با درود و سپاس از عنایت دوستان گرامی
جناب دربندی ، شعر دوم از مرحله یازدهم ، غزلی است از " نظام وفا "
ای خوشا عاشقی و مستی و بی پروایی
ای خوش از خون دل خوش قدح پیمانی
از دل من به کجا میروی ای غم دیگر
تو که هرجا روی آخر بر من بازآیی
شستم از اشک و زخون رنگ و جلایش دادم
صورت عشق نبد ورنه بدین زیبایی
رانده ایم از همه جا و گنه ما این است
که نداریم دلی بلهوس و هر جایی
چشم از خواب عدم باز نکردم هرگز
دیدم این است اگر عاقبت بینایی
پای در خانه بد نام نظام از چه نهی
نیستت گر بر سر این دل هوس رسوایی
____________________________________________________
و شعرهفتم از مرحله یازدهم از غزلیات "صائب تبریزی" است در گلهای 224 ب
خوش آنکه ازدو جهان گوشهٔ غمی دارد
همیشه سر به گریبان ماتمی دارد
تو مرد صحبت دل نیستی، چه میدانی
که سر به جیب کشیدن چه عالمی دارد
هزار جان مقدس فدای تیغ تو باد
که در گشایش دلها عجب دمی دارد
لب پیاله نمیآید از نشاط به هم
زمین میکده خوش خاک بیغمی دارد
تو محو عالم فکر خودی، نمیدانی
که فکر صائب ما نیز عالمی دار
----------------------------------------------------------------------------------
شادمان و سر بلند باشید
فریبا امامیان
با درود مجدد به یاران همدل و عاشقان گلها در اشعار امروز ابتدا چهار بیت به ترتیب از گلهای رنگارنگ 218 ، 220ب ، 221 ، و 222 آمده و سپس چهار بیت از برنامه 224 ب ، از این که محبت
دارید و زحمت می کشید متشکرم - دربندی
امروز ندارم غم فرداي قيامت كافروخته رخ آمد و افراخته قامت
اي خوشا عاشقي و مستی و بي پروائي اي خوش از خون دل خويش قدح پيمائي
دیده خوش منظران چهره نشان دادن است ریشۀ اهل نظر دیدن و جان دادن است
چشم مستت چه كند با من بيمار امشب اين دل تنگ من و اين تن تب دار امشب
ندانم تا چه خوردستم من امروز كه بس آشفته و مستم من امروز
ما را غرض بجز رخ گل از بهار چيست خوشتر به روزگار زديدار يار نيست
تو اهل صحبت دل نيستي چه ميداني كه سر به جيب كشيدن چه عالمي دارد
شادي يار پريچهره بده باده ناب كه مي لعل دواي دل غمگين آمد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر