۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

+18 talkh +18 : tan forosh: داستان يك تن فروش

agar ba farsi khandan moshkel darid
be masi zir beravid:

View > Encoding > Unicode (Utf-8)

چگونه بغض فروخورده اش را فریاد خواهد زد؟ و كی؟ «امین» را می گویم. پسر
١٢ ساله ای كه برایم از خصوصی ترین راز دردناك زندگیش گفت.

غالبا"این منم كه بدنبال خبر و ماجرا می روم ولی گاهی هم خبر و ماجرا به
سراغم می آید! مثل این ماجرا كه با یك s.m.s اشتباهی به سراغم آمد!

ده دوازده روز قبل پیامكی روی تلفن همراهم گرفتم كه «فوری با من تماس
بگیر! مهمه!» شماره آشنا نبود اما بهتر دیدم تماس بگیرم.پسركی جواب داد و
قبل از هر چیز حرفهایش را قطار كرد.گفت:«من امین پسر سیمین هستم. (اسامی
را تغییر داده ام). این s.m.s رو برای همه اسمهایی كه توی موبایل مامانم
بود فرستادم تا به همه مشتریاش بگم تو رو خدا دیگه بهش زنگ نزنید.»

ادامه اين داستان رو پيشنهاد ميكنم در لينك زير بخوانيد:
http://www.peb30.mihanblog.com/post/275

--
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده اید که در گروه Google Groups "موبايل-نرم افزار-بازي-ترفند" مشترک شده اید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به ali-dataj@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت لغو اشتراک از این گروه، ایمیلی به ali-dataj+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه های دیگر، از این گروه در http://groups.google.com/group/ali-dataj?hl=fa دیدن کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر