۱۳۹۲ مرداد ۸, سه‌شنبه

[Anobanini:378] تور جنگل نوردی مسیر کجور تا سیسنگان - 31 مرداد و 1 شهریورماه 1392 - 2 روزه

برنامه جنگل نوردی مسیر کجور تا سیسنگان


31 مرداد و 1 شهریورماه 1392

(2 روزه)


عبور از رشته کوه البرز حد فاصل کجور تا سیسنگان







در صورت تمایل به دریافت اطلاعات بیشتر و ثبت نام لطفا به آدرس زیر مراجعه بفرمایید


--
------------------------------------------------------------------------
این ایمیل به دلیل عضویت شما در گروه آنوبانینی ارسال شده است
در صورت تمایل به خروج از گروه و عدم دریافت ایمیل های مشابه از ایمیل خود یک پیام خالی به آدرس زیر ارسال کنید
anobanini-unsubscribe@googlegroups.com
و یا با آدرس فرستنده ایمیل تماس بگیرید.
 
به منظور آشنایی بیشتر با گروه آنوبانینی می توانید به آدرس زیر مراجعه نمایید:
www.anobanini.net
---
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "Anobanini" group.
To unsubscribe from this group and stop receiving emails from it, send an email to anobanini+unsubscribe@googlegroups.com.
For more options, visit https://groups.google.com/groups/opt_out.
 
 

۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه

[لیمو:13242]: خواص فقرات دعاي جوشن كبير

ﺧﻮﺍﺹ ﻫﺮ ﺑﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﻋﺎﯼ ﺟﻮﺷﻦ ﮐﺒﯿﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻓﻊ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ
ﻫﺎﯼ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﻣﺆﺛﺮ ﻫﺴﺖ : )ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ
ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ۱۰۰ ﺑﻨﺪ ﺁﻥ ﺩﻋﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ (
.1 ﺭﺯﻕ ﻭ ﺭﻭﺯﯼ
.2 ﺭﻓﻊ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﺯ ﻣﻬﻠﮑﻪ ﺍﮔﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﯾﺪ
.3 ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
.4 ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺟﺎﻩ ﻭ ﺟﻼﻝ ﻭ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ
.5 ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯿﺪ
.6 ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﺪﺍ
.7 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ
.8 ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ
.9 ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﺨﺼﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ
.10 ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺘﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﭼﻪ ﺩﺷﻤﻦ، ﭼﻪ ﺷﺨﺺ ﻓﺤﺎﺵ ﻭ ﺑﺪ ﺩﻫﺎﻥ
.11 ﺍﮔﺮ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭ ﻣﻬﻤﯽ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﻭ ﻣﺎﯾﻠﯿﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭ ﺣﻞ ﺷﻮﺩ
.12 ﺟﻬﺖ ﺑﺨﺖ ﮔﺸﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ
.13 ﺍﮔﺮ ﻣﺎﯾﻠﯿﺪ ﺩﻭﻟﺖ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺷﻤﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ
.14 ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﺪ ﺍﺧﻼﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
.15 ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
.16 ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﻧﮑﯿﺮ ﻭ ﻣﻨﮑﺮ ﻭ ﺧﻮﻑ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
.17 ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎ
.18 ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﻬﻤﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ
.19 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﺣﺖ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﭘﻞ ﺻﺮﺍﻁ
.20 ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﺭ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﺁﻥ
.21 ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻭ ﻏﻢ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩ
.22 ﺍﮔﺮ ﻣﺎﯾﻠﯿﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﯿﺮﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﻭﯾﺪ، ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻠﺶ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
.23 ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺷﯽ ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ
.24 ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺩﻭﻟﺘﻤﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺟﺰﺀ ﺭﺟﺎﻝ ﺑﺎﺷﯿﺪ
.25 ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺍﯾﻤﺎﻥ
.26 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻏﻢ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻝ، ﺑﺮﺍﯼ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ
.27 ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺳﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎ
.28 ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﻭ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻥ ﺩﻭﻟﺖ
.29 ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺷﻤﻦ، ﻧﯿﺰ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﻣﺮﺗﺎﻥ ﻃﺒﻖ ﺻﻼﺡ ﺩﯾﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ
ﺑﻨﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺩﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ
.30 ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﻟﺘﻤﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﺨﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ
.31 ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻋﺎﺷﻖ
ﻋﺒﺎﺩﺕ ﮐﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﺍﻭ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ
.32 ﺍﮔﺮ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﯽ ﻭ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﺩﺭﺟﻪ ﺗﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﺭﻭﺩ
.33 ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﺘﻦ ﺯﺑﺎﻥ
.34 ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻧﺰﺩ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻘﺮﺏ ﺷﻮﯾﺪ
.35 ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﭘﯿﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﺎﺷﯿﺪ ) ﭼﻪ ﺯﻥ، ﭼﻪ ﺷﻮﻫﺮ (
.36 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺷﺮ
.37 ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ
.38 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻧﻈﺮ، ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﻭ ﺷﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ
.39 ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻝ
.40 ﺍﮔﺮ ﻗﺼﺪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺁﻥ ﻣﺤﻞ ﻧﯿﮏ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺒﻼ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ
ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ، ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻮ، ﺟﻬﯿﺰﯾﻪ، ﺳﯿﺴﻤﻮﻧﯽ
.41 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﻼ
.42 ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺋﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
.43 ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﯾﺪ
.44 ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺁﺳﺎﻥ ﺷﻮﺩ
.45 ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰ ﺷﺪﻥ ﻧﺰﺩ ﺣﺎﮐﻤﺎﻥ ﻭ ﺭﺅﺳﺎ
.46 ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺳﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺍﻣﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻟﻬﯽ
.47 ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺯﺑﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
.48 ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺳﺮ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﻭ ﻃﻠﺐ ﮐﻨﯿﺪ، ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﺏ
ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
.49 ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ
.50 ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺳﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻌﯿﻨﯽ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻭﯾﺪ
.51 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺍﺟﻨﻪ
.52 ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﻋﺼﺎﺏ، ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺧﯿﺎﻻﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
.53 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﺎﺩ ﺳﺮﺥ
.54 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﺎﺩ ﺳﺮﺥ
.55 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺳﺮﺩﺭﺩ
.56 ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻬﻤﺘﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺷﺨﺺ ﺗﻬﻤﺖ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺩﭼﺎﺭ
ﺷﻮﺩ
.57 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺷﺮ
.58 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺷﺮ
.59 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﮐﻤﺮﺩﺭﺩ
.60 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺯﻫﺮ
.61 ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﺧﮏ ﮔﺮﻓﺘﻪ
.62 ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ
.63 ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﭼﺎﺭ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﺷﺪﯾﺪ، ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺤﻞ ﺩﺳﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ۷ ﯾﺎ ۴۱ ﺑﺎﺭ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
.64 ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩ
.65 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺯﮐﺎﻡ
.66 ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻣﯿﮕﺮﻥ
.67 ﺑﺮﺍﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻢ
.68 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺷﺐ ﮐﻮﺭﯼ
.69 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺩﺭﺩ ﺑﯿﻨﯽ ﻭ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﺁﻥ
.70 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻓﻠﺞ
.71 ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺯﺍﺭ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺍﺯ ﺍﺟﻨﻪ
.72 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺩﺭﺩ ﺳﺎﻕ ﭘﺎ ﻭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
.73 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺩﺭﺩ ﺩﻫﺎﻥ ﻭ ﻟﺜﻪ
.74 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺩﺭﺩ ﺩﻫﺎﻥ ﻭ ﻟﺜﻪ
.75 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﮔﻮﺵ ﺩﺭﺩ
.76 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭﺩ
.77 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﻼﻫﺎﯼ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻣﺜﻞ ﺳﯿﻞ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ
.78 ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﺘﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺪ ﮔﻮﯾﺎﻥ
.79 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺳﺴﺘﯽ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻥ
.80 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ
.81 ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﻣﻬﻤﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ
.82 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺩﺭﺩ ﺣﻠﻖ ﻭ ﺣﻨﺠﺮﻩ
.83 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻣﺮﺍﺽ ﺑﺪﻥ
.84 ﺍﻭﻝ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ
.85 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻫﺎ
.86 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﻼ
.87 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻓﻠﺞ
.88 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺳﺮﺧﮏ
.89 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﺎﺩ ﺯﺭﺩ
.90 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﺎﺩ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ
.91 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺑﺎﺩ ﺳﯿﺎﻩ
.92 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﭼﺸﻢ ﻧﻈﺮ
.93 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﮐﻤﺮﺩﺭﺩ
.94 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺳﺮﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺪﯾﺪ
.95 ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﮐﻤﺮﺩﺭﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻮﺩ
.96 ﺟﻬﺖ ﺭﻓﻊ ﻣﮑﺮﻭﻫﺎﺕ
.97 ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻼﺻﯽ ﺍﺯ ﺑﻨﺪ ﺯﻧﺪﺍﻥ
.98 ﺟﻬﺖ ﺭﻓﻊ ﺟﻤﯿﻊ ﻣﮑﺮﻭﻫﺎﺕ
.99 ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﻧﺸﻮﯾﺪ
.100 ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺍﻟﺪﻋﻮﻩ ﺷﻮﯾﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻋﺎﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺑﺮﺳﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ

Sent from my HTC

--
پانویس:
- ما بايد عادت كنيم، براى خودمان فرهنگ كنيم، براى خودمان يك فريضه بدانيم كه هر كالائى كه مشابه داخلى آن وجود دارد و توليد داخلى متوجه به آن است، آن كالا را از توليد داخلى مصرف كنيم و از مصرف توليدات خارجى بجد پرهيز كنيم.
(امام خامنه ای حفظه الله)
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "لیمو »« Lemon" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به lymoo و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به lymoo@googlegroups.com ارسال کنید.
از این گروه در http://groups.google.com/group/lymoo دیدن کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه

Re:

 
ضمن تشکر از خانم صبا احمدی که موضوع را هوشمندانه و منطقی کنار میگذارند به دوستان و علاقمندان این هنر
شریف یعنی موسیقی پیشنهادمیکنم  مسائل حاشیه را کنار گذارند و به انچه از محبت و همدلی و نیکی است توجه فرمایند و در ان راه گام نهند . انتقال مسائل و موضوعات شخصی که معلوم نیست تا چه میزان واقعیت داشته باشد دور از شان هنرمند و هنردوست است و اگر هم چنین ارتباطی تاکنون موجود بوده باید ان را زدود ، 
با احترام به همه هنرمندان جهان ازجمله موسیقیدانان و موسیقی شناسان ایران

From: Saba Ahmadi <saba13550809@yahoo.com>
To: "friends-of-radio-golha@googlegroups.com" <friends-of-radio-golha@googlegroups.com>
Sent: Sunday, July 28, 2013 10:22 PM
Subject:

دوستان توجه داشته باشند که این جوابیه بصورت طنز  در یکی از سایت ها منتشر گردیده و به هیچ وجه به استاد  ارتباطی ندارد . با احترام برای کلیه زحمت کشان . یادمان باشد که هنرمندان متعلق به قشر خاص نیستند چه استاد معزز و چه جناب افتخاری بدور از مسایل شخصی به ملت تعلق دارند  

----- Forwarded Message -----
From: M.A Samadi <samadi.ma@gmail.com>
To: faghirpur.ali@pidec.com
Cc: freund ouf Radio Golha <friends-of-radio-golha@googlegroups.com>
Sent: Sunday, July 28, 2013 2:16 PM
Subject: Re: FW:

با سلام 
مطمئناً  چنین نوشته ایی از جناب شجریان بعید است ،حالا اگر بعضی، ترسو می خواهند گفتار و موضع بی ادبادنه خود را به دیگران نسبت دهند و جرأت حرف زدن با اسم خودشان را ندارند بحث دیگریست.



2013/7/27 FAGHIRPUR.ALI <FAGHIRPUR.ALI@pidec.com>
با درود فراوان خدمت هموندان گرانقدر
بنده فکر نمیکنم که این نثر کوچه بازاری و عوامانه
از طرف استاد شجریان خطاب به آقای افتخاری نوشته شده باشد.
زیرا در آن بدیهی ترین نکات ادبی و دستور زبان پارسی رعایت نگردیده است
و این مطلب از استاد شجریان بسیار بعید است.
با سپاس و احترام
علی فقیرپور
 
 
نامه ی علیرضا افتخاری به شجریان و پاسخ آن
 
http://media.jamnews.ir/medium1/1392/05/01/IMG15314762.jpg
 
شما قبلا به این مطلب رای داده اید
 نامه جنجالی علیرضا افتخاری به محمدرضا شجریان
ما آجر نیستیم که بمانیم. عمری از ما گذاشته است. باید هر کدام در نوای هم بخوانیم. ما یک جمع خانواده‌ایم. ما باید اسم همدیگر را صدا بزنیم. ما باید همایون هم باشیم. ما نباید ورود را از هم بپوشانیم و اجازه گذر را به یکدیگر ببندیم. ما از همدیگر می‌ترسیم. ما در یک باغ هستیم. با افکار یک درخت پربار باید سرزنده و شاداب، از دور یکدیگر را صدا بزنیم. نزدیک هم بیاییم با محبت. چرا دستخط‌هامان برای هم خوانا نیست. صدا بزن مرا. نزدیک‌تر بیا
چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ایم که باید در دیدارهایمان با پالتوی زمستانی باشیم. نباید دیگران برای ما تصمیم بگیرند، کدام طرف برو، کدام طرف نرو.
ما همیشه در عزای همدیگر جمع می‌شویم آن هم با لباس‌های شیک. اما حیف کسی نیست برای خودمان شعر بگوید. کسی نیست ترقه‌ای به زمین بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده، بیدار شویم.
من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته جمعی بگذرم، آن هم غریب و تنها. دوست دارم یکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا، رضا، رضا
خود را به من بنما. پیغامت زیباست اما خود را بنما. ما ته خط رسیدیم. یکی هفتاد و دو سال، یکی هشتاد و دو سال. حال یکی کمتر، یکی بیشتر. چیز دیگری از راه مرگ نمانده است. کمی پای گرمای هم بنشینیم. این بهترین یادگاری است که برای هم می‌نویسیم.
محمدرضا شجریان دوستت داریم. اما نه با پیغام. خود را در لای یادداشت وزین‌ات نپیچ. غریبی نکن. می‌دانم هوا سرد است. خیلی سرد است. هوا مه آلود است. نه آفتابی، نه خورشیدی، نه آتشی.
بیا سکوت را بشکن با نوای خود.
 
 
 
 
پاسخ شجريان به نامه افتخاری
نفسم، عمرم، اميدم، دشتی‌ام، عليرضا جانم، افتخاری‌ام ببخش که پاسخ به نامه‌ات دير شد. راستش الان سه روز است با کمک ديکسيونری و ديکشنری‌های فارسی قديم به فارسی منسوخ، فارسی محله شما به فارسی امروز ايران، بنگلادشی به فارسی ميانه، اوستايی به فارسی قديم و همچنين تاريخ طبری به تاريخ هجری‌ شمسی مشغول ترجمه نامه‌ات هستم. راستش را بگو ، دفتر انشای کلاس ششمت را پيدا کردی ؟ مرسی پسرم. کار خوبی کردی. ولی آخه چرا ؟ عزيزم ، پاسخ نوشتن به نامه‌ات برای من خيلی زحمت داشت. ببين ، بالاغيرتا فقط بوخون ، ديگه ننويس.
اما پاسخ نامه‌ات ؛
نوشته‌ای «ما آجر نيستيم که بمانيم.»
آجر نيستيم ؟ آهکيم ؟ گچ گچسريم ؟ سيمان سمنانيم ؟ سنگ دهبيديم ؟ مصالح ساختمانی سنگستانی و پسران ، به جز عليرضاييم ؟ ما چيستيم ؟ از وقتی تو گفتی ما آجر نيستيم من به فکر فرو رفته‌ام که ما چيستيم ؟ آيا اگر در مصالح ساختمانی آجر نيستيم در جاهای ديگر چی نيستيم ؟ در سبزيجات هويج نيستيم ؟ چغندر نيستيم ؟ در لوازم منزل آباژور نيستيم ؟ در وسايل ماشين ترمزدستی نيستيم ؟ در ابزار و يراق لولا نيستيم ؟ در ساعات روز لنگ‌ظهر نيستيم ؟ واقعا چرا آجر نيستيم ؟‌ داری ساختمان می‌سازی و ذهنت درگير شده ؟ چيزی شده بگو.
نوشته‌ای «بايد هر کدام در نوای هم بخوانيم»
آفرين. تا حالا به ذهن من نرسيده بود. زنگ زدم تالار وحدت و هماهنگ کردم. قرار شد آخر هفته يک کنسرت بگذاريم نوايی نوايی، در نوای هم بخوانيم. خوبه ؟
نوشته‌ای «ما بايد اسم همديگر را صدا بزنيم»
راست می‌گويی. دو تا استاد که به هم برسند ديگر به هم استاد نمی‌گويند. می‌زنند روی پای هم، لپ هم را می‌کشند و شوخی ملموس می‌کنند. باشد. حرفی نيست. اما اجازه بفرما تو مرا ممدرضا صدا کنی. حتی مملی. اما من چگونه تو را به نام کوچکت صدا بزنم استادا  ؟  استادا آزموده را آزمودن خطاست.
نوشته‌ای «ما بايد همايون هم باشيم»
پس همايون چی ؟ اگر ما همايون هم باشيم، همايون نسبتش با ما چه می‌شود ؟ يعنی من بشوم همايون ؟ بعد ثبت احوال ايراد نمی‌گيرد که چرا خودم همايون، پسرم همايون، استاد افتخاری هم همايون ؟ بعد فردا کنسرت بگذاری، می‌خواهی بگويی کنسرت همايون ؟ ‌ای کلک. اگر راست می‌گويی چرا افشاری هم نباشيم ؟ يا بيات ترک ؟
نوشته‌ای «ما نبايد ورود را از هم بپوشانيم...»
به جون همايونم هنوز نفهميدم يعنی چی. من کی ورود را از تو پوشاندم ؟ ورود پوشاندنی است ؟ يا پوشيدنی ؟ شايد منظورت اين است که به هم نوعی لباس بپوشانيم ؟ چون دو روز است دارم ورود را می‌پوشانم ، ولی از هرکسی می‌پرسم می‌گويد ورودت پوشيده نيست.
نوشته‌ای «چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ايم که بايد در ديدارهايمان با پالتوی زمستانی باشيم.» در رو بستم استاد.
نوشته‌ای «نبايد ديگران برای ما تصميم بگيرند ، کدام طرف برو ، کدام طرف نرو»
الان‌داری برای من تصميم می‌گيری ؟
نوشته‌ای «حيف کسی نيست برای خودمان شعر بگويد»
حيف کسی نيست يعنی چی ؟ يعنی کسی برای ما شعر بگويد حيفش است ؟ يا يک کاما بعد از حيف است ؟‌ داری افسوس می‌خوری کسی نيست برايت شعر بگويد ؟ اتفاقا ريچارد براتيگان گفته بود همه دختران بايد شعری داشته باشند ، که برای آنان نوشته شده باشد.
نوشته‌ای «کسی نيست ترقه‌ای به زمين بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده ، بيدار شويم»
راستش من تا حالا از حصار بيدار نشدم. آن هم حصاری که سرمای وجودم را احاطه کرده باشد. بنابراين اگر ترقه هم بزنی من از حصارم بيدار نمی‌شوم.
نوشته‌ای «من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته‌جمعی بگذرم ، آن هم غريب و تنها»
جان ممدرضا، کتاب متاب چی می‌خونی ؟
نوشته‌ای «دوست دارم يکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا ، رضا ، رضا !»
رضا... رضا... رضا... خوبه ؟ نه ؟ رضا... رضا... رضا... استادا...
نوشته‌ای «ما ته خط رسيديم.»
يعنی می‌خواهی من را هم با خودت بکشانی ؟ يا به ‌زور خط پايان را بکشی جلو ؟ يعنی هر جا کم آوردی آخر خطه ؟
نوشته‌ای «کمی پای گرمای هم بنشينيم. اين بهترين يادگاری است که برای هم می‌نويسيم»
چيزی برای گفتن ندارم.
نوشته‌ای «محمدرضا شجريان دوستت داريم. اما نه با پيغام.»
من هم دوستت دارم عزيزم.
نوشته‌ای «خود را در لای يادداشت وزينت نپيچ. غريبی نکن»
اول، من کی يادداشت نوشتم برات آخه ؟ دوم اينکه نه عزيزم، لای يادداشت آخه چطوری بپيچم خودم ‌رو ؟ ولی با خواندن نامه‌ات تب و لرز کردم و الان خودم را لای پتو پيچيدم.
نوشته‌ای «بيا سکوت را بشکن با نوای خود»
رضا... رضا... رضا... من کنسرت نمی‌تونم برگزار کنم بابا. سکوت نکردم. بای هانی.
 
 
--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 


--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 


[Anobanini:377] تور آفرود جاده فیروزکوه تا جاده هراز - 17 الی 19 مرداد ماه 1392 (3 روزه)

برنامه آفرود جاده فیروزکوه تا جاده هراز از میان ییلاقها 

17 مرداد تا 19 مرداد

(3 روزه)





در صورت تمایل به دریافت اطلاعات بیشتر و ثبت نام لطفا به آدرس زیر مراجعه بفرمایید


--
------------------------------------------------------------------------
این ایمیل به دلیل عضویت شما در گروه آنوبانینی ارسال شده است
در صورت تمایل به خروج از گروه و عدم دریافت ایمیل های مشابه از ایمیل خود یک پیام خالی به آدرس زیر ارسال کنید
anobanini-unsubscribe@googlegroups.com
و یا با آدرس فرستنده ایمیل تماس بگیرید.
 
به منظور آشنایی بیشتر با گروه آنوبانینی می توانید به آدرس زیر مراجعه نمایید:
www.anobanini.net
---
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "Anobanini" group.
To unsubscribe from this group and stop receiving emails from it, send an email to anobanini+unsubscribe@googlegroups.com.
For more options, visit https://groups.google.com/groups/opt_out.
 
 

Re: FW:

با درود خدمت دوستان..در تایید ایمیل دوست بزرگوار و فهیم جناب فقیرپور مبنی بر جعلی بودن نامۀ منتصب به استاد همایون شجریان نیز در صفحۀ فیس بوک خود تمام مطالب منتشر شده به استاد را تکذیب نمود..چند سالی است با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و مطرح شدن نام استاد آتش به جان بعضی ها می افتد و به هزیان گویی می افتند و دچار توهم شده و خود را استاد در همۀ زمینه ها می پندارند.در حالی که استاد خود را خاک پای مردم می خواند اینها به جان همه افتاده و از سکوت و نجابت  دوستان سوء استفاده کرده و فکر می کنند که کسی آنها را نمی شناسد .این نامه ها هم دنبالۀ همین هزیان گویی هاست که خوشبختانه نویسندۀ آنها آنقدر سحطی نگر بوده که هر کس با کمترین شناخت از استاد به ماهیت آنها پی میبرد
 
 
 
 
Homayoun Shajarian 

 

پیرو پیا‌م مکرر شما عزیزان، مبنی بر صحت نوشته‌های اخیر، به نقل از سایت شخصی استاد محمدرضا شجریان، اعلام می‌دارد که ایشان از تمامی نامه‌ها و نوشته‌های منتشر شده در این مدت خبر نداشته و انتشار هرگونه نامه و پاسخی را با اسم و امضای خود تکذیب می‌کنند. نامه‌های رسمی ایشان از طریق سایت www.shajarian.info منتشر خواهد شد.

 
نگاره: ‏پیرو پیا‌م مکرر شما عزیزان، مبنی بر صحت نوشته‌های اخیر، به نقل از سایت شخصی استاد محمدرضا شجریان، اعلام می‌دارد که ایشان از تمامی نامه‌ها و نوشته‌های منتشر شده در این مدت خبر نداشته و انتشار هرگونه نامه و پاسخی را با اسم و امضای خود تکذیب می‌کنند. نامه‌های رسمی ایشان از طریق سایت www.shajarian.info منتشر خواهد شد.    صفحه‌ی دوست‌داران همایون شجریان‏
 
 
     
     

 

     
     
     
     


2013/7/28 M.A Samadi <samadi.ma@gmail.com>
با سلام 
مطمئناً  چنین نوشته ایی از جناب شجریان بعید است ،حالا اگر بعضی، ترسو می خواهند گفتار و موضع بی ادبادنه خود را به دیگران نسبت دهند و جرأت حرف زدن با اسم خودشان را ندارند بحث دیگریست.



2013/7/27 FAGHIRPUR.ALI <FAGHIRPUR.ALI@pidec.com>

با درود فراوان خدمت هموندان گرانقدر

بنده فکر نمیکنم که این نثر کوچه بازاری و عوامانه

از طرف استاد شجریان خطاب به آقای افتخاری نوشته شده باشد.

زیرا در آن بدیهی ترین نکات ادبی و دستور زبان پارسی رعایت نگردیده است

و این مطلب از استاد شجریان بسیار بعید است.

با سپاس و احترام

علی فقیرپور

 

 

نامه ی علیرضا افتخاری به شجریان و پاسخ آن

 

 

شما قبلا به این مطلب رای داده اید

 نامه جنجالی علیرضا افتخاری به محمدرضا شجریان

ما آجر نیستیم که بمانیم. عمری از ما گذاشته است. باید هر کدام در نوای هم بخوانیم. ما یک جمع خانواده‌ایم. ما باید اسم همدیگر را صدا بزنیم. ما باید همایون هم باشیم. ما نباید ورود را از هم بپوشانیم و اجازه گذر را به یکدیگر ببندیم. ما از همدیگر می‌ترسیم. ما در یک باغ هستیم. با افکار یک درخت پربار باید سرزنده و شاداب، از دور یکدیگر را صدا بزنیم. نزدیک هم بیاییم با محبت. چرا دستخط‌هامان برای هم خوانا نیست. صدا بزن مرا. نزدیک‌تر بیا

چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ایم که باید در دیدارهایمان با پالتوی زمستانی باشیم. نباید دیگران برای ما تصمیم بگیرند، کدام طرف برو، کدام طرف نرو.

ما همیشه در عزای همدیگر جمع می‌شویم آن هم با لباس‌های شیک. اما حیف کسی نیست برای خودمان شعر بگوید. کسی نیست ترقه‌ای به زمین بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده، بیدار شویم.

من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته جمعی بگذرم، آن هم غریب و تنها. دوست دارم یکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا، رضا، رضا

خود را به من بنما. پیغامت زیباست اما خود را بنما. ما ته خط رسیدیم. یکی هفتاد و دو سال، یکی هشتاد و دو سال. حال یکی کمتر، یکی بیشتر. چیز دیگری از راه مرگ نمانده است. کمی پای گرمای هم بنشینیم. این بهترین یادگاری است که برای هم می‌نویسیم.

محمدرضا شجریان دوستت داریم. اما نه با پیغام. خود را در لای یادداشت وزین‌ات نپیچ. غریبی نکن. می‌دانم هوا سرد است. خیلی سرد است. هوا مه آلود است. نه آفتابی، نه خورشیدی، نه آتشی.
بیا سکوت را بشکن با نوای خود.

 

 

 

 

پاسخ شجريان به نامه افتخاری

نفسم، عمرم، اميدم، دشتی‌ام، عليرضا جانم، افتخاری‌ام ببخش که پاسخ به نامه‌ات دير شد. راستش الان سه روز است با کمک ديکسيونری و ديکشنری‌های فارسی قديم به فارسی منسوخ، فارسی محله شما به فارسی امروز ايران، بنگلادشی به فارسی ميانه، اوستايی به فارسی قديم و همچنين تاريخ طبری به تاريخ هجری‌ شمسی مشغول ترجمه نامه‌ات هستم. راستش را بگو ، دفتر انشای کلاس ششمت را پيدا کردی ؟ مرسی پسرم. کار خوبی کردی. ولی آخه چرا ؟ عزيزم ، پاسخ نوشتن به نامه‌ات برای من خيلی زحمت داشت. ببين ، بالاغيرتا فقط بوخون ، ديگه ننويس.
اما پاسخ نامه‌ات ؛
نوشته‌ای «ما آجر نيستيم که بمانيم.»
آجر نيستيم ؟ آهکيم ؟ گچ گچسريم ؟ سيمان سمنانيم ؟ سنگ دهبيديم ؟ مصالح ساختمانی سنگستانی و پسران ، به جز عليرضاييم ؟ ما چيستيم ؟ از وقتی تو گفتی ما آجر نيستيم من به فکر فرو رفته‌ام که ما چيستيم ؟ آيا اگر در مصالح ساختمانی آجر نيستيم در جاهای ديگر چی نيستيم ؟ در سبزيجات هويج نيستيم ؟ چغندر نيستيم ؟ در لوازم منزل آباژور نيستيم ؟ در وسايل ماشين ترمزدستی نيستيم ؟ در ابزار و يراق لولا نيستيم ؟ در ساعات روز لنگ‌ظهر نيستيم ؟ واقعا چرا آجر نيستيم ؟‌ داری ساختمان می‌سازی و ذهنت درگير شده ؟ چيزی شده بگو.

نوشته‌ای «بايد هر کدام در نوای هم بخوانيم»
آفرين. تا حالا به ذهن من نرسيده بود. زنگ زدم تالار وحدت و هماهنگ کردم. قرار شد آخر هفته يک کنسرت بگذاريم نوايی نوايی، در نوای هم بخوانيم. خوبه ؟
نوشته‌ای «ما بايد اسم همديگر را صدا بزنيم»
راست می‌گويی. دو تا استاد که به هم برسند ديگر به هم استاد نمی‌گويند. می‌زنند روی پای هم، لپ هم را می‌کشند و شوخی ملموس می‌کنند. باشد. حرفی نيست. اما اجازه بفرما تو مرا ممدرضا صدا کنی. حتی مملی. اما من چگونه تو را به نام کوچکت صدا بزنم استادا  ؟  استادا آزموده را آزمودن خطاست.
نوشته‌ای «ما بايد همايون هم باشيم»
پس همايون چی ؟ اگر ما همايون هم باشيم، همايون نسبتش با ما چه می‌شود ؟ يعنی من بشوم همايون ؟ بعد ثبت احوال ايراد نمی‌گيرد که چرا خودم همايون، پسرم همايون، استاد افتخاری هم همايون ؟ بعد فردا کنسرت بگذاری، می‌خواهی بگويی کنسرت همايون ؟ ‌ای کلک. اگر راست می‌گويی چرا افشاری هم نباشيم ؟ يا بيات ترک ؟
نوشته‌ای «ما نبايد ورود را از هم بپوشانيم...»
به جون همايونم هنوز نفهميدم يعنی چی. من کی ورود را از تو پوشاندم ؟ ورود پوشاندنی است ؟ يا پوشيدنی ؟ شايد منظورت اين است که به هم نوعی لباس بپوشانيم ؟ چون دو روز است دارم ورود را می‌پوشانم ، ولی از هرکسی می‌پرسم می‌گويد ورودت پوشيده نيست.
نوشته‌ای «چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ايم که بايد در ديدارهايمان با پالتوی زمستانی باشيم.» در رو بستم استاد.
نوشته‌ای «نبايد ديگران برای ما تصميم بگيرند ، کدام طرف برو ، کدام طرف نرو»
الان‌داری برای من تصميم می‌گيری ؟
نوشته‌ای «حيف کسی نيست برای خودمان شعر بگويد»
حيف کسی نيست يعنی چی ؟ يعنی کسی برای ما شعر بگويد حيفش است ؟ يا يک کاما بعد از حيف است ؟‌ داری افسوس می‌خوری کسی نيست برايت شعر بگويد ؟ اتفاقا ريچارد براتيگان گفته بود همه دختران بايد شعری داشته باشند ، که برای آنان نوشته شده باشد.
نوشته‌ای «کسی نيست ترقه‌ای به زمين بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده ، بيدار شويم»
راستش من تا حالا از حصار بيدار نشدم. آن هم حصاری که سرمای وجودم را احاطه کرده باشد. بنابراين اگر ترقه هم بزنی من از حصارم بيدار نمی‌شوم.
نوشته‌ای «من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته‌جمعی بگذرم ، آن هم غريب و تنها»
جان ممدرضا، کتاب متاب چی می‌خونی ؟
نوشته‌ای «دوست دارم يکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا ، رضا ، رضا !»
رضا... رضا... رضا... خوبه ؟ نه ؟ رضا... رضا... رضا... استادا...
نوشته‌ای «ما ته خط رسيديم.»
يعنی می‌خواهی من را هم با خودت بکشانی ؟ يا به ‌زور خط پايان را بکشی جلو ؟ يعنی هر جا کم آوردی آخر خطه ؟
نوشته‌ای «کمی پای گرمای هم بنشينيم. اين بهترين يادگاری است که برای هم می‌نويسيم»
چيزی برای گفتن ندارم.
نوشته‌ای «محمدرضا شجريان دوستت داريم. اما نه با پيغام.»
من هم دوستت دارم عزيزم.
نوشته‌ای «خود را در لای يادداشت وزينت نپيچ. غريبی نکن»
اول، من کی يادداشت نوشتم برات آخه ؟ دوم اينکه نه عزيزم، لای يادداشت آخه چطوری بپيچم خودم ‌رو ؟ ولی با خواندن نامه‌ات تب و لرز کردم و الان خودم را لای پتو پيچيدم.
نوشته‌ای «بيا سکوت را بشکن با نوای خود»
رضا... رضا... رضا... من کنسرت نمی‌تونم برگزار کنم بابا. سکوت نکردم. بای هانی.

 

 

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 
دوستان توجه داشته باشند که این جوابیه بصورت طنز  در یکی از سایت ها منتشر گردیده و به هیچ وجه به استاد  ارتباطی ندارد . با احترام برای کلیه زحمت کشان . یادمان باشد که هنرمندان متعلق به قشر خاص نیستند چه استاد معزز و چه جناب افتخاری بدور از مسایل شخصی به ملت تعلق دارند  

----- Forwarded Message -----
From: M.A Samadi <samadi.ma@gmail.com>
To: faghirpur.ali@pidec.com
Cc: freund ouf Radio Golha <friends-of-radio-golha@googlegroups.com>
Sent: Sunday, July 28, 2013 2:16 PM
Subject: Re: FW:

با سلام 
مطمئناً  چنین نوشته ایی از جناب شجریان بعید است ،حالا اگر بعضی، ترسو می خواهند گفتار و موضع بی ادبادنه خود را به دیگران نسبت دهند و جرأت حرف زدن با اسم خودشان را ندارند بحث دیگریست.



2013/7/27 FAGHIRPUR.ALI <FAGHIRPUR.ALI@pidec.com>
با درود فراوان خدمت هموندان گرانقدر
بنده فکر نمیکنم که این نثر کوچه بازاری و عوامانه
از طرف استاد شجریان خطاب به آقای افتخاری نوشته شده باشد.
زیرا در آن بدیهی ترین نکات ادبی و دستور زبان پارسی رعایت نگردیده است
و این مطلب از استاد شجریان بسیار بعید است.
با سپاس و احترام
علی فقیرپور
 
 
نامه ی علیرضا افتخاری به شجریان و پاسخ آن
 
http://media.jamnews.ir/medium1/1392/05/01/IMG15314762.jpg
 
شما قبلا به این مطلب رای داده اید
 نامه جنجالی علیرضا افتخاری به محمدرضا شجریان
ما آجر نیستیم که بمانیم. عمری از ما گذاشته است. باید هر کدام در نوای هم بخوانیم. ما یک جمع خانواده‌ایم. ما باید اسم همدیگر را صدا بزنیم. ما باید همایون هم باشیم. ما نباید ورود را از هم بپوشانیم و اجازه گذر را به یکدیگر ببندیم. ما از همدیگر می‌ترسیم. ما در یک باغ هستیم. با افکار یک درخت پربار باید سرزنده و شاداب، از دور یکدیگر را صدا بزنیم. نزدیک هم بیاییم با محبت. چرا دستخط‌هامان برای هم خوانا نیست. صدا بزن مرا. نزدیک‌تر بیا
چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ایم که باید در دیدارهایمان با پالتوی زمستانی باشیم. نباید دیگران برای ما تصمیم بگیرند، کدام طرف برو، کدام طرف نرو.
ما همیشه در عزای همدیگر جمع می‌شویم آن هم با لباس‌های شیک. اما حیف کسی نیست برای خودمان شعر بگوید. کسی نیست ترقه‌ای به زمین بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده، بیدار شویم.
من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته جمعی بگذرم، آن هم غریب و تنها. دوست دارم یکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا، رضا، رضا
خود را به من بنما. پیغامت زیباست اما خود را بنما. ما ته خط رسیدیم. یکی هفتاد و دو سال، یکی هشتاد و دو سال. حال یکی کمتر، یکی بیشتر. چیز دیگری از راه مرگ نمانده است. کمی پای گرمای هم بنشینیم. این بهترین یادگاری است که برای هم می‌نویسیم.
محمدرضا شجریان دوستت داریم. اما نه با پیغام. خود را در لای یادداشت وزین‌ات نپیچ. غریبی نکن. می‌دانم هوا سرد است. خیلی سرد است. هوا مه آلود است. نه آفتابی، نه خورشیدی، نه آتشی.
بیا سکوت را بشکن با نوای خود.
 
 
 
 
پاسخ شجريان به نامه افتخاری
نفسم، عمرم، اميدم، دشتی‌ام، عليرضا جانم، افتخاری‌ام ببخش که پاسخ به نامه‌ات دير شد. راستش الان سه روز است با کمک ديکسيونری و ديکشنری‌های فارسی قديم به فارسی منسوخ، فارسی محله شما به فارسی امروز ايران، بنگلادشی به فارسی ميانه، اوستايی به فارسی قديم و همچنين تاريخ طبری به تاريخ هجری‌ شمسی مشغول ترجمه نامه‌ات هستم. راستش را بگو ، دفتر انشای کلاس ششمت را پيدا کردی ؟ مرسی پسرم. کار خوبی کردی. ولی آخه چرا ؟ عزيزم ، پاسخ نوشتن به نامه‌ات برای من خيلی زحمت داشت. ببين ، بالاغيرتا فقط بوخون ، ديگه ننويس.
اما پاسخ نامه‌ات ؛
نوشته‌ای «ما آجر نيستيم که بمانيم.»
آجر نيستيم ؟ آهکيم ؟ گچ گچسريم ؟ سيمان سمنانيم ؟ سنگ دهبيديم ؟ مصالح ساختمانی سنگستانی و پسران ، به جز عليرضاييم ؟ ما چيستيم ؟ از وقتی تو گفتی ما آجر نيستيم من به فکر فرو رفته‌ام که ما چيستيم ؟ آيا اگر در مصالح ساختمانی آجر نيستيم در جاهای ديگر چی نيستيم ؟ در سبزيجات هويج نيستيم ؟ چغندر نيستيم ؟ در لوازم منزل آباژور نيستيم ؟ در وسايل ماشين ترمزدستی نيستيم ؟ در ابزار و يراق لولا نيستيم ؟ در ساعات روز لنگ‌ظهر نيستيم ؟ واقعا چرا آجر نيستيم ؟‌ داری ساختمان می‌سازی و ذهنت درگير شده ؟ چيزی شده بگو.
نوشته‌ای «بايد هر کدام در نوای هم بخوانيم»
آفرين. تا حالا به ذهن من نرسيده بود. زنگ زدم تالار وحدت و هماهنگ کردم. قرار شد آخر هفته يک کنسرت بگذاريم نوايی نوايی، در نوای هم بخوانيم. خوبه ؟
نوشته‌ای «ما بايد اسم همديگر را صدا بزنيم»
راست می‌گويی. دو تا استاد که به هم برسند ديگر به هم استاد نمی‌گويند. می‌زنند روی پای هم، لپ هم را می‌کشند و شوخی ملموس می‌کنند. باشد. حرفی نيست. اما اجازه بفرما تو مرا ممدرضا صدا کنی. حتی مملی. اما من چگونه تو را به نام کوچکت صدا بزنم استادا  ؟  استادا آزموده را آزمودن خطاست.
نوشته‌ای «ما بايد همايون هم باشيم»
پس همايون چی ؟ اگر ما همايون هم باشيم، همايون نسبتش با ما چه می‌شود ؟ يعنی من بشوم همايون ؟ بعد ثبت احوال ايراد نمی‌گيرد که چرا خودم همايون، پسرم همايون، استاد افتخاری هم همايون ؟ بعد فردا کنسرت بگذاری، می‌خواهی بگويی کنسرت همايون ؟ ‌ای کلک. اگر راست می‌گويی چرا افشاری هم نباشيم ؟ يا بيات ترک ؟
نوشته‌ای «ما نبايد ورود را از هم بپوشانيم...»
به جون همايونم هنوز نفهميدم يعنی چی. من کی ورود را از تو پوشاندم ؟ ورود پوشاندنی است ؟ يا پوشيدنی ؟ شايد منظورت اين است که به هم نوعی لباس بپوشانيم ؟ چون دو روز است دارم ورود را می‌پوشانم ، ولی از هرکسی می‌پرسم می‌گويد ورودت پوشيده نيست.
نوشته‌ای «چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ايم که بايد در ديدارهايمان با پالتوی زمستانی باشيم.» در رو بستم استاد.
نوشته‌ای «نبايد ديگران برای ما تصميم بگيرند ، کدام طرف برو ، کدام طرف نرو»
الان‌داری برای من تصميم می‌گيری ؟
نوشته‌ای «حيف کسی نيست برای خودمان شعر بگويد»
حيف کسی نيست يعنی چی ؟ يعنی کسی برای ما شعر بگويد حيفش است ؟ يا يک کاما بعد از حيف است ؟‌ داری افسوس می‌خوری کسی نيست برايت شعر بگويد ؟ اتفاقا ريچارد براتيگان گفته بود همه دختران بايد شعری داشته باشند ، که برای آنان نوشته شده باشد.
نوشته‌ای «کسی نيست ترقه‌ای به زمين بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده ، بيدار شويم»
راستش من تا حالا از حصار بيدار نشدم. آن هم حصاری که سرمای وجودم را احاطه کرده باشد. بنابراين اگر ترقه هم بزنی من از حصارم بيدار نمی‌شوم.
نوشته‌ای «من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته‌جمعی بگذرم ، آن هم غريب و تنها»
جان ممدرضا، کتاب متاب چی می‌خونی ؟
نوشته‌ای «دوست دارم يکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا ، رضا ، رضا !»
رضا... رضا... رضا... خوبه ؟ نه ؟ رضا... رضا... رضا... استادا...
نوشته‌ای «ما ته خط رسيديم.»
يعنی می‌خواهی من را هم با خودت بکشانی ؟ يا به ‌زور خط پايان را بکشی جلو ؟ يعنی هر جا کم آوردی آخر خطه ؟
نوشته‌ای «کمی پای گرمای هم بنشينيم. اين بهترين يادگاری است که برای هم می‌نويسيم»
چيزی برای گفتن ندارم.
نوشته‌ای «محمدرضا شجريان دوستت داريم. اما نه با پيغام.»
من هم دوستت دارم عزيزم.
نوشته‌ای «خود را در لای يادداشت وزينت نپيچ. غريبی نکن»
اول، من کی يادداشت نوشتم برات آخه ؟ دوم اينکه نه عزيزم، لای يادداشت آخه چطوری بپيچم خودم ‌رو ؟ ولی با خواندن نامه‌ات تب و لرز کردم و الان خودم را لای پتو پيچيدم.
نوشته‌ای «بيا سکوت را بشکن با نوای خود»
رضا... رضا... رضا... من کنسرت نمی‌تونم برگزار کنم بابا. سکوت نکردم. بای هانی.
 
 
--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 


{تفريح و سرگرمي}, [19853] اماکنی که سعی کنید قبل از ترک دنیا سری به آنها بزنید




 
          اماکنی که سعی کنید قبل از ترک دنیا سری به آنها بزنید
 
 
 
      Scintillating unique places

        Somewhere in Vietnam .. Canal River through a paddyfield
       
 

Beautiful New Zealand.. !!


Facing a Barracuda through a Giant Aquarium


Enchanted River is found in Philippines. It is called "enchanted" because no one has ever reached its bottom. Many people, including scuba divers, have tried reaching for the bottom but have failed, hence the legend of its bottomless pit. Moreover, locals share that NOBODY has been successful in catching the fish in this river, whether by hand or by spear. They say its bluish color is a result of its depth and the water clarity changes throughout the day. At around 12:00 pm, the water becomes clearer and even more majestic. 


Under the clear blue water of Lake Huron in Ontario,



3D Street Art , Rennes, France.



Tree house,Philippines



A stone path across a lake in Poland



Ausangate mountain, Andes, Peru. Want to go on a trek



The water spirals of Elakala Waterfalls ~ Blackwater Falls State Park, West Virginia



Zhangjiaje Stone Forest in Hunan, China. It is the inspiration for the floating mountains in the movie "Avatar."



Hong Kong.



Purple and Orange Starfish on the Beach



Greenland



Poland has a forest full of bent pine trees (Crooked Forest)



Christ the Redeemer Statue overlooking the whole of Rio was pretty special. You could see it from everywhere you went. I also have to say that the majority of the people who lived there, including the 'natives' (especially in the favelas) knew exactly who it was and respected it and what it stands for.



Every home should have this! - The staircase slider 



The Astonishing Annual Red Crab Migration
Each year millions of bright red land crabs leave their burrow homes on Australia's Christmas Island and start a long, laborious trek toward the sea. They descend cliffs, climb banks and maneuver around obstacles to reach the shoreline and lay their eggs, eventually returning to the island's central plateau with their offspring in tow. The synchronized migration resembles a crimson-colored river undulating across the island and can last up to 18 days. The event typically takes place in November or December (the crabs will only move when it's raining) and coincides with the turning of high tide and the arrival of the waning moon.   



The Inhabited Volcanic Island of Aogashima, Japan.



Guelta d'Archei Oasis, Sahara Desert



The Victoria water lily is native to the Amazon river



Gudvangen, Norway



The Tibetan Bridge in Claviere, Piedmont, Italy.



Awesome Lighted Cherry Blossom Lake (Sakura, Japan) - Beautiful!



Prskalo Waterfall, Serbia



Perspective, The Redwoods, California ( The Redwood Forest)



Zachariasbryggen - Bergen, Norway



Cave Hotel in Cederberg Mountains, South Africa.



Vanishing Underwater Roller Coaster in Japan !!



Off the Amalfi Coast, Florence in  Italy



A Bougainvilla Patio Garden



Gorgeous reflection



Voringfossen is the 83rd highest waterfall in Norway on the basis of total fall.



Preikestolen, Norway



The Great Artificial Elephant, Nantes, France,


AND FINALLY - Creative bathroom design! - Do you want this comfort room
 
 










 
 
 
 
 
 
 
 
 





--
--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "تفريح و سرگرمي" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به taf_sar و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

Re: FW:

با سلام 
مطمئناً  چنین نوشته ایی از جناب شجریان بعید است ،حالا اگر بعضی، ترسو می خواهند گفتار و موضع بی ادبادنه خود را به دیگران نسبت دهند و جرأت حرف زدن با اسم خودشان را ندارند بحث دیگریست.



2013/7/27 FAGHIRPUR.ALI <FAGHIRPUR.ALI@pidec.com>

با درود فراوان خدمت هموندان گرانقدر

بنده فکر نمیکنم که این نثر کوچه بازاری و عوامانه

از طرف استاد شجریان خطاب به آقای افتخاری نوشته شده باشد.

زیرا در آن بدیهی ترین نکات ادبی و دستور زبان پارسی رعایت نگردیده است

و این مطلب از استاد شجریان بسیار بعید است.

با سپاس و احترام

علی فقیرپور

 

 

نامه ی علیرضا افتخاری به شجریان و پاسخ آن

 

 

شما قبلا به این مطلب رای داده اید

 نامه جنجالی علیرضا افتخاری به محمدرضا شجریان

ما آجر نیستیم که بمانیم. عمری از ما گذاشته است. باید هر کدام در نوای هم بخوانیم. ما یک جمع خانواده‌ایم. ما باید اسم همدیگر را صدا بزنیم. ما باید همایون هم باشیم. ما نباید ورود را از هم بپوشانیم و اجازه گذر را به یکدیگر ببندیم. ما از همدیگر می‌ترسیم. ما در یک باغ هستیم. با افکار یک درخت پربار باید سرزنده و شاداب، از دور یکدیگر را صدا بزنیم. نزدیک هم بیاییم با محبت. چرا دستخط‌هامان برای هم خوانا نیست. صدا بزن مرا. نزدیک‌تر بیا

چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ایم که باید در دیدارهایمان با پالتوی زمستانی باشیم. نباید دیگران برای ما تصمیم بگیرند، کدام طرف برو، کدام طرف نرو.

ما همیشه در عزای همدیگر جمع می‌شویم آن هم با لباس‌های شیک. اما حیف کسی نیست برای خودمان شعر بگوید. کسی نیست ترقه‌ای به زمین بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده، بیدار شویم.

من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته جمعی بگذرم، آن هم غریب و تنها. دوست دارم یکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا، رضا، رضا

خود را به من بنما. پیغامت زیباست اما خود را بنما. ما ته خط رسیدیم. یکی هفتاد و دو سال، یکی هشتاد و دو سال. حال یکی کمتر، یکی بیشتر. چیز دیگری از راه مرگ نمانده است. کمی پای گرمای هم بنشینیم. این بهترین یادگاری است که برای هم می‌نویسیم.

محمدرضا شجریان دوستت داریم. اما نه با پیغام. خود را در لای یادداشت وزین‌ات نپیچ. غریبی نکن. می‌دانم هوا سرد است. خیلی سرد است. هوا مه آلود است. نه آفتابی، نه خورشیدی، نه آتشی.
بیا سکوت را بشکن با نوای خود.

 

 

 

 

پاسخ شجريان به نامه افتخاری

نفسم، عمرم، اميدم، دشتی‌ام، عليرضا جانم، افتخاری‌ام ببخش که پاسخ به نامه‌ات دير شد. راستش الان سه روز است با کمک ديکسيونری و ديکشنری‌های فارسی قديم به فارسی منسوخ، فارسی محله شما به فارسی امروز ايران، بنگلادشی به فارسی ميانه، اوستايی به فارسی قديم و همچنين تاريخ طبری به تاريخ هجری‌ شمسی مشغول ترجمه نامه‌ات هستم. راستش را بگو ، دفتر انشای کلاس ششمت را پيدا کردی ؟ مرسی پسرم. کار خوبی کردی. ولی آخه چرا ؟ عزيزم ، پاسخ نوشتن به نامه‌ات برای من خيلی زحمت داشت. ببين ، بالاغيرتا فقط بوخون ، ديگه ننويس.
اما پاسخ نامه‌ات ؛
نوشته‌ای «ما آجر نيستيم که بمانيم.»
آجر نيستيم ؟ آهکيم ؟ گچ گچسريم ؟ سيمان سمنانيم ؟ سنگ دهبيديم ؟ مصالح ساختمانی سنگستانی و پسران ، به جز عليرضاييم ؟ ما چيستيم ؟ از وقتی تو گفتی ما آجر نيستيم من به فکر فرو رفته‌ام که ما چيستيم ؟ آيا اگر در مصالح ساختمانی آجر نيستيم در جاهای ديگر چی نيستيم ؟ در سبزيجات هويج نيستيم ؟ چغندر نيستيم ؟ در لوازم منزل آباژور نيستيم ؟ در وسايل ماشين ترمزدستی نيستيم ؟ در ابزار و يراق لولا نيستيم ؟ در ساعات روز لنگ‌ظهر نيستيم ؟ واقعا چرا آجر نيستيم ؟‌ داری ساختمان می‌سازی و ذهنت درگير شده ؟ چيزی شده بگو.

نوشته‌ای «بايد هر کدام در نوای هم بخوانيم»
آفرين. تا حالا به ذهن من نرسيده بود. زنگ زدم تالار وحدت و هماهنگ کردم. قرار شد آخر هفته يک کنسرت بگذاريم نوايی نوايی، در نوای هم بخوانيم. خوبه ؟
نوشته‌ای «ما بايد اسم همديگر را صدا بزنيم»
راست می‌گويی. دو تا استاد که به هم برسند ديگر به هم استاد نمی‌گويند. می‌زنند روی پای هم، لپ هم را می‌کشند و شوخی ملموس می‌کنند. باشد. حرفی نيست. اما اجازه بفرما تو مرا ممدرضا صدا کنی. حتی مملی. اما من چگونه تو را به نام کوچکت صدا بزنم استادا  ؟  استادا آزموده را آزمودن خطاست.
نوشته‌ای «ما بايد همايون هم باشيم»
پس همايون چی ؟ اگر ما همايون هم باشيم، همايون نسبتش با ما چه می‌شود ؟ يعنی من بشوم همايون ؟ بعد ثبت احوال ايراد نمی‌گيرد که چرا خودم همايون، پسرم همايون، استاد افتخاری هم همايون ؟ بعد فردا کنسرت بگذاری، می‌خواهی بگويی کنسرت همايون ؟ ‌ای کلک. اگر راست می‌گويی چرا افشاری هم نباشيم ؟ يا بيات ترک ؟
نوشته‌ای «ما نبايد ورود را از هم بپوشانيم...»
به جون همايونم هنوز نفهميدم يعنی چی. من کی ورود را از تو پوشاندم ؟ ورود پوشاندنی است ؟ يا پوشيدنی ؟ شايد منظورت اين است که به هم نوعی لباس بپوشانيم ؟ چون دو روز است دارم ورود را می‌پوشانم ، ولی از هرکسی می‌پرسم می‌گويد ورودت پوشيده نيست.
نوشته‌ای «چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ايم که بايد در ديدارهايمان با پالتوی زمستانی باشيم.» در رو بستم استاد.
نوشته‌ای «نبايد ديگران برای ما تصميم بگيرند ، کدام طرف برو ، کدام طرف نرو»
الان‌داری برای من تصميم می‌گيری ؟
نوشته‌ای «حيف کسی نيست برای خودمان شعر بگويد»
حيف کسی نيست يعنی چی ؟ يعنی کسی برای ما شعر بگويد حيفش است ؟ يا يک کاما بعد از حيف است ؟‌ داری افسوس می‌خوری کسی نيست برايت شعر بگويد ؟ اتفاقا ريچارد براتيگان گفته بود همه دختران بايد شعری داشته باشند ، که برای آنان نوشته شده باشد.
نوشته‌ای «کسی نيست ترقه‌ای به زمين بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده ، بيدار شويم»
راستش من تا حالا از حصار بيدار نشدم. آن هم حصاری که سرمای وجودم را احاطه کرده باشد. بنابراين اگر ترقه هم بزنی من از حصارم بيدار نمی‌شوم.
نوشته‌ای «من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته‌جمعی بگذرم ، آن هم غريب و تنها»
جان ممدرضا، کتاب متاب چی می‌خونی ؟
نوشته‌ای «دوست دارم يکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا ، رضا ، رضا !»
رضا... رضا... رضا... خوبه ؟ نه ؟ رضا... رضا... رضا... استادا...
نوشته‌ای «ما ته خط رسيديم.»
يعنی می‌خواهی من را هم با خودت بکشانی ؟ يا به ‌زور خط پايان را بکشی جلو ؟ يعنی هر جا کم آوردی آخر خطه ؟
نوشته‌ای «کمی پای گرمای هم بنشينيم. اين بهترين يادگاری است که برای هم می‌نويسيم»
چيزی برای گفتن ندارم.
نوشته‌ای «محمدرضا شجريان دوستت داريم. اما نه با پيغام.»
من هم دوستت دارم عزيزم.
نوشته‌ای «خود را در لای يادداشت وزينت نپيچ. غريبی نکن»
اول، من کی يادداشت نوشتم برات آخه ؟ دوم اينکه نه عزيزم، لای يادداشت آخه چطوری بپيچم خودم ‌رو ؟ ولی با خواندن نامه‌ات تب و لرز کردم و الان خودم را لای پتو پيچيدم.
نوشته‌ای «بيا سکوت را بشکن با نوای خود»
رضا... رضا... رضا... من کنسرت نمی‌تونم برگزار کنم بابا. سکوت نکردم. بای هانی.

 

 

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.
 
 

--
 
---
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده‌اید که در گروه Google Groups "دوستان راديو گلها" مشترک شده‌اید.
برای لغو اشتراک در این گروه و قطع دریافت ایمیل از آن، ایمیلی به friends-of-radio-golha و unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه‌های بیشتر، از https://groups.google.com/groups/opt_out دیدن کنید.