MediaNews.ir |
- روزنامهنگاری شهروندی، محصول فناوری اطلاعات
- انسان در عصر رسانه
- بنیانگذار گوگل: فیسبوک کاربرانش را گروگان گرفته است
- حکومت آندروید، سقوط سیمبین
- جایزه وبی در دستان برندگان جا گرفت
- رسانه بیمار نمیشود
- انتشار کتاب: اقتصاد رسانه، نظریه و كاربرد
- مایکروسافت شبکه اجتماعی «سوشیال» را راهاندازی کرد
- اعلام ظرفیت ۴۳ نفره برای دکتری مجموعه علوم ارتباطات
- ۲۰ درصد ترافیک وب در اختیار تبلت و تلفن هوشمند
- کارگاههای آموزشی همزمان با همایش روز رسانههای اجتماعی برگزار میشود
- تغییر الگوریتمهای موتورجستجوی گوگل / ارائه بعد انسانیتر به نتایج جستجو
- نرمافزار برای بلوکه کردن وبسایت های ناقض کپیرایت
- افزایش اعتماد کسب و کارهای کوچک و متوسط به فناوریهای پردازش ابری
- روزنامهنگاران برتر جوان معرفی میشوند
روزنامهنگاری شهروندی، محصول فناوری اطلاعات Posted: 27 May 2012 12:40 PM PDT در جامعهای زندگی میکنیم که اطلاعات، ارزش بیشتری از دانش دارد. جامعه اطلاعاتی، جامعه رسیدن به دادههاست. روزنامهنگاری شهروندی از مظاهر همین جامعه است که برای تحقق آرمان خواستاران اطلاعات، گامهای بزرگی برداشته. بیزمانی و بیمکانی، با گسترش روزنامهنگاری شهروندی، دیگر یک رویا نیست. این پدیده تازه، همان قدر که نوید روزهای خوش پشت سرگذاشتن محدودیت ها را میدهد، مبهم و ناشناخته هم هست. چه تعریفی از روزنامهنگاری شهروندی وجود دارد؟ آیا روزنامهنگاری شهروندی رقیب روزنامهنگاری جریان اصلی است؟ آینده با وجود روزنامهنگاری شهروندی، چگونه خواهد بود؟ اینها سئوالاتی است که در گفتوگویی صمیمی، از دکتر هادی خانیکی، استادیار علومارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، پرسیدم. بخش اول از سلسله مصاحبه با دکتر خانیکی در مورد روزنامهنگاری شهروندی را در ادامه میخوانید. *** * در مصادیقی که درباره روزنامهنگاری شهروندی وجود دارد، گاهی اسم ویکی لیکس را بواسطه گفتمان متفاوتی که از جریان اصلی دارد میبینیم، و گاهی وبلاگهای شخصی که نویسندگان غیرحرفهای دارند. درکل ابهامی در مورد اینکه آیا این مصادیق میتوانند ذیل روزنامهنگاری شهروندی باشند یاخیر وجود دارد. اصطلاح روزنامهنگاری شهروندی یک اصطلاح جدید است و طبیعتا متاثر از تحولات حوزه ارتباطات و فناوری است. اگر این اصطلاح را تعریف کنیم، این ابهامی که میگویید، رفع خواهد شد. من به نمونههایی از روزنامهنگاری شهروندی در عصر حاضر اشاره میکنم که به طور قطع، قبل از شکلگیری جامعه اطلاعاتی هم میتوان مثل آنها را پیدا کرد. من هم این را نفی نمیکنم که برای هر پدیده تازه در جامعه مدرن چه در این حوزه و حوزههای دیگر، میتوانید شبیهی در حوزه سنت هم پیدا کنید، که البته این شباهات لفظی و یا مشابهتهای کارکردی نمیتواند در برگیرنده یک پدیده باشد. مثلادر مورد واژه های مشترک و مربوط به روزنامه، عنصری شعری دارد که میگوید: به روزنامه ایام در همه پیداست هدف از راهاندازی روزنامه در قرن حاضر، این است که آگاهی مردم را بالا ببریم چون دانستن حق مردم است. عنصری هم واژه روزنامه را در شعرش آورده. آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که او هم این حق را به رسمیت شناخته؟ درصورتی که در بررسی تاریخی میبینیم، روزنامهای که عنصری منظورش هست بیشتر ناظر به ثبت وقایعی است که حکومتها داشتند و وقایع نویسی با روزنامه نگاری فرق دارد. برای اینکه ببینیم روزنامهنگاری شهروندی چیست، طبیعتا باید رسانههای شهروندی را مورد بررسی قرار بدهیم. این رسانهها ایجاد شدند که روزنامهنگاری شهروندی متولد شده است. فکر میکنم که باید برگردیم به حدود 12 سال پیش. بیش از یک دهه است که این اصطلاح در ادبیات روزنامهنگاری و در ارتباطات وارد و تعریف شده و بوجود آمده. در دهه گذشته، وقایعی اتفاق افتاد که منجر به جا افتادن این تعریف شد و ابزاری که روزنامهنگاری شهروندی را شکل داد، به این فرایند کمک کرد. یکی از مشهورترین پدیدههایی که منجر به توجه بیشتر به روزنامهنگاری شهروندی شد، ماجرای سقوط هواپیمایی است که از فرودگاه نیویورک بلند شده و پرواز میکند، اما 2 دقیقه بعد دچار سانحه میشود، چون یک پرنده داخل موتورش رفته بود. هشت دقیقه بعد هم خلبان با مهارت هواپیما را روی رودخانه مینشاند و 155 نفر همه جان سالم به در میبرند. یعنی ده دقیقه بعد از پرواز فرود میآید. هشت دقیقه بعد از سقوط، یکی از مسافران که در قایق نجات نشسته بود، از هواپیمای ساقط شده به کمک موبایلش عکسی را میگیرد و چند دقیقه بعد، این عکس روی یکی از پایگاه اینترنتی منتشر میشود. دوازده دقیقه بعد هم، در نیویورک تایمز چاپ میشود. سرعت انتشار خبر و عکس نسبت به بقیه و اینکه این عکس توسط چه کسی گرفته شده و این خبر توسط چه کسی تهیه شده، تفاوت اصلی هست که این نوع روزنامهنگاری را از روزنامهنگاری متعارف یا روزنامهنگاری جریان اصلی نشان میدهد. اگر به تجارب روزنامهنگاری حرفهای در ایران نگاهی بیندازیم، میبینیم که روزنامههای حال حاضر، نسبت به گذشته چقدر پیشرفت کردهاند و حالا روزنامهنگاری شهروندی ازآنها، خیلی سریعتر عمل میکند. در روزنامه کیهان برای اینکه اخبار کنکور را به موقع منعکس کنند، به هزینه روزنامه چند نفر برای شرکت در آزمون، ثبتنام میکردند. این افراد در ساعتهای مختلف از جلسه بیرون میآمدند تا سوالات را در روزنامه آن روز منتشر کنند. میبینید که از نظر سهولت کار و سرعت کار چقدر تفاوت بین روزنامههای امروز و کیهان آن روز وجود دارد. این تغییر ظرف چند دهه رخ داده و اولین چیزی را که نشان میدهد این است که یک آدم غیر حرفهای با موبایلش عکسی را فرستاده، درحالیکه آن زمان یک حرفهای کنکور میدهد تا بتواند خبرش را منتشر کند. حالا در مورد خبر هواپیما، میبینید که عدهای از نیویورک تایمز هم سریعتر شدهاند. اگر تایمز میخواست این خبر را بلافاصله منتشر کند، باید عکاس حرفهایاش را میفرستاد. مدت زیادی طول میکشید تا گروه تایمز به محل حادثه میرسیدند. باید از حصارهای امنتیتی پلیس میگذشتند. اینکه چقدر اجازه تصویربرداری داشتند و اینکه چه مدت طول میکشید تا به محل برسند، آیا حادثه در منطقه ممنوعه است یا نه؟ این ها نشان میدهد که یک پدیده تازهای رخ داده که این پدیده تازه، نوعی از روزنامهنگاری را بوجود آورده است که البته در تقسیم بندیهای بعدی که دربحث شماست میتوانید آن را رقیب رونامهنگاری حرفهای بدانید یا مکمل و همکارش. به نظرمن متغیر اصلی که این نوع روزنامهنگاری را بوجود آورده است، متغیر فناورانه و تکنولوژیک است. جهان وارد جامعه اطلاعاتی شده و رسانههای شهروندی و شهروندانِ روزنامهنگار محصول این جامعه اطلاعاتی هستند که با فناوریهای جدید رسانهای پیوند دارند. نتیجه این پیوند در چرخه تولید خبر، رد کردن محدودیتهاست. پس میتوان گفت رسانههای شهروندی و شهروندان روزنامهنگار یک بخشی از جامعه اطلاعاتی هستند که خودش یک پدیده تازه است و با فناوریهای جدید رسانهای پیوند دارد. در ضمن در چرخه تولید و نشر خبر میتوانند محدودیتهای اجتماعی اجرایی فرهنگی سیاسی و فناورانه را پشت سر بگذارند. برای همین است که به عنوان رسانههای جایگزین مطرح میشوند. حالا میتوانید بگویید این رسانهها قبل از جامعه اطلاعاتی هم بودند. من نظر شما را تایید میکنم. میتوانید بگویید یک زمانی در انقلاب ایران رسانه جایگزین کاست درمقابل تلویزیون بود که پیامهای امام را پخش میکرد. یا اعلامیهها، دیوار نوشتهها و ...همه میتوانسنند به عنوان رسانههای جایگزین و شهروندی هم مطرح شوند. آنها در تعریف ما از رسانه شهروندی میگنجند چون ایجاد کنندههایشان حرفهای نیستند. یعنی تمام کسانی که روی دیوارها شعار مینویسند یا نوارها را تکثیر میکنند، حرفهای نبودند اما بر رسانه جریان اصلی مثل تلویزوین و مطبوعات غلبه کردند. در عین حال نمیتوانید نفی کنید که رسانههای تازه، از قدرت فناورانه بالاتری برخوردار هستند. * به چه اعتباری روزنامهنگاری شهروندی را از انواع دیگر روزنامه نگاری جدا میکنیم؟ به نظر من میتوانیم برای روزنامهنگاری شهروندی ویژگیهایی را برشمریم تا این اعتبار مشخص شود: افراد عادی تولیدکننده محتوا هستند و البته مخاطب فعال دارند، یعنی یک نوع دادوستد و تعامل بین تولیدکنندگان و مخاطبانشان هست و بیش از رسانههای اصلی یا متعارف قابلیت تکثر و تنوع دارند و دموکراتیکتر هستند. من تعریف ارتباطی روزنامهنگاری شهروندی را عمدتا ذیل تقسیمبندی مانوئل کاستلز که برای ارتباطات قائل شده، قرار میدهم. این تعریف البته متاثر از ورود به جامعه جدید و گذر از ارتباطات سنتی و جمعی به ارتباطات خودگزین است. کاستلز از این سخن میگوید که بر مجموعهای از اشکال ارتباطات گذشته که عالیترین شکلش ارتباطات جمعی است، این فناوریهای جدید ارتباطی و ورود به جامعه اطلاعاتی، یک شکل خاصی از جامعه را تحت عنوان جامعه شبکهای ایجاد کرده که ارتباطاتش افقی است. کاستلز میگوید این جامعه شبکهای باعث شد که ارتباطات خودگزین بوجود آید و در این نوع از ارتباطات، سه خود نقشآفرینی میکنند؛ یک خود در تولید یک خود در توزیع و یک خود در دریافت. شهروندان عادی که اینجا به عنوان کنشگران در روزنامهنگاری شهروندی تعریف میشوند، عکس میگیرند یا اطلاعرسانی یک واقعه را انجام میدهند، غیرحرفهای هستند و آموزش خاصی ندیدهاند. علاوه بر این، در نشر محتوایی که خودشان تولید کردند، به یک مرکز رسانهای متصل نیستند و ممکن است عکس را در وبلاگشان بگذارند یا توی سایتی گذاشته شود. درواقع ویژگی دومی که روزنامهنگاری شهروندی را ازنوع متعارف روزنامهنگاری جدا میکند، اشتراک است. یعنی شهروندِ روزنامه نگار محتوا را تولید میکند و به اشتراک میگذارد. ما در روزنامهنگاری جریان اصلی پوشش خبری داریم ولی در اینجا به اشتراک گذاشتن خبر را داریم. محتوا را به اشتراک میگذاریم و حالا هرکسی میتواند از آن استفاده کند. این همان خودِ دوم یا خودِ توزیع است. خودِ سوم هم مصرف کننده یا کاربر است. کاربر هم در تعریف روزنامهنگاری شهروندی متفاوت است. * آیا روزنامهنگاری شهروندی، ژانر متفاوتی است و در مقابل روزنامهنگاری متعارف یا کلاسیک قرار میگیرد؟ ویژگیهایی که برشمردیم، نشان میدهد که روزنامهنگاری شهروندی یک نوع روزنامهنگاری در برابر روزنامهنگاری کلاسیک نیست. درواقع یک شکل از روزنامهنگاری است که بر روزنامهنگاری کلاسیک هم اثر میگذارد. یکی از اثرهایش هم این است که خود منابع خبری متفاوت میشوند. منابع انحصاری خبری که در گذشته خبرگزاریها بودند حالا متاثر از روزنامهنگاری شهروندی، شکسته شدهاند یا شکل تازهای پیدا کردهاند. مثل خبرگزاری اوهمای نیوز در کره جنوبی که میتوانست انحصار مطبوعات بزرگ را بشکند و محدودیتی را که برایش ایجاد کرده بودند دور بزند. در ضمن، نمونه هایی داریم که شهروندِروزنامهنگار، به جریان اصلی پیوسته و در رسانههای بزرگ کار کرده است. روزنامهنگاری شهروندی دشمن روزنامهنگاری متعارف نیست بلکه نقش مکمل را ایفا میکند که این نقش را، بواسطه پیشرفت فناوری دارد. * اشاره کردید که روزنامهنگاری شهروندی دشمن روزنامهنگاری جریان اصلی نیست و مکمل آن است. سلام الجنابی، یک وبلاگنویس عراقی است که در جریان حمله نیروهای ناتو به عراق، اخبار وتصاویری را در وبلاگ سلام پکس منتشر میکرد. نقش تکمیلی روزنامهنگاری شهروندی را در این مثال به خوبی درک میکنم. مردم دنیا، واقعیت عراق را از دریچه وبلاگ سلام الجنابی میدیدند و این همان نقش مکمل است. مدتی بعد سلام الجنابی به عنوان ستون نویس وارد روزنامه گاردین میشود. درچنین شرایطی، چه بر سر روزنامهنگاری شهروندی خواهد آمد؟ سلام الجنابی، پس از پیوستن به گاردین، دیگر شهروند روزنامهنگار نیست. او روزنامهنگاری شهروندی را با این کارش، در روزنامهنگاری جریان اصلی ادغام نکرده، که ما بگوییم آن را از بین برده است. نتیجه کار سلام الجنابی، سلام پکس بود که در شرایط جنگی عراق ایجاد شد. زمانی که حتی بزرگترین رسانهها، نمیتوانستند اخبار عراق را مخابره کنند یا خبرهاشان را سانسور میکردند، این وبلاگ خبر و تصاویری از آن شرایط را منتشر میکرد. بعد از مستقر شدن اوضاع، رسانههای دیگر هم وارد عراق شدند و نماینده فرستادند. به اعتبار جریان جدیدی که ایجاد شد، سلام الجنابی هم توانست وارد کار روزنامه شود. او کار مهمش را در شرایط سخت و سانسور حاکم انجام داد. اگر بخواهیم دلایل اجتماعی وسیاسی روزنامهنگاری شهروندی را مرور کنیم، باید به محدودیت، ضعف امکانات و حتی سانسور هم اشاره کنیم که به روزنامهنگاری شهروندی زمینه میدهد. در یک جامعه خبری، روزنامهنگاران حرفهای، رسالتشان را انجام میدهند، اما وقتی محدودیتها فضا را بیش از گذشته تنگ میکند، این رسالت به شهروند روزنامهنگارها، محول خواهد شد. در طرح صلح آقای کوفی عنان برای سوریه، یکی از بندهای مورد تاکید، این است که روزنامهنگاران بتوانند آزادانه عکس و گزارش تهیه بکند. اینکه چنین مسئلهای مصوبه سازمان ملل متحد است و اینکه سازمان ملل به تعبیر ملیاش، تصویب می کند که برای برقراری جریان آزاد اطلاعات مداخله کند، پدیده تازهای است. سی سال پیش، در حقوق بینالملل، هیچ معنی نداشت که یک نهاد بینالمللی حریم یک دولت را به این منظور بشکند. آن کشور هم این را نمیپذیرفت و دخالت تلقی میکرد. در حالی که امروز، میبینیم که دولت سوریه این بند را هم در کنار بقیه میپذیرد. چرا؟ برای اینکه اصل بر انعکاس خبر است. جامعه اطلاعاتی شده و هیچ ملتی نباید و نمیتواند بیخبر باشد. درحال حاضر اخبار توسط شهروند روزنامهنگارها منتشر میشود و روزنامهنگاران حرفهای هم به دنبال اینها، پس از استقرار اوضاع خواهند آمد. کلید فهم رابطه روزنامهنگاران حرفهای و روزنامهنگاری شهروندی، این است که بدانیم روزنامهنگاری شهروندی چیزی دربرابر روزنامهنگاری کلاسیک نیست، بلکه یک حلقه و یک امکان است. یک ژانر متفاوت نیست ولی عناصر تشکیلدهنده متفاوتی دارد. * با توجه به این، میتوانیم تنها هدف روزنامهنگاری شهروندی را غلبه بر محدودیتها بدانیم؟ هدف کلی روزنامهنگاری شهروندی، غلبه بر زمان و مکان است که در بحثهای ارتباطاتی هم مطرح است و البته شکستن محدودیتها. حدومرز زدایی و غلبه بر محدودیتهای زمانی و مکانی از جمله نتایجی است که از روزنامهنگاری شهروندی بر میآید . اما هدف اصلی برپایه همین بیزمانی و مکانی، همان شفافیت اطلاعات و دامن زدن به جریان آزاد اطلاعات است. این روزنامهنگاری قدرت بیشتری در انتقال و انعکاس وقایع دارد. * روزنامهنگاری شهروندی، در جهان اول و سوم، چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟ تعریف روزنامهنگاری شهروندی که در دانشنامه بینالمللی ارتباطات ارائه شده، مبنای خوبی برای بررسی این پدیده در جهان اول و سوم است. اصطلاح روزنامهنگاری شهروندی اولین بار در سال 2000 میلادی به کار رفته است. تعریف آکادمیکاش هم این است که روزنامهنگاری شهروندی نوعی روزنامهنگاری است که محتوایش توسط حرفهایها تولید نمیشود و کسانی آن را تولید میکنند که بیرون از سازمانهای رسانهای جریان اصلی، یعنی بیرون از وسایل ارتباط جمعی بطور عمده هستند. شهروند روزنامهنگارها معمولا آموزش کمی دیدهاند یا فاقد مهارتهای حرفهای روزنامهنگاری هستند. به عنوان یک شهروند، فعال اجتماعی یا هوادار مینویسند و گزارش میدهند. آنها تولیدکنندگان آماتور رسانهها هستند. در یک شبکه اجتماعی عضو میشوند، درآن شبکه مجازی حضور دارند و به همین دلیل هم کنشگر محسوب میشوند. بواسطه حضور در شبکههای اجتماعی مجازی، بیشتر مسائلی را که میبینند و میشنوند، مینویسند. اینها به طور قطع، در یک جامعه پیشرفته و یک جامعه درحال گذار متاثر از مسائل فرهنگی که رخ میدهد خواهند بود. درنتیجه حتما نوع خبری که یک شهروند روزنامهنگار در استرالیا و نیوزلند منتشر میکند، با نوع گزارش یا خبری که در یک کشور پرتنش و پرحادثه خاورمیانهای منتشر میشود، متفاوت است. در استرالیا عبور یک کانگورو از بزرگراه خبر میشود و واقعه را جزء به جزء گزارش میدهند، وبعد سازمانهای محیط زیستی براساس این گزارشها بحث میکنند. ممکن است این خبر برای کسی که در کشور دیگری زندگی میکند، مسخره به نظر برسد. ممکن است کشته شدن پانصد نفر در کشوری، به نظر ملتی خبر نباشد. هرچند که تکنولوژی عنصر مهم روزنامهنگاری شهروندی است، اما عامل انسانی یا قدرت انسانی که پشت تکنولوژی است، مشخص میکند که یک مسئله چقدر حساس است و چقدر حساس نیست. اگر خاطرتان باشد، یک نقد اجتماعی درست در مورد روزنامهنگاری شهروندی مطرح شد که میگفت؛ این مسئله خبررسانی در جامعه ما، انسانیت و اخلاق را تحت شعاع قرار میدهد. این نقد زمانی مطرح شد که یک دختر دانشجو، نزدیک پل مدیریت تهران، آماج ضربههای چاقوی همکلاسی پسرش بود و مردم به جای کمک و رساندن او به پزشک، مرتب با تلفنهای همراهشان، عکس و فیلم میگرفتند و کمتر متوجه این مسئله بودند که یک دختر جوان جانش را دارد از دست میدهد. همه به این دلیل است که هر رسانهای از شرایط محیطی خودش تاثیر میپذیرد. برای مثال، کاربرد تلفن همراه در جامعه ما با یک جامعه غربی یکسان نیست. کارکرد پیام کوتاه در جوامع مختلف متفاوت است و من بعید میدانم، در یک جامعه صنعتی این حجم از پیامهای طنزگونه که ما از طریق موبایل ردوبدل میکنیم، فرستاده شود. این پدیده به جایگاه طنز در جامعه ما برمیگردد و اینکه نگاه ما به این مسئله چقدر با نگاه یک جامعه دیگر، متفاوت است. اینکه آن محتوایی که تولید میشود، خبر باشد یا عکس، اینکه تمام افراد وبلاگ داشته باشند یا موبلاگنگار باشند، همه اینها به مهارتها، فرهنگ و ... وابسته است. گذشته از این، حادثه هم مهم میشود. یعنی اینکه چه چیزی خبر است؟ وکدام یکی از ویژگیهای خبر مطرح است. در جوامعی نظیر ما، به دلیل محدودیتهای خبری که وجود دارد، روزنامهنگاری شهروندی به صرف ثبت و ضبط اطلاعات و مستندشدن وقایع هم اهمیت مییابد و این کار روزنامهنگاری شهروندی را مهم تر میکند. این یک کنشگری خاص است. گروهی از افراد عادی هستند که با یک دوربین فیلمبرداری دستی ساده، با شخصیتهای برجسته و مفاخر علمی گفتوگو میکند، و چون به لحاظ فرهنگی قدر افراد بعد از مرگشان دانسته میشود، و وقتی آن فرد بزرگ میمیرد، رسانههای جریان اصلی تازه به دنبال همان کنشگر با امکانات محدود میآیند تا مستنداتش را بگیرند. چون هیچ منبعی وجود ندارد و محصول آن شهروند روزنامهنگار، تنها منبع موجود است. او ممکن است ظرف چندسال این کار را انجام دهد و وقتی این چندسال به چند دقیقه میرسد، روزنامهنگاری شهروندی قدرت بیشتری پیدا میکند. * روزنامهنگاری شهروندی چگونه و تحت تاثیر چه عواملی تغییر میکند؟ من این سوال را از منظر فرهنگی پاسخ میدهم. اینکه چه چیزی خبر است یک مقوله فرهنگی است و از تفاوتهای فرهنگی تاثیر میپذیرد. خیلی از چیزهایی که امروز خبر هست در گذشته خبر نبود. خیلی چیزها از حوزه خصوصی وارد عمومی شده و شما میتوانید سیر تحولش را در جامعه ببینید. سی سال پیش کِی شهروندان از تولد یکدیگر مطلع بودند؟ تولد اختصاص داشت به کودکان و خیلی پسندیده نمیدانستند که برای آدم بزرگها جشن تولد بگیرند. ولی میبینید که امروز، ولادت در نگاه به گذشتگان هم مهم شده است. مثل تولد مصدق، تولد طالقانی. این افراد حتی خودشان شاهد مراسمهای تولدشان نیستند. اینها نشان میدهد که در واقع خبر، تاثیر میپذیرد از تحولات اجتماعی و قطعا تفاوت در جوامع مختلف را میتوان در این مسئله هم دید. از طرف دیگر خود استفاده از تکنولوژی، یعنی چگونگی استفاده از تکنولوژی هم تحت تاثیر عوامل محیطی و فرهنگی قرار دارد و به تبع، روزنامهنگاری شهروندی را هم تغییر میدهد. در خیلی از مواقع تلویزیون روشن است ولی از تصویرش استفاده نمیکنیم و تنها آن را میشنویم. به این اعتبار هم میتوان گفت، اینکه برای ما تصویر مهمتر باشد یاصدا اهمیت داشته باشد، اینکه بتوانیم مستقیم حرف بزنیم و در زمینه ارتباطات تعاملی و دوسویه خودمان این خبر را بدهیم یا اینکه اینقدر زمینههای عدم گفتوگو وجود داشته باشد که نتوانیم مستقیم خبر را بگوییم، مثل زن و شوهری که دعواهایشان را هم از طریق پیام کوتاه انجام میدهند، نشان میدهد که عامل فرهنگی در استفاده از تکنولوژی دخالت میکند. به نظر من، وقتی در جامعهای تصویر سندیت بیشتری نسبت به صدا دارد، روزنامهنگاری شهروندی اساس کارش را بر تصویر میگذارد و بعد صدا، و اگر زمانی این مسئله تغییر کند، روزنامهنگاری شهروندی هم تغییر میکند. علاوه بر این، مسئله سوم، بعد از فرهنگ و تکنولوژی، مسئله آموزش است. به میزانی که شهروندان قدرت استفاده از فناوریها را داشته باشند، به روزنامهنگاری حرفهای نزدیکتر میشوند. حتی ممکن است در کنار تصویر یا صدا، یک توضیح خبری هم ارائه کنند، یا روی یک ویژگی خاص از پدیده متمرکز باشند که این باعث تفاوتهایی در روزنامهنگاری شهروندی میشود.
|
Posted: 27 May 2012 12:39 PM PDT فرانک هارتمن، محقق حوزه فلسفه رسانه در دانشگاه وین اتریش است. او حتی کتاب اغوا گرانه ای با نام «فلسفه رسانه» منتشر کرده که در میان اهالی ارتباطات و فلسفه چالشهایی را هم برانگیخته است. هارتمن درباره کتابش می گوید: این اثر توانسته انتظاراتی را در چشمانداز مباحث رسانهای فلسفه قارهای برآورده کند. اگر بخواهیم به تاریخچه موضوع فلسفه رسانه نظری داشته باشیم، باید شروع آن را به ساحت خیالی دکارت و بعد به کانت و مفهوم سوژه بازتابی او و نیاز به عمومیت بخشیدن که توسط هردر، هومبولت، هوسرل، هایدگر و بنیامین به آن پرداخته شد، باز برسانیم. در این گفتوگو که توسط گیرت لووینک انجام شده او از فلسفه رسانه سخن می گوید. ***
تکنولوژی دارای سنتی سترگ است. گرچه بهویژه در فلسفه قارهای همواره تمایل به این سمت و سو است که ساحت اندیشه را از هر نوع مادیت مبرا و پاک کنند. اما فلسفه دانشگاهی چندان دل مشغول رسانه و ارتباطات نیست، درحالی که زبان همواره در بطن گفتمان آن حضور داشته است. رسانه قلمرو زیباشناسی هم میتواند باشد، قلمرو هر آنچه که بر احساسات اثر میگذارند و نه بر اندیشه حسابگر و منطقی انسان. در اینجا تعامل آشکاری با زبان، با سنت سخن محور که بازتابدهنده سلطه رمزگان انتزاعی ـ و به تبع آن برتری متن ـ در فرهنگ غربی است. من خودم از رویکرد انتقادی گروه تحقیقاتی هورکهایمر (که بعدها به «مکتب فرانکفورت» معروف شد) که در دهه 1930 رسانههای چاپی و دیداری ـ شنیداری را موضوع مطالعات خود قرار دادند، به این مساله جذب شدم. این مطالعات فرهنگی و اجتماعی به وضوح در مقابل رویکرد هایدگر قرار میگرفت، رویکردی که فقط بر موقعیت انسان تنها و آنچه که به «منطق انحطاط» بدبینانه توجه داشت، مبتنی شده بود. این همان دورهای است که دانشجویی به نام مک لوهان مشغول تحصیل «نقد نو» در انگلستان است. تغییرات عمیق در صورتهای فرهنگی عدم ثبات و فسادی که از آغاز قرن بیستم در فرهنگ غربی رو به فزونی نهاده بود ارتباط عمیقی با این واقعیت داشت که مردم آگاه میشدند از اینکه ابزارهای مکانیکیای مثل دوربین فقط درک و تصور انسان را ارتقا نمیدهند بلکه آن را مغلوب خود هم میکنند. با تغییر ساختار رسانهای صورتهای فرهنگی ارتباط و اشکال بازتولید دانش در جامعه، ما شاهد آخرین دست و پا زدنهای بعضی کنشهای فلسفی مثل فلسفه تحلیلی بودیم. چنان که در جستار آغازین کتابم اشاره کردهام، فلسفه باید با رویکرد جدید به انعکاس دادن تمام تغییراتی که به رسانههای جدید منتهی میشود، همراه گردد. در ارتباط با اصطلاح «فلسفه رسانه» فکر میکنم از اوایل دهه 90 متداول شد و نباید آن را یک مکتب فکری یا رشته دانشگاهی بهشمار آورد.
همیشه مساله این است که نقد زبان چگونه انجام میشود. سنتی هست مربوط به واربورگ و پانووسکی که سبکهای هنری را در یک چارچوب بین رشتهای جدید به سنتهای فرهنگی ارتباط میدهد؛ همچنین یک گسترهای از مکاتب نشانهشناختی وجود دارد با این وجود بهنظر میرسد یک جای کار میلنگد. آیا تا حالا توجه کردهاید که چه مقدار تاویل نشانهشناختی در کنفرانسهایی که صرفاً توصیفی هستند، وجود دارد؟ توجه کردهاید که چگونه همه تحلیلها به ردهبندیهای انتزاعی میانجامند؟ یا چگونه نظریه فیلم از استراتژیهای فلسفه در یک میل آشکار به آکادمیک شدن تقلید میکند؟ در بیشتر مقولات هیچ نگرشی تولید نشده که بتواند از سطح شعور مصرفکننده مبتدی تولیدات رسانهای بالاتر برود. حالا آنچه که اینجا پیش میآید واقعاً تولید نظریه نیست بلکه ثبت اطلاعاتی مثل اطلاعات بصری ضبط شده درون یک متن آکادمیک است. این متنهای تقریباً مضحک که میان یک جلد فشرده شدهاند، میخواهند ابزاری را برای دانش و معرفت تهیه کنند که آن را نتوان در جایی دیگر یافت. پرسشهای زیر در این میان بیپاسخ ماندهاند: کارکرد یک رابط چگونه است؟ آیا یک رابط درونی، ورای تمام قراردادها، وجود دارد؟ وجود یک زبان کامل ممکن است؟
به باور من فلسفه رسانه با دو نقطهنظر بحثانگیز سر و کار دارد: اولی دانش علمی تولید شده مدرنیته که پیچیدهتر از آن است که فقط توسط متنها نشان داده شود. دوم، رسانه نو به واسطه قراردادن مجدد گفتمان آکادمیک است. واسطه قراردادن مجدد اصطلاحی است که جی بولتر برای توصیف مسالهای به کار میبرد که در رویارویی صورت رسانهای جدید با صورتهای قدیمی رسانهای رخ میدهد. باید این مساله را خیلی جدی بگیریم، چرا که امروزه کامپیوتر رمزگان فرهنگی خواندن و نوشتن را رمزگشایی میکند. یعنی با این مجموعههای نشانهشناختی ما به هیچوجه نمیتوانیم یک نظریه معتبر بسازیم، چنانکه سنت آکادمیک توقع دارد چنین بکنیم. رسانه نو قطعاً میخواهد اصول صنفی دانش را که در دانشگاهها بازتولید شدهاند در هم بشکند.
مشکل من و دولوز این است که او به نوعی نوشتن مرموز و پیچیده گرایش دارد. وقتی سعی کردم کتاب او را درباره اسپینوزا بخوانم، خودم را با تاویل یا تفسیر اجتماعی این نوع از نوشتار دلداری دادم. مساله جالب درباره دولوز این است که او مخصوصا با متن سینما تلاش میکند تا در فلسفه رخنه کند. او همین کار را با رسانه / وسیله توصیف فلسفی هم انجام میدهد. این حرکت در «ریزوم» (Rhizome) ثبت شده است، علاوه بر این در یک مجموعه گفتوگوهای ویدئویی درباره پرسشهای فلسفی هم قبل از مرگش به اختصار به آن اشاره کرده است اما دولوز بهعنوان یک فیلسوف میداند که نمیتواند با «انکار» نویسندگان در گذشته یک متن جدید تولید کند.
دورانی که در آن بهسر میبریم، موجب شده تا فراموش کنیم که چگونه یک فرد میتواند عضوی از جامعه باشد، چیزی که در جوامع سنتی امری حیاتی محسوب میشد. جوامع و گروههای آنلاین، کارکرد کاملاً متفاوتی نسبت به جوامع سنتی دارند. در این جوامع، جامعه یا گروه شکل نمیگیرد مگر بهصورت یک طرح و پروژه. ما امروزه شاهد انواع شکل گریزیهای رسانهای هستیم. درک و برداشت ما از خود تغییر کرده است. بنا به نظر فوکو، هیچیک از تکنولوژیهای «خود» هرگز ثابت و پایدار نبودهاند و با تغییرات زمان و تاثیرات فرهنگها، تغییر کردهاند. فناوریهای فرهنگی حتی وضع و حالت جسمانی ما را هم تغییر دادهاند مثلا پشت میز نشستن ما برای خواندن یا نوشتن. امروزه ما عینک میزنیم و ساعتها به نمایشگر کامپیوتر خیره میشویم اما یک چیزی هست که ورای اینهاست ـ چه کسی است که منکر شود تغییر ارتباطات بر تغییر شکل جسم تاثیر میگذارد؟ فرهنگ همواره پیکره فرد و جامعه را میسازد و شکل میدهد. مهندسی ژنتیک، یکی از نتایج همین ماجراست، پیوند اعضا، تنها یکی از مسائل مهم این روزگار است. مجموعهای از افراد کامل موجب نمیشوند که جامعه بهتر عمل کند. آنچه که امروزه به فراانسانگرایی و توانمندسازی تکنولوژیکی انسان موسوم است، چیزی نیست مگر راه محدود و کنترلشدهای برای اندیشیدن درباره آینده روشنگری. من آن را به مثابه راه ناموفق، ناموجه و اسفانگیز تفکر غربی بهحساب میآورم. میتوانیم با در نظر آوردن تقویت فراوان نیروی فرد با تکنولوژیهای زیستی به خیالپردازی درباره آینده مشغول شویم که مسلما بعد از جار و جنجالهای اینترنت، موضوع آینده خواهد بود. آینده ارتباط، به گمان من، بیشتر در پیرامون رشد روابط اجتماعی خواهد بود نه درباره رشد جسم فردی.
|
بنیانگذار گوگل: فیسبوک کاربرانش را گروگان گرفته است Posted: 27 May 2012 12:38 PM PDT لری پیج در حملهای بیسابقه به «سیاستها و مدلهای اقتصادی انحصارگرایانه فیسبوک» این شبکه اجتماعی را به ایجاد «باغ بسته و گروگان گرفتن کاربران» متهم کرده و سیاستهای آن را «قاتل نوآوری» دانسته است. لری پیج٬ یکی از دو بنیانگذار کمپانی گوگل٬ بار دیگر فیسبوک٬ مهمترین رقیب گوگل در جهان را هدف حملات انتقادی خود قرار داد. لری پیج میگوید «سیاستهای بسته» فیسبوک در قبال دادهها٬ آزادی اینترنت را در معرض خطر قرار داده و در حال از بین بردن شرایط رقابت است. لری پیج در مصاحبهای با چارلی رز٬ مجری مشهور تاکشوهای تلویزیونی آمریکا٬ در پاسخ به سوالی پیرامون احتمال ورود فیسبوک به حوزه جستجوهای آنلاین گفت که گوگل پتانسیل فیسبوک برای رقابت در زمینه جستجوهای آنلاین را جدی میگیرد٬ اما «تاسفبار است که فیسبوک تا این اندازه بسته عمل میکند. ما در بیزینس جستجوی دادهها کار میکنیم و نمیخواهیم منابع تولید محتوا را تسخیر کنیم. به نظرم محتوای آنلاین باید آزادانهتر در دسترس همه باشد.» بنیانگذار و مدیرعامل کنونی گوگل معتقد است فیسبوکیها کاربرانشان را به گروگان گرفتهاند و برای این کار دلایلی ارائه میکنند که با هیچ منطقی سازگار نیست: «ما میخواهیم که این بازار همچنان رقابتی بماند.» گرافهای باز و دادههای بسته؛ «قاتل نوآوری» مساله اساسی برای لری پیج و گوگل و بسیاری از منتقدان بزرگ فیسبوک در جهان امروز٬ میلیاردها بیت و بایتی است ازاپلیکیشنها و فعالیتهای کاربران بزرگترین شبکه اجتماعی موجود در جهان٬ که فیسبوک از چشم الگوریتمهای جستجوی گوگل پنهان نگه میدارد. لری پیج میگوید گوگل در زمینه به اشتراک گذاری دادهها با فیسبوک بسیار باز و سخاوتمندانه عمل کرده٬ اما پاسخ درخور و محترمانهای از طرف فیسبوک دریافت نکرده است. اشاره لری پیج به یکی از عوامل اصلی اختلاف میان فیسبوک و گوگل است: استفاده از بانک تماسهای کاربران در گوگل برای یافتن دوستانشان در فیسبوک. مساله این است که فیسبوک چنین اجازهای به گوگل نمیدهد تا مثلا کاربران گوگلپلاس بتوانند از طریق فهرست تماسهای فیسبوک٬ دوستان فیسبوکی خود را در شبکه اجتماعی گوگل بیابند. پیشتر سرگی برین٬ دیگر بنیانگذار گوگل هم نسبت به مدل تجاری انحصارگرایانه فیسبوک هشدار داده بود. برین میگوید فیسبوک قصد دارد همین قواعد انحصارگرایانه خود را به همه تحمیل کند؛ قواعدی که به اعتقاد گوگلیها «قاتل نوآوری» است. فیسبوک و بنیانگذار آن مارک زاکربرگ٬ هرگز پنهان نکرده که برای «تسخیر جهان مجازی» کاملا مصمم است و به همین خاطر اجازه دسترسی به اپلیکیشنها و جریان دادههای درون این شبکه اجتماعی را به سرویسهای بیرونی نمیدهد. دنیای سرچ در آستانه انقلابی بزرگ هراس از ورود غولی نظیر فیسبوک به بازار رقابتی جستجوهای آنلاین؛ حوزهای که گوگل تاکنون در آن پیشتاز بوده٬ هراسی قابل درک است. با توجه به اینکه فیسبوک اطلاعات منحصربهفردی از ۹۰۰ میلیون کاربر فعال خود در اختیار دارد و با طراحی «گرافهای باز» کاربران را در مسیری قرار داده که عموما با کمال میل اطلاعات بیشتری درباره خود به اشتراک میگذارند٬ ممکن است بتواند پیشتازی گوگل را به چالش بکشد. این یعنی معادلات رقابتی این دو کمپانی به زودی تا حد زیادی دگرگون خواهد شد. درآمد اصلی گوگل و فیسبوک از راه تبلیغات آنلاین به دست میآید. تسخیر کسر بزرگتری از ترافیک وب و در اختیار داشتن اطلاعات درباره علایق و سلایق و دادههای دموگرافیک کاربران، میتواند نقشی اساسی در افزایش این درآمدها داشته باشد. بدیهی است که رشد انفجاری فیسبوک در دنیای شبکههای اجتماعی، گوگل را به شدت نگران کرده است. تلاش گوگل برای درک عمیقتر و دقیقتر کاربران و کسب دادههای شخصیتر از آنها٬ راهاندازی گوگل پلاس را در پی داشت٬ اما رقابت با فیسبوکی که حالا بیش از ۹۰۰ میلیون کاربر فعال دارد٬ سختتر از اینها است٬ گرچه گوگل پلاس هم نزدیک به۲۰۰ میلیون کاربر دارد. برخی از تحلیلگران از «مرگ زودرس و اجتنابناپذیر گوگل پلاس» خبر میدهند. این یعنی پیشتازی فیسبوک در عرصهای که ابعادش هنوز چندان روشن نیست؛ عرصه جستجوهای شخصیسازیشده اجتماعی در جهان آنلاین. منبع: دویجوله |
Posted: 27 May 2012 12:25 PM PDT موبایلهای هوشمند در سالهای اخیر بازار پر رونقی را تجربه کرده و تاثیر چشمگیری بر بازار دیگر محصولات دیجیتال شخصی گذاشتهاند. درست به همین دلیل هم هست که بازارهای دیگر مرتبط با این بازار هم با این روند رشد همراه شدهاند. در این میان بازار سیستمعاملهای ویژه موبایلهای هوشمند بیش از هر بازار دیگر تحت تاثیر این محصولات بوده و فضای رقابتی جدی را در این بازار به وجود آوردهاند. با وجود عرضه سیستمعاملهای متنوع و مختلف در بازار موبایلهای هوشمند، اما گویا رقابت اصلی میان دو سیستمعامل آندروید و iOS است. در واقع از میان هر ده موبایل هوشمندی که در فصل اول سال 2012 به سرتاسر دنیا صادر شده است، هشت گوشی مبتنی بر یکی از دو سیستمعامل آندروید یا iOS بودهاند. جدیدترین گزارش منتشر شده از سوی موسسه تحقیقاتی IDC در این زمینه نشان میدهد که در اولین فصل از سال 2012 میزان صادرات جهانی موبایلهای هوشمند به 3/ 152 میلیون دستگاه رسیده است که از این میان گوشیهای مبتنی بر سیستمعاملهای آندروید و iOS به ترتیب سهم 59 درصدی و 23 درصدی را در اختیار گرفتهاند. این در حالی است که در فصل اول سال 2011 گوشیهای موبایل هوشمند مبتنی بر این دو سیستمعامل مجموعا سهم 4 /54 درصدی از این بازار را به خودشان اختصاص داده بودند. حالا با این اوصاف این دو سیستمعامل فاصله خودشان را از رقبای دیگری مانندSymbian، BlackBerry، Linux و Windows Phone بیشتر کردهاند. «رامون لیاماس» یکی از کارشناسان IDC در این مورد میگوید: «محبوبیت دو سیستمعامل آندروید و iOS همچنان رو به افزایش است. هیچ کدام از این سیستم عاملها قابلیتهایشان را برای اولین بار رونمایی نکردهاند، اما شیوه عملکرد آنها تجربهای متفاوت از کار با موبایلهای هوشمند را برای کاربرانشان به همراه میآورد و به این دلیل به محبوبیت آنها میافزاید». به طور کلی اما سیستمعامل آندروید در فصل اول سال 2012 هم همچنان رهبر بازار جهانی سیستم عاملهای ویِژه موبایلهای هوشمند است و بیش از نیمی از صادرات جهانی موبایلهای هوشمند را به خودش اختصاص داده است. از طرفی شرکتهای مختلفی مانند سامسونگ از این سیستم عامل برای موبایلهای هوشمند خودشان بهره میبرند. این شرکت در حال حاضر سهم 4/ 45 درصدی از بازار موبایلهای هوشمند مبتنی بر آندروید را در اختیار دارد. این در حالی است که تقاضا برای خرید موبایلهای هوشمند iPhone همچنان رو به افزایش است تا سهم سیستمعامل iOS از بازار جهانی موبایلهای هوشمند را افزایش بدهد. این سیستمعامل رکورد جدیدی را در میزان رشد سالانه خودش در فصل اول امسال به ثبت رسانده است. در مقابل اما سیستمعامل Symbian بیشترین میزان کاهش سالانه خودش را در فصل اول سال 2012 تجربه کرده است. این اتفاق در واقع به دنبال حرکت Nokia به سمت سیستمعامل Windows Phone رخ داده است. درست به همین دلیل هم اغلب کارشناسان معتقدند که روند کاهش سهم بازار سیستم عامل Symbian تا پایان سال 2012 هم ادامه داشته باشد. منبع: روزنامه دنیای اقتصاد |
جایزه وبی در دستان برندگان جا گرفت Posted: 27 May 2012 12:25 PM PDT جوایز وبی روز ۲۱ مه (اول خرداد ماه) به برندگان اسکار اینترنت که چندی پیش اعلام شده بودند، اهدا شد. در این مراسم که در نیویورک برگزار شد، افراد مشهور، سیاستمداران و ستارگان فناوری گردهم آمدند تا شانزدهمین سالانه جوایز وبی را جشن بگیرند. از میان افراد سرشناسی که در این مراسم شرکت کرده بودند میتوان به بونو، خواننده اصلی گروه U۲، جورج لوکاس، خالق فیلم جنگ ستارگان، ال گور، معاون رییس جمهور سابق آمریکا و عضو هیئت مدیره اپل، باز آلدرین، فضانورد آمریکایی و جان استوارت، کمدین معروف اشاره کرد. همچنین غولهای وب از جمله آریانا هافینگتون و دانشمند علوم کامپیوتر و پدر اینترنت یعنی وینت سرف در این مراسم شرکت کردند. این مراسم، با مقدمه مختصری از جاستین لانگ و جان هاجمن، هنرپیشههای معروف آمریکایی آغاز شد. این دو نفر کسانی هستند که در نمایش تبلیغاتی اپل که به «مک بخرید» معروف شد، به جای شخصیتهای «مک» و «پیسی» بازی کرده بودند. بعد از آن، ریچارد دریفاس (Richard Dreyfuss)، هنرپیشه آمریکایی که به سخنرانیهای عجیبو غریب و بیسر و تهاش مشهور است، در مورد فیسبوک و گوگل صحبت کرد. وی خطاب به این دو گفت: حال که میخواهید حریم خصوصی ما را نقض کنید، پس چرا خودتان چیزهایی از حریم خصوصیتان به ما نمیگویید؟ شما میگویید میخواهید زندگی ما را متحول کنید، چرا شما میخواهید این کار را بکنید؟ چون میخواهید دزدی کنید. وی صحبتهای خود را با سخنرانی پنج کلمهای معروف وبی اواردز در مورد استیو جابز به پایان رساند و گفت: او استثنائا قواعد بازی را ثبت کرد. این مراسم با گرامیداشت بنیانگذار اپل یعنی استیو جابز که ماه اکتبر گذشته درگذشت، ادامه یافت. در ابتدا، ویدیوی آنلاینی برای حضار در این مراسم پخش شد که در آن باراک اوباما به همراه بیل کلینتون، رییس جمهور فعلی و سابق آمریکا و افراد دیگری به تمجید و تحسین از استیو جابز پرداخته و با جملات پنج کلمهای در مورد وی صحبت کرده بودند. گفتنی است که این برای چندمین بار است که جابز بعد از مرگش به طور رسمی و از سوی مقامات مورد تمجید قرار میگیرد. در ماه فوریه، در مراسم «گرمی» به دلیل تلاشهای بسیار جابز در زمینه موسیقی به وی جایزه گرمی داده شد. همچنین در همان ماه، در جشن هشتاد و چهارمین سالگرد جوایز آکادمی مراسم یادبودی برای جابز برگزار شد. داوران وبی اواردز چهار جایزه را براساس رایگیری در بخش صدای مردم انتخاب کردهاند که عبارتند از: مرد سال وبی: هنرمند سال وبی: هنرمند زن سال وبی: نوآوری سال وبی: بهترین سخنرانیهای پنج کلمهای آکادمی بینالمللی هنر و علوم دیجیتال در شانزدهمین سالگرد جوایز وبی به رسم همیشگیاش از برندگان اسکار اینترنت خواست تا یک سخنرانی در حد پنج کلمه ارائه دهند. نتیجه این سخنرانیها، جملات جالبی است که در ادامه بهترین آنها را میخوانید: درک ویترز، برنده بخش بهترین سریال کمدی گفت: «پدربزرگ! من یک وبی هستم». الیزابت کوماندر و جمال حمیدی، برندگان جایزه بهترین رسانه به دلیل راهاندازی The Escape شرکت اینتل گفتند: دفعه بعد ما نینجا خواهیم بود. ماما (MoMa)، برنده بهترین کار در بخش بازاریابی موبایلی به دلیل ساخت (I Went To Moma And…) گفت: «رمز عبور پاتون در توییتر(مامان) است». (منظور از پاتون، اوسالت، میزبان این مراسم است). مایک کریگر و کوین سیستروم، طراحان اینستگرام و برندگان نوآوری سال وبی گفتند: «اینجا نیاز به هیچ فیلتری نیست». آندریا اندرسکوف و جاکوب کالن، برنده بخش مردمی بهترین صفحه اصلی وبسایت به دلیل سایت Hello Monday گفتند: «لطفا از ازدواج هیولاهای یکسان پشتیبانی کنید». یکی از مدیران Dropbox که برنده جایزه بهترین سرویس و اپلیکیشن وبی شده، گفت: «به همین سادگی»! نیت سیلور از اعضای وبلاگ FiveThirtyEight، برنده بهترین وبلاگ سیاسی گفت: «مکث کنید و اطلاعات را بو کنید». لوییس سیکی، مرد سال وبی گفت: «وقتی میمیرم، بای بای»! پاتون اوسالت در اختتامیه این مراسم دوباره به روش وبیها گفت: «نوآوری، همکاری، آموزش، ارتباطات، بیهبر». (اشاره دارد به جاستین بیهبر، خواننده نوجوان آمریکایی).
|
Posted: 27 May 2012 12:24 PM PDT دانش ژنتیک معمولاً به عنوان یک ماجرای علمی با نتایج درمانی مطرح میشود که برای نشان دادن امیدها و ترس های پیوند خورده با این فعالیت زیستی - علمی پیشرفته، مفید است. بیشتر مردم تصور میکنند که پزشکان در تبدیل این کشف علمی به پدیده ای که دارای منافع درمانی است، دارای نقشی اساسی اند و جایگاه این حرفه تا حد زیادی متکی به تصویر ذهنی مردم از آن به عنوان حرفه ای عمیقاً دخیل در فعالیت علمی است. وعده درمان های جدید پزشکی معمولاً به عنوان توجیه اصلی برای پژوهشهای ژنتیک ارائه میشود. تحلیلهای مربوط به پوشش رسانهای نشان میدهد که به مرور زمان پیام های مثبت - حداقل در خصوص درمان های پزشکی - بر پیام های منفی غلبه پیدا کرده است و نظر دانشمندان و سایر مشتاقان پژوهش در مورد (دی ان ای) در مقایسه با نظرهایی انتقادی تر، از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. با وجود این رسانه ها گاهی قدرت خود را برای تأمین اخباری در مورد هراس های عمومی به کار میگیرند؛ درست شبیه کاری که در گزارش های مربوط به داروها انجام میشود، آرام آرام بر این اخبار میافزایند و سپس سؤال هایی را در مورد سطح اعتماد عمومی به دانش پزشکی مطرح میکنند. از این روست که دانشمندان برای تحقق سلامتی مردم و جامعه به شیوه جدیدی رو آورده اند و آن یاری جستن از رسانه است. کلایو سیل نویسنده کتاب رسانه و سلامتی به دقت به این مقوله پرداخته است. رسانه و سلامتی با ترجمه ناصر بلیغ در دفتر پژوهش های رادیو در سیصد و هفتاد و چهار صفحه منتشر شده است. این کتاب شامل نه فصل و شصت و شش موضوع میباشد که در این نه فصل به موضوعاتی در مورد سلامتی و رسانه،اشکال بهداشت رسانه ای، تولید ناراستی خطر وترس، آدم های بد و غیرعادی، قربانیان بی گناه، قهرمانان حرفه ای و معمولی، مردان و زنان واقعی، میپردازد. هدف این کتاب در کنار هم قرار دادن رشته مطالعات رسانه ای و جامعه شناسی سلامت است. در بسیاری از مطالعات کوچک صورت گرفته درمورد جنبه های سلامت و بیماری در رسانه ها و فرض های مورد نظر آنان در مورد جایگاه رسانه های گروهی در زندگی روزمره مخاطبان حاکی از عدم آگاهی از جدیدترین اندیشه ها در حوزه مطالعات رسانه ای است. برعکس، با مطالعه پیرامون رشته گسترده مطالعات رسانه ای، میتوان دریافت مطالب زیادی در مورد برخی موضوعات وجود دارد. سه فصل نخست این کتاب به تشریح ملاحظات عمومی مرتبط با تجربه سلامت و بیماری، که در درک نقش احتمالی نمودهای رسانه ای در تجربه زندگی روزمره، شکلی که نمودهای سلامت و بیماری میگیرند و برخی توضیحات برای شیوه های خاص رفتار تهیه کنندگان رسانه ای میپردازند. نظر مفسران در مورد شکاف میان فرهنگ دانشمندان و روزنامه نگاران معمولاً آن است که سازمانهای رسانهای وظیفه دارند نظرهای علمی را به درستی گزارش کنند، اما در مورد خود برنامه کار علمی، نظری بالنسبه غیر انتقادی دارند (گرچه جامعه شناسی علم به طور کلی در سال های اخیر موضع بسیار انتقادی تری را اتخاذ کرده است). چنین حالتی در مورد نفوذ پزشکی در نمودهای بهداشت رسانه ای وجود ندارد، جایی که در آن جامعه شناسان منتقد، نگران آثار منفی قدرت پزشکی و سلطه فرهنگی اندیشه های زیست پزشکی، نقش برجسته ای دارند. نشان دادن نفوذ پزشکی، با استفاده از این دستور کار کلی تر انتقادی، مفصلاً در فصل های این کتاب مورد بحث قرار میگیرد. روزنامهنگارانی که با موضوعات بهداشتی سروکار دارند، در پاسخ به این سؤال پرسشگر که داستان ها و اخبار خود را چگونه انتخاب میکنند، نشان میدهند که از نظر فرهنگی با دانشمندان تفاوت دارند، اگرچه در یک سطح معین، فعالیت مشابهی دارند و آن ارائه دانش جهانی از طریق نوشتن است. روشن است که نفوذ صاحبان قدرتمند منافع اقتصادی و سیاسی در پوشش رسانه ای، یک عنوان بزرگ است که محدوده آن فراتر از گزارش های رسانه ای در مورد بهداشت است و یک ویژگی کلی تحلیل اشکال فرهنگی در مکتب فرانکفورت به شمار میآید. فصل های بعدی مرورهای برگزیده از مطالعات پژوهشی در حوزه سلامت رسانه ای را ارائه میکنند. در این کتاب به آموزش، تضادها و ساختارها،نوع رفتار و مراقبت بهداشتی، روانشناسی، ژنتیک، بعضی از بیماری های شایع و در نهایت قضاوت در مورد رسانه ها میپردازد. مؤلف با بررسی مباحث ذکر شده به این نتیجه میرسد که زندگی پر از خطرهای نشات گرفته از محیط، مواد مضر، موجودات خبیث و گاهی آدم های بد ناقل بیماری است. همه ما قربانیان بالقوه بخت بد و آدم های بدیم، اما کودکان، آسیب پذیری خاصی از این لحاظ دارند. با آن که روشن است که ترویج بهداشت یک هدف با ارزش برای تحلیلگران رسانه ها در این حوزه است، یک تحلیل جامعه شناسانه از بهداشت رسانه ای و مخاطبان آن باید متوجه چنین دغدغه های گسترده و کلی تری باشد. این توجه ممکن است به نوبه خود موجب درک کامل تری از مشکلات داستان های بهداشتی رسانه ای - که موجب نگرانی آموزش دهندگان بهداشت است - بشود. در مجموع این کتاب نشان میدهد که پیام های مرتبط با سلامتی در رسانه های ارتباط جمعی عامه پسند تا چه حد تأثیر مهمی بر زندگی ما میگذارد. نویسنده اهمیت رسانه های ارتباط جمعی را در درک ما از تجربه بیماری، سلامتی و مراقبت از سلامتی به تصویر میکشد و آخرین اندیشه ها در زمینه مطالعات رسانهای و جامعه شناسی سلامتی و بیماری را گردهم میآورد.
|
انتشار کتاب: اقتصاد رسانه، نظریه و كاربرد Posted: 27 May 2012 12:24 PM PDT دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، كتاب «اقتصاد رسانه، نظریه و كاربرد» را به نویسندگی «آلیسون الكساندر» و دیگران و ترجمهی عادل پیغامی منتشر كرد. روابط عمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها اعلام كرد: شبنم یونسیخواه - مدیر انتشارات دفتر - با اعلام این خبر گفت: این كتاب ویراست سوم از كتاب اصلی «Media economics: Theoy and practice» است كه در سال 2004 منتشر شده و توسط عادل پیغامی، پژوهشگر و مترجم حوزهی ارتباطات و رسانه به فارسی ترجمه شده است. وی افزود: اثر حاضر با تمركز بر اصل علم اقتصاد در بخش تجاری و كسبوكار و به كارگیری آن در صنعت رسانه طراحی شده است و نویسندگان كتاب تلاش دارند با شناسایی موضوعاتی از قبیل بازسازی صنعتی، محدودیتهای مقرراتی و فعالیتهای رسانهای بینشی تازه در فرآیند بازتولید جریانات جاری در اقتصاد رسانهای، ایجاد كنند. مدیر انتشارات اضافه كرد: رشد چشمگیر رسانهها در چند دههی اخیر و نقش آنها در تحولات جوامع بشری، كانون توجه بسیاری از محققان علوم اجتماعی و ارتباطات قرار گرفته است. این موفقیت و كارآمدی مرهون عوامل متعددی است كه از آن میان میتوان اقتصاد رسانهها را نام برد كه از شاخصههای رشد كمی و كیفی رسانهها بهشمار میرود. اقتصاد رسانه در واقع زیر شاخهای از دو رشتهی اصلی رسانه و اقتصاد است كه با بهكارگیری اصول و مبانی نظری و كاربردی در این حوزه به بررسی و تحلیل ویژگیهای عملیاتی و مالی خاص بنگاههای رسانهای میپردازد و یا به تعبیری كاربرد نظریات اقتصادی در فضای رسانهها است. وی اظهار كرد: در كشور ما به رغم شكلگیری و رشد نسبی ادبیات علمی حوزهی رسانه و ارتباطات، مباحث این رشته هنوز از رشد لازم برخوردار نیست و انتشار این كتاب میتواند پاسخی به نیازهای اطلاعاتی دانشجویان و محققان این عرصه باشد. او در مورد موضوعات و بخشهای مختلف این نوشتار افزود: این كتاب در دو بخش و 13 فصل تدوین شده است. بخش اول بر اهمیت رسانه، دغدغههای اقتصادی رسانه، تكنیكهای تحلیلهای اقتصادی و تجاری و ویژگیهای كلی فضای رسانه تمركز دارد. بخش دوم نیز رفتار اقتصادی را در صنایع خاصی از رسانهها بررسی میكند. در بخش پایانی هر فصل نیز فهرستی از منابع مفید برای مطالعهی بیشتر پیشنهاد شده و در انتهای كتاب، فرهنگ لغات دشوار، برای علاقهمندان به مدیریت مالی رسانهها ارائه شده است. كتاب «اقتصاد رسانه، نظریه و كاربرد» با شمارگان 2000 نسخه، در 592 صفحه و با قیمت 7000 تومان به بازار نشر عرضه شده است. |
مایکروسافت شبکه اجتماعی «سوشیال» را راهاندازی کرد Posted: 27 May 2012 11:37 AM PDT در روزهایی که عرضه سهام بزرگترین شبکه اجتماعی دنیا، فیس بوک، خبرساز شده بود، شرکت مایکروسافت آرام و بی هیچ جنجالی شبکه اجتماعی خود را راه اندازی کرد. به گزارش همکاران سیستم، مایکروسافت که نام شبکه اجتماعی خود را So.cl (سوشیال) نامیده است، قصد ندارد با عرضه آن به رقابت با فیس بوک برخیزد. براساس جزئیاتی که اواخر سال گذشته در این باره منتشر شد، مایکروسافت این شبکه اجتماعی را فقط به دانش آموزان و دانشجویان اختصاص داده است تا از طریق آن بتوانند اطلاعات خود را با دیگر هم سن و سالانشان به اشتراک بگذارند. یکی از نمایندگان شرکت مایکروسافت در این زمینه گفته است: در حال حاضر هر درخواستی برای عضویت در این شبکه اجتماعی پذیرفته میشود. شبکه سوشیال در واقع یک طرح پژوهشی و تجربی است که بر آینده تجربیات اجتماعی و موضوع یادگیری و آموزش متمرکز شده است. براساس این گزارش، شرکت مایکروسافت در این طرح فناوری جستجوگرها و شبکه بندی اجتماعی را با هم ترکیب کرده است. کاربران می توانند از طریق حساب فیس بوک یا ویندوز خود وارد این شبکه شوند. این شبکه نیز همانند فیس بوک دارای قابلیت هایی برای توصیه یک مطلب یا به اشتراک گذاری آن است. گزینه «اشتراک» در نوار ابزار bookmarklet به کاربران شبکه سوشیال اجازه می دهد مطالب و اطلاعات مورد نظر خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. شرکت مایکروسافت کار با این شبکه اجتماعی را «تجربه یک جستجوی باز» نامیده است. به عبارت دیگر وقتی یک کاربر در محیط شبکه سوشیال اقدام به جست و جوی مطلبی می کند، دیگر کاربران نیز در جریان این جستجو و نتایج آن قرار می گیرند. گفتنی است شبکه اجتماعی سوشیال محصول آزمایشگاه FUSE مایکروسافت است. |
اعلام ظرفیت ۴۳ نفره برای دکتری مجموعه علوم ارتباطات Posted: 27 May 2012 11:28 AM PDT مدیانیوز - با مشخص شدن نتایج مرحله اول آزمون نیمه متمرکز دکتری سال ۱۳۹۱، دانشگاهها و پژوهشگاههایی که در سال جاری در رشتههای مجموعه علوم ارتباطات دانشجو خواهند پذیرفت و ظرفیتهای آنها مشخص شد. بنا بر اطلاعات دفترچه انتخاب رشته سازمان سنجش، امسال در چهار دانشگاه و یک پژوهشگاه، ۴۳ نفر در دوره دکتری مجموعه علوم ارتباطات پذیرفته خواهند شد. دانشگاه تهران در سال جاری در رشته علوم ارتباطات از طریق آزمون دو دانشجوی روزانه و یک دانشجوی شبانه خواهد پذیرفت. دانشگاه علامه طباطبایی نیز پنج دانشجو بهصورت روزانه جذب خواهد کرد و برنامهای برای جذب دانشجوی شبانه ندارد. دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم نیز در نیمسال دوم سال تحصیلی آینده ۷ دانشجو در رشته فرهنگ و ارتباطات پذیرش خواهد کرد. پذیرش در این رشته از طلاب دارای قبولی پایه ده حوزه انجام میگیرد. امسال برای اولین بار دانشگاه امام رضا (ع) مشهد نیز در رشته فرهنگ و ارتباطات دانشجو خواهد پذیرفت. این دانشگاه ۱۰ دانشجو در نوبت اول و ۱۰ دانشجو در نوبت دوم سال آینده تحصیلی بهشیوه پژوهشمحور خواهد پذیرفت. امام رضا (ع) مشهد که وابسته به آستان قدس رضوی است، دانشگاهی غیرانتفاعی محسوب میشود. |
۲۰ درصد ترافیک وب در اختیار تبلت و تلفن هوشمند Posted: 27 May 2012 10:44 AM PDT نتایج یک بررسی نشان میدهد که 20 درصد از ترافیک وب در آمریکا و کانادا در اختیار تبلتها و تلفنهای همراه هوشمند است. به گزارش ایسنا، برسی جدید شرکت تبلیغاتی چیتیکا از آن حكایت دارد که کامپیوترهای سنتی همچنان با سهم 80 درصدی از ترافیک وب فاصله زیادی با تبلتها و تلفنهای همراه هوشمند دارند. بر این اساس سهم تلفنهای همراه هوشمند از ترافیک وب در آمریکا و کانادا 14.6 درصد و سهم تبلتها تنها 5.6 درصد است. در همین حال گفته شده است که 95 درصد از ترافیک وب تبلتها متعلق به یکی از محصولات شرکت اپل به ویژه آیپد جدید این شرکت بوده است و همچنین 72 درصد از ترافیک وب تلفنهای همراه هوشمند نیز از محصولات اپل ناشی شده است. از دیگر نکات مهمی که در این گزارش به آن اشاره شده است میتوان به سهم 85 درصدی دستگاههای ویندوزی در مقابل سهم 13 درصدی دستگاههای مک اشاره کرد. |
کارگاههای آموزشی همزمان با همایش روز رسانههای اجتماعی برگزار میشود Posted: 27 May 2012 10:18 AM PDT نخستین همایش روز رسانه های اجتماعی ۱۰ تیرماه امسال برابر ۳۰ ژوئن ۲۰۱۲ همزمان با سراسر جهان در تهران برگزار می شود. پروفسور یحیی کمالی پور، دکتر محمد سلطانی فر، دکتر سید وحید عقیلی، دکتر حسن نمکدوست تهرانی، دکتر ناصر فکوهی و دکتر بهزاد دوران اعضای شورای سیاست گذاری همایش روز رسانه های اجتماعی هستند.
دبیر علمی همایش روز رسانه های اجتماعی گفت: همزمان با برگزاری این همایش، کارگاههای آموزشی کاربرد رسانههای اجتماعی در حوزههای مختلف برگزار میشود. به گزارش دبیرخانه این همایش، دکتر حسین امامی با بیان این مطلب درباره عنوان های این کارگاه ها اظهار داشت: کارگاههایی با عناوین بِرّندسازی شخصی با رسانههای اجتماعی، بازاریابی با رسانههای اجتماعی، ملاحظات پژوهشی در رسانههای اجتماعی و کاربرد رسانههای اجتماعی در سازمانها همزمان با برگزاری همایش برگزار خواهند شد. وی خاطرنشان کرد: علاقهمندان به شرکت در این کارگاهها میتوانند با شروع ثبتنام، ضمن ثبتنام برای شرکت در همایش، حضور در یکی از این کارگاهها را نیز انتخاب کنند.
به گزارش دبیرخانه، کمیته علمی همایش روز رسانه های اجتماعی با صدور اطلاعیه ای شرایط پذیرش چکیده مقاله ارسالی به همایش، همچنین شرایط کلی پذیرش نهایی مقالات برای انتشار در کتاب همایش و ارایه سخنرانی را اعلام کرد. شرایط پذیرش چکیده: پژوهشگران گرامی برای ارسال چکیده مقالات ضروری است تا چکیده را مطابق با شرایط زیر تدوین و ارسال نمایند: ۱- چکیده بایستی در یک صفحه (۳۰۰ تا ۴۰۰ واژه) بوده و شامل "طرح موضوع"، "اهداف"، "روش شناسی"، "یافته ها" و "جمع بندی و نتیجه گیری" باشد. ۲- واژگان کلیدی حداکثر در ۶ واژه تنظیم شود. ۳- مقاله ارسالی نباید پیش از این در سایرهمایش ها و یا مجلات علمی ارائه و منتشر شده باشد. ۴- هر شرکت کننده می تواند حداکثر دو مقاله با عنوان نویسنده اصلی ارسال نماید. (نام ارایهدهنده با علامت ستاره مشخص شود. ) ۵- مسئولیت اصالت و صحت علمی مقالات بر عهده نویسنده(گان) خواهد بود. ۶- دریافت چکیده مقالات تنها از طریق صفحه مربوطه در سایت صورت خواهد گرفت. ۷- آخرین مهلت ارسال چکیده مقالات تا تاریخ۱۹ خرداد ۱۳۹۱ می باشد. ۸- لازم است نویسنده(گان) مشخصات خود از جمله آخرین مدرک تحصیلی، شماره تماس، ایمیل و آدرس شان را به همراه چکیده مقاله اعلام نمایند. ۹- پس از بررسی کمیته علمی همایش، نتایج چکیده مقالات پذیرفته شده تا تاریخ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ به اطلاع نویسندگان محترم خواهد رسید. شرایط پذیرش نهایی مقاله: ۱- پس از انتخاب چکیده مقاله های برگزیده توسط کمیته عملی همایش، پژوهشگران محترم تا تاریخ ۳ تیر ۱۳۹۱ فرصت خواهند داشت فایل خود ر ا به صورت فایل پاورپوینت به همراه رزومه یک صفحه ای و عکس نویسنده(گان) و منابع مورد استفاده به دبیرخانه همایش ارسال کنند. ۲- تعیین مقالات برتر برای ارایه سخنرانی در همایش روز رسانه های اجتماعی در این مرحله نهایی خواهد شد. ۳- ارسال متن کامل مقاله تا زمان برگزاری همایش به صورت فایل word ضروری است. الف- عنوان مقاله قلم B Zar به اندازه ۱۲ پررنگ (Bold) ب- متن با قلم B Zar به اندازه ۱۲ معمولی ج- واژه های انگلیسی با قلم Times New Roman به اندازه ۱۱ معمولی د- حاشیه ها از هر طرف ۵/۲ سانتی متر ارسال مقاله به صورت مستقیم: نام و نام خانوادگی (الزامی) برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به وبسایت همایش مراجعه کنید. |
تغییر الگوریتمهای موتورجستجوی گوگل / ارائه بعد انسانیتر به نتایج جستجو Posted: 27 May 2012 10:18 AM PDT گوگل موتور جستجوی خود را به نوعی تغییر داده است که بتواند پاسخ سریعی برای پرسشهایی که جستجو میشوند فراهم کند و بعد انسانیتری برای نتایج ارائه شده فراهم کرده است. به گزارش خبرگزاری مهر، گوگل با استفاده از تکنیکی که از آن به عنوان " نمودار دانش" یاد کرده است که الگوریتمهای سایت را طور تغییر می دهد که نتایج ارائه شده انسانی تر باشند. این ویژگی ابتدا برای کاربران ایالات متحده و پس مدتی برای کاربران سطح جهان در دسترس خواهد بود. تلاشهای جدید گوگل برای اصلاح نتایج یافته شده یک موضوع در پی اقدامات اخیر موتور جستجوی "Bing" را به عنوان رقیب صورت گرفته است تا به عنوان نتایج یافته شده برای یک موضوع تنها به فهرستی از آدرسهای الکترونیکی سایتهای دیگر اکتفا نکند. " Bing " به عنوان موتور جستجوی مایکروسافت ستون تصاویر فوری خود را به عنوان بخشی از تغییر طراحی سایت خود از هفته گذشته راه اندازی کرد. آمیت سینگال معاون ارشد بخش مهندسی گوگل اظهار داشت: تاکنون این موتور جستجو می توانست تنها کلیدواژه ها را تطبیق دهد بدون اینکه متن و محتوای متن را تشخیص دهد. وی افزود: واژه های " تاج محل" می تواند معانی مختلفی برای افراد مختلف داشته باشد. این واژه ها می تواند اشاره به یکی از زیبا ترین بناهای جهان یا یک موسیقیدان برنده جایزه گرمی باشد و یا حتی مکان تفریحی در شهر آتلانتیک نیوجرسی یا نزدیک ترین رستوران هندی به محل سکونت شما باشد. براساس اعلام گوگل این "نمودار دانش" به نوعی برنامه ریزی شده است که از 3.5 میلیارد صفت مختلف برای تنظیم نتایج خود استفاده کند به این معنا که می تواند نتایج یک موضوع مورد جستجوی را گروه بندی شده ارائه کند. گوگل همچنین برای برخی از جستجوها به طور خودکار یک پنجره خلاصه با اطلاعات اصلی درباره موضوع ارائه می کند. براساس اظهارات سینگال، مرحله بعدی این است که گوگل چگونه می تواند به پرسشهای پیچیده تری چون " 10 دریاچه عمیق آفریقا کدام است ؟" پاسخ دهد. موتور جستجوی گوگل برای رسیدن به این هدف باید به منابع و عوامل مختلفی با استانداردهای مختلف توجه کند. این نوع جستجوی هوشمندانه و حساب حاشده درحال ضر توسط ولفرم آلفا (Wolfram|Alpha) ارائه می شود. ولفرم آلفا یک موتور محاسباتی دانش است که توسط ولفرم ریسرچ پایه گذاری شده است این موتور جستجو براساس نرم افزار محاسباتی متمتیکا کار می کند و برخلاف دیگر موتورهای جستجو که معمولا بخشی از یک سایت را در اختیار کاربر می گذارند، ولفرام آلفا این اطلاعات را پردازش کرده و سپس در اختیار کاربر میگذارد. ارائه یک موتور جستجو که بتواند به طور طبیعی به پرسشهای انسانی پاسخ دهد همواره یک هدف در دنیای فناوری بوده است. |
نرمافزار برای بلوکه کردن وبسایت های ناقض کپیرایت Posted: 27 May 2012 10:18 AM PDT به تازگی نرم افزاری موسوم به Pirate Pay عرضه شده که جلوی بارگذاری فایل های به اشتراک گذاشته شده در سایت The Pirate Bay را می گیرد. به گزارش فارس به نقل از بی بی سی، نرم افزار یاد شده توسط یک شرکت روسی طراحی شده تا کاربران اینترنت را از دانلود محتوای غیرقانونی، بدون در نظر گرفتن مساله کپی رایت منع کند. نرم افزار Pirate Pay با حمایت مایکروسافت طراحی و عرضه شده و استودیوهای بزرگ فیلم سازی مانند والت دیسنی و سونی هم از عرضه آن حمایت کرده اند. این استودیوها مدعی هستند در سال های اخیر میلیاردها دلار به علت بارگذاری غیرقانونی فیلم ها و سریال هایشان لطمه دیده اند و به دنبال یافتن راه هایی برای مقابله با به اشتراک گذاری غیرقانونی فیلم و موسیقی هستند. نرم افزار یاد شده با دستکاری برنامه های به اشتراک گذاری فایل مانند بیت تورنت و یوتورنت ارتباطشان با اینترنت را قطع کرده و تمامی محتوای بارگذاری شده یا در حال بارگذاری را بلوکه می کند. البته کارشناسان معتقدند این رویکرد در کوتاه مدت پاسخگو است و به طور قطع کاربران در درازمدت نرم افزارهایی را برای مقابله با Pirate Pay خواهند یافت. گفته می شود مایکروسافت و چند سرمایه گذار دیگر برای طراحی این نرم افزار و پشتیبانی از آن مبالغی بین 62 تا 100 هزار پوند هزینه کرده اند. |
افزایش اعتماد کسب و کارهای کوچک و متوسط به فناوریهای پردازش ابری Posted: 27 May 2012 10:17 AM PDT نتایج یک مطالعه که توسط شرکت مایکروسافت انجام شده است نشان میدهد اعتماد و گرایش کسب و کارهای کوچک و متوسط به فناوریهای پردازش ابری در حال افزایش است. به گزارش همكاران سیستم این خبر حاکی از این است که این کسب و کارها در محیط فناوریهای پردازش ابری سطوح بالاتری از امنیت را تجربه میکنند. مطابق گزارش وب سایت eweek، سی و پنج درصد از کسب و کارهای کوچک و متوسط که در این مطالعه با دستاندرکاران آنها مصاحبه شده است، گفتهاند با حرکت به فضای فناوریهای پردازش ابری سطوح امنیتی بالاتری را تجربه کردهاند. در این مطالعه ۳۲ درصد از این کسب و کارها نیز اظهار داشتهاند در فضای فناوری پردازش ابری زمان کمتری را صرف توجه به مسائل امنیتی میکنند. نتایج مطالعه دیگری که توسط شرکت سایمانتک صورت گرفته است نشان میدهد کسب و کارهای کوچک معتقدند محیط مجازی و فضای فناوریهای پردازش ابری از نظر موضوعات امنیتی و آمادگی در برابر برخی بحرانهای احتمالی به نحو قابل ملاحظهای بهبود یافته است. یکی از مدیران شرکت مایکروسافت درباره نتایج این مطالعه گفته است: نتایج این پژوهش و پژوهشهای دیگر نشان میدهد مسئله امنیت همانند قبل چندان از سوی کسانی که به استفاده از فناوریهای پردازش ابری رو میآورند، محل نگرانی نیست. این مطالعه نشان میدهد که وقتی کسب و کارهای کوچک و متوسط بتوانند زمان و پول کمتری صرف امنیت در فضای پردازش ابری کنند، در واقع به نوعی بخشی از سرمایه خود را پسانداز کردهاند. چهل و یک درصد از این کسب و کارها به صراحت به پژوهشگران مایکروسافت گفتهاند فعالیت در فضای پردازش ابری باعث شده است که بتوانند برای رشد تجاری یا افزایش فروش خود افراد بیشتری را استخدام کنند. نتایج این مطالعه به مایکروسافت اجازه میدهد تا ویندوز Intune خود را که سیستم عاملی تحت فناوری پردازش ابری است، تقویت کند. کسب و کارهای کوچک و متوسط میتوانند به کمک این سیستم عامل حدود ۵۰۰ رایانه خود را کنترل کنند. این سیستم عامل طوری طراحی شده است که میتواند نرمافزارهای امنیتی و ضد بدافزارهای نصب شده بر روی هر ۵۰۰ رایانه را بهروز کند. |
روزنامهنگاران برتر جوان معرفی میشوند Posted: 27 May 2012 10:17 AM PDT معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی از شایستگیها و توانمندیهای جوانان متعهد و خردمند عرصهی روزنامهنگاری تجلیل میكند. به گزارش ایسنا، معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی اعلام كرد: این معاونت در راستای همكاری با معاونت امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در نظر دارد با الهام از سیمای گرانقدر حضرت علیاكبر (ع) و معرفی روزنامهنگاران برتر جوان كمتر از 29 سال به جشنوارهی ملی حضرت علی (ع) از شایستگیها و توانمندیهای جوانان متعهد و خردمند عرصهی روزنامهنگاری تجلیل میكند. این معاونت از رسانهها خواسته است با معرفی شش نفر از خبرنگاران جوان (به همراه یك اثر نفیس) در زمینههای مقاله و یادداشت، گزارش، گفتوگو و مصاحبه، تیتر، طرح و عكس و خبر به حوزهی مشاوران این معاونت تا تاریخ دهم خردادماه 91 در شناسایی و معرفی ایشان به جشنواره یادشده همكاری كنند. بنا بر اعلام، این آثار باید در یكساله منتهی به زمان فعلی منتشر شده باشند. |
You are subscribed to email updates from MediaNews.ir To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر