۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

Re: آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود

می دانم که می دانی:
شعر:ابوالحسن ورزی/خواننده:استاد بنان،بانوان الهه و هایده/اجراها متفاوت/
آهنگ"همایون خرم/گلهای رنگارنگ 224
از کتاب تصنیفها،ترانه هاوسرودهای ایران زمین

On Aug 30, 9:44 am, Nasim Shirazi <shirazi.na...@yahoo.com> wrote:
>  
>  آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
>  چشم خواب‌آلوده‌اش را مستی رویا نبود
>  نقش عشق و آرزو از چهره‌ی دل شسته بود
>  عکس شیدایی در آن آیینه‌ی سیما نبود
> لب همان لب بود اما بوسه‌اش گرمی نداشت
>  دل همان دل بود اما مست و بی‌پروا نبود
>  در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
>  برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود
>  دیدم آن چشم درخشان را ولی در این صدف گوهر اشکی که من می‌خواستم پیدا نبود
>  برلب لرزان من فریاد دل خاموش شد
>  آخر آن تنها امید جان من تنها نبود جز من و او دیگری هم بود
>  اما ای دریغ آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود
> ای نداده خوشه‌ای زان خرمن زیبایی‌ام تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود
>  آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود ....  
>         *  
> 99

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر