قوانین، کادر اجرایی و امنیتی مورد نیاز را باید ایجاد کند و در این زمینه پلیس قضایی را میتوان مورد اشاره قرار داد که شهید بهشتی آن را ایجاد کرد که گاهی اوقات محدود کردن این بخش در اجرای عدالت ایجاد مشکل میکند.
رئیس مجلس با بیان اینکه مردم از قوه قضائیه آرامش و امنیت اجتماعی طلب میکنند، یادآور شد: بسیاری از حوادث مانند تجاوز به عنف، قتل و سرقت محدود به حوزه اجتماعی است و تمام همت قوه قضائیه باید برخورد جدی، قاطع و سریع با این حوادث باشد، زیرا اگر یک قتل بعد از دو سال پیگیری آن نتیجه دهد، انذاردهنده نیست بلکه مردم باید نظارت قوه قضائیه را ببینند و لذا به این قوه میگویم که اگر نیاز به تغییر قانون باشد در خدمت شما هستیم زیرا مردم باید اطمینان خاطر داشته باشند.
لاریجانی در پایان سخنان خود با اشاره به برنامه پنجم توسعه کشور و پیوستگی آن با دستگاه قضایی،گفت: اگر این مساله نیاز به آمادگی دارد نیازمند تدوین قوانین هم هست و ما در مجلس آمادگی داریم زمینه را برای قضات شرافتمند آماده کنیم تا برای زندگی و آینده خود احساس آرامش روانی داشته باشند، زیرا نباید قضات را با سایر مشاغل مقایسه کرد و اگر قاضی میخواهد تحت تاثیر کسی قرار نگیرد باید زندگی مطلوبی داشته باشد که برنامه پنجم فرصت مناسبی است تا اگر قوه قضائیه میخواهد بنیان جدیدی بسازد به آن کمک کنیم.
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه در برخورد با فساد اقتصادی و اجتماعی باید اجازه دهیم مسیر قانونی پرونده ها طی شود و به شایعات دامن نزنیم گفت: به زودی اسامی مفسدان اقتصادی اعلام می شود.
به گزارش مهر، آیت الله صادق آملی لاریجانی صبح امروز"یکشنبه" در همایش سراسری قوه قضائیه که با حضور سران قوا برگزار شد با بیان اینکه برخورد با فساد اقتصادی و اجتماعی وظیفه ذاتی دستگاه قضاست و قوه قضائیه در مقام اجرا محکم ایستاده گفت: باید اجازه دهیم مسیر قانونی پرونده ها طی شود و شایعات را درباره اسامی مفسدان اقتصادی دامن نزنیم.
وی گفت: ما تا کنون موارد سوء استفاده های کلانی را یافتهایم که همه اینها با کارهای متعدد قضائی صورت گرفته است، اما برخی شایعه میکنند که این قضایا سیاسی است که چنین چیزی نیست و به زودی اسامی مفسدان اقتصادی اعلام می شود.
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه قوه قضائیه وقت و تلاش زیادی را برای تدوین بخش قضائی برنامه پنجم توسعه صرف کرده گفت: متاسفانه آنطور که باید و شاید این مواد در دولت مورد استقبال قرار نگرفت و بهطور ضمیمه و ابتر به مجلس ارسال شد.
رئیس قوه قضائیه از مجلس درخواست کرد به طور وافی آنچه را که قوه قضائیه آورده است درج کند و به طور کامل و شامل این برنامه را ببینند و تکهتکه نکند.
وی برنامه دیگر قوه قضائیه را تدوین برنامه پنج ساله درون قوه خواند و گفت: این برنامه هم در حال تدوین است که امیدواریم به زودی ابلاغ شود.
آملی لاریجانی استفاده از فناوریهای نوین را از ضروریات دستگاه قضا عنوان کرد و افزود: در یک سال گذشته مرکزی با نام "مرکز آمار و فناوریهای اطلاعات" در دستگاه قضا در دوره قبل پایه گذاری و در این دوره احیا شده است که تلاش کردیم به صورت روشن و صحیح بحث فناوری اطلاعات را در قوه قضائیه مطرح کنیم.
رئیس قوه قضائیه با بیان اینکه در تماس با برخی روسای دادگستریها متوسط رسیدگی به پروندهها در شعب دادگاهها و دادسراها را سه تا چهار ماه عنوان شده است افزود: اطلاعات آماری ما نیز همین امر را تایید میکند و برخلاف اذهان عمومی که فکر میکنند رسیدگی به یک پرونده چندین سال طول میکشد چنین نیست.
وی همچنین با اشاره به بحث ماده ۱۸ قانون اصلاح قانون دادگاههای عمومی و انقلاب گفت: یکی از علل قطعی اطاله دادرسی، ماده ۱۸ بود، در اینکه برخی احکام صادره خلاف شرع هستند، شکی نیست ولی آیا به این جهت میتوان تمام پروندهها را شامل حال ماده ۱۸ کرد.
آملی لاریجانی با بیان اینکه پیشگیری از وقوع جرم و اجرایی کردن اصل ۱۵۶ قانون اساسی نیاز به کار فراقوهای دارد، تصریح کرد:با توجه به اینکه قوه قضائیه که یکی از وظایفش پیشگیری از وقوع جرم است در اولین قدم معاونتی را با نام "پیشگیری از جرم" در شاکله دستگاه قضائی تاسیس کردیم.
رییس قوه قضائیه تصریح کرد: اخیرا در مورد شورای عالی نظارت بحثهای متعددی را در جلسات با مدیران ارشد قوه قضائیه داشتهایم که در کنار این بحث، نظارت دیوان عالی براساس قانون اساسی مطرح شده است.
لاریجانی با بیان اینکه دیوان عالی کشور در همه محاکم قضائی برای اجرای صحیح قانون باید نظارت کند، افزود: برای اجرای اصل ۱۶۱ قانون اساسی و نهادینه کردن نظارت دیوان عالی در دستگاه قضا، نظارت دیوان عالی به صورت یک آییننامه تدوین شده که به زودی ابلاغ می شود.
انجمن روزنامهنگاران زن ایران، با انتشار بیانیهای، صدور حکم ۳۰ سال ممنوعیت از کار روزنامه نگاری را برای ژیلا بنیبعقوب و شرایط دیگر روزنامهنگاران دربند محکوم کردند.
به گزارش جرس، در بخشی از این بیانیه آمده است: انجمن روزنامهنگاران زن با توجه به تضییقات وارد شده بر خبرنگاران و روزنامهنگاران با محکوم ساختن حکم ژیلا بنی یعقوب که ۳۰ سال محرومیت از فعالیت خبری است، را ظلمی بزرگ بر جامعه خبری کشور می داند و اعلام میکند که تحرکاتی از این دست نشان دهنده محدودیت اطلاعات و دانش از یک سو و عناد با حرفه خبرنگاری و زنان خبرنگار است و گرنه آنچه ژیلا و افرادی چون او انجام دادهاند تنها، خبرگیری و اطلاعرسانی بوده است.
گفتنی است ژیلا بنی یعقوب، دبیر سرویس اجتماعی روزنامه سرمایه و سردبیر وبلاگ کانون زنان ایرانی بود. همسر وی، بهمن احمدی امویی،که هم اکنون در بازداشت به سر میبرد، روزنامهنگار اقتصادی و از همراهان سید محمد خاتمی است.
او در روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در جریان پیامدهای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران، بازداشت شد و دادگاه انقلاب اسلامی او را به یکسال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از شغل روزنامهنگاری محکوم کرد.
متن کامل بیانیه انجمن روزنامهنگاران زن ایران به این شرح است:
به نام خدا
بیانیه انجمن روزنامه نگاران زن ایران در خصوص محکومیت ژیلا بنی یعقوب و دیگر روزنامه نگاران در بند
اکنون که گسترده خبر و خبررسانی ابزارهای سنتی را به کناری نهاده و سرعت دریافت خبر و انتشار آن ثانیهها را نیز در نوردیده گفتگو از محدودیت و ایجاد حصارهای امنیتی برای جلوگیری از انتشار خبر شبیه لطیفه های خام میماند.
سرعت انتشار خبر و سرعت تولید آن و دور شدن از تولیدکنندگان سنتی و عمومی شدن عرصه خبرنگاری در دوره های اخیر فرصتی را بودجود آورده تا جامعه را با نوع تازه ای از ارتباطات آشنا کند. از این رو محدود ساختن خبرنگاران تنها راه برای خشنود سازی گروههای سیاسی است و بیشتر یک ایذاء فردی است تا رویکردی حرفه ای به منظور جلوگیری از فعالیت اطلاع رسانی آنها.
انجمن روزنامه نگاران زن نیز با توجه به تضییقات وارد شده بر خبرنگاران و روزنامه نگاران با محکوم ساختن حکم خواهر روزنامه نگارمان ژیلا بنی یعقوب که ۳۰ سا ل محرومیت از فعالیت خبری است را ظلمی بزرگ بر جامعه خبری کشور می دائدو اعلام می دارد که تحرکاتی از این دست نشان دهنده محدودیت اطلاعات و دانش از یک سو وعناد با حرفه خبرنگارانی و زنان خبرنگار است وگرنه آنچه ژیلا و افرادی چون او انجام داده اند تنها ،خبر گیری واطلاع رسانی بوده است!
انجمن رزا با محکوم ساختن این شیوه از اعمال محدودیت برای خبرنگاران بار دیگر خواهان آن است که کلیه زندانیان در بند به خصوص زنان و مردان خبرنگار آزاد شوند و احکامی از این دست نیز با تجدید نظر رفع گردد.
بیاد بیاوریم که مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است و جمهوری اسلامی مفتخر به نام مردم سالاری دینی است پس حرمت این نام را حفظ کنیم و برای تداوم آن کوشا باشیم.
زنده باد جمهوری اسلامی
پر شکوه باد استقلا ل وآزادی
پرتوان باد مردم سالاری دینی
سرفراز باد بیان آزادی
انجمن روزنامه نگاران زن ایران
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: تحریمها به ما انگیزه میدهد که قدری فعالتر شویم و بیشتر کار کنیم.
حسن غفوریفرد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا ، نسبت به تحریمهای یکجانبه اتحادیه اروپا در خصوص بنزین با بیان اینکه ما از ابتدای انقلاب دچار تحریم بودیم؛ گفت: در ۳۰ سال گذشته انقلاب تقریبا یک روز هم نبود که تحریم نباشیم، البته تحریمها گاهی بسته و گاهی باز بود.
وی تاکید کرد: نکته مثبت در این میان این است تحریمها به ما انگیزه میدهد که قدری فعالتر شویم و بیشتر کار کنیم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در مورد تحریم بنزین نیز علاوه بر اینکه میتوانیم پالایشگاههای خود را اصلاح کنیم و بنزین با ویژگیهای لازم تولید کنیم، میتوان بنزین را از سایر کشورها از جمله هندوستان و کشورهای آمریکای جنوبی نیز تهیه کرد.
نهمین کنگره جامعه اسلامی مهندسین روز پنجشنبه با قرائت بیانیهای پایان یافت.
متن کامل این بیانیه به این شرح است:
مقدمه
با تبریک میلاد با سعادت مولی الموحدین، حضرت امیرالمومنین و جواد الائمه، محمد تقی علیهما السلام، جامعه اسلامی مهندسین در پایان نهمین کنگره سراسری خود که در تاریخ سوم تیرماه ۱۳۸۹ و در تقارن با ایام یادمان شهادت مظلومانه آیتالله دکتر بهشتی و یاران صدیق ایشان برگزار گردید، نخست با اغتنام فرصت، لازم میداند تا ابتدائا نعمت رهبریهای درخشان و تاریخ ساز حضرت آیتالله خامنهای را سپاس گوید، که در دو سال گذشته (بسان سالهای پیش از آن)، دستاوردهای عظیمی را چه در عرصه جهانی و چه در عرصه داخلی ( بویژه در عبور از بحران فتنه سال گذشته)، نصیب ملت ایران نمود.ارشادات ایشان تاریخ ایران امروز را در زمره درخشانترین اعصار این سرزمین الهی قرار داده است. تردیدی نیست که این فصل روشن از تاریخ ملت ما، از مکتب علوی، شوق انتظار و اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) نقش گرفته و با خون شهیدانمان، تلالو یافته است
۱- سال کار مضاعف و همت مضاعف
جامعه اسلامی مهندسین همچنین قدردانی خود را به مناسبت نامیدن سال کار مضاعف و همت مضاعف به پیشگاه رهبر انقلاب، تقدیم مینماید. این واژگان از دیدگاه ما پیامی بسیار فراتر از ابعاد اجرایی دارد که درک صحیح آن میتواند متضمن ابعادی مهم در حرکت جامعه باشد. به گواه مطالعات انجام شده، ظرفیتهای عظیمی در کشور وجود دارد که چه بسا کشورهای بسیاری از کمترین آن، برخوردار نیستند. سرمایهگذاریهایی در کشور صورت پذیرفته که هنوز، بهره لازم را در اختیار جامعه نمیگذارد. ما تنها در سایه کار مضاعف و همت مضاعف است که خواهیم توانست دستاوردها را بسط داده و بهرهمندیها را افزایش دهیم. پیام سال گذشته رهبر معظم انقلاب در خصوص«اصلاح الگوی مصرف» از همان بنیانی نشات گرفت که شعار (کار مضاعف و همت مضاعف) در سا ل جاری، اگر ایرانی قلاع ستم را فرو ریخته و نظام مردمسالاری دینی را برای نخستین بار در تاریخ، پایه نهاده است باید با کار و همت افزونتر، دوران حساس گذار را پشت سربگذارد و در تمامی زمینهها جایگاه نخست جهانی را فرا چنگ آورد؛ و این شدنی نیست مگر با کوششی مضاعف و مستمر.
ما معتقدیم که گرایش به همت و کار مضاعف، باید همه اقشار و آحاد جامعه را در بر میگیرد و دستگاههای مسوول نیز باید برای چنین گستردهای، برنامه و شاخص ارزیابی داشته باشند. نمیتوان بازار داخلی کالاها را در اختیار اجناس خارجی گذاشت و از امکان کار مضاعف و همت مضاعف سخن گفت. نمیتوان به اسم رقابت پذیری، کالاهای نازل خارجی را وارد بازار داخلی کرد و تصور نمود که با این اقدام، رقابت پذیری تحقق پیدا میکند، آنان که با سیاستهای بازرگانی آشنا هستند نیک میدانند که کالاهای نازل خارجی، چون با قیمتهای نازلتر عرضه میگردند، برای کالاهای تولید داخلی (با کیفیت متوسط) تهدید جدی هستند، به همین دلیل بسیاری از کشورها(مثل ترکیه) به شدت در مقابل واردات آن اجناس، مقاومت نموده و رقابت پذیری را بجای سیاست دروازههای باز، با نظارت عقلانی ، تحقق بخشیدهاند. بهمین دلیل است که امروزه ما شاهد توفیقات فراوان آن در صنعت ملی خود میباشیم. ما همچنان معتقدیم که یکی از وظایف مهم دولت، تدارک ساز و کارها و ترکیباتی است که مردم بتواند از طریق آن، امکان همت ورزی و کار را تحقق بخشند.
۲- پویایی خط امام
تحولات پر فراز و نشیب گذشته و چالشهای فرا روی، ما را به باز خوانی بنیانهای انقلاب اسلامی فرا میخواند. انقلاب اسلامی که در تداوم خط آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (ص) به ثمر نشست، خیلی زود به خط نورانی امام خمینی (ره) رسید. بنابراین برای فهم بهتر وضعیت امروزین و عبور ظفرمندانه از گردنههای آینده، نیازمند آن هستیم که بر ذات پویایی، سرزندگی و جاودانگی این خط، وقوف یابیم.
براستی چه چیزی، چنین سرشتی را به خط امام بخشیده است؟ حضرت امام (ره) خود، رمز آن را در سر آغاز وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود، میگشاید: « انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی ـ فانهما لم یفترقا، حتی یردا علی الحوض» آن راز این است که این دو ثقل، این دو وزنه یعنی ثقل اکبر و ثقل کبیر، یعنی قرآن و عترت از یکدیگر جدایی پذیر نیستند.
قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن، مفهوم نیست. بنابراین آنها میگویند کتاب خدا برای ما کافی است، یا آنها که میگویند عترت برای ما کافی است، راه صواب نمیپویند. اگر حضرت امام، چارچوب (پارادایم) پیوند دین و سیاست را مطرح فرمودند و گزاره «سیاست ما عین دیانت ماست» را بیان کردند، به دلیل آن است که قرآن و عترت از هم جدا شدنی نیستند. در تاریخ اسلام آنجا فاجعه پیش آمده که این دو منبع الهام بخش بشریت را از هم جدا کرده و بین آنها فاصله انداختند. برعکس، آثار افتخارآمیز حکومت علوی و الگوی گرانقدر (معنویت سیاسی) مرهون پیوند قرآن و عترت در دوران چند ساله ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام است.
یک وجه آشکار این تفاوت را در جریان آغاز گسترش اسلام، میتوانیم مشاهده کنیم؛ تفاوتی که نهایتا در حکومتهای اموی و عباسی خود را آشکار ساخت. جریان عترت، بر کار فرهنگی و بسط گفتمان دینی بر مبنای فتحقلوب، استوار بود در حالیکه تفکر مقابل بر مشی سنتی تغلب قهری و برپاسازی کاخهای رفیع (به پیروی از سلاطین ظالم سرزمینهای فتح شده)، پیش میراند.
بعدا تاریخ شهادت داد که آن خط منفک از امامت، چگونه به دهلیزهای فسق و فجور هزار و یکشب، پیوند خورد و سرانجام در زباله دادن تاریخ جای گرفت و خط نورانی امامت چگونه ـ در اوج بایکوت و شکنجه ـ بر قلوب مومنان قرون و اعصار، ریشه دوانید و در یک نقطه حساس تاریخی، انقلاب اسلامی ایران را رقم زده و اسلام را وارد چشم انداز نوینی از تاریخ خود ساخت.
«قرآن» و «عترت» به مثابه دو عزیمت گاه مهم نظری، درس آموز مردم ما و نظام بوده و درست همانگونه که تشیع را از گردنههای هولناک تاریخ عبور داد و به آن گستردههایی فرامرزی و رو به گسترش بخشید، ملت ما و نظام ما را ـ مادام که از این دو ظرفیت عظیم بهرهمند است – همچنان بر قله افتخار و عزت، نگاه خواهد داشت.
۳- چالشهای پیش رو
تاکنون به فضل الهی، انقلاب ما از گردنههای سخت و ارتفاعات بلندی عبور کرده، تهدیدات بسیاری را از میان برداشت یا از آنها، فرصتها ساخته است. یکی از تهدیداتی که نظام ما در طول سال گذشته با آن مواجه گردید، جریان فتنه بود. یک جریان افراطی سیاسی که نگران از گرایش بیشتر جامعه به اصول گرایی بود، در تداوم دکترین فشار و چانه زنی و بحران سازیهای متداوم و هم افزا، «استراتژی نهادینه نمودن بحران در نظام اسلامی» را دنبال نمود.
این جریان افراطی در اواخر دوران موسوم به دولت اصلاحات، کوشید اولین کانون بحران را پدید آورد و در این راستا، برنامه تعویق انتخابات ریاست جمهوری را در دستور کار خود قرار داد. این برنامه، با اقدامات رهبری و ملت، تقریبا با شکست کامل مواجه شد و به همین دلیل، جریان مذکور دست بکار ایجاد کانون دوم بحران گردید.
برنامه جریان مذکور آن بود که ابتدا ورودی فعالانه و ناشی از تمایل به رقابتهای داخل نظام به انتخابات را به انجام برساند و بلافاصله در پی انجام آن، شعار تقلب را پیش بکشد. البته طراحان اصلی این نمایشنامه، خود میدانستند که صرف شعار تقلب، بدون ارائه مستندات لازم در هیچ کجای جهان، مقبول نمیافتد و بنابراین، از تاکتیک فرار به جلو استفاده کرده و کوشیدند آنقدر بر طبل تقلب کوبیده و همهمه ایجاد کنند تا کسی نتواند تهی دستی ایشان را در ادعاهایشان به اثبات برساند.
تردیدی نیست که این هجوم روانی ـ تبلیغاتی برای یکی دو روز، کارگر افتد، با این حال هر چه حوادث جلوتر رفت، حتی افراد متمایل به ایشان هم، تهیدستی جریان مذکوز را دریافته و از اطراف ایشان پراکنده شدند. جریان افراطی مذکور که با تدارک آن استراتژی و این تاکتیک، در مرکزیت فکری ـ عملیاتی جریان فتنه قرار گرفته بود ـ چون بر تهیدستی خویش بیش از هر کس آگاه بود ـ ناگزیر شد وارد تعامل ـ ابتدا رسانههای بیگانه و سپس با خود دولتها و محافل بیگانه- شود. برنامه تعامل با رسانههای بیگانه از ماهها پیش، تنظیم و شماری از مقامات دولت اصلاحات، برای خبرنگاری و مقاله نویسی به استخدام رسانههای دول فخیمه استعمار درآمدند. در واقع جریان افراطی، آنقدر عجله برای فروپاشی داشت که فرصت نکرد عناصر مذکور را لااقل در پشت پرده به مزدوری بگمارد. داد و ستد جریان فتنه با رسانههای بیگانه، فرصت خوبی برای دستگاه دیپلماسی آن کشورها، ایجاد کرد که نفوذ خود را در داخل جریان مذکور، بیشتر گسترش دهد. تاثیر این بسط یکی آن بود که با نمک گیر کردن جریان مذکور و شعارهای ضد ملی و ضد نظام آنرا به سمت خواستههای خود بیشتر از پیش هدایت نماید و این به معنای سقوط بیشتر آن جریان در چرخه معیوب وابستگی به استعمار بود. سقوط جریان مذکور که به پایینترین نقطه خود رسید، نوبت به دولتهای بیگانه نیز رسید تا به حمایت، وارد صحنه شوند و به این ترتیب، آتش فتنه به بالاترین نهیب خود، دست یافت. البته در تاریخ پس از انقلاب، مشابه این اتفاق بدفعات پیش آمده بود.
با این همه و اشتباه استراتژیک به شکست جریان افراطی (که بعدا تبدیل به جریان فتنه شد)، انجامید. اشتباه نخست آن بود که تصور نمود با حجم سنگین عملیات روانی تبلیغی میتوان جامعه ایرانی را دچار واگشت نمود. البته میشد تصور کرد که برخی چند روزی را در تردید بگذارنند تا بینههای خود را باز بخوانند و به تصمیم برسند؛ اما آنچه که تئوری پردازان فتنه از درک آن عاجز بودند این بود که ایرانی با بوق و کرنا حقیقت را با شبهه، تعویض نمیکند. خطای دوم استراتژیک جریان فتنه در داد و ستد حقیرانه با دولتهای بیگانه بود که خیلی زود علاقمندان را از اطراف ایشان پراکند و پیراهن چرک آنان را در برابر دیدگان همه، قرار داد و نهایتا دستگاههای مسئول را ناگزیر به مداخله نمود. به این ترتیب که بهم پیوستن سه ضلع: ۱) جریان افراطی سنتی اصلاح طلب که در دوران دولت اطلاحات، مرتبا تهدید سازی مینمود، ۲) شماری از چهرههای اول انقلاب که تحت عنوان کاندیدا وارد صحنه شدند ۳) دستگاههای دیپلماسی و رسانههای انگلیسی ـ آمریکایی ـ صهیونی ، مثلث شوم فتنه را بر ساختند تا به خیال خودشان، مناصب قدرت را به کف گرفته و کشتی انقلاب را مطابق امیال خویش، برانند. اما حاصل این شرکت تعاونی منحوس چه بود؟
برآیند این مشارکت، در آغاز فتنه، کامیابی انگلیسیها، آمریکاییها و صهیونیستها را به دنبال داشت. که طبق یک نسخه سنتی در سیاست خارجی خود، دنبال شعله ور کردن تضادهای داخلی کشورهای مخالف هستند، این بار فرصت یافتند تا به انقلاب ضربه بزنند. آنان اگرچه به انتظارات جریان فتنه نرسیدند، اما به همین ضربه شکاف داخلی و امیدواریهای آینده آن، دل خوش داشتند و بسیار آرزومند به اینکه در جریان تعاملات با ایران (بویژه در قضیه هستهای) دست بالا را بکف آورند. آمریکاییها اگرچه در کنار انگلیسیها بودند، اما در عین حال، ضرر کردند زیرا دنبال روی آنها از انگلیسیها، باعث شد تا دستان چدنی آنها از زیر پوشش مخملین، هویدا گردد. جریان فتنه نیز جز ضرر، چیزی عاید خود نساخت. جریان فتنه تحت تاثیر داد و ستد با بیگانگان، ناگزیر شد از درون نظام خارج شود و به عنوان یک اپوزیسیون ایفای نقش نماید و این همان خطای دوم این جریان بود. مردم هیچگاه منتقد درون نظام را با یک اپوزیسیون بیرون نظام، یکسان نگرفته و شعارهای اپوزیسیونی را بر نمیتابند. و نهایتا چنین شد که جریان فتنه در چاهی که خود کنده بود، سقوط کردند.
البته اگر واقع بین باشیم باید بگوییم مردم هم از ضرر و زیان، بر کنار نماندند. ضرر نخست مردم یکی آن بود که جریان فتنه به طرف غربی این فرصت را داد تا به افکار عمومی جهان این چنین وانمود کند که این شهروند ایرانی که با غرب در چالش است و می خواهند مدل برای کشورهای در حال توسعه باشد، در شمار عقب ماندگان آفریقایی است و آنقدرها فرهنگ ندارد که تصمیمات را در پای صندوقهای رای و نه در زد و خوردهای کف خیابانی، اخذ نماید!
و این یعنی تصور توحشی که غرب صهیونیستی همواره دوست داشتهاند از شهروندان ایرانی، در جهان ترسیم نمایند. ضرر دومی که مردم نمودند، ظرفیت یابی دشمنان برای مداخلات خود، این بار با استفاده چهرههایی که سابقهای در انقلاب و کشور داشتهاند، و این شاید نابخشودنی ترین گناهی باشد که مردم از ناحیه آن زیان دیدند.
اما آیا تمامی نقشه های مثلث فتنه، به پایان رسیده است؟ واقعیتها حکایت از آن دارند که اگر چه مثلث فتنه، در تمامی نقشههای پس از طراحی دو کانون بحران مورد اشاره، شکست خورد، اما این به معنای پایان کار نیست. بیتردید این مثلث، خود را باز خواهد ساخت و خواهد کوشید در فرصتهای تازه با تعمیق حیلهها و هماهنگی بیشتر اضلاع، وارد صحنه شود و بار دیگر آتش فتنه را بر افروزد. اینکه تا چه اندازه جریان فتنه در اقدامات آتی خود، پیروز خواهد شد یا شکست خواهد خورد، همچنان وابسته به رویکرد آحاد ملت ما است. اگر همچون گذشته آگاه و صابر باشیم، جریان فتنه نه تنها قابلیت بحران آفرینی نخواهد داشت، بلکه حتی جرات عرض اندام، از وی گرفته خواهد شد.
۴- جنگ نرم و رسالتهای ما
مقام معظم رهبری در تبیین اولویت جبهه استکبار در مقابله با انقلاب اسلامی میفرمایند: «اولویت آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیلهی ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیله دروغ، به وسیله شایعه پراکنی، با ابزارهای پیشرفتهای که امروز موجود است». و یا در دیدار با اعضای مجلس خبرگان در مورد جنگ نرم فرمودند: «جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست، اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمیخواهد». اما قدرت و جنگ نرم چیست، چه میکند و رسالتهای ما در قبال آن کدام است؟
۱- امروزه در مطالعات سیاسی، قدرت به دو نوع سخت و نرم تقسیم میشود که قدرت سخت مبتنی بر تهدید و تشویق دیگران برای رسیدن به اهداف و خواستههای دولتهاست اما قدرت نرم براساس جذابیت و مشروعیت در نزد دیگران است که در آن دیگران نه بر اساس زور و اجبار، بلکه چون سیاستها و فرهنگها در چشم آنها دارای مشروعیت و جذابیت است، اهداف شما را تامین میکنند. در حقیقت قدرت نرم فراتر از یک تاثیر صرف (همانند قدرت سخت است) که از رهگذر تهدید، فشار و تشویق به دست میآید، بلکه توانایی جذب مردم را دارد، به نحوی که اغلب منجر به رضایت و تسلیم شدن آنها در برابر خواستههای مهاجم گردد. قدرت نرم بر مبنای برخی ارزشهای مشترک استوار است. و این دلیل، چرایی این امر است که تعامل، غالبا موثرتر از سخن پراکنی یک طرفه است. قدرت نرم بدین معناست که دیگران را واداریم تا همان نتایجی را بخواهند که ما خواهان آن هستیم. لازم به ذکر است نظامی که مشروعیت دارد، قدرت نرم دارد. مضافا جنگ نرم در برابر قدرت نرم است. جنگ نرم هدفش نامشروع سازی حاکمیت رقیب بوده و هدفش این است که مردم را به نافرمانی مدنی و عدم اطاعت، وادار کند. هدف نهایی جنگ نرم، براندازی است.
۲- منافع ملی از ارزشهای اجتماعی الهام میگیرد و سپس اهداف و اصول سیاست خارجی را مشخص می کند. بنابراین ماهیت تفکر و نظام ارزشی جامعه، اصول و ارزشها و منافع را مشخص نموده و آن را به آرمان ملی ارتقا میدهد. ارزش، امری است متاثر از تجربیات تاریخی، دیدگاههای فرهنگی، تحولات سیاسی ـ اجتماعی، ماهیت نظام سیاسی و بسیاری از ملاحظات دیگر که در مجموع، هویت سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی یک جامعه را بر میسازد. چنانکه روشن است ارزشها امری درونی و در حوزه هویتی هستند؛ به همین دلیل، تهدید ارزشها برای یک نیروی بیگانه، اهمیت دارد و هدف از آن، تاثیرگذاری بر اراده، اعتقادات، افکار و احساسات مخاطبین به منظور انهدام یا به تسلیم کشاندن جامعه هدف است.
۳- از دیگر ویژگیهای جنگ نرم «استمرار» است. جنگ نرم ماهیت فرهنگی دارد و به نوعی به تقابل فرهنگها اشاره دارد. بدین خاطر تا زمانی که فرهنگ ها در تقابل با هم هستند، جنگ نرم نیز به قوت خود باقی بوده، در بازه زمانی خاص نمیگنجد. اساس جنگ نرم، جنگ دائمی است که سایر گونههای جنگ از آن بر میآیند.
۴- یکی از تفاوتهای اساسی نبرد نرم در برابر جنگ سخت در این است که عقب نشینی در نبردهای نظامی در برخی مواقع به لحاظ تاکتیکی ضروری و مقدمه پیروزیهای بعدی قلمداد میشود. اما عقب نشینی در نبرد نرم به معنای تسلیم شدن در آن مقطع محسوب میشود و مواضعی که از آنها عقب نشینی صورت میپذیرد برای همیشه به اشغال دشمن در میآید. لذا باز پس گیری آن به سختی امکان پذیر است. مضاف بر اینکه این عقب نشینی موجب افزایش سرعت و شتاب پیشروی دشمن در مواضع بعدی میگردد.
۵- شاخصها و عامل جنگ و قدرت نرم همواره ثابت نبوده، بلکه با تحول بسترها و شرایط، آنها نیز تغییر مییابند. اما شاید بتوان مهمترین مولفههای آن را در فرهنگ، اقتصاد و سیاست جای داد. که البته علاوه بر آن دو شاخص دیپلماسی عمومی و اطلاعات نیز از اهمیت خاصی برخوردارند. مقولههای مختلف در این مولفهها همچون: هنر، رسانه، دانش و ورزش، رشد اقتصادی، مبادلات ارزی و تجاری، میزان تولید سرانه کشورها، میزان کمک اقتصادی به کشورهای نیازمند، پاسخگویی دولت، میزان امید به رعایت عدالت، مشارکت در کنفرانسها، نمایشگاههای بین المللی، ارتباطات دیپلماتیک مطلوب و گسترده، ارتباط استراتژیک و … جملگی از مولفههای مهم در جذب افکار و اذهان بینالمللی و ایجاد قدرت نرم به شمار میرود.
۶- فضای به وجود آمده از تهدیدات ارتباطی خاص یعنی عصر « ارتباطات» یا «اطلاعات» و همچنین عصر «انفجار اطلاعات» می باشد. در محیط این تهدید مخاطب با هزاران طول موجهای رادیویی، امواج دیجیتالی، فیبرنوری، سیگنالهای مختلف، و متفاوت، فناوریها، جامعه شبکهای، چند رسانهای، تلفنهای همراه و نسل اول و دوم تلفنهای همراه، اینترنت و امواج ماهوارههای دیجتیالی، فرستندههای مینیاتوری، و ابزارهای نوین در عملیات روانی همچون خواب رادیویی (Radio Sleep) و … مواجه است. جنگ نرم، عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و اندیشهای و ارتباطات را در بر میگیرد.
۷- نظام سلطه در جنگ نرم کنونی علیه کشور ما، اهداف ذیل را دنبال مینماید:
الف ـ تغییر رفتار در رهبریت، ارکان و کارگزاران نظام به منظور ایجاد و روند اطلاعات پذیری از نظام سلطه در سیاستهای داخلی و خارجی؛
ب ـ تغییر ساختار (براندازی) در صورت عدم موفقیت در رسیدن به هدف فوق
پـ کاهش حوزه نفوذ رهبری و گسست مناسبات رهبری با مردم و نخبگان
ت ـ سست کردن و زیر سوال بردن مبانی اعتقادی مردم
ث ـ دامن زدن به مطالبات مردم در حوزههای مختلف به رغم محدودیت امکانات در آن حوزهها
ج ـ اعتمادزدایی نسبت به نیروهای امنیتی، دفاعی و نظامی
چ ـ هویت زدایی از اسلام ناب محمدی (ص)
خ ـ مهندسی انتخابات آینده توسط حرکت هماهنگ اضلاع مثلث فتنه
۸- استکبار جهانی و وابستگان داخلی برای تحقق اهداف پیش گفته، رهیافت های زیر را دنبال مینماید:
الف ـ توسعه و ایجاد شبکههای اجتماعی (NGO) مسالهدار درباره موضوعات حساس و مساله برانگیز
ب ـ ایجاد حلقههای ادبی، علمی در میان نخبگان و ناراضیان سیاسی و فرهنگی
پ ـ توسعه شبکههای ماهوارهای فارسی زبان با هدف تبیین القائات سیاسی و ترویج بیبند باری و تضعیف نهاد مستحکم و سنتی خانواده
ت ـ حیات انگلی در جنب توسعهی شبکههای اینترنتی و مجازی برای پیشبرد اهداف جنگ نرم
ث ـ جذب نخبگان غرب گرا و حمایت مالی از آنان
ج ـ اعطای بورس به دانشجویان مستعد و نخبه و تغییر رفتار و منش فکری آنان بر اساس اهداف لیبرالیستی و …
۹- جنگ نرم دشمن، در جریان فتنه سال گذشته ۱۳۸۸ متوجه استفاده از دانشگاهها بود. اکنون هم بخش عمده جنگ نرم دشمن، تولید و باز تولید دانش غربی در دانشگاههاست، چرا که دانشگاهها باید مبانی نظام جمهوری اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه را باز تولید کنند و در کارآمدی بیشتر و پویایی آن در عرصههای مختلف بکوشند و ایده پردازی نمایند. تداوم نظام ولایت فقیه به تداوم حضور افراد معتقد و آگاه به آنان در دانشگاه وابسته است؛ اما متاسفانه، روندی معکوس را شاهد بودهایم.
۱۰- جامعه اسلامی مهندسین بر ضرورت اتخاذ رویکردهای زیر در مقابله با جنگ نرم دشمنان ملت در مقطع زیر تاکید دارد:
الف ـ تولید علم بومی و نهضت نرم افزاری
ب ـ نقد عالمانه مبانی فکری نظام آموزش غرب و بیان آسیبها و آفات مترتب به این تفکر.
پ ـ شناخت و افشای ماهیت سردستگان فکری جنگ نرم.
تـ افزایش دورههای آموزشی ـ فکری ـ انتقادی طرح ولایت و طرح بصیرت برای اساتید و دانشجویان کشور
ث ـ برقراری ارتباط منظم و هدفمند میان اساتید معتقد و وفادار به نظام اسلامی و همچنین میان این دسته از اساتید و دانشجویان اصولگرا و مذهبی از طریق کانونهای فرهنگی و آموزشی
ج ـ تبیین و تبلیغ ماهیت خیانت آمیز جریان روشنفکری بیمار در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران و بیان میزان وابستگی آنان به آمریکا و انگلیس و شبکههای فراماسونری؛ و گسترش روابط پایدار عاطفی و فکری دانشجویان با چهرههای تاثیرگذار دانشگاهی.
چ ـ تبلیغ ـ تبیین و ترویج مبانی فکری و عقیدتی ارزشهای نظام دینی و مذهب تشیع. (برخلاف تصور، بعضی از ناهنجاریهای فکری مانند بد حجابی تماما محصول توطئهی سازمان یافته دشمنان نیست بلکه تعدادی از هموطنان که معتقد به جمهوری اسلامی نیز هستند، به دلیل سطح پایین اطلاعات در دام جاذبههای فرهنگی و تبلیغی جنگ نرم دشمنان میافتند که باید رفتار آنان را با رویکرد تبلیغی اصلاح کرد).
ح ـ تبیین عقیدتی و فکری اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه، در کنار این تبیین عقیدتی باید نقش ولایت فقیه، قرآن و اهل بیت (ع) در حفظ و وحدت و تمامیت ارضی و اقتدار کشورمان معرفی گردد؛
خ ـ آسیب شناسی نظام جمهوری اسلامی ایران به خصوص در حوزه کارآمدی؛
د ـ شناسایی و به رسمیت شناختن مطالبات مشروع و قانونی مردم و حتی معترضان؛
ذ ـ فعال نمودن حوزه تمدنی ایرانی ـ اسلامی (ایران با سابقه درخشان تمدنی میتواند در عرصه روابط بین المللی و فرهنگی تاثیر فراوان و موثری بر کشورهای متعدد بویژه کشورهای فارسی زبان و مسلمان داشته باشد)
رـ استفاده بهینه و به موقع از منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران علیه دشمنان در داخل و خارج از کشور (این نبرد نباید یک جاده یک طرفه باشد بلکه ما نیز باید از منابع قدرت نرم در سطح داخل، منطقه و بینالملل علیه معاندان خارجی و فتنهگران خارجی به بهترین وجه استفاده کنیم)
ز ـ تبیین و اطلاع رسانی دستاوردهای شکوهمند انقلاب اسلامی در عرصههای استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و … .
۵- علم بومی و اسلامی
چه مراد میکنیم از علم بومی و دینی؟ آیا مقصود هندسه یا فیزیکی است که متفاوت از هندسه و فیزیک متداول باشد؟ قطعا چنین نیست. به شهادت تاریخ مخصوصا در سدههای نخستین (که جمود اشعریت و ضدیت با تفکر در جامعه اسلامی جا خوش نکرده بود)، مسلمانان در علوم طبیعی، چنان دستاوردهایی داشتهاند که اساسا بدون آنها، علوم دقیقه در غرب نمیتوانست به بالندگی امروزین خود برسد. آنانکه تا چندی پیش تصور میکردند هندسه و نجوم مسلمانان همان بود که از یونانیان اخذ کردند، امروزه با مستندات تاریخی قانع شدهاند که این ابتکارات هندسی و علم الحیل (مکانیک) مسلمانان بود که زمینه ابتکارات کسانی همچون نیوتن و ریمان را فراهم ساخت. بنابراین مرادمان از علم بومی و دینی، آن نیست که بر اهمیت علوم دقیقه انکاری وارد نماییم بلکه برعکس به عنوان مسلمان خود را، در دستاوردهای آن دخیل میدانیم و آرزومند بازگشت مجد و عظمت علمی جهان اسلام هستیم که با رها کردن تنگ نظریها و خرافه پرستیها، با درس آموزی از دوران تاریکی جهان اسلام (که استاد مطهری آن را معلول تفکرات ضد عقلی و متصلبانه دانسته و ما علاوه بر آن ناشی از فاصله میان عترت و نخبگان جهان اسلام، میدانیم) و با حذف تفکرات استعمار انگلیس ساخته توسط امثال ابن عبدالوهاب (که تبار فکری طالبانیسم امروزین است)، انشاءالله حاصل خواهد شد.
آنچه که ما از علم دینی و بومی، مراد میکنیم داخلی نمودن تکنولوژیها هم نیست. بیتردید این امر مستحسن و پسندیدهای است که بتوان هم فرآیند فناوریها را داخلی نمود و هم مصرف محصولات فناورانه را با اقتضائات داخلی، هماهنگ ساخت. با این وجود مراد ما از علم دینی یا علم بومی، اینها نیست بلکه ناظر به ابعاد زیر است:
الف ـ علم بومی، ناظر به علوم انسانی است. میدانیم که علوم طبیعی این فرق را با علوم انسانی دارند که علوم انسانی از پس زمینههای نظری و مداخلات فکری مشاهده گر، در امان نیستند. هر چه در مورد خنثی بودن ذهن مشاهده گر و تحلیل گر در علوم انسانی گفته میشود، از آنجا که حوزه علوم انسانی ناظر به «معنا» بوده و «تفسیر» پذیر است (و نه «تبیین پذیر») چارچوبهای فکری دانشمند و محقق، در آن ایفای نقش دارد.
ب ـ چارچوبها و سرمشقها (پارادایمها) ی علوم انسانی غربی از پس زمینههای زیست جهان و جهان بینی او، مایه گرفته است؛ غربی که تطورات متعددی (از یونانی و هلنی گرفته تا مسیحی و مدرن) را پشت سر گذارده و چارچوب فرهنگ علمی خاصی را پدید آورده و امروزه متفکران غربی ( یا متمایلان به آنها)، میکوشند آن را قطعی، ابدی و «کاملا عینی» نشان دهند؛ در حالیکه این ادعا ـ اگر در گذشتهها که تفکرات علم شناسانه ارسطویی، غلبه داشت، کاملا مقبول بود ـ امروزه دیگر ابدا قابل قبول نیست.
پ ـ مشکل دیگر سرمشق تفکر غربی در علوم انسانی، تعمیم پذیری آن است. از آنجا که علوم اجتماعی غربی، تصور میکند که چارچوب مختار او در پژوهش علمی، همان دقت چارچوب علوم دقیقه را دارد (ذهن خنثای پوزیتیویسم) بنابراین قایل به تعمیم پذیری دستاوردهای پژوهشی خود میگردد و خواهان آن میشود که آن نتایج در کشورهای در حال توسعه، عینا پیاده گردد! چرا؟ چون نتایج به زعم او کاملا «عینی» و «عقلانی» است. در حالیکه این «عقلانیت» و «عینیت» مورد ادعای او، کاملا زمینهای بود و به پس زمینهی غربی او وابسته است. اساسا یکی از نقدهای مطروحه از سوی مسلمانان بر حقوق بشر غربی نه آنست که بشر، حقوق ندارد، بلکه آن است که این حقوق ابتنا بر فرهنگ و سیاست غرب دارد و مانند موارد پیشین خود، کاملا به اقتضائات زیست جهان بشر امروز غربی، متکی است. بنابراین برخورد درست در قبال آن متن حقوق بشر غربی، کند و کاو پدیدار شناسانه است؛ بدین معنا که با تشریح و اشکافی، عناصر غربی آن خارج و مضافا با عناصر الهی (وارده توسط ادیان الهی) جایگزین گردد.
وقتی از نفی تعمیم پذیری سخن میگوییم، یک معنایش آن است که نمیتوانیم دستاوردهای علمی در حوزه انسانی را، در مورد جوامعی مثل جامعه خودمان، ساری و جاری بدانیم. اینکه در سنوات گذشته بستههای اقتصادی سازمانهای بین المللی را وارد کرده و به ویژگیهای زمینهای و بومی کشور خود، بیاعتنا بودیم، نتیجهاش آن شد که در مقاطعی خود را با بحران اقتصاد مواجه یافتیم. بومی سازی علوم انسانی (در حوزههای مختلف از اقتصاد گرفته تا علوم اجتماعی و روان شناسی) یک معنای مهماش این است که کورکورانه برخورد نماییم و تعمیم دهی را موکول به بازخوانی آن نظریه با زمینهی بومی خود بنماییم.
ت ـ احتراز از تعمیم پذیری دستاوردهای پژوهشی علوم انسانی غربی، جنبه نفیای بومی سازی علوم است. بومی سازی یک وجه مهم اثباتی نیز دارد و آن نظریه پردازی بومی است. واقعیت این است که چون در کشور ما ـ در تداوم سنت پژوهش غربی ـ بیشتر بر پژوهش کمی و پوزیتیویستی تاکید میشود، خود این رویکرد امکان نظریه پردازی در علوم انسانی را محدود میسازد. به نظر میرسد لازم باشد تمام راههایی را که به تئوری سازی و نظریه پردازی کمک میکند، مورد استفاده قرار داده و از محدودیت روشی اجتناب نماییم. در این خصوص رویکرد کیفی در پژوهشهای علوم انسانی، رویکرد مفید و لازمی است و امکان این را که براساس واقعیات عینی جامعهی خودمان، نظر ورزی نموده و فرضیه پردازی نماییم به شدت تقویت مینماید. بدیهی است نظریاتی که از این رهگذر بدست میآید، میتواند با پژوهشهای کمی، آزمون گردیده و روایی و اعتبارشان، تایید گردد. نهایت آنکه نمیتوان از علوم بومی سخن گفت، اما، به نظریه پردازی بومی دست نیازید. و دیگر اینکه اگر علم بومی را تا حد تعارض نداشتن با اسلام و یا بومی سازی فناوری، تقلیل بدهیم، کاملا از مشارکت در جنبش نظریه پردازی به دور خواهیم افتاد.
۶- اخلاق، سیاست اسلامی و ضرورتهای پیش رو
از پانصد سال پیش که تفکر سیاسی ماکیاولی، اندیشه جدایی اخلاق از سیاست را تئوریزه کرد، هر چه بشر جلوتر آمده، با اوضاع مصیبت بارتری مواجه شده است. گفتمان مدرن، به رغم دستاوردهای عظیم فناورانه نتوانست خوشبختی معقود را به ارمغان آورد و این ناشی از چیزی نبود جز خلایی که در نفس سیاسی مدرن پدید آمده بود؛ یعنی حبس اخلاق در پشت صحنه سیاست.
تفکر مدرن اگرچه دموکراسی یونانی را ـ در هیاتی نوین ـ بازسازی کرد و مردم را در محاسبات سیاسی ، صاحب حق (و نه تکلیف) تشخیص داد، لکن به دلیل طرد اخلاق از سپهر سیاست، نتوانست از این دستاورد ارزشمند بشری به نحو مطلوب، ثمری بر دارد و این چنین شد که سیاست مدرن به رغم برخورداری از یک بال توانمند، سرانجام سقوط کرد و زمینگیر شد و انقلاب اسلامی ایران در کنار حضیض این سقوط، برخاست و عالم گیر شد.
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی ظهور پیدا کرد که بحران در اندیشه سیاسی غرب پدیدار گشته بود. اگرچه این بحران، هنوز بازوی چپ (مارکسیستی) این تفکر را به طور کامل ساقط نساخته بود، اما علائم این سقوط از منظر شمار اندکی از راسخان در علم (و در راس آنان حضرت امام خمینی (ره) پوشیده نبود. بحران، منحصر به جناح مارکسیستی نبود و جناح دیگر نیز از زاویهای دیگر با آن دست و پنجه نرم میکرد. در یک چنین ایستاری، انقلاب اسلامی ایران با دو آموزهی نوین « اخلاق» و «مردمسالاری دینی»، صلای تازهای در سپهر سیاست در داد. اخلاق را که محبوس ماکیاولیها در پشت صحنه سیاست بود، به صحنه بازگرداند و مدل جدیدی از دموکراسی را (که در آن ایدهآل ها نیز شان و جایگاه خود را دارند) تحت عنوان «مردمسالاری دینی» عرضه داشت.
چنین به نظر میرسد که فاصله گرفتن از هر کدام از دو آموزه «مردم سالاری» و «دیانت» به معنای گرفتار آمدن در محبس «سیاست بدون اخلاق» غربی یا سیاهچال « روش متحجرانهی دینی» اروپایی قرون وسطی یا عصر تاریکی « خلیفه گرایی روحانیون درباری» است؛ و لذا همه شاهد بودهایم که معمار بزرگ نظام اسلامی، بیش از هر چیز، بر پرهیز از این پرتگاهها، هشدارمان داده است. نظریه پردازان سیاست اسلامی در کشورهای مختلف (بویژه از اواخر دوران عثمانی)، تلاش گستردهای را برای مدل سازی به انجام رساندند.
با این حال، انقلاب اسلامی و نظریه پردازان آن و در راس همه حضرت امام خمینی (ره) بودند که تحت تاثیر آرای بلند ملاصدرا و سیاست متعالیه او، مدلی متعالی را برای نخستین بار پیاده سازی نموده و تحقق بخشیدند. اما سیاست متعالیه که توسط ملاصدرا و بزرگانی همچون علامه طباطبایی و شهید مطهری مطرح گردید، چه بنیانها و مرز بندیهایی با سیاست غربی دارد؟
ما معتقدیم که حکمت صدرایی در حوزه سیاست، پایهگذار نگرشی متفاوت نسبت به سیاست مدرن است. سیاست مدرن بر پایه قدرت استوار است در حالیکه سیاست صدرایی بر پایه هدایت. دو پارادایم قدرت و هدایت، منتج به نتایج متفاوتی میگردند که باید توسط نظریه پردازان مورد توجه واقع گردد از جمله:
۱- در مکتب قدرت محور لیبرالیسم سکولار غربی، بر تفکیک امور سیاسی از اموال دینی و اخروی تاکید میشود، اما در پارادایم هدایت، دین و سیاست نه تنها از هم جدا نیستند بلکه در هم پیوستهاند. براساس نظریه رئالیسم سکولار، سیاست اصالت دارد و نه دین، بنابراین تمامی امور دنیوی اعم از دولت و حکومت، اقتصاد، قضاوت، هنر، آموزش و پرورش و غیره از امور دینی و مقدس تهی میشد و اگر جایی برای دین بماند، عرصه های فردی خواهد بود. برخی معتقدند که چون در تفکر صدرایی عرفان قرار دارد و عرفان دنیا را مرحلهی گذار و انسان را مسافر میداند، نمیتواند اصلا قایل به جایگاهی برای سیاست باشد. در حالیکه همین تفاوت بنیادین در تعریف نقش انسان رویکردی متفاوت را در سیاست صدرایی، رقم زده و دقیقا از همین زاویه، گم شدهی مدرنیته در سیاست یعنی اخلاق، اشکار میگردد.
۲- عدم تفکیک سیاست و دیانت، برخلاف نظر کسانی که تفکر غربی را باز تولید میکنند، بازگشت به دوران کلیسایی قرون وسطایی نیست. دیانتی که ما قایل به آنیم عمیقا از جنبههای تحجری و تفتیشی، به دور و به مدد اجتهاد کاملا منطبق بر اقتضائات زمان است.
۳-مکتب حکمت سیاسی متعالیه، مکتبی خدا محور است. در این مکتب، خداوند متعادل در متن زندگی فردی و اجتماعی، حضوری جدی دارد. عناصر جدی هستی در این تفکر عبارت از خدا، انسان و طبیعت است. همسان با رابطه انسان با انسان و انسان با طبیعت به رابطه انسان با خدا نیز توجه میشود، از این رو انسان خلیفه خدا بر روی زمین قلمداد میگردد.
۴- رهبران الهی، هدایت انسان را در زندگی دنیایی وی برعهده دارند. بنابراین دین و دنیا، دین و سیاست، دنیا و آخرت و عالم ماده و معنا، دوگانههای مکمل یکدیگر و بلکه لازم و ملزوم هم هستند.
۵- نظام سیاسی در حکمت سیاسی متعالیه تا زمانی از مشروعیت برخوردار است که براساس قانون الهی قدم بردارد. ضامن این رفتار، سیر و سلوک و مراقبت دائمی حکیم مجتهد است.
۶- جامعه اسلامی مهندسین اعتقاد دارد که گرایش به فلسفه سیاست غربی و فقدان تامل در اندیشه سیاسی اسلامی ـ شیعی، نظریه پردازی را در حوزه سیاست کشورمان با چالش مواجه ساخته است. یکی از آفاتی که پارادایم اندیشه سیاسی غربی پدید آورده، اخلاق زدایی و ماکیاولی گری در سیاست کشور ماست که متاسفانه در اکثر جدالهای سیاسی، جای پای آن را مشاهده میکنیم. وقت آن فرا رسیده تا نظر ورزی پیرامون بنیانهای سیاسی فلسفهی صدرایی، در دستور کار نهادهای علمی ـ پژوهشی کشورمان قرار گیرد.
۷- اصول گرایی و اصول گرایان
جبهه اصول گرایان، از آراء و سلیقههای گوناگون تشکیل شده که همگی بر مولفههای:
۱٫ عقلانیت اسلامی به مثابه پارادایم (در نظر و عمل): ولایت فقیه، انقلاب اسلامی، قانون اساسی و جمهوری اسلامی (با تاکید بر مردم سالاری دینی)
۲٫ نظام تصمیم گیری مبتنی بر خرد جمعی (مبتنی بر مصلحت جامعه)
۳٫ تقوا، نظم تشکیلاتی، تعهد و پشتیبانی متقابل اعضاء و تشکیلات
۴٫ اصلاح طلبی و تحول خواهی همراه با پایبندی به انباشت تجربه و دانایی
هم رای و متقفالقولاند با این حال جبهه اصول گرایان هیچ شباهتی به ساختارهای مرکزیت گرایانه حزبی دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی غربی یا احزاب چپ مارکسیستی و چپ زده غرب و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ایران، ندارد. ما همچنان معتقدیم تفاوت آراء و سلیقهها در جبهه اصولگرایان موتور تحول پذیری و نقد را روشن نگه میدارد. اگر مرکزیت گرایی که مورد علاقه برخی جریانهای سیاسی کشورمان است در جبهه اصول گرایان، حاکم بود، بسیاری از نقدها و نوآوریها زمینه پدیدار شدن نمییافت و همگان همان چیزی را میدیدند و میگفتند که «مرکزیت» میدید و میگفت. به گمان ما تحزب در چنین رویکردی، ماهیتی گورستانی دارد و قطعا مخالف آرمانهای نظام است. بنابراین از دیدگاه ما تفاوت آراء و دیدگاه ها در جبهه اصول گرایان، نه تنها یک تهدید نیست،بلکه یک فرصت است.
تنوع بالندهی آرای اصول گرایان، در عین حال خالی از تهدید هم نیست و چه بسا اگر دامنه تفاوت آراء از چارچوبهای مورد قبول، آن سوتر برود ممکن است فرصت به تهدید تبدیل گردد.
خوشبختانه پیشنهاد کنگره هشتم جامعه اسلامی مهندسین، از سوی جناح اصولگرا، تحقق یافت و برای آنکه روند معکوس شکل نگیرد، جمعی از نام آشنایان جبهه، داوری صحنه را عهدهدار گردیدند تا اجازه ندهند تندروی یا کندروی، ثقل حرکت را از تعادل خارج نماید.
ما همچنان معتقدیم که ضمن ضرورت حفظ دامنه عمل و نظر، لازم است به هماهنگی و حفظ وحدت توجه شود. باید جناح بتواند تراز نوین از وحدت عین کثرت را در صحنه سیاسی ایران عرضه نماید.
۸- عدالت در توسعههای استانی
جامعه اسلامی مهندسین همچنان از اقدامات دولت در کاهش نابرابریهای منطقهای و دستیابی به عدالت منطقهای در ایران پشتیبانی نموده و مضافا، توصیه مینماید دولت محترم در جوار گسترش خدمات رسانی به استانها، منطبق بر مدلهای رایج توسعه انسانی، نا برابریهای موجود در سطوح استانی را به سنجش درآورد تا در قالبی علمی، عدالت منطقهای را بنحو مطلوب تری، تحقق بخشد.
۹- درباره سیاست صنعتی و بازار داخلی
شواهد موجود نشان میدهد که همچنان سیاست صنعتی روشنی در دستور کار مسئولان صنعتی کشور قرار ندارد. حتی در سال گذشته در اجرای منویات مقام معظم رهبری در خصوص اصلاح الگوی مصرف اقدام چشمگیری به انجام نرسید. بدلیل نبود یک چنین سیاستهایی و نبود برنامههای ذیربط، بسیاری از کارخانجات (که باید منطق رقابت پذیری در موردشان پیاده سازی گردد) بلاتکلیفاند. در حال حاضر دولت هیچگونه برنامه مدون پلکانی ـ سنواتی برای حذف تعرفههای واردات تولیدات مشابه آنان تدوین ننموده و انتشار نداده است. به نظر میرسد برخی شتابها برای مصرف عایدات ارزی، وزارت اقتصاد و دارایی را به فشار به وزارت خانههای دیگر برای صفر نبودن تعرفهها کشانده و این خود به معنای نبود سیاست صنعتی در دوره گذار است. جامعه اسلامی مهندسین بار دیگر توجه مسئولان صنعتی کشور را به مراقبت در این امر و مهمتر از آن بر ضرورت تدوین استراتژی نوین توسعه صنعتی با بهرهگیری از سیاستهای کلی نظام در بخش صنعت که به تصویب مجمع تشخیص مصلحت رسیده، به ویژه در مولفههای زیر:
الف ـ افزایش توان رقابت پذیری صنعت ملی
ب ـتکیه بر «هم نهادهای صنعتی» برای تقویت جایگاه صنعت و ارتباط صنعت و اقتصاد
جـ گسترش سهم صنعت در اقتصاد ملی و تخصیص عادلانه آن میان سرمایههای انسانی، مادی و طبیعی در جهت توسعه پایدار؛
د- افزایش سهم صنعت ایران در بازارهای جهانی
جلب مینماید. لازم است دولت و مجلس در یک تعامل جامع خلاء کنونی را پر نمایند. بدون تصویب این استراتژی نوین، صنعت کشور، روند روزمرگی کنونی را ادامه خواهد داد و مصایب گذشته تکرار خواهد گردید. ضمنا وقت آن فرا رسیده تا ادغام وزارتخانههای صنایع و بازرگانی (که تمامی مطالعات کارشناسی بر ضرورت آن اتفاق نظر دارند) بیش از این به تعویق نیافتد؛ چرا که تاکنون خسارات سنگینی بر صنعت و بازرگانی کشور از این رهگذر، تحمیل شده است.
۱۰- سیاست خارجی و امور بین الملل
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، دول متخاصم دست به کار تدارک نهادها و کنوانسیونهایی شدند تا از بروز جنگ جدال بین خودشان جلوگیری نمایند. زمینه تاریخی و سیاسیای که منجر به تشکیل این نهادها و کنوانسیونها گردید، از این تصور نشات میگرفت که جهان، جهان چند قدرت مهم است که در دو بلوک، جا گرفته بودند و بقیه جهان، تماشاگران صحنه بین الملل میباشند و این گونه بود که اسطورههایی هم چون سازمان ملل، شورای امنیت و … در محافل سیاسی و علمی جهان، لنگر انداختند. اما از آن جا که (بر خلاف تصور سران پیروزمند جنگ) تاریخ به تعطیلات نمیرود و لحظهای هم از جوش و خروش نمیافتد، ظرف کمتر از چهار دهه، سیر تحولات، جغرافیای قدرت را تغییر داد و اسطورههای مورد اشاره را از نظر انداخت. اکنون دیگر در کمتر محافل سیاسی و علمیای، میتوان اعتباری برای آن اسطورهها پیدا کرد. به راستی تاریخ چه بر سر استعلاگرایان آورد و چه شد؟ و آیا این تحولات، وظایف نوینی را برای ما رقم نمیزند؟
۱- پیرامون این واگشت مهم، توجیهات مختلفی ارائه شده است. با این حال دیدگاه رهبر معظم انقلاب در خصوص حرکت جهان به سمت نظمی تازه، جامعترین و دقیقترین تفسیر از رویداد مورد اشاره به دست میدهد. ما نیز اعتقاد داریم که با فروپاشی نظام دو قطبی در پایان جنگ سرد و افزایش نقش دولتهای متعدد و تحلیل رفتن قدرتهای استعماری، اینک در آستانه نظم تازهای قرار گرفتهایم که اگر آن را خوب فهم نموده و رسالتهای خود را در قبال آن دریابیم، خواهیم توانست جایگاهی مناسب (که شایسته شان ایرانی و اسلامی ماست)، به دست آوریم. ما نیز به پیروی از نظر مقام معظم رهبری قایل بر ضرورت فهم این پارادایم نوین و بهره مندی از این فرصت تاریخی میباشیم و به گمان ما در پرتو این نگرش تازه به آسانی درخواهیم یافت که چه بسا چالش گاهها و اولویتهای کنون ما، نیازمند تغییر است. ما باید با نگاه به تحولات تاریخی پیش رو نسبت به جایگاه ایران اسلامی در جهان پر رقابت امروز، حساس باشیم و آن گونه نباشد که به خاطره پارهای رقابتها، قدرت طلبی ها و خدای ناکرده نفس پرستیها، برهه حساس کنونی را به بیگانگان واگذار نماییم تا فرصت جهش در جایگاه جهانی ایران از دست برود و تنها دریغ و حسرت برایمان باقی بماند.
۲- ما معتقدیم دولت کنونی، تصور نسبتا درستی از تحولات جهانی مورد اشاره دارد و با تحلیل قابل قبولی، حرکتهای خود را تنظیم مینماید و از این منظر، شایسته تقدیر است. ما با ابتکار عمل در نظم نوین در سالهای اخیر، دستاوردهای ارزندهای داشتهایم که تازهترین نمونههای آن واژگونی سازی انتظارات غرب و اسرائیل از کنفرانس NPT در ضدیت با ایران و تقویت دیپلماتیک اسرائیل و از آن مهمتر، بیانه تهران و توافق ایران، ترکیه و برزیل پیرامون مساله هستهای بود. حادثه اخیر از جنبه دیپلماتیک، نقطه عطفی در مناسبات بین المللی دانسته میشود. یکی از آن جهت که در گستردهای چنین با اهمیت، حسن نیت ایران به نمایش گذارده شد و ضمنا آشکار ساخت که ساختار سنتی، کاملا مرده و دوران جدیدی از مناسبات جهانی، آغاز گردیده است. به همین دلیل طرف داران نظام کهنه و قدرتهای به جا مانده از جنگ جهانی دوم، در یک حرکت منفعلانه پیش نویسی را تهیه و تحریمهایی را علیه کشورمان، به تصویب رساندند. این قدرت ها هنوز دوست دارند کالبد اسطورههای مرده را جانی دوباره ببخشند و خود را گردنه گیران مناسبات بین المللی معرفی نمایند. راست گفتهاند که زور گویان همواره دیرتر از مظلومان از تحولات با خبر میشوند.
ما معتقدیم که این گونه اقدامات چیزی از جنبدگیهای یک نظام محتضر را علامت نمیدهد و بنابراین لازم است که همچنان آگاه و متحد، با آنها برخورد نماییم.
جامعه اسلامی مهندسین هم چنین لازم میداند که پیرامون تحولات مورد اشاره پژوهش علمی و نظر ورزی صورت پذیرد و خواهان آن است که مراکز علمی و پژوهشی و محققان ارجمند کشورمان به کند و کاو بیشتری حول آن پرداخته و دولت و هم میهنان خود را با آگاهی ها و رهیافتهای نوین مجهز نمایند.»
قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی گفت: یکی از اصولیترین وظایف قوه قضاییه استقلال آن است.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام و المسلمین رسول منتجبنیا با اشاره به اینکه هر یک از قوای سهگانه وظایف و رسالتهای مهمی را بر دوش دارند، نقش قوه قضاییه در جامعه و زندگی مردم را موثرتر دانست و افزود: در قانون اساسی دو وظیفه مهم بر عهده قوه قضاییه گذاشته شده است؛ اول پیشگیری از وقوع جرم و دوم تعقیب پیگرد مجرمان، یعنی قبل از آنکه جرمی در جامعه واقع شود قوه قضاییه باید کاری کند و تدبیری بیاندیشد که در جامعه جرمی واقع نشود. یعنی جامعهای سالم، امن و خالی از ناهنجاری را به وجود آورد تا انگیزه و وقوع جرم در جامعه به حداقل برسد. به خصوص بین جوانان و نیروهایی که بیشتر در معرض ارتکاب جرائم هستند. این وظیفه پیشگیری از وقوع جرم بسیار مهم است؛ زیرا این موضوع کار فرهنگی و آموزشی میطلبد که قوه قضاییه دائما با مردم صحبت کند و عواقب جرائم و ناهنجاریها را برای مردم بیان کند و از طرفی هم تلاش کند که در جامعه امنیت حاکم شود و همه در هر جایی هستند احساس آرامش و امنیت کنند.
وی خاطرنشان کرد: وقتی جامعه ناامن شود و امنیت شغلی، قضایی، سیاسی و اقتصادی از بین رود زمینه وقوع انواع جرائم فراهم میشود و در یک جامعه ناامن و آشفته انتظار هرگونه جرم و خطا و جنایتی میرود؛ بنابراین قوه قضاییه موظف است تلاش کند که جرمی واقع نشود و زمینه وقوع جرم را برطرف کند، در پیگرد مجرمان نیز قوه قضاییه باید هوشیارانه عمل کند؛ اولا جرم را با مسایل دیگر مخلوط نکند و ثانیا هر جرمی را متناسب با آن جرم مجازات کند. تناسب بین جرم و جریمه یکی از ضرورتهای امر قضایی است و قوه قضاییه نیز باید این تناسب را رعایت و بر اساس قانون و شرع عمل کند.
وی با بیان اینکه " قوه قضاییه در تعقیب مجرمان باید به استقلال قوه توجه کند" اظهار کرد: این استقلال نباید به هیچوجه تحت تاثیر عوامل داخلی خارجی قرار بگیرد و فشار، زور و جوسازی و تبلیغات نباید بر اراده قوه قضاییه غلبه پیدا کند. اگر قوه قضاییه مستقل از همه نهادهای کشور باشد میتواند به وظایف خود عمل کند. به مجرد اینکه تحت تاثیر عوامل دیگر قرار گرفت و استقلال آن خدشهدار شد نه تنها نمیتواند پیگیری از وقوع جرم و تعقیب مجرمان را داشته باشد، بلکه باعث میشود که ناهنجاریها در جامعه بیشتر شود. به عبارت دیگر، قوه قضاییه باید تمامی افراد جامعه و مسوولان را کنترل کند تا هیچکس از حقوق و حدود خود تعدی نکند.
قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی گفت: قوه قضاییه غیرمستقل ابزاری و حربهای در دست اربابان قدرت یا ثروت یا گروه فشار و افراد متنفذ خواهد بود. در واقع در صورتی که قوه قضاییه استقلال خود را از دست بدهد باید فاتحه آن را خواند.
وی افزود: در کشورهای پیشرفته علیرغم همه اشکالهایی که در نظامشان است تلاش دارند قوه قضاییه را مستقل نگه دارند و حداقل در ظاهر نشان دهند که هیچکس از سطوح مختلف کمترین تاثیر را در قوه قضاییه ندارد. ما قبل از آن در دنیای امروز میبینیم در دین مبین اسلام برای قوه قضاییه یک منزلت خاصی قائل شده است و برای قاضی نیز استقلال ویژهای قائل شده است. اگر ما در فقه اسلامی میبینیم که قاضی منع شده از اینکه خودش خرید کند و با کسبه روبهرو قرار بگیرد به خاطر این است که تحت تاثیر عوامل بیرونی و اجتماعی و اقتصادی قرار نگیرد؛ لذا توصیه شده تمام زوایایی که میتواند موجب انحراف قاضی شود، مسدود کنند.
وی با تاکید بر توجه به مصالح کشور و مصالح ملت، گفت: درست است که قوه قضاییه مستقل تصمیم میگیرد ولی باید ببیند صلاح ملت و اسلام در چه است و بر اساس مصالح تصمیمگیری کند. چه بسا یک قانون دست یک قاضی را باز گذاشته و او میتواند حداقل یا حداکثر مجازات را اعمال کند ولی باید ببیند کدام به صلاح است یا برخی مجازاتها در اسلام است که شاید در بعضی شرایط قابل اجرا نباشد ولی به معنای تعطیل نیست، ولی به این معناست که آن را به شرایط دیگر تبدیل کنند.
منتجبنیا با تاکید بر ضرورت تامین حفظ شانیت و منزلت از سوی دستگاه قضایی برای جلب اعتماد مردم گفت: قوه قضاییه باید پشتیبان و حامی همه مظلومان باشد، هر کسی احساس کند به او ظلم میشود بگوید قوه قضاییه حق من را از ظالم میگیرد و به من پرداخت میکند و چنین اعتباری را برای قوه قضاییه شاهد باشیم. سیاسیکاری و صدور احکام بیمبنا قوه قضاییه را زیر سوال میبرد. مسوولان قوه قضاییه حقوق مردم را تامین میکنند، خدا نکند که دستگاه قضایی آلت دست مسائل و انگیزههای سیاسی قرار بگیرد و فضای سیاسی آن را به جایی بکشاند که به مصلحت نیست.
وی با انتقاد از عملکرد دستگاه قضایی بر روی پروندههای خاص گفت: بنده به عنوان یک شهروند هر زمان که به قوه قضاییه مراجعه کردم ناامید شدم. شتابانترین برخوردها را ما در قوه قضاییه شاهد هستیم.
وی معتقد است: متاسفانه امروز قوه قضاییه تحت تاثیر عواملی از جمله دولت قرار گرفته و تعامل را به معنای تاثیرپذیری تفسیر کردهاند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
خبرگزاری آمریکائی "آسوشیتدپرس" روز پنجشنبه از تصویب طرح تحریمهای جدید توسط کنگره آمریکا به صورت یکطرفه علیه ایران خبر داد. این طرح قبلاً توسط سنای آمریکا به تصویب رسیده بود و اکنون بعد از آنکه کنگره یا مجلس نمایندگان این کشور نیز آنرا به تصویب رسانده، در انتظار امضاء باراک اوباما رئیسجمهور آمریکاست تا از نظر خود دولت آمریکا به عنوان یک قانون مطرح وبا توسل به آن، فشارهائی بر ایران وارد شود که جدای از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و اقدامی جداگانه محسوب میگردد.
قبل از آنکه به کالبدشکافی این طرح بپردازیم، لازم است محتوای آنرا برابر گزارش همان خبرگزاری آمریکائی مرور نمائیم.
براساس این گزارش، طرح مشترک سنا و کنگره آمریکا، شرکتهای انرژی و مالی خارجی که با ایران تبادل تجاری دارند را هدف قرار میدهد. این تحریمها به رئیسجمهور آمریکا این امکان را میدهد که شرکتهای خارجی فروشنده بنزین و سایر فرآوردههای نفتی پالایش شده به ایران را مجازات کند. این طرح همچنین بانکهای آمریکائی را از انجام معاملات با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منع میکند.
خبرگزاریهای غربی پیش بینی کردهاند باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا این طرح را به زودی امضا و آنرا برای اجرا به دستگاههای ذیربط ابلاغ خواهد نمود.
برخلاف تبلیغات پر سرو صدائی که خبرگزاریهای آمریکائی و صهیونیستی درباره اهمیت این طرح بعمل آورده و میآورند، واقعیت اینست که این قبیل اقدامات بیش از آنکه تأثیر عملی داشته باشند، ظاهر تبلیغاتی دارند و از آنها برای ایجاد فضای روانی بهره برداری میشود. مهمترین نکاتی که در کالبدشکافی طرح تحریم آمریکا علیه ایران میتوان برشمرد اینها هستند:
۱ – دولت باراک اوباما، این روزها در باتلاق افغانستان دست و پا میزند و در عراق نیز علیرغم همهی تلاشها و پول خرج کردنهای بی حساب و کتاب نتوانسته مهرههای دلخواه خود را به حاکمیت برساند. برکناری ژنرال مک کریستال از سرفرماندهی نیروهای نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان، نشان داد اوباما در شرایط بحرانی بسر میبرد و حتی در داخل کاخ سفید نیز دچار مشکل است. علیرغم حضور یکصد هزار نظامی آمریکائی در افغانستان، اخبار مربوط به تلفات همین نظامیان و سایر نظامیان عضو ناتو در این کشور و ناامنی گسترده، که تا پشت دیوار سفارت آمریکا در کابل نیز راه یافته، نشان میدهد آمریکا هر قدر بیشتر در باتلاق افغانستان دست و پا میزند بیشتر در این باتلاق فرو میرود. گزارشها حکایت از وخیمتر شدن وضعیت نظامیان آمریکائی مستقر در افغانستان در سال جاری نسبت به سالهای گذشته دارند. این، یعنی اوباما علیرغم شعارها و ژستهای فراوانش نه تنها کمترین موفقیتی در افغانستان به دست نیاورده بلکه دچار شرایط اسفناک تری شده است.
در چنین شرایطی، کاملاً طبیعی است که دولتمردان آمریکائی درصدد فرافکنی برآیند و دست به دامن طرحهائی از قبیل تشدید تحریمها علیه ایران شوند تا با استفاده از سودی که مصرف داخلی این قبیل اقدامات دارد تا حدودی خود را از نگاه منفی افکار عمومی آمریکا دور نگهدارند.
۲ – بحرانهای داخلی آمریکا نیز عامل دیگری است که باراک اوباما را به توسل به چنین فرافکنیهائی وادار میسازد. بحران اقتصادی، بیکاری، فقر، تورم و اخیراً ناتوانی دولت در مهار لکههای نفتی خلیج مکزیک، اوباما را دچار شرایط بسیار سختی کرده است. طبعاً راه خروج اوباما از این بحران در سطح تبلیغاتی اینست که به اقداماتی از قبیل تشدید تحریم ایران متوسل شود.
۳ – اصل صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شواری امنیت سازمان ملل علیه ایران و طرح تشدید تحریمهای آمریکا هر دو برخلاف قانون صورت گرفتهاند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها در گزارشهای خود بر صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران تأکید نموده و اعلام کرده است که هیچ نشانی از انحراف به سوی نظامی گری در این فعالیتها دیده نشده است. مستندات شورای امنیت و سنا و کنگره آمریکا فقط جملات مبهمی هستند که عمداً در گزارشهای آژانس و شورای حکام گنجانده شدهاند که البته آنها نیز فرمایشی و دستوری است و ریشهای ندارد.
۴ – هر چند بعضی مقامات آمریکائی که در ضدیت با ایران و هماهنگی با صهیونیستها معروفند مدعی شدهاند این تحریمها بسیار شدید و کارآمد هستند، لکن تحلیل گران بینالمللی با صراحت اعلام داشتهاند اینبار نیز تحریمها کارائی چندانی علیه ایران ندارند و ملت ایران باهوشیاری همیشگی خود این موج ضد ایرانی را نیز با موفقیت از سر خواهد گذراند.این، واقعیتی است که در ۳۱ سال گذشته در همهی صحنهها از جمله جنگ تحمیلی، فشارهای سیاسی و تحریمهای گوناگون به اثبات رسیده و اکنون ملت ایران با کوله باری از تجربه سه دهه گذشته، راحتتر میتواند با این تحریمها مقابله کند.
شرط موفقیت مسئولان کشور برای مقابله با تحریمها و ناکام نمودن آمریکا اینست که اختلافات داخلی را کنار بگذارند و به وحدت کلمه روی آورند. محورهای این رویکرد مبارک در بیانات روز چهارشنبه گذشته رهبر معظم انقلاب اینگونه مشخص شده اند:
- هر سخن، حرکت و نوشتهای که موجب شکاف در جامعه و ظلم به افراد شود برخلاف مصالح کشور است.
- حفظ وحدت، همدلی و انسجام در جامعه و پرهیز از هرگونه اختلاف و شکاف، نظر رهبری در این برهه حساس است.
- رعایت طهارت دل و عمل، یکی از وظایف اصلی است و نباید با یک کلمه و یا نوشته و یا حرکتی نابجا در مورد فرد یا افرادی که مستحق آن نیستند به آنان ظلم شود.
آیا مومنان به انقلاب آمادگی دارند رهبری را در تحقق این منشور وحدت بخش یاری کنند؟
در آستانه ی سالروز واقعه ی جانسوز هفتم تیر خانواده شهید بهشتی در اطلاعیه ای اعلام کردند که مراسم گرامیداشت این شهید بزرگوار امسال برگزار نخواهد شد. خانواده این شهید مظلوم توجه به جوانب گوناگون، بویژه ضرورت پاسداشت حریم شهدای هفتم تیر را یکی از دلایل برگزار نشدن این مراسم در شرایط کنونی عنوان کردند.
به گزارش کلمه متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
بنام پروردگار یکتا
در پی تماس های مکرر بسیاری از عزیزان، دوستداران و بستگانی که همه ساله در مجلس خانوادهی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی به مناسبت واقعهی هفتم تیر به منظور بزرگداشت و ارج گذاری به فضایل، اندیشه ها و آرمان های آن شهید گرانقدر و هفتاد و دو تن از یاران صدیق انقلاب و خدمتگزاران راستین به مردم شرکت می کردند، به آگاهی می رسانیم که با توجه به جوانب گوناگون، بویژه ضرورت پاسداشت حریم این شهیدان، این مجلس در سال جاری برگزار نخواهد شد.
از خداوند منان برای همهی شهدای هفتم تیر و بالاخص شهید بزرگوارمان آیت الله بهشتی، مغفرت واسعه و علو درجات مسئلت می نماییم و صمیمانه و فروتنانه از ابراز محبت های بی شائبهی همهی عزیزان سپاسگزاریم.
خانوادهی شیهد مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
مهدی مرتضی پور، یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات با موافقت دادستانی تهران و وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برای پنج روز به مرخصی آمد .
هر چند امروز (یک شنبه) مهلت مرخصی وی به پایان می رسد. اما خانواده این زندانی از مسولان تقاضا دارند که مهلت این مرخصی را تمدید کنند .
به گزارش خبرنگار کلمه، مهدی مرتضی پور، از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که در خرداد سال ۸۸ توسط سپاه بازداشت و به بند دو الف منتقل شد. اتهام وی شرکت در اعتراض های مردم نسبت به نتیجه انتخابات از جمله راهپیمایی ۲۵ خرداد ماه است. او بقیه مدت بازداشتش را در بندهای ۳۵۰ و اندرزگاه هشت زندان اوین گذارند.
خانواده مهدی مرتضی پور به زحمت توانستند وثیقه مورد درخواست دادستانی را تامین کنند. آنها برای تامین این وثیقه ناچار شده اند که بخشی از مبلغ وثیقه را به صورت نقد بپردازند، پولی که از طریق قرض از دیگران تهیه شده است. با این همه و پس از گذشت سه ماه با مرخصی پنج روزه این زندانی موافقت شد.
این زندانی و خانواده اش از مسولان و دادستان تهران تقاضا دارند که مدت مرخصی وی را تمدید کنند تا این زندانی بتواند روزهای بیشتری را در کنار خانواده اش پس از یک سال حبس بگذراند.
خانواده مشاورین مهندس موسوی، آقایان بهشتی شیرازی، عرب مازار و بهزادیان نژاد، به مناسبت ولادت باسعادت حضرت علی (ع) و روز پدر با وی دیدار کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه خانواده این شخصیت های برجسته انقلاب که ماههاست در اسارت به سرمی برند، ضمن تبریک ولادت امام علی (ع)، روز پدر را به میرحسین موسوی تبریک گفتند و یاد عزیزان در بندشان را گرامی داشتند. میرحسین موسوی نیز متقابلا با تبریک این روز فرخنده، رفتارهای صورت گرفته با زندانیان سیاسی را مغایر با مشی علوی دانست و نیز صبر و استقامت خانواده های آنان را ستود.
گفتنی است علیرضا بهشتی شیرازی، مشاور ارشد میرحسین موسوی و سر دبیر روزنامه کلمه سبز، به همراه جمع دیگری از مشاوران مهندس در ۷ دی ماه بازداشت شد و پس ازماهها بلاتکلیفی و بدون آنکه هیچ گونه دلیلی برای باز داشت به او یا وکیلش اعلام شود هنوز در زندان و بازداشت موقت! است. تمدید قرار بازداشت علیرضا بهشتی شیرازی پس از آن صورت گرفت که مشاوران دربند مهندس موسوی به دلیل ملاقات خانواده هایشان با مراجع قم و دادخواهی از آنان برای عزیزان دربندشان از سوی بازجویان و نیروهای امنیتی به شدت تحت فشار قرار گرفته و با برخوردهای تند مواجه شدند. گفته می شود علیرضا بهشتی شیرازی در طول دوران بازداشت به شدت برای اعتراف از سوی بازجویان تحت فشار بوده است، اما به خواسته های بازجوها تن نداده است.
علی عرب مازار، استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز از هفتم دی ماه سال گذشته در زندان به سر میبرد. دکتر عرب مازار، مسوول کمیته اقتصادی ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری بود.
قربان بهزادیان نژاد، رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و از مشاورین ارشد وی نیز یک روز بعد از عاشورای حسینی بازداشت شد و پس از تحمل ماه ها شرایط سخت و انفرادی، به بند عمومی زندان اوین منتقل شد. دکتر قربان بهزادیان نژاد، استاد میکروبیولوژی در دانشگاه تربیت مدرس است که در سال های اخیر فعالیت های فرهنگی زیادی داشته است. بهزادیان نژاد معاونت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت سیدمحمد خاتمی و مشاور وزیر بهداشت در انتخاب رؤسای دانشگاه های علوم پزشکی را در کارنامه مسئولیت های خود جای داده است. در سال های اخیر دکتر بهزادیان نژاد در موسساتی که نزدیک به مهندس میرحسین موسوی بوده، در زمینه علوم انسانی و مطالعات ایرانشناسی فعالیت می کرده و از مشاوران ارشد او است.
لازم به ذکر است که وی در اواخر فرودین ماه سال جاری، به همراه دکتر علیرضا بهشتی، دیگر استاد دانشکده تربیت مدرس، از همه حقوق دانشگاهی شان محروم گشته و به حالت تعلیق در آمدند. مسولان دانشگاه برای موجه جلوه دادن این اقدام غیرقانونی از مصوبه هیئت انتظامی استادان استفاده کردند. این اقدام غیر قانونی موجب اعتراض گروهی از استادان برجسته این دانشگاه شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر