۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

من اگر تنهایم - ذبیح مدرسی

 
ahwaz.jpg
 
 

من اگر تنهایم - ذبیح مدرسی

من اگر تنهايم

دلم از خاطره‌ي دوست پر است

 

و در اينجا

اهواز

من و آن خاطرهء دور كنار كارون

محفل ساده و بي رنگ و ريائي داشتيم

 

دوستي داشته‌ام

كه پس از واقعهء عشق

ز من پنهان شد

خاطراتش

سبز است

و هر از گاه كه من غمگينم

ذهن سيال من او را خندان

پشت ديوار زمان مي‌يابد

 

يادها

دور شدن از صدف تنهائي است

و حضوريست در انديشه

كه جاويدان است

 

وقتي از خاطره‌ي دوست سخن مي‌گويم

ديو تنهائي من مي‌ميرد

 

و در آن لحظهء ناب‌

چون عبور دو كبوتر در باد

او به من مي‌خندد

 

و من اينجا لب شط

غم خود مي‌شويم

 ذبیح مدرسی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر