۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

::لـیـمـو میـ گهـ:: غزل شماره ۲۰: روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

حافظ

روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست


نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت

وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست


چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد

این چه عیب است بدین بی‌خردی وین چه خطاست


باده نوشی که در او روی و ریایی نبود

بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست


ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق

آن که او عالم سر است بدین حال گواست


فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم

وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست


چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم

باده از خون رزان است نه از خون شماست


این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود

ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست

 


-
-------------------------------------------------------------------------------

(\__/)

(='.'=)

(")_(")

(¨`·.·´¨;

HaMiDrEzA_hgh.1365


--
اگر قصد فوروارد این ایمیل یا هر ایمیل دیگری را دارید، نخست آدرسهای
قبلی را پاک کنید و آدرسهای جدید را در بی سی سی قرار دهید و سپس فوروارد
کنید. پاکیزگی اساس فوروارد کردن ایمیل است
.
.
همین حالا یک مطلب به گروه لیمو ارسال کنید.
درشت بخوانید:
(مطالبی که دارای عکس هستند) حتما برای تماشای عکس برروی گزینه
Display images below
کلیک نمایید
*
http://groups.google.com/group/lymoo
 
حتما برای ارسال مطلب از آدرس زیر استفاده کنید، ابتدا مطلب را آماده سپس به آدرس رایانامه زیر ارسال کنید:(اینـ بهترهـ)
lymoo@googlegroups.com
* -----------------------------------------------
در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم ، شرم خندیدن، به مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم.
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد.
.
با تشکر:
شادمهر
مـــدیــریــتــــ گروهـــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر