۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

[گروه لیمو:8611] شعري زيبا از حميد مصدق

من به خود می‌گویم:
«چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد؟»
با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها،
با تو اکنون چه فراموشی‌هاست.
چه کسی می‌خواهد
من و تو «ما» نشویم
خانه‌اش ویران باد!
من اگر «ما» نشوم، تنهایم
تو اگر «ما» نشوی،
ـ خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مُشتِ رسوایان را وا نکنیم.
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی‌خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجۀ هر دشمنِ دون
ـ آویزد
. . .
. . .
حیمد مصدق
از منظومۀ «آبی، خاکستری، سیاه»
****************************** *******************

--
=>=>=>=>=>=>=>=> آیا به همان میزان که کلاس "دشمن شناسی" میرویم در کلاس "دوست شناسی" هم شرکت می کنیم؟ <=<=<=<=<=<=<=<=
دریافت این پیام بدلیل ثبت نام شما در گروه است گروه Google Groups "لیمو
»« Lemon".
جهت ارسال به این گروه، ایمیل را ارسال کنید به lymoo@googlegroups.com

برای سایر گزینه ها، به این گروه مراجعه کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa?hl=fa

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر