۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

آتشی در سینه دارم جاودانی

آتشی در سینه دارم جاودانی

https://rapidshare.com/files/2396205249/هنگامه_اخوان_-_آتشی_در_سینه.mp3

 


عمر من مرگی است نامش زندگانی
رحمتی كن كز غمت جان می‌سپارم
بیش از این من طاقت هجران ندارم

كی نهی بر سرم پای ای پری از وفاداری
شد تمام اشك من بس در غمت كرده‌ام زاری
نو گلی زیبا بود حسن و جوانی
عطر آن گل رحمت است و مهربانی

ناپسندیده بود دل شكستن
رشته الفت و یاری گسستن

كی كنی ای پری، ترك ستمگری
می‌فكنی نظری آخر به چشم ژاله بارم
گرچه ناز دلبران دل تازه دارد
ناز هم بر دل من اندازه دارد

حیف اگر ترحمی نمی‌كنی بر حال زارم
جز دمی كه بگذرد، كه بگذرد از چاره كارم
دانمت كه بر سرم گذر كنی به رحمت اما
آن زمان كه بر كشد گیاه غم سر از مزارم

از نظرهای تو بی‌مهری عیان است
جان‌گداز است آن نظر کارام جان است
سیل اشکم با زبان بی‌زبانی
با تو گوید راز عشقم گر چه دانی

پژمان بختیاری

اولین اجرای این تصنیف توسط بانو قمر الملوک وزیری اجرا شد

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر