این هم از عدل علوی و کسی که خود را با علی مقایسه می کرد! یک زن را تنها به جرم اینکه عروس یک منتقد دولت است می ربایند و زیر شکنجه های وحشیانه استخوانهایش را خرد می کنند. جنین دو ماهه او زیر این شکنجه سقط می شود و ... مجلس های فرمایشی خبرگان و شورای اسلامی که تکلیفشان معلوم است. اما من و توی ایرانی کلاهمان را بالاتر بگذاریم که در حکومت مثلا علوی و جلوی چشم ایرانی متمدن جنایتبه سادگی خوردن یک ساندیس رخ می دهد. با ۲۲۸ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات هاشمی رفسنجانی در دلنوشته ای که بمناسبت سالگرد شهادت آیت الله بهشتی وهفتاد و تن منتشر کرد با ذکر ناگفته های از آن حادثه، با اشاره به دشمنانی که تغییر رنگ داده و در میان دوستان رخنه کرده اند، آورده است: مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم. بیست و نه سال پیش، بعدازظهر روز ۷ تیرماه در لحظات پایانی یک جلسه طولانی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران که درباره مسائل جنگ و انتخاب وزیر امور خارجه بود و بسیاری از دوستان و مسئولان آن روز بهویژه دو همسنگر دیرینم آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله دکتر باهنر حضور داشتند، خبر آوردند که حال همسنگر دیگرمان، آیتالله خامنهای که روز قبل در یک بمبگذاری در مسجد ابوذر مجروح شده بود، وخیم است………." با اینکه با حاج احمدآقا در منزل قرار داشتم، دیروقت به منزل رسیدم و دیدم ایشان منتظرم نشسته است. بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری بعد از عزل بنی صدر بود. نمیدانم چقدر گذشت که صدای زنگ تلفن مرا به سوی خود برد. صدایی خسته از آن سوی تلفن، شکسته و بسته خبر از حادثهای در سرچشمه داد که بر من آوار شد. چشمم را بر هم گذاشتم، قیافه و اسم همه کسانی به نظر میآمد که قرار بود در آن جلسه باشند، مخصوصاً آخرین لحظات دیدار من با دکتر بهشتی و سخنانش که در آستانه خروجی درب که فکر میکنم گفتند: «تو برو، آنجا واجبتر است و ما اینجا را اداره میکنیم.» نمیتوانستم باور کنم که پس از مطهری، مفتح، هاشمینژاد که رفته بودند و خامنهای که معلوم نبود میماند یا میرود، حالا بهشتی و باهنر هم رفته باشند. گویی آسمان بر من فرود آمده بود و غم با همه سنگینی خویش قلبم را میفشرد و صدای زنگ تلفن که گاهگاه به گوش میرسید و فاطمه، دخترم، برمیداشت و با خبرهای ضد و نقیضی که میشنید، بر التهاب قلبم، آب میزد و آتش. نمیدانستم چکار کنم، مأموران امنیتی اجازه حضورم را در محل حادثه نمیدادند و کلام تکراری آنها در پاسخ به پرسش تکراری من که «چه شده؟» این بود که صدای آمبولانسها قطع نمیشود، مردم مشغول بیرون کشیدن جنازهها و مجروحان از زیر آوارها هستند. در گرماگرم آن لحظات هیجانی، صدای تلفن مرا به سوی خویش برد و وقتی گوشی را برداشتم، دیدم صدای دوستداشتنی دکتر باهنر است که انگار از آسمانها صحبت میکند، بغضآلود و متعجب سلام و علیک کردیم. من فکر میکردم او نیز در جلسه است. او گفت: دربان به من گفته بود که تو از درب خارج شدهای. پرسیدم: چه شد؟ تو چه شدهای؟ گفت: «قبل از شروع جلسه، آقای درخشان (یکی از شهدا) که خستگی مفرط مرا دید، به اصرار گفت که بروم تا استراحت کنم. آمدم نزدیک درب بزرگ. همان لحظه که میخواستم نزدیک ماشین شوم انفجار رخ داد. شعله آتش تا درب خروجی رسید و شیشههای ساختمان وسط شکست. دیوارهای سالن عقب رفته و سقف یکپارچه آمده پایین. برق خاموش، صدای ضجه و استغاثه و ذکر و دعا از زیر آوار به گوش میرسید. آتشنشانی آمده و جرثقیل میخواهد سقف را یکپارچه بردارد. خطر ضدانقلاب هم وجود دارد و مردم نمیگذارند چهرههای سرشناس در محوطه بمانند. با زور و التماس آنها را از صحنه بیرون میبرند.» نمیدانم بر زبان آوردم یا در دلم بود که به خاطر زنده ماندن ایشان خدا را شکر کردم، اما نمیدانستم او نیز به همین زودیها مسافر است. پرسیدم: بهشتی چه شد؟ گفت: نمیدانم، خبرها متناقض است. میگویند سالم است، میگویند مجروح شده و میگویند به شهادت رسید. آن شب برای من به درازای شب عاشقان بیدل بود، اما با این تفاوت که در سحرگاهش به جای وصل، خبر از هجران آوردند. ساعت ۲ بامداد بود که خبر آوردند بهشتی، بهشتی شده و من کوه مصیبت رفتنش را بر دوش گرفتم تا کارهای مملکت در غیاب دو رئیس قوه دچار مشکل نشود. صبح علیالطلوع به نخست وزیری رفتم تا هم بیشتر بدانم و هم ببینیم چکار باید بکنیم. قرار شد در یک پیام رادیویی با مردم صحبت کنم و دلداریشان بدهم!! پس از آن به مجلس رفتم، مجلسی که خانه ملت بود، حالا دیگر خانه عزا شده بود. ۲۷ نماینده از نقاط مختلف کشور پر کشیده بودند. کمی با نمایندگان صحبت کردم و قرار شد به مأمن دلها، یعنی جماران برویم تا دلگرمی فراق یاران را از کوه صبر یعنی امام(ره) بشنویم. ۵/۸ صبح روز بعد از حادثه بود که در اتاق کوچک بیرونی امام را دیدم. دل ما میلرزید که نکند از فراق «بهشتی مظلوم» دلش بایستد که دل امتی میایستاد. با دیدن او، نمی دانم چه شد که این شعر به یادم آمد: بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خمّ میسلامت، شکند اگر سبویی باورکردنی نبود که ایوب زمان در آن حالات که میدانستم آتش غم در همه وجودش شعله میکشد، با ذکر حادثه و لطیفهای از تاریخ قدیم حوزه علمیه نجف و اشاره به سرنوش انبیاء و اولیاء به ما آرامش و اعتماد به نفس دادند. کبوتر خیالم بر شاخسار یاد هر عزیزی مینشست که هنوز نمیدانستم زندهاند یا شهید شدهاند، چون از لحظه انفجار تاکنون کسانی را دیده بودم که فکر میکردم شهید شدند و کسانی را که اسمشان قبلاً جزو مجروحان بود و یا اسمشان جزو شرکتکنندگان در جلسه نبود، اما خبر میآمد که شهید شدهاند. ذهنم به سوی بهشتی میرفت، صدایش، خیالش، نگاهش، مظلومیتش و تمام خاطراتی که سالهای سال با او داشتم، یک لحظه رهایم نمیکرد، مخصوصاً آن جملهای که روزی به او گفتم: سید! با این همه تهمت و توهین چه میکنی؟ خندید و گفت: آسیاب به نوبت! فکر میکنم سهشنبه بود که قرار شد پیکر شهدا را تشییع کنیم. سه نظر بود: عدهای میگفتند به اصفهان ببریم، گروهی میگفتند به قم ببریم و اکثریتی که میگفتند در بهشتزهرا، مرکز نور باشند. در دفترم در مجلس شورای اسلامی نشسته بودم که خبر آوردند ازدحام مردم برای تشییع شهدا بیش از حد شد. قرار شد برای مردم صحبت کنم، به محض اینکه با مردم روبرو شدم، شیون مردم چنان بلند شد که من در تمام عمرم چنان صحنه اندوهباری را ندیده بودم و بعدها در زمان رحلت امام دیدم. دستهای مردم آنچنان در فضا حرکت میکرد که گویی طوفانی سهمگین مزرعه گندم رسیدهای را به موج انداخته است و شعاری که بر شدت اشک من میافزود: «هاشمی هاشمی بهشتیات کو؟» سعی میکردم گریه نکنم اما اشک امانم نمیداد، میدانستم همه ناظران داخلی و خارجی روی حرفهای امروز من حساب میکنند. پیش از این با تکرار آیات مربوط به جنگ احد کمی خود را دلداری داده بودم و آن روز برای مردم عزادار از توطئه شومی گفتند که دشمنان انقلاب و اسلام در سر دارند. سخنرانی آن روز من در اسناد و مدارک هست و کسانی که میخواهند، میتوانند مراجعه کنند. بعد از حرفهای من بهشتی را مردم شهر به همراه ۷۲ شهید دیگر بر شانههای خویش تا بهشت زهرا بردند و من به بیمارستان برگشتم تا نگذارم داغ این خبر بر دل رفیق و همسنگرمان، آیتالله خامنهای بنشیند. حال و روز خوبی نداشت، از درد به خود میپیچید، اما روزنامه و رادیو میخواست. گفتم: به چه کارت میآید؟ گفت: میخواهم بدانم در بیرون چه خبر است!! گریه امانم نمیداد و به سختی بغضم را فرو نشاندم و گفتم: آری، بیرون خیلی خبرها است که حتماً باید بدانی!!! گویا پس از رفتن من، فهمید و اینکه بر او چه گذشت، نمیدانم. من بودم و مجلسی که حدنصاب نداشت. دولت بود و جلساتی که چهار عضو فعال و چندین معاون وزیرش نبودند و قوه قضائیهای که رئیس آن سیدالشهدای مسافران سرچشمه بود. آتش جنگ در غرب و جنوب شعله میکشید و شورای عالی دفاع سه عضو اصلی خود، دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای و دکتر چمران را نداشت که چند روز پیش به شهادت رسیده بود. رقبای سیاسی که بیکفایتیشان برملا شده بود، میخواستند روزگار را از گردش بیندازند و پس از عبور از گردنه احد حدود هفتاد تن را همراه حمزه انقلاب شهید کردند تا خیالشان از امام و یاران امام راحت شود. روزهای تلخی بود، اما در آن تلخیها و سختیها، خدای بزرگ را بنازم که لحظاتی بسیار شیرین را رقم میزند، مخصوصاً آن روزی که نمایندگان مجروح را با برانکارد به صحن مجلس آورده بودند تا جلسه به حدنصاب برسد و وقتی صدای زنگ آغاز جلسه را نواختم، بر عظمت خون شهیدان درود فرستادم که با موجآفرینی خویش نمیگذارند دریای انقلاب راکد شود. پیر کنعانی انقلاب در هجران یوسف خویش سخنانی گفت که برای ما و دشمنان، مایه دلگرمی و دلسردی بود. مخصوصاً جمله ای که همه – دوست و دشمن را- به آتش کشید این بود که «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد» تعبیر مظلوم برای مرگش تمام تارهای عنکبوتی نفاق را بر هم ریخت و تعبیر مظلوم برای زندگیاش، آه از نهانخانه دلهایی برآورد که با فریبخورده بودند و طعنهها را آغشته به توهین و تهمت کرده بودند و در هر فرصتی به حریم پاک زندگیاش میافکندند. اینک از آن روزها ۲۹ سال میگذرد، ۲۹ سالی که اوراق دفترش هر روز حادثهای را در سینه خویش دارد. انقلاب جوان با همه فراز و فرودها در مسیر تکامل است و امام نیست، اما وصیتنامه و مجموعه آثار گفتاری، شنیداری، نوشتاری و دیداریاش چراغ راه ماست. دشمنان نیز هستند، اما رنگ عوض کردهاند. هنوز در کیش و کمان دشمنی خویش تیرهای توهین و تهمت و دروغ را دارند که هر از چند گاهی چشم بسته و چشم باز میاندازند. گاهی به هدف میخورد و گاهی مثل همیشه بر سنگ. ما نیز با همه سفارشاتی که از پیرو مراد خویش داشتیم، شاید به خاطر دلتنگیهای زمانه، سعه صدر سابق را نداریم. دشمنان ما وسیعتر شدهاند، اما دایره دشمنشناسی ما محدود شده است. دشمنان دوستنما در ما رخنه کردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است. مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم. اما در این آشفته بازار، انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل آن عزیزی است که: گر نگهدار وی آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد. انقلاب آن روزها اگر با رفتن مطهری، بهشتی، باهنر و رجایی احساس خلاء میکرد – که با وجود امام نمیکرد-، امروز مطهریها، بهشتیها، باهنرها و رجاییها فراوانند و حتی اگر تیر تهمتها برای ترور شخصیتها زهرآگین شود، پادزهر داوری مردم نمیگذارد بار گرانقدر این درخت تناور، یعنی انقلاب اسلامی خشک و حتی شاخ و برگهایش پژمرده گردد. سرچشمه انقلاب هنوز جوشان است و زلال جاری آن شاید در مسیر گلآلود شود، اما این وعده تخلفناپذیر خداوندی در «استعینوا بالصبر و الصلاه» و «ان تنصروا الله ینصرکم» است که انشاءالله به اقیانوس ظهور حضرت حق میپیوندد. انشاءالله با ۲۲۱ امتیاز و ۶۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات در۴۸ ساعت گذشته بنابر اخباررسيده دايره اجراى احکام منتظر نامه ى استيذان است، جهت اجراى آن.... سازمان حقوق بشر کرد در اروپا : هفته پيش پرونده اين متهم محکوم به اعدام براى گرفتن استيذان جهت اجراى آن به دايره ى اجراى حکم فرستاده شده است. زينب جلاليان، فعال سياسى اهل ماکو که از دو سال پيش در زندان به سر مىبرد، به اتهام محاربه و همکارى با گروه کرد پژاک در دادگاه بدوى و تجديدنظر به اعدام محکوم شده بود.بر اساس راى دادگاه متهم به دليل عضويت در يکى از احزاب مخالف نظام و فعاليت تبليغى مشمول محاربه شناخته و به مرگ محکوم شده است. دادگاه رسيدگى به اتهامات زينب جلاليان بدون حضور وکيل مدافع برگزار شده و تنها چند دقيقه به طول انجاميده است. پرونده زينب جلاليان، که چندى پيش حکم اعدامش در دادگاه تجديدنظر نيز تاييد شد بود، به ديوان عالى کشور فرستاده شد، که در ديوان عالى نيز همان حکم تاييد؛ و به دايره ى اجراى احکام فرستاده شده است. با ۱۸۵ امتیاز و ۱۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات یکشنبه ۶ تیــرماه ۱۳۸۹ - منابع حقوق بشری امروز یکشنبه اعلام کردند حکم اعدام زینب جلالیان زندانی سیاسی کُرد ایرانی برای اجرا به حوزه اجرای احکام فرستاده شد. به گزارش سازمان حقوق بشر کُرد که مقر آن اروپا است ، هفته گذشته پرونده زینب جلالیان فعال سیاسی کرد که به اعدام محکوم شده ، در اختیار اداره اجرای احکام قوه قضائیه ایران قرار گرفته است. بر پایه این گزارش، زینب جلالیان از اهالی شهرستان ماکو، دو سال پیش بازداشت و به اتهام محاربه و همکارى با پژاک در دادگاه بدوى محاکمه و به اعدام محکوم شد.این حکم در دادگاه تجديدنظر نیز تأیید شد. بر اساس راى دادگاه ، جلالیان به دليل عضويت در يکى از احزاب مخالف نظام و فعاليت تبليغى مشمول محاربه شناخته و به مرگ محکوم شده است. بنا بر این گزارش، دادگاه رسيدگى به اتهامات زينب جلاليان بدون حضور وکيل مدافع برگذار شده است.پس از تأیید حکم اعدام زینب جلالیان در دادگاه تجدید نظر، پرونده او به ديوان عالى کشور فرستاده شد، که در ديوان عالى نيز همان حکم تاييد و به دايره اجراى احکام فرستاده شده است.دستگاه قضایی ایران ماه گذشته 5 نفر از زندانیان سیاسی که چهار نفر از آنها کُرد بودند به اتهام عضویت درگروه های مسلحانه در زندان اوین تهران اعدام کرد.این اعدام ها با موجی از محکومیت های بین المللی و نهادهای حقوق بشری مواجه شد . پس از آن مناطق کردستان ایران شاهد اعتصاب سراسری بود. با ۱۶۶ امتیاز و ۱۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات خبرگزاری هرانا - خانواده منصور اسانلو، خواستار پی گیری قانونی بازداشت و ضرب و شتم عروس جوان این خانواده شدند. خانم اسانلو، در مصاحبه با روز ضمن اعلام این خبرهمچنین گفت: عروس من دو ماهه باردار بود و ما این قضیه کاملا بی اطلاع بودیم.او در اثر این حمله به شدت دچار خونریزی شده و وقتی پی گیری کردیم متوجه شدیم دو ماهه باردار بوده و جنین متاسفانه سقط شد با ۱۶۲ امتیاز و ۱۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات اینک از آن روزها ۲۹ سال میگذرد. امروز هم« بهشتیها» فراوانند هم تیرهای زهرآگین تهمت ها!/ پادزهر «داوری مردم» شفای زهر زخم تهمت هاست در زمانه ای که تهمت زدن را «شجاعت» و دروغگویی را درایت می دانیم. دشمنان نیز هستند، اما رنگ عوض کردهاند. هنوز در کیش و کمان دشمنی خویش تیرهای توهین و تهمت و دروغ را دارند که هر از چند گاهی چشم بسته و چشم باز میاندازند. گاهی به هدف میخورد و گاهی مثل همیشه بر سنگ. ما نیز با همه سفارشاتی که از پیرو مراد خویش داشتیم، شاید به خاطر دلتنگیهای زمانه، سعه صدر سابق را نداریم. دشمنان ما وسیعتر شدهاند، اما دایره دشمنشناسی ما محدود شده است. دشمنان دوستنما در ما رخنه کردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است. مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم. اما در این آشفته بازار، انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل آن عزیزی است که: گر نگهدار وی آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد. با ۱۴۸ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات انسان هایی که از بی عاطفگی سنگ شدند با ۱۳۶ امتیاز و ۱۸ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیات نظرات فقط قصد ايجاد رعب و وحشت براي خانواده ما را دارند. مي خواهند آقاي اسانلو را تحت فشار قرار دهند.> آقاي اسانلو که زندان هستند، چرا بايد ايشان را تحت فشار بيشتر قرار دهند؟ اين را بايد خود آقايان پاسخ دهند که چرا از منصور که 4 سال است در زندان به سر مي برد اينقدر مي ترسند و چرا با خانواده کسي که هزينه همه فعاليت هاي صنفي اش را مي پردازد، اين چنين رفتار ميکنند. آيا عروس شما فعاليت سياسي يا اجتماعي خاصي انجام ميدهند؟ نه خير، ايشان مهندس هستند و هيچ گونه فعاليت خاصي انجام نمي دهند. اين مساله کاملا در راستاي ايجاد فشار مضاعف براي آقاي اسانلو صورت گرفته و عروس بي گناه مرا برده و به شدت به روح و روان و جسم او آسيب زده اند تا آقاي اسانلو و ما را بترسانند. آيا شما ميدانيد اين اتفاق از سوي چه ارگان يا نهادي صورت گرفته؟ نه، زويا چشم بند داشته و نه ميداند او را کجا برده اند و نه ميدانيم که چه کساني بوده اند. مشخصا خواسته شان از خانم زويا صمدي چه بوده است؟ از او خواسته بودند برگه تعهدي را امضا کند که براساس آن تعهد دهد آقاي اسانلو، بعد از آزادي فعاليتي انجام ندهد و به همراه خانواده اش از کشور خارج شود! آقاي اسانلو در جريان اين قضيه هستند؟ ايشان چه نظري دارند؟ ابتدا تصميم گرفتم چيزي به او نگويم؛ نمي خواستم نگراني اش بيشتر شود اما خبر را شنيده بود و ناچار شدم همه چيز را به او بگويم. به شدت ناراحت شد و گفت بايد از طريق قانوني موضوع را پي گيري کنيم و من هم به ايشان قول دادم که صد در صد اين موضوع را پي گيري خواهيم کرد. اين برخوردها با خانواده شما آيا مسبوق به سابقه بوده و تهديداتي دريافت کرده بوديد؟ از يک سال پيش عروسم را بارها به صورت تلفني تهديد کرده بودند. چند بار به محل کارش رفته بودند و حتي يکبار در خيابان يک کلت کمري را به پهلويش گذاشته و تهديد کرده بودند. يکبار هم به شعبه 14 احضارش کردند و من رفتم اما در آن شعبه گفتند ما احضار نکرده ايم. اما ما هيچ گاه تصور نمي کرديم چنين اتفاقي بيفتد. آقاي اسانلو يک فعال صنفي است و هيچ کار غير قانوني و امنيتي انجام نداده است. او هميشه در چارچوب قانون رفتار کرده و عروسم هم بيگناه است او تا کنون تنها يک بار آقاي اسانلو را در شب نامزدي اش ديده و حتي تاکنون به ملاقات آقاي اسانلو در زندان هم نرفته است وهيچ ارتباطي با فعاليت هاي آقاي اسانلو ندارد؛واقعا چنين برخوردي براي ما غير قابل تصور بود. در خصوص اين برخوردها و تهديداتي که مي گوييد از يک سال پيش در جريان بوده آيا پي گيري خاصي کرده ايد؟ بله بارها به رئيس قوه قضائيه، دادستان تهران و دفتر حقوق شهروندي قوه قضائيه نامه نوشته و همه مسائل را شرح داده ايم اما دريغ از يک پيگيري، نه با ما تماسي گرفتند و نه پي گيري کردند و کار کشيد به همين جا که مي بينيد. در حال حاضر وضعيت جسمي و روحي خانم صمدي چگونه است؟ متاسفانه آسيب فراواني ديده است. همچنان در حالت شوک است. هنوز تعادل رواني خود را باز نيافته است. غير از خونريزي بيني و لثه و آسيبي که به دندان هايش وارد شده، عروس من دو ماهه باردار بود و ما اين قضيه کاملا بي اطلاع بوديم. به شدت دچار خونريزي شده و وقتي پي گيري کرديم متوجه شديم دو ماهه باردار بوده و جنين متاسفانه سقط شد. با ۱۲۷ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات در حالیکه مقامات قضایی و مسئولان امنیتی جمهوری اسلامی تاکنون در این زمینه سکوت اختیار کرده و از ارائه هر گونه توضیحی خودداری کرده اند، پروانه اسانلو در گفتگو با "روز" از وضعیت جسمی و روحی عروس خانواده و سایر اعضای خانواده آقای اسانلو سخن گفته و اعلام کرده است که خانواده او هیچ گونه امنیتی ندارند و مسئولیت هر اتفاقی برای هر یک از اعضای خانواده آقای اسانلو به عهده مسئولان جمهوری اسلامی است. با ۱۲۶ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات عروس من دو ماهه باردار بود .او در اثر این حمله به شدت دچار خونریزی شده و وقتی پی گیری کردیم متوجه شدیم دو ماهه باردار بوده و جنین متاسفانه سقط شد. با ۱۲۱ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات در این ویدیو، روحالله حسینیان برای آنها از محو شدن سوابق اکبر هاشمی رفسنجانی سخن میگوید. مجموعهی کل ویدیوهای جدیدی که از این واقعه منتشر شده است در بخش کامنت موجود است. با ۱۱۶ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات همین که میگوید الو سر جام خشک میشوم یک جیغ کوتاهی میکشم از خوشحالی و با هیجان میگویم وای کوآ خودتی؟کی اومدی بیرون.؟))فوری حال پگاه را میپرسد و میگوید دو ساعت است که ازاد شده و از همان لحظه دارد شماره پگاه را میگیرد که خاموش است .بهش میگویم نگران نباشد صبح با پگاه امده ام دانشگاه و گوشیش شارز نداشت و خاموش شد و الان هم احتمالا سر جلسه است هروقت امد بیرون بهت زنگ میزنم. شروع میکنم به دویدن.یک جوری شده این راهه.انگار که تمام جاده های دنیا را وصله کرده باشند به مسیر (علوم) تا (فنی).به پگاه فکر میکنم و میدوم با کوآ حرف میزنمو میدوم.هی پشت سرهم ازش سوال میکنم.که ریه ات اذیت نکرد؟که چه قدر سخت گذشت؟که کی میرسی اینجا؟))میگوید با ارش امده فرودگاه که بلیط نیست و دارد میرود ترمینال وتا شب میرسد. از پگاه ازم میپرسد.دروغگو میشوم میگویم خوب است.چه طور دلم بیاد بگویم له شده. بگویم این همه بار روی شانه های کوچکش جا نشده. میرسم به حیاط فنی.میبینمش که از سر جلسه امده بیرون. عین همه ی این چند وقت است. ضعیف وداغان.دستش را برده زیر مقنعه اش که موهایش را از نو ببندد.خدا را شکر تنهاست. میروم از پشت یک جوری که نبیندم گوشیه را میگذارم روی گوشش.برمیگردد طرفم با صدای کوآ چشمهاش گرد میشود با بهت خیره میشود توی صورتم.لرزش زانوش را از روی این جین لوله تفنگی میتوانم ببینم.یکهو مینشیند روی زمین. دقیقا ولو میشود جلوی پام.مینشینم روبه روش.دلم میخواهد بدانم کوا دارد چه میگوید پگاه هنوز یک کلمه هم حرف نزده. اشک شره گرفته روی صورتش. یکهو میگوید((اونجا نفست تنگ نشد کوا))دوباره ساکت میشود چند لحظه بعد میگوید((عیدت مبارک کوا.این بیرون بدون تو ۳ماه است که سال تحویل شده.))بعد نمیدانم کوا چه میگوید که یکهو پگاه با صدای بلند میزند زیر خنده.دلم چه قدر تنگ شده بود برای خنده هاش.حالا دیگر نوبت شارز گوشی آرش است که تمام شود برای همین مجبور میشوند خداحافظی کنند. . دلم میسوزد به حال مملکتی که دو رقمی کنکورش بی هیچ منطقی ۱۰۳ روز انفرادی کشیده باشد. غروب شده داریوش چپانده ام توی گوشم دراز شده ام روی تخت . اس ام س پگاه میاید روی گوشیم. خانه ی کوآ ایناست. نوشته تو میتونی کوا رو با ریش زیاد تصور کنی.مینوسم باید چیز جالبی شده باشد. فردا قرار است بروم ببینم کوای با ریش زیاد یعنی چه شکلی ؟؟؟؟!!!!!!!! با ۱۱۴ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات خانواده منصور اسانلو، خواستار پی گیری قانونی بازداشت و ضرب و شتم عروس جوان این خانواده شدند. خانم اسانلو، در مصاحبه با روز ضمن اعلام این خبرهمچنین گفت: عروس من دو ماهه باردار بود و ما این قضیه کاملا بی اطلاع بودیم.او در اثر این حمله به شدت دچار خونریزی شده و وقتی پی گیری کردیم متوجه شدیم دو ماهه باردار بوده و جنین متاسفانه سقط شد. پروانه اسانلو همچنین به "روز" گفت: قضیه عروسم، زنگ خطری برای همه ما بود. من از نهادهای بین المللی حقوق بشری میخواهم کمک کنند و نگذارند چنین اقداماتی در هیچ کجای دنیا اتفاق بیفتد و همین جا اعلام میکنم که هر یک از اعضای خانواده من جانش به خطر بیفتد و یا اتفاقی برای ما بیفتد مسئولان قوه قضائیه و مسئولان جمهوری اسلامی مقصر هستند. منصور اسانلو، رئیس هيات مديره سنديكای کارگران شركت واحد اتوبرسرانی ایران و از سرشناس ترین فعالان کارگری ایران است که با اتهاماتی امنیتی به تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم شده است. اکنون و در حالیکه آقای اسانلو، چهارمین سال زندان خود را پشت سر می گذارد، عروس جوان او براساس اعلام خانواده اش، بازداشت و در مکانی نامعلوم مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پس از تهدید برای عدم افشای این قضیه، در پل سید خندان رها شده است. در حالیکه مقامات قضایی و مسئولان امنیتی جمهوری اسلامی تاکنون در این زمینه سکوت اختیار کرده و از ارائه هر گونه توضیحی خودداری کرده اند، پروانه اسانلو در گفتگو با "روز" از وضعیت جسمی و روحی عروس خانواده و سایر اعضای خانواده آقای اسانلو سخن گفته و اعلام کرده است که خانواده او هیچ گونه امنیتی ندارند و مسئولیت هر اتفاقی برای هر یک از اعضای خانواده آقای اسانلو به عهده مسئولان جمهوری اسلامی است. این گفتگو را در ذیل بخوانید. خانم اسانلو، طی روزهای گذشته اخباری مبنی بر بازداشت و ضرب و شتم خانم زویا صمدی منتشر شده است. آیا شما این قضیه را به صورت قانونی پی گیری خواهید کرد؟ بله قطعا پی گیری می کنیم و رسما شکایت خواهیم کرد. متاسفانه وقتی این اتفاق افتاد شب تعطیلی بود و بعد از آن هم تا سه روز تعطیل بود و ما نتوانستیم کاری صورت بدهیم اما قطعا روز یک شنبه در این خصوص اقدام خواهیم کرد تا ببینیم آیا برای اولین بار هم که شده در این گونه موارد رسیدگی خواهد شد یا نه. فکر میکنید چرا چنین برخوردی با یکی از اعضای خانواده شما صورت گرفته است؟ فقط قصد ایجاد رعب و وحشت برای خانواده ما را دارند. می خواهند آقای اسانلو را تحت فشار قرار دهند.> آقای اسانلو که زندان هستند، چرا باید ایشان را تحت فشار بیشتر قرار دهند؟ این را باید خود آقایان پاسخ دهند که چرا از منصور که 4 سال است در زندان به سر می برد اینقدر می ترسند و چرا با خانواده کسی که هزینه همه فعالیت های صنفی اش را می پردازد، این چنین رفتار میکنند. آیا عروس شما فعالیت سیاسی یا اجتماعی خاصی انجام میدهند؟ نه خیر، ایشان مهندس هستند و هیچ گونه فعالیت خاصی انجام نمی دهند. این مساله کاملا در راستای ایجاد فشار مضاعف برای آقای اسانلو صورت گرفته و عروس بی گناه مرا برده و به شدت به روح و روان و جسم او آسیب زده اند تا آقای اسانلو و ما را بترسانند. آیا شما میدانید این اتفاق از سوی چه ارگان یا نهادی صورت گرفته؟ نه، زویا چشم بند داشته و نه میداند او را کجا برده اند و نه میدانیم که چه کسانی بوده اند. مشخصا خواسته شان از خانم زویا صمدی چه بوده است؟ از او خواسته بودند برگه تعهدی را امضا کند که براساس آن تعهد دهد آقای اسانلو، بعد از آزادی فعالیتی انجام ندهد و به همراه خانواده اش از کشور خارج شود! آقای اسانلو در جریان این قضیه هستند؟ ایشان چه نظری دارند؟ ابتدا تصمیم گرفتم چیزی به او نگویم؛ نمی خواستم نگرانی اش بیشتر شود اما خبر را شنیده بود و ناچار شدم همه چیز را به او بگویم. به شدت ناراحت شد و گفت باید از طریق قانونی موضوع را پی گیری کنیم و من هم به ایشان قول دادم که صد در صد این موضوع را پی گیری خواهیم کرد. این برخوردها با خانواده شما آیا مسبوق به سابقه بوده و تهدیداتی دریافت کرده بودید؟ از یک سال پیش عروسم را بارها به صورت تلفنی تهدید کرده بودند. چند بار به محل کارش رفته بودند و حتی یکبار در خیابان یک کلت کمری را به پهلویش گذاشته و تهدید کرده بودند. یکبار هم به شعبه 14 احضارش کردند و من رفتم اما در آن شعبه گفتند ما احضار نکرده ایم. اما ما هیچ گاه تصور نمی کردیم چنین اتفاقی بیفتد. آقای اسانلو یک فعال صنفی است و هیچ کار غیر قانونی و امنیتی انجام نداده است. او همیشه در چارچوب قانون رفتار کرده و عروسم هم بیگناه است او تا کنون تنها یک بار آقای اسانلو را در شب نامزدی اش دیده و حتی تاکنون به ملاقات آقای اسانلو در زندان هم نرفته است وهیچ ارتباطی با فعالیت های آقای اسانلو ندارد؛واقعا چنین برخوردی برای ما غیر قابل تصور بود. در خصوص این برخوردها و تهدیداتی که می گویید از یک سال پیش در جریان بوده آیا پی گیری خاصی کرده اید؟ بله بارها به رئیس قوه قضائیه، دادستان تهران و دفتر حقوق شهروندی قوه قضائیه نامه نوشته و همه مسائل را شرح داده ایم اما دریغ از یک پیگیری، نه با ما تماسی گرفتند و نه پی گیری کردند و کار کشید به همین جا که می بینید. در حال حاضر وضعیت جسمی و روحی خانم صمدی چگونه است؟ متاسفانه آسیب فراوانی دیده است. همچنان در حالت شوک است. هنوز تعادل روانی خود را باز نیافته است. غیر از خونریزی بینی و لثه و آسیبی که به دندان هایش وارد شده، عروس من دو ماهه باردار بود و ما این قضیه کاملا بی اطلاع بودیم. به شدت دچار خونریزی شده و وقتی پی گیری کردیم متوجه شدیم دو ماهه باردار بوده و جنین متاسفانه سقط شد. این روزها برخی شایعات نیز درباره احتمال آزادی آقای اسانلو به گوش میرسد. منصور الان 4 سال است در زندان به سر می برد و یک سال از محکومیت او باقی مانده. این زمزمه ها را ما نیز شنیده ایم اما هنوز هیچ نشانه ای از آزادی او نه ما دیده ایم و نه خود منصور. آقای اسانلو اکنون در چه شرایطی هستند؟ منصور الان در اندرزگاه 3 سالن 8 زندان رجایی شهر است. متاسفانه هم چشم او نیاز به معاینات پزشکی دارد و هم قلب او نیاز به آنژیوگرافی دارد، اما توجهی نمی شود. با این اوصافی که می فرمایید، شما چه اقداماتی صورت خواهید داد؟ کاری نمی توانیم بکنیم. ما تنها می توانیم به مراجه قضایی مراجعه کنیم و منتظر بمانیم که پی گیری کنند. ما اصلا احساس امنیت نمی کنیم. هر لحظه امکان دارد برای یکی دیگر از اعضای خانواده چنین مشکلاتی ایجاد کنند؛ قضیه عروسم، زنگ خطری برای همه ما بود. من از نهادهای بین المللی حقوق بشری میخواهم کمک کنند و نگذارند چنین اقداماتی در هیچ کجای دنیا اتفاق بیفتد و همین جا اعلام میکنم که هر یک از اعضای خانواده من جانش به خطر بیفتد و یا اتفاقی برای ما بیفتد مسئولان قوه قضائیه و مسئولان جمهوری اسلامی مقصر هستند. با ۱۱۳ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات امروز یکشنبه اکبر هاشمی رفسنجانی همزمان با سالگرد حادثه هفتم تیر با «آشفتهبازار» توصیف کردن وضعیت کنونی کشور گفت که مسوولان جمهوری اسلامی «دروغ را درایت» و «شعار را بصیرت» میدانند. آقای هاشمی گفته که با گذشت ۲۹ سال از عمر انقلاب، دشمنان «رنگ عوض» کردهاند و «هنوز در کیش و کمان دشمنی خویش تیرهای توهین و تهمت و دروغ را دارند که هر از چند گاهی چشم بسته و چشم باز میاندازند.» رییس مجلس خبرگان رهبری، وضعیت موجود را «آشفته بازاری» دانسته که «مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم.» به گفته رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام «دشمنان ما وسیعتر شدهاند، اما دایره دشمنشناسی ما محدود شده است. دشمنان دوستنما در ما رخنه کردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است.» وی افزوده که «امروز مطهریها، بهشتیها، باهنرها و رجاییها فراوانند و حتا اگر تیر تهمتها برای ترور شخصیتها زهرآگین شود، پادزهر داوری مردم نمیگذارد انقلاب اسلامی خشک و حتا شاخ و برگهایش پژمرده گردد.» اظهارات آقای هاشمی یکی از صریحترین انتقادهای وی به وضعیت موجود طی یکسال گذشته است. لازم به ذکر است اکبر هاشمی رفسنجانی که در یکسال گذشته بارها از سوی محافظهکاران با انتقادهای تندی مواجه شده است، بارها به طور تلویحی به وضعیت کنونی ایران پس از انتخابات ۲۲ خرداد سال گذشته اعتراض کرده است. محافظهکاران میگویند که هاشمی رفسنجانی از جنبش سبز حمایت میکند. آنها تلاش میکنند حملات سازماندهی شده خود که از سال گذشته علیه وی و خانوادهاش آغاز کردهاند را گسترش بدهند. اظهارت امروز یکشنبه هاشمی که همزمان با سالگرد حادثه هفتم تیر در وبسایت شخصی وی منتشر شده است نشان میدهد که وی در بیان اعتراضها به وضعیت موجود کمی شفافتر از گذشته عمل میکند با ۱۱۳ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات خانواده منصور اسانلو، خواستار پی گیری قانونی بازداشت و ضرب و شتم عروس جوان این خانواده شدند. خانم اسانلو، در مصاحبه با روز ضمن اعلام این خبرهمچنین گفت: عروس من دو ماهه باردار بود و ما این قضیه کاملا بی اطلاع بودیم.او در اثر این حمله به شدت دچار خونریزی شده و وقتی پی گیری کردیم متوجه شدیم دو ماهه باردار بوده و جنین متاسفانه سقط شد. پروانه اسانلو همچنین به "روز" گفت: قضیه عروسم، زنگ خطری برای همه ما بود. من از نهادهای بین المللی حقوق بشری میخواهم کمک کنند و نگذارند چنین اقداماتی در هیچ کجای دنیا اتفاق بیفتد و همین جا اعلام میکنم که هر یک از اعضای خانواده من جانش به خطر بیفتد و یا اتفاقی برای ما بیفتد مسئولان قوه قضائیه و مسئولان جمهوری اسلامی مقصر هستند. منصور اسانلو، رئیس هيات مديره سنديكای کارگران شركت واحد اتوبرسرانی ایران و از سرشناس ترین فعالان کارگری ایران است که با اتهاماتی امنیتی به تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم شده است. اکنون و در حالیکه آقای اسانلو، چهارمین سال زندان خود را پشت سر می گذارد، عروس جوان او براساس اعلام خانواده اش، بازداشت و در مکانی نامعلوم مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پس از تهدید برای عدم افشای این قضیه، در پل سید خندان رها شده است. در حالیکه مقامات قضایی و مسئولان امنیتی جمهوری اسلامی تاکنون در این زمینه سکوت اختیار کرده و از ارائه هر گونه توضیحی خودداری کرده اند، پروانه اسانلو در گفتگو با "روز" از وضعیت جسمی و روحی عروس خانواده و سایر اعضای خانواده آقای اسانلو سخن گفته و اعلام کرده است که خانواده او هیچ گونه امنیتی ندارند و مسئولیت هر اتفاقی برای هر یک از اعضای خانواده آقای اسانلو به عهده مسئولان جمهوری اسلامی است. با ۱۱۰ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات . . . آتش جنگ در غرب و جنوب شعله میكشید و شورای عالی دفاع سه عضو اصلی خود، دكتر بهشتی، آیتالله خامنهای و دكتر چمران را نداشت كه چند روز پیش به شهادت رسیده بود. رقبای سیاسی كه بیكفایتیشان برملا شده بود، میخواستند روزگار را از گردش بیندازند و پس از عبور از گردنه احد حدود هفتاد تن را همراه حمزه انقلاب شهید كردند تا خیالشان از امام و یاران امام راحت شود./ روزهای تلخی بود، اما در آن تلخیها و سختیها، خدای بزرگ را بنازم كه لحظاتی بسیار شیرین را رقم میزند، مخصوصاً آن روزی كه نمایندگان مجروح را با برانكارد به صحن مجلس آورده بودند تا جلسه به حدنصاب برسد و وقتی صدای زنگ آغاز جلسه را نواختم، بر عظمت خون شهیدان درود فرستادم كه با موجآفرینی خویش نمیگذارند دریای انقلاب راكد شود./ پیر كنعانی انقلاب در هجران یوسف خویش سخنانی گفت كه برای ما و دشمنان، مایه دلگرمی و دلسردی بود. مخصوصاً جمله ای كه همه – دوست و دشمن را- به آتش كشید این بود كه «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد» تعبیر مظلوم برای مرگش تمام تارهای عنكبوتی نفاق را بر هم ریخت و تعبیر مظلوم برای زندگیاش، آه از نهانخانه دلهایی برآورد كه با فریبخورده بودند و طعنهها را آغشته به توهین و تهمت كرده بودند و در هر فرصتی به حریم پاك زندگیاش میافكندند./ اینك از آن روزها 29 سال میگذرد، 29 سالی كه اوراق دفترش هر روز حادثهای را در سینه خویش دارد. انقلاب جوان با همه فراز و فرودها در مسیر تكامل است و امام نیست، اما وصیتنامه و مجموعه آثار گفتاری، شنیداری، نوشتاری و دیداریاش چراغ راه ماست./ دشمنان نیز هستند، اما رنگ عوض كردهاند. هنوز در كیش و كمان دشمنی خویش تیرهای توهین و تهمت و دروغ را دارند كه هر از چند گاهی چشم بسته و چشم باز میاندازند. گاهی به هدف میخورد و گاهی مثل همیشه بر سنگ./ ما نیز با همه سفارشاتی كه از پیرو مراد خویش داشتیم، شاید به خاطر دلتنگیهای زمانه، سعه صدر سابق را نداریم. دشمنان ما وسیعتر شدهاند، اما دایره دشمنشناسی ما محدود شده است. دشمنان دوستنما در ما رخنه كردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است./ مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم. اما در این آشفته بازار، انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل آن عزیزی است كه:/ گر نگهدار وی آن است كه من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد./ انقلاب آن روزها اگر با رفتن مطهری، بهشتی، باهنر و رجایی احساس خلاء میكرد - كه با وجود امام نمیكرد-، امروز مطهریها، بهشتیها، باهنرها و رجاییها فراوانند و حتی اگر تیر تهمتها برای ترور شخصیتها زهرآگین شود، پادزهر داوری مردم نمیگذارد بار گرانقدر این درخت تناور، یعنی انقلاب اسلامی خشك و حتی شاخ و برگهایش پژمرده گردد. . . با ۱۰۹ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات دشمنان ما وسیعتر شدهاند، اما دایره دشمنشناسی ما محدود شده است. دشمنان دوستنما در ما رخنه کردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است. مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم.... امروز مطهریها، بهشتیها، باهنرها و رجاییها فراوانند و حتی اگر تیر تهمتها برای ترور شخصیتها زهرآگین شود، پادزهر داوری مردم نمیگذارد بار گرانقدر این درخت تناور، یعنی انقلاب اسلامی خشک و حتی شاخ و برگهایش پژمرده گردد. ... ذهنم به سوی بهشتی میرفت، صدایش، خیالش، نگاهش، مظلومیتش و تمام خاطراتی که سالهای سال با او داشتم، یک لحظه رهایم نمیکرد، مخصوصاً آن جملهای که روزی به او گفتم: سید! با این همه تهمت و توهین چه میکنی؟ خندید و گفت: آسیاب به نوبت! با ۱۰۸ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات در حالی که روز قبل نیروی انتظامی بنری با عنوان بد حجابی در یکی از میادین شلوغ و پر ترافیک رشت نصب کرده بود در کمتر از 24 ساعت توسط معترضین سرنگون شد با ۱۰۲ امتیاز و ۱۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات مشفقانهترين انتقادها را برنميتابيم و نقشههاي شوم دشمنان دوستنما را درنمييابيم. نفاق را صداقت، توهين را صراحت، دروغ را درايت، تهمت را شجاعت و شعار را بصيرت ميدانيم. اما در اين آشفته بازار، انقلاب اسلامي و آرمانهاي امام راحل آن عزيزي است كه؛ گر نگهدار وي آن است كه من ميدانم/ شيشه را در بغل سنگ نگه ميدارد. رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به اينكه " انقلاب آن روزها اگر با رفتن مطهري، بهشتي، باهنر و رجايي احساس خلاء ميكرد - كه با وجود امام نميكرد-" افزود: امروز مطهريها، بهشتيها، باهنرها و رجاييها فراوانند و حتي اگر تير تهمتها براي ترور شخصيتها زهرآگين شود، پادزهر داوري مردم نميگذارد بار گرانقدر اين درخت تناور، يعني انقلاب اسلامي خشك و حتي شاخ و برگهايش پژمرده گردد. وي تاكيد كرد: سرچشمه انقلاب هنوز جوشان است و زلال جاري آن شايد در مسير گلآلود شود، اما اين وعده تخلفناپذير خداوندي در «استعينوا بالصبر و الصلاه» و «ان تنصروا الله ينصركم» است كه انشاءالله به اقيانوس ظهور حضرت حق ميپيوندد. با ۹۹ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات هفته ی پیش پرونده ی زینب جلالیان متهم محکوم به اعدام برای گرفتن استیذان جهت اجرای آن به دایره ی اجرای حکم فرستاده شده است .بر اساس رای دادگاه متهم به دلیل عضویت در یکی از احزاب مخالف نظام و فعالیت تبلیغی مشمول محاربه شناخته و به مرگ محکوم شده است. دادگاه رسیدگی به اتهامات زینب جلالیان بدون حضور وکیل مدافع برگزار شده و تنها چند دقیقه به طول انجامیده است.پرونده زینب جلالیان ،که چندی پیش حکم اعدامش دردادگاه تجدید نظر نیز تایید شد بود ،به دیوان عالی کشور فرستاده شد،که در دیوان عالی نیز همان حکم تایید؛وبه دایره ی اجرای احکام فرستاده شده است . با ۹۹ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات سرگذشت جوانان به خون خفته ،مادران داغدار، یتیمان و زندانیان و شکنجه دیدگان و زنان جوان شوهر از دست داده آن چنان مرا متاثر کرده که هنوز قلم از ذکر آن عاجز است با این همه به عنوان برگ سبزی تحفه درویش اشعاری چه به صورت رباعی و گاه به صورت آزاد که بیشتر مورد علاقه من هست سروده ام. با ۹۸ امتیاز و ۹ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات هاشمي رفسنجاني: مشفقانهترين انتقادها را برنميتابيم و نقشههاي شوم دشمنان دوستنما را درنمييابيم. نفاق را صداقت، توهين را صراحت، دروغ را درايت، تهمت را شجاعت و شعار را بصيرت ميدانيم. اما در اين آشفته بازار، انقلاب اسلامي و آرمانهاي امام راحل آن عزيزي است كه؛ گر نگهدار وي آن است كه من ميدانم/ شيشه را در بغل سنگ نگه ميدارد. رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به اينكه " انقلاب آن روزها اگر با رفتن مطهري، بهشتي، باهنر و رجايي احساس خلاء ميكرد - كه با وجود امام نميكرد-" افزود: امروز مطهريها، بهشتيها، باهنرها و رجاييها فراوانند و حتي اگر تير تهمتها براي ترور شخصيتها زهرآگين شود، پادزهر داوري مردم نميگذارد بار گرانقدر اين درخت تناور، يعني انقلاب اسلامي خشك و حتي شاخ و برگهايش پژمرده گردد. وي تاكيد كرد: سرچشمه انقلاب هنوز جوشان است و زلال جاري آن شايد در مسير گلآلود شود، اما اين وعده تخلفناپذير خداوندي در «استعينوا بالصبر و الصلاه» و «ان تنصروا الله ينصركم» است كه انشاءالله به اقيانوس ظهور حضرت حق ميپيوندد. با ۹۸ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات ایسنا: رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به اينكه 29 سال از هفتم تير 1360 ميگذرد، خاطرنشان كرد كه اوراق دفتر اين 29 سال هر روز حادثهاي را در سينه خويش دارد. آيتالله هاشمي رفسنجاني در بخشي از بيان ديدگاههاي خود درباره هفتم تير، سالروز شهادت دكتر بهشتي و 72 تن از ياران ايشان افزود: انقلاب جوان با همه فراز و فرودها در مسير تكامل است و امام نيست، اما وصيتنامه و مجموعه آثار گفتاري، شنيداري، نوشتاري و ديدارياش چراغ راه ماست. دشمنان نيز هستند، اما رنگ عوض كردهاند. هنوز در كيش و كمان دشمني خويش تيرهاي توهين و تهمت و دروغ را دارند كه هر از چند گاهي چشم بسته و چشم باز مياندازند. گاهي به هدف ميخورد و گاهي مثل هميشه بر سنگ. با ۹۸ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات در ششمین ماه بلاتکلیفی مهندس طبرزدی گزارشگر هرانا با علی طبرزدی، پسر ایشان به گفتگو نشسته است. وی از شرایط سخت بازجویی پدرش و توهین به وی می گوید و اینکه وزارت اطلاعات به قاضی پرونده گفته اشد مجازات(اعدام) را برای وی در نظر بگیر... با ۹۷ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات کردیش پرسپکتیو: به دنبال تائید حکم اعدام زینب جلالیان در دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور، پرونده نامبرده جهت اجرای حکم به دایرهی اجرای احکام فرستاده شد. زينب جلاليان، فعال سياسی اهل ماکو که از دو سال پيش در زندان به سر میبرد، به اتهام محاربه و همکاری با حزب پژاک در دادگاه بدوی و تجدید نظر به اعدام محکوم شده بود. بر اساس رای دادگاه متهم به دليل عضويت در يکی از احزاب مخالف نظام و فعالیت تبلیغی مشمول محاربه شناخته و به مرگ محکوم شده است. دادگاه رسيدگی به اتهامات زینب جلالیان بدون حضور وکيل مدافع برگزار شده و تنها چند دقيقه به طول انجاميده است. پرونده زینب جلالیان ،که چندی پیش حکم اعدامش دردادگاه تجدید نظر نیز تایید شد بود ،به دیوان عالی کشور فرستاده شد، که در دیوان عالی نیز همان حکم تایید؛ وبه دایره ی اجرای احکام ارسال گردید، در48 ساعت گذشته بنابر اخبار رسیده دایره اجرای احکام منتظر نامه ی استیذان جهت اجرای حکم می باشد. آقای دکتر شریف که پیشتر نیز وکالت روناک صفار زاده و هانا عبدی و شمار دیگری از زندانیان سیاسی کرد را عهدهدار بوده است، وکالت پرونده جلالیان را بر عهده دارد. هم اینک 16 فعال سیاسی کرد در دادگاههای جمهوری اسلامی ایران به مرگ محکوم شدهاند. با ۸۳ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات منابع حقوق بشری امروز یکشنبه 27 – 6 – 2010 اعلام کردند حکم اعدام زینب جلالیان زندانی سیاسی کُرد ایرانی برای اجرا به حوزه اجرای احکام فرستاده شد. به گزارش سازمان حقوق بشر کُرد که مقر آن اروپا است ، هفته گذشته پرونده زینب جلالیان فعال سیاسی کرد که به اعدام محکوم شده ، در اختیار اداره اجرای احکام قوه قضائیه ایران قرار گرفته است. بر پایه این گزارش، زینب جلالیان از اهالی شهرستان ماکو، دو سال پیش بازداشت و به اتهام محاربه و همکارى با پژاک در دادگاه بدوى محاکمه و به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجديدنظر نیز تأیید شد. بر اساس راى دادگاه ، جلالیان به دليل عضويت در يکى از احزاب مخالف نظام و فعاليت تبليغى مشمول محاربه شناخته و به مرگ محکوم شده است. بنا بر این گزارش، دادگاه رسيدگى به اتهامات زينب جلاليان بدون حضور وکيل مدافع برگذار شده است. پس از تأیید حکم اعدام زینب جلالیان در دادگاه تجدید نظر، پرونده او به ديوان عالى کشور فرستاده شد، که در ديوان عالى نيز همان حکم تاييد و به دايره اجراى احکام فرستاده شده است. دستگاه قضایی ایران ماه گذشته 5 نفر از زندانیان سیاسی که چهار نفر از آنها کُرد بودند به اتهام عضویت درگروه های مسلحانه در زندان اوین تهران اعدام کرد. این اعدام ها با موجی از محکومیت های بین المللی و نهادهای حقوق بشری مواجه شد . پس از آن مناطق کردستان ایران شاهد اعتصاب سراسری بود. با ۸۱ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات پس از اجرای حکم اعدام دسته جمعی فعالین کرد در زندان اوین در تاریخ 19 ادریبهشت ماه، هم اینک احتمال اجرای حکم اعدام زینب جلالیان، افزایش یافته است. به گزارش سازمان حقوق بشر کرد در اروپا، هفته ی گذشته پرونده ی زینب جلالیان برای گرفتن استیذان جهت اجرای آن به دایره ی اجرای حکم فرستاده شده است. زينب جلاليان، فعال سياسی اهل ماکو که از دو سال پيش در زندان به سر میبرد، به اتهام محاربه و همکاری با پژاک در دادگاه بدوی و تجدید نظر به اعدام محکوم شده است. بر اساس رای دادگاه متهم به دليل عضويت در يکی از احزاب مخالف نظام و فعالیت تبلیغی مشمول محاربه شناخته و به مرگ محکوم شده است. دادگاه رسيدگی به اتهامات زینب جلالیان بدون حضور وکيل مدافع برگزار شده و تنها چند دقيقه به طول انجاميده است. پرونده زینب جلالیان که چندی پیش حکم اعدامش در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد بود، به دیوان عالی کشور فرستاده شد که در دیوان عالی نیز همان حکم تایید و به دایره ی اجرای احکام فرستاده شده است. سازمان حقوق بشر کرد در اروپا اعلام می دارد که دایره اجرای احکام در انتظار نامه ی استیذان جهت اجرای حکم است. گفتنی است دکتر شریف که پیشتر نیز وکالت تعدادی از زندانیان سیاسی کرد را عهده دار بوده است، این بار نیز پیگیری پرونده زینب جلالیان می باشد. گفتنی است که هم اکنون 17 فعال سیاسی و مدنی کرد در زندانهای جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شده اند و هر لحظه احتمال اجرای حکم آنها وجود دارد که اسامیشان به این صورت است: زینب جلالیان، شیرکو معارفی، حبیب الله لطیفی، سامی حسینی، جمال محمدی، رستم ارکیا، رشید آغکندی، حسین خضری، مصطفی سلیمی، انور رستمی، ایرج محمدی، محمد امین آگوشی، احمد پولاد خانی، حسن طالعی، عزیر محمد زاده و حبیب الله گلپری پور. با ۸۰ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات در خرداد سال گذشته پس از انفجار مسجد على، تندروهاي شيعي زابلي به رهبر اهل سنت (مولوي عبدالحميد اسماعيلزهي) حمله ور شدند چيزي که باعث درگيریهای بین سنی ها وشیعیان در شهر زاهدان شد و بنا به اظهارت ابراهيم حميدي مديركل دادگستري استان سيستان و بلوچستان در اين ارتباط 150 نفر از شهروندان اهل سنت توسط نيروي انتظامي دستگير شدند که اين هشت نفر جز دستگيرشدگان بودند با ۷۶ امتیاز و ۲۷ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات شرایط جسمی مجید توکلی به دلیل نارسایی ریه در بند ۳۵۰ که فاقد هرگونه امکانات پزشکی است وخیم می باشد. دکتر بهزادیان نژاد به مجید گفته داروهای قبلی اش را استفاده نکند چرا که به حال وخیم او بی اثر است... با ۷۵ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات به رژیم خون آشام جمهوری اسلامی اعلام می داریم با اعدام زینب جلالیان، دختر بینوای کرد، دوباره منتظر خشم مردم کردستان باشید. دوباره منتظر اعتصابات سراسری کردستان باشید. هنوز غبار غم وماتم 5 شهید قبلی از چهره کردستان رخت برنبسته است که ضحاک دوباره هوس خون یک دختر بینوای دیگری را کرده است. با هر اعدام جوان کردی منتظر خشم کردستان باشید. دیگر دوران سالهای 58 و 59 گذشته است که کردها را فله ای اعدام می کردید و کسی خبردار نمی شد و یا کردها جرأت بیان تنفرشان را از شما نداشتند. الان با هر اعدام باید منتظر خشم مردم کرد باشید. مردم کرد، جوانهایشان سر راهی نیستند که شما اینگونه جانشان را می گیرد. کردستا ن با هر اعدامی خواهد گریست و با هر اعدامی شما را رسوا خواهد کرد. بیش از این مادران ما را سیاهپوش نکنید. با اعدام زینب، روزتان در کردستان سیاه خواهد شد و دوباره کردستان با اعتصابات سراسری شما را در تمام دنیا رسوا خواهد کرد. با ۷۲ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات | | |
--
دریافت این پیام بدلیل تمایل شما به شنیدن صدای خس وخاشاک است
خواهشمند است برای اطلاع دوستانتان، این ایمیل رابرای ایشان فوروارد کنید
برای عضویت جدید در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+subscribe@googlegroups.com
برای لغو عضویت در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+unsubscribe@googlegroups.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر