سلام
از اقبال لاهوري است
گمان مبر که به پايان رسيد کار مغان
هنوز بادهء ناخورده در رگ تاك است
چمن خوش است وليکن چو غنچه نتوان زيست
قباي زندگيش از دم صبا چاک است
اگر ز رمز حيات آگهي مجوي و مگير
دلي که از خلش خار آرزو پاک است |
به خود خزيده و محکم چو کوهساران زي چو خش مزي که هوا تيز و شعله بيباک است |
2010/9/30 Ali Gharakoulchian <ali210@gmail.com>
اين شعر از کيستگمان مبر که به پایان رسید دور مغان هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است
--
Best Regards
A. Ali Gharakoulchian
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر