۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

MediaNews.ir

MediaNews.ir


چگونه «ویکی‌لیکس» چشمان ما را به توهم آزادی گشود

Posted: 19 Jul 2014 05:29 PM PDT

اسلاوی ژیژک - ما سالگرد رخدادهای دوران‌ساز را به خاطر می‌سپاریم؛ رویدادهایی نظیر ۱۱سپتامبر (نه‌فقط به‌خاطر حمله به برج‌های دوقلو، بلکه به یاد کودتای نظامی علیه آلنده در شیلی)، روز دی (آغاز نبرد نرماندی) و مواردی از این دست. شاید لازم باشد روز دیگری را نیز به این مجموعه بیفزاییم: ۱۹ ژوئن.

اغلب ما دوست داریم روزانه قدمی بزنیم و هوایی تازه کنیم. اگر این امکان برای کسی میسر نباشد، احتمال می‌دهیم علتش موقعیت شغلی خاص (مثل کار در معدن یا زیردریایی) یا نوعی بیماری باشد که با نور مستقیم خورشید تشدید می‌شود.
نوزدهم ژوئن، دو سال از زمانی که ژولیان آسانژ از این حقش محروم شده، می‌گذرد و او در آپارتمان سفارت اکوادور در لندن محبوس است. اگر از ساختمانش قدمی به بیرون بگذارد، بی‌درنگ دستگیر خواهد شد. مگر آسانژ چه کرده که مستحق چنین کیفری شده؟ نگاه صاحبان قدرت به این مساله قابل درک است: آسانژ و همکاران افشاگرش اغلب در معرض اتهام خیانتند، اما (در چشم مراجع رسمی) جرم‌شان شدیدتر از این حرف‌هاست. آسانژ متعهد بود تا برای مردم جاسوسی کند. «جاسوسی برای مردم» یک خیانت عادی (مثل جاسوس دوجانبه‌بودن یا فروختن اطلاعات به دشمن) نیست؛ بلکه امری به‌مراتب رادیکال‌تر است، چرا که، با برملاکردن رازها، بر اصل زیربنایی جاسوسی، یعنی پنهانکاری، خط بطلان می‌کشد. کسانی که ویکی‌لیکس را یاری می‌دهند دیگر افشاگرانی محسوب نمی‌شوند که فعالیت‌های غیرقانونی شرکت‌های خصوصی (نظیر بانک‌ها و شرکت‌های نفتی و دخانیات) را به گوش مقامات مسوول می‌رسانند. آنها اتفاقا فعالیت همین مقامات را به مخاطب عمومی وسیع‌تری عرضه می‌کنند. آنچه ویکی‌لیکس به ما آموخت، چیزی نبود که پیش‌تر از آن اطلاع نداشته باشیم، اما بین آگاهی کلی از یک موضوع و اطلاعات دقیق‌داشتن از آن تفاوتی جدی وجود دارد. این مساله تا حدی به آگاهی از خیانت در یک رابطه زناشویی شباهت دارد. مادامی که آگاهی‌مان از این مساله انتزاعی و کلی است، ممکن است بتوانیم با آن کنار آییم، اما رنج ناشی از دانستن جزییات و مشاهده عکس‌ها دیگر قابل‌چشم‌پوشی نیست.

آیا هر شهروند شرافتمند آمریکایی نباید در مواجهه با چنین حقایقی احساس شرم کند؟ رویکرد شهروندان عادی با این مساله تاکنون انکار مزورانه بوده است: ترجیح‌مان این بوده که بر پلیدی‌های سرویس‌های جاسوسی چشم ببندیم. از این پس اما نمی‌توانیم خود را به ندانستن بزنیم. اگر ویکی‌لیکس را به پدیده‌ای ضدآمریکایی فروکاهیم، حق مطلب را ادا نکرده‌ایم. دولت‌هایی نظیر چین و روسیه به‌مراتب سرکوبگرتر از آمریکا هستند. کافی است بلایی که ممکن بود بر سر فردی مثل چلسی منینگ در دادگاه‌های چین بیاید را تصور کنید. به احتمال زیاد، دادگاهی برگزار نمی‌شد چرا که وی پیش‌تر سربه‌نیست شده بود.

آمریکا به‌دلیل اقتضائات فنی، با این خشونت با زندانیانش رفتار نمی‌کند، به این خاطر که نیازی به خشونت علنی ندارد (وگرنه آمریکا نشان داده که در موقع لزوم ابایی از چنین روش‌هایی ندارد). اتفاقا به همین دلیل است که آمریکا خطر بزرگ‌تری برای آزادی محسوب می‌شود تا چین؛ چراکه برخلاف چین که خشونتش عریان است، کسی چنین برداشتی از ابزارهای نظارتی در آمریکا ندارد. در کشوری نظیر چین، محدودیت‌های آزادی برای همه روشن است و کسی توهمی نسبت به آن ندارد. در آمریکا آزادی‌های صوری تضمین شده‌اند تا اغلب مردم تجربه‌ای آزادانه از زندگی داشته باشند بی‌آنکه متوجه شوند تا چه اندازه تحت‌نظارت مکانیسم‌های دولتی‌ هستند. افشاگران ویکی‌لیکس کاری مهم‌تر از واگویه استبداد علنی حکومت‌های سرکوبگر انجام می‌دهند: آنها ناآزادی نهفته در پس زندگی به‌ظاهرآزادانه را عیان می‌کنند.

در ماه می ‌‌۲۰۰۲، عنوان شد که دانشمندان دانشگاه نیویورک مداری رایانه‌ای با قابلیت انتقال مستقیم سیگنال‌های ابتدایی را به مغز موش وصل کرده‌اند. این قطعه به آنها اجازه می‌داد فرمان حرکات موش را مثل یک ماشین کنترلی در دست بگیرند. به این‌ترتیب اراده آزاد یک موجود زنده برای نخستین‌بار به سیطره دستگاهی خارجی درآمد. موش بیچاره چه احساسی نسبت به حرکاتی داشته که اراده‌ای بیرونی به او تحمیل می‌کرده؟ آیا کاملا از فرمانی که کنترل حرکاتش را به دست گرفته ناآگاه بوده؟ شاید تفاوت میان شهروندان چین و ما، شهروندان آزاد کشورهای لیبرال مغرب‌زمین، در همین نکته نهفته باشد: موش‌های انسانی در چین دست‌کم به نظارت حاکم بر خودشان واقفند، حال آنکه ما موش‌های خنگ به هر سویی می‌خزیم بی‌آنکه بدانیم چگونه حرکاتمان کنترل می‌شود. آیا ویکی‌لیکس در پی رویایی دست‌نیافتنی است؟ قطعا چنین نیست؛ شاهدش اینکه دنیای پس از افشاگری‌های ویکی‌لیکس تغییر کرده ‌است. نه‌تنها ویکی‌لیکس ما را از فعالیت‌های غیرقانونی آمریکا و دیگر قدرت‌های بزرگ آگاه کرده و نه‌تنها افشاگری‌های ویکی‌لیکس سرویس‌های جاسوسی را در موضعی تدافعی قرار داده و به قانونگذاری برای نظارت بیشتر انجامیده، که دستاوردی بزرگ‌تر به‌همراه داشته: میلیون‌ها انسان عادی از وضعیت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند آگاه شده‌اند.

چیزی که تاکنون مساله نبوده و بی‌سروصدا از کنارش می‌گذشتیم به مساله و معضل تبدیل شده. به این علت است که آسانژ به ایجاد این‌همه مشکلات متهم می‌شود. اما هیچ خطایی در آنچه ویکی‌لیکس می‌کند وجود ندارد. همه ما با این صحنه مشهور در کارتون‌ها آشناییم: شخصیت کارتون به دره می‌رسد اما بی‌آنکه بداند زمینی زیر پایش نیست، همچنان می‌دود. موقعی سقوط شروع می‌شود که به پایین بنگرند و متوجه دره شود. ویکی‌لیکس به اصحاب قدرت تذکر می‌دهد که نگاهی به زیر پاهایشان بیندازند. واکنش همه آدم‌هایی که رسانه‌ها شست‌وشوی مغزی‌شان داده‌اند به افشاگری‌های ویکی‌لیکس شبیه آهنگ پایانی فیلم نشویل اثر رابرت آلتمن است، آنجا که می‌گوید: «ممکن است بگویی که ندارم من آزادی؛ در این اما نمی‌بینم من آزاری.» ویکی‌لیکس اما خاطر آسوده ما را می‌آزارد؛ و متاسفانه این امر برای بسیاری خوشایند نیست.


ترجمه: وحید وحدت‌زاد
منبع: گاردین به نقل از مجله هفته

کاهش تنش‌ اجتماعی با تعامل «وایبری»

Posted: 19 Jul 2014 05:28 PM PDT

نگار حسینی - در اتاق انتظار کارواش، 10 نفر نشسته‌اند. سه‌زن و هفت مرد. 9 نفر از این تعداد گوشی تلفن همراه به دست دارند و تنها یکی به دوربین مداربسته اتاقک چشم دوخته است. همه سرشان توی گوشی است. هرازگاهی لبخندی می‌زنند یا عصبانی از اینکه اینترنت گوشی درست کار نمی‌کند، غر می‌زنند. هیچ‌کس با هیچ‌کس حرف نمی‌زند. هیچ‌کس با هیچ‌کس ارتباط نمی‌گیرد. خبری از حرف‌هایی که به‌طور معمول در چنین فضاهایی میان آدم‌ها ردوبدل می‌شود، نیست. این تصویر مختص اتاق انتظار کارواش نیست. حتی در جایی مثل یک سالن آرایش زنانه که جایی برای ارتباط و گفت‌وگوی زن‌هاست، این تصویر را می‌شود کم‌وبیش دید و البته در بسیاری از فضاهای دیگر و حتی در اتاق نشیمن خانه‌ها. با دکتر «مسعود کوثری»، مدیر گروه ارتباطات دانشگاه تهران، در مورد فضای اجتماعی در روزگار اپلیکیشن‌های تاق و جفت شبکه‌های اجتماعی روی گوشی‌های تلفن همراه و تاثیر این اپلیکیشن‌ها روی روابط اجتماعی گفت‌وگو کرده‌ایم.

‌یکی از عکس‌های برگزیده سال 2013، عروس و دامادی را نشان می‌داد، آماده به انتظار ماشین عروس شاید. عروس با گوشی تلفن همراه سرگرم بود روی یک صندلی، داماد هم روی یک صندلی دیگر با یک گوشی تلفن در دست و همه حواسش به آنچه در صفحه گوشی می‌دید بود. عکس تکان‌دهنده‌ای بود؛ اینکه یک زوج جوان، توی یک روزی مثل عروسی که قرار است همه حواسشان به‌هم باشد، با گوشی تلفن همراه مشغول باشند یا در حال بازی یا سرزدن به شبکه‌های اجتماعی، اندکی هولناک است. چه بر سر جامعه‌ای آمده است که چنین تصویری یکی از تصاویر معمول این روزهای آن است؟

چند مساله هست که باید در نظر بگیریم و بر اساس اینها تجزیه و تحلیل ارایه دهیم. نکته اول این است که این شبکه‌ها در هر شکلی وایبر، واتس‌آپ یا تانگو حاوی چیزی نو هستند. به‌عبارت دیگر دلیل اینکه ما را مشغول به خود می‌کند، این است که هر دم احتمال رسیدن چیز نویی وجود دارد. این شبکه‌ها یک نوع انتظار و واکنش ایجاد می‌کند و اتفاقا این انتظار و واکنش یکی از درونمایه‌های اصلی اعتیاد به تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی است. اینکه هر دم امکان دارد چیز نویی برسد، به‌ویژه در روابطی که به سمت تکرار می‌رود یک برگ برنده است. مثلا زوجی بعد از یک مدتی چیز تازه‌ای برای هم ندارند یا نمی‌توانند چیز جدیدی را کشف کنند یا تازگی رابطه را حفظ کنند، چیز نو همواره می‌آید و خود را تحمیل می‌کند. این الان به‌ویژه در خانواده‌هایی که مدتی با هم زندگی کرده‌اند - پنج تا 15سال - و روابط در میان آنها دچار تکرار شده است به سرعت دیده می‌شود. بنابراین ممکن است در لحظاتی که کنار هم هستند به‌سرعت به سراغ وایبر یا... بروند تا ببینند چه چیز تازه‌ای می‌توانند ببینند. نکته دیگر آن است که میزان کهنه‌شدگی در این شبکه‌ها کمتر از روابط واقعی است. ما این پدیده را ابتدا در مورد موبایل تجربه کرده بودیم. میل به اینکه ببینیم اس‌ام‌اس جدید آمده یا نه موجب می‌شد آدم‌ها دم‌به‌دم گوشی موبایلشان را چک کنند. حالا این میل کمتر شده است. در حال حاضر این میل در مورد شبکه‌های اجتماعی از طریق تلفن همراه پیدا شده است. اما مساله‌ای که در این میان به وجود آمده و باید به آن توجه کرد، آن است که روابط اجتماعی ما در گروه‌های اجتماعی مختلف به سطح شبکه‌های اجتماعی رسیده است. به عبارت دیگر از طریق وایبر و سایر شبکه‌ها از فامیل و از حال اطرافیان خود خبردار می‌شویم. به نظر می‌رسد سطح روابط واقعی در حال میل‌کردن به سمت روابط مجازی است. من اسم این روابط را «روابط وایبری» می‌گذارم. با استفاده از این روابط ما به‌دنبال راه‌هایی می‌گردیم که از طریق آن، بهتر بتوانیم گروه‌های دوستی و فامیل‌ها را چک و البته هزینه‌های کمتری پرداخت کنیم. این هزینه‌ها فقط مادی نیستند بلکه هزینه‌های روانی و اجتماعی هم در این میان لحاظ می‌شود. در روابط گذشته آدم‌ها باید دوساعت حرف می‌زدند تا از اطلاعاتی در مورد آدم مقابل باخبر شوند اما حالا به‌صورت ساده‌تر با سرک‌کشیدن در شبکه‌های اجتماعی می‌شود متوجه شد که فرد در حال انجام چه کاری است. بنابراین از لحاظ جامعه‌ای که افراد آن دوست دارند نظارت داشته و مطلع باشند، استفاده از شبکه‌های اجتماعی مثل وایبر و... خیلی کم‌هزینه‌تر است. البته احتمال لورفتن هم در آنها وجود دارد.

‌شما به این نکته اشاره کردید که آدم‌ها برای مطلع‌شدن از زندگی دیگران، به‌طور معمول از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. اما برای مثال، در مورد اپلیکیشنی مانند اینستاگرام که این روزها به‌وفور روی گوشی‌های تلفن همراه استفاده می‌شود، چه میزان از اطلاعات واقعی است. به‌هرحال در این شبکه ما تکه‌ای از هر چیز را نمایش می‌دهیم و البته تکه مطلوب را. برای مثال، عکسی از یک ظرف غذای شیک روی یک دستمال سفره درخور با شمع و دیگر قضایا را نمایش می‌دهیم. با این حال پشت‌صحنه این تصویر احتمالا یک اجاق گاز کثیف و یک آشپزخانه به‌هم‌ریخته است. خیلی‌خیلی هم احتمال دارد سر این میز دونفره خوشبختی که چیده‌ایم، تنها یک‌نفر نشسته باشد. وقتی اطلاعات این‌همه غیرواقعی است، چطور می‌تواند برای آدم‌ها دستمایه سرک‌کشیدن قرار بگیرد؟

در وهله نخست این تصاویر ممکن است گول‌زننده باشد. وجه زشت یا زیبایی از زندگی یک فرد را به تصویر بکشد. اما باید توجه داشت که برای مخاطب شما اما این وسیله تخیل‌برانگیزی است، چه مثبت و چه منفی. اگر این مخاطب شما را در حیطه شبکه اجتماعی بشناسد عکسی که شما گذاشته‌اید را الصاق می‌کند به شناختی که از شما دارد؛ اما اگر نشناسد شروع به تخیل می‌کند که صاحب چنین تجربه‌ای چه کسی می‌تواند باشد، چه‌جور سبک زندگی‌ای ممکن است داشته باشد و اینکه خود او مایل است چنین سبکی را تجربه کند یا خیر. به‌هرحال این قابلیت تخیل‌ورزی بسیار جالب و مهم است، اینکه آدم‌ها با چند تکه از یک پازل بزرگ‌تر شروع کنند و یک واقعیتی را در ذهنشان بسازند.

‌آیا این نیاز به خیالپردازی و تخیل‌ورزی، همیشه وجود داشته یا مختص انسان معاصر است؟

این همیشه وجود داشته اما قبلا با رادیو تجربه می‌شده است. در حال حاضر به‌نظر می‌رسد برای جامعه ایرانی چیزی که وسوسه‌انگیز است، مصرف است؛ سبک زندگی آنچنانی است. نمی‌خواهم بگویم اسراف مبتذل بلکه برای جامعه ایرانی امروز، مهم این است که خوش زندگی کند.

‌آخرین فهرستی که از کشورهای شاد در دنیا منتشر شده است ایران را کشور یکی به آخر معرفی می‌کند. یعنی با اندکی اغماض، ما ناشادترین مردم دنیا هستیم. این آیا با خوش‌زندگی‌کردنی که شما به آن اشاره می‌کنید، تضادی ندارد؟ مقصودم این است که این جامعه به‌ظاهر شاد در شبکه‌های اجتماعی چگونه می‌تواند پایین‌ترین کشور در فهرست باشد؟

واقعیت این است که این خوشحالی نمی‌تواند تنش‌های اجتماعی جامعه ایرانی را کاهش دهد.

‌پس لزوما، بودن در این شبکه‌ها ما را خوشحال‌تر نمی‌کند؟

خوشحال‌تر نمی‌کند اما به‌هرحال راه گریزی است. مثل رویاهاست که ما را از فشارهای روانی جدا می‌کند. مساله این است که ما دلمان می‌خواهد مثل شهروندان کشورهای خارجی کفش اسپورت خوب بپوشیم، ماشین خوب سوار شویم... هوی‌ها و هوس‌ها و میل به مصرف در ما به وجود آمده است و ما دوست داریم در مورد آنها تخیل کنیم. این چیزها دستمایه تخیل‌ورزی است. ما می‌دانیم که ساحل مازندران پر از آشغال است، می‌دانیم که خیلی جاها ویلای خوب ندارد، می‌دانیم که پلاژها خوب نیست. می‌دانیم که خیلی‌جاها ناجیان غریق قابل نیستند اما از دیدن یک تصویر شسته‌رفته یک ساحل در یک‌جای دنیا لذت می‌بریم.

‌یعنی درواقع ما دنبال گول‌زدن خودمان هستیم؟

درواقع، دنبال مرهم‌گذاشتن بر نیازها هستیم و این میل به «مصرف تمیز».

‌ماجرای این اقبال عمومی به استفاده از اپلیکیشن‌های شبکه‌های اجتماعی از تنهایی انسان معاصر سرچشمه می‌گیرد یا کار، کار کمپانی‌های تولید‌کننده است یا اساسا این دو با هم همسو شده‌اند؟

اینها به‌صورت ناخودآگاه همسو شده‌اند. در شهرهای بزرگ، اکثر طبقات متوسط دنبال «مصرف تمیز»‌اند. آدم این طبقه می‌خواهد هوای تمیز تنفس کند، نیست. می‌خواهد تمیز رانندگی کند، نیست. می‌خواهد ساحل برود، مشکلات متعدد دارد. می‌خواهد پارک برود، مشکلات متعدد دارد. بنابراین یک نوع مکانیسم روانی دنبال شیوه‌های جایگزین می‌گردد. وقتی یک عکس از جزایر قناری گذاشته‌اند که طوطی‌های خوشرنگ در آن هست، می‌گوید آنها زندگی دارند ما هم زندگی داریم. یک نوع جبران و جانشینی اتفاق می‌افتد در این موقعیت. دلیل آن این است که آدم‌ها این مصرف تمیز را نمی‌توانند داشته باشند و برعکس، همه رسانه‌ها این مصرف تمیز را به خوردشان می‌دهند. این مصرف تمیز فقط با پول به دست نمی‌آید چون خیلی از طبقه متوسط رو به بالا، پول دارند که خرج کنند اما نمی‌توانند مصرف تمیز داشته باشند. اصطلاح «مصرف تمیز»، اصطلاحی است که من برای شرایط کشورهای مشابه ایران به کار می‌برم. یعنی نوعی از مصرف اقناع‌کننده که حواشی نداشته باشد و لازم نباشد برای داشتن آن هزینه اجتماعی داده شود. وقتی این مصرف تمیز را نمی‌توانید داشته باشید، یک نوع تعارض به وجود می‌آید. این است که میل به مصرف‌کردن تصاویر زیاد شده است؛ تصاویری که مصرف تمیز را در یک دنیای دیگر نشان بدهد. شاید در آن دنیاها هم به این شکل نباشد. در یک کشور غربی، فردی کل سال را زحمت می‌کشد که یک هفته به سواحل یک کشور خاص برود، او هم دارد خسران می‌بیند. در عین حال، برای ما آن قسمت سیاه مساله دیده نمی‌شود. تنها قسمت شفاف و جذاب دیده می‌شود. بنابراین یکی نو و جذاب‌بودن و نیز نیاز به سرک‌کشیدن در زندگی دیگران بدون هزینه‌های اجتماعی و میل به مصرف تمیز است و در نهایت، امکان دسترسی آسان از طریق گوشی تلفن همراه از دلایل اقبال این اپلیکیشن‌هاست.

‌در نهایت، آیا ما باید برای جامعه‌ای که برای حل تعارض‌ها به اپلیکیشن‌های گوشی تلفن همراه پناه می‌برد، نگران باشیم یا خیر؟

پدیده تازه‌ای که در ایران در حال تجربه آن هستیم، این است که بسیاری از میانسالان که پیش از این نمی‌توانستند تجربه شبکه‌های اجتماعی را از طریق اینترنت داشته باشند، از طریق موبایل می‌توانند این امکان را داشته باشند. من فکر می‌کنم بیشتر از جوان‌ها، میانسالان هستند که وارد این شبکه‌ها می‌شوند و البته بیشتر آسیب‌ها ناشی از ورود میانسالان است. به‌خاطر اینکه تجربه این چیز نو در مورد جوان‌ها یک مساله ساده‌تر است. اینکه می‌شود توجیه کرد که فلانی جوان است و چشمش موضوعی را دیده و لایک کرده اما در مورد میانسالانی که زندگی مشترک دارند، این می‌تواند نظام تعادلی سنتی را به‌هم بزند.

‌اما این تاثیرات منفی در جوان‌هایی که زندگی مشترک یا متعهد هم دارند، دیده می‌شود. به نظر می‌رسد این میزان وابستگی به اپلیکیشن‌های تلفن همراه تاثیرات منفی دارد. تحلیل شما در این مورد چیست؟

بله، این مورد هم وجود دارد. ولی در مورد میانسالان نگرانی‌های بیشتری وجود دارد. چون شکل روابط در نسل جوان با نسل والدینشان متفاوت است. بنابراین جوان‌تر‌ها با توجه به تجربه‌هایی که در گروه‌های مختلف در دانشگاه و... داشته‌اند، ساده‌تر می‌توانند با این سبک هماهنگ شوند و حتی ممکن است زوجین به این توافق برسند که در حوزه‌هایی مثل شبکه‌های اجتماعی، نظارت نسبی کمتری روی هم داشته باشند اما در میانسالان چنین موردی کمتر ممکن است اتفاق بیفتد.

‌بنابراین تاثیرات این شبکه‌ها و سهولت دسترسی روی گوشی تلفن همراه در گروه‌های سنی مختلف متفاوت است؟

در جامعه ایران، دو گروه بیشتر در معرض شبکه‌های اجتماعی هستند؛ یکی گروه میانسال و یکی گروه جوان. در این دو گروه ممکن است آسیب‌های متفاوتی بروز کند. حدس من این است که در چندسال آینده، در گروه میانسالان مشکل بیشتر خواهیم داشت چون تصور سنتی از ازدواج به‌سرعت ممکن است فروبپاشد و روابط را دچار اختلال کند. در صورتی که در گروه جوان ممکن است با این فرض شروع شود که حیطه‌هایی هست که با توافق طرفین، ممکن است مداخله کمتری در آنها صورت بگیرد. بنابراین حدس من این است که در گروه میانسال احتمال اختلال را بیشتر خواهیم دید.

‌و در نسل بعدی ما، این ماجرا چگونه خواهد بود؟

در نسل بچه‌های ما، استفاده از این شبکه‌ها به‌عنوان یک اصل پذیرفته شده است. بنابراین ما در یک حالت انتقالی هستیم.

‌در نهایت، آیا استفاده از این اپلیکیشن‌ها و شبکه‌های اجتماعی، در دنیای واقعی آدم‌ها را منزوی‌تر می‌کند یا اجتماعی‌تر؟

استفاده از این شبکه‌ها دوره دارد. یعنی رابطه‌ای که بین متغیر زمان و میزان استفاده از رسانه‌ها وجود دارد، یک رابطه خطی نیست. این نیست که هرچه زمان جلوتر برود، میزان انزوای اجتماعی بیشتر بشود. رابطه این دو متغیر، حالت زنگوله‌ای دارد. به عبارت دیگر اول استفاده از اینها ممکن است انزوای اجتماعی را افزایش دهد اما به‌تدریج اشکال جدید رابطه تولید می‌کند. یعنی برای مثال، شما با همسرتان از طریق وایبر تماس داشته باشید و یک مشغولیت‌های جدیدی ایجاد شود یا با افراد دیگر. بنابراین در مجموع، سهم روابط را تغییر می‌دهد. قبلا سهم روابط مجازی کمتر بود و واقعی بیشتر. بنابراین به‌طور کلی، در استفاده از این اپلیکیشن‌ها و شبکه‌ها ما همواره در حال رفت‌وبرگشت میان فضاهای واقعی و مجازی هستیم. یعنی یک جاهایی از شبکه‌های مجازی حتی با همسرمان ارتباط داریم یا در فضای واقعی تماس و تعامل داریم و یک جاهایی ترکیب این دوتاست. بنابراین ما دایم باید در حال سوییچ‌کردن باشیم و این، کنترل زندگی را در این دوره مشکل می‌کند؛ به ویژه اگر شما قدرت سوییچ‌کردن از این شبکه‌ها را نداشته باشید. این موردی است که در نسل میانسال ممکن است فاجعه به بار بیاورد.

‌این سوییچ‌کردن مداوم برای خود فرد - فردی که در دسته میانسالان جای ندارد - چه مشکلاتی ایجاد می‌کند؟

به‌نظرم موضوعی که در ایران کنترل نشده است، هیجانات نفسانی است. یعنی نیازهای ارضانشده. هوی و هوس‌هایی که وجود داشته ولی هیچ‌گاه در فضاهای رسمی دنبال نشده است. این شبکه‌ها می‌تواند سرچشمه تخیل باشد، سرچشمه شیطنت و کنجکاوی باشد و ممکن است تا مدتی این فرد را سرگردان کند یا ولعی را در او به وجود آورد که به‌سادگی نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. این ولع هم به لحاظ سبک زندگی به صورت کلی است هم ولع جنسی هم ولع زندگی خوب‌داشتن و مصرف‌کردن. اگر این ولع‌ها شعله‌ور شود، زندگی واقعی ما ممکن است جوابگوی آن نباشد. کنترل چنین آدم‌هایی مشکل می‌شود. اینها هم سرگردانی برای خودشان به وجود می‌آورند و هم اینکه نظام اجتماعی نمی‌تواند آنها را کنترل کند. چون در جامعه واقعی، سیستم‌های نظارتی و کنترل سنتی بوده که این را بر حذر می‌داشته است و بالاخره ترمزهایی وجود داشته. اما فرد یا به دلیل وجدان درونی یا به دلیل نظارت بیرونی، وقتی که اینجا می‌آید نظارت‌ها و اخلاق درونی ممکن است آسیب ببیند بنابراین در استفاده مداوم از این شبکه‌ها، با ولع‌های شعله‌وری مواجهیم که نه خود فرد می‌تواند آنها را کنترل کند و نه نظام اجتماعی.

منبع: روزنامه شرق

تبادل اطلاعات یا تجاوز به حریم خصوصی

Posted: 19 Jul 2014 05:27 PM PDT

ساعت های مچی که پیش از این در فیلم های تخیلی می توانستند شخصی را ردیابی کنند یا مجهز به ماشین حساب و صفحه های بزرگ بودند دیگر رویا نیستند، امروزه این تکنولوژی جدید با عنوان "تکنولوژی های پوشیدنی" ارائه می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، در سال های اخیر، تکنولوژی جدیدی با عنوان "ابزارهای پوشیدنی"Wearable Tech" وارد بازار فناوری شده تا کاربران را پیش از پیش مجذوب کند. پیش بینی می شود فروش محصولات پوشیدنی تا 4 سال آینده به رقمی بیش از 1.8 میلیارد دلار دست پیدا کند. طراحی های ظریف، سبک و منحصر به فرد محصولات جدید باعث شده تا با استقبال بی نظیر کاربران و مخاطبان مواجه شوند.

وسایل مختلفی از جمله عینک، ساعت، کفش، کلاه، دستبند و غیره می توانند تبدیل به وسایل هوشمندی شوند که از آنها با عنوان ابزارهای پوشیدنی یاد می شود. در این مطلب به برخی از این موارد اشاره می شود:

Android Wear Google

گوگل اخیرا اپلیکیشن مخصوص Android Wear را منتشر کرده است. این اپلکیشن جدید برای اندروید ویر و ساعت های هوشمند ساخته شده است. صفحه این ساعت به دلخواه کاربر می تواند همیشه روشن یا در زمان هایی که استفاده نمی شود، خاموش یا کم نورتر باشد. برنامه های مختلفی را به سادگی می توان به این ساعت هوشمند اضافه کرد. برنامه هایی مانند مدت سوزاندن کالری، سنجش سلامت، فرمان های صوتی، یادآوری قرارهای ملاقات و ...


Sony SmartBand

یکی دیگر از شگفتی های ابزارهای پوشیدنی متعلق به ساعت سونی است. شما با این ساعت می توانید از تماس ها، پیامک ها و ارتباطات مختلف آگاه شوید یا حتی می توانید موسیقی گوش کنید. این ساعت نیز همانند اندورید ویر گوگل دارای قابلیت هایی مانند سنجش مصرفی کالری، میزان پیاده روی و .. است.

ساعت ها و دستبندهایی با کارکردهایی مشابه مانند LG Lifeband Touch دستبند ساخت کمپانی LG و Razer Nabu ساخت کمپانی ریزر، Pebble Steel ساعت های هوشمند Pebble و غیره ... تقریبا عملکردی شبیه به ساعت سونی دارند.

اما اخیرا تکنولوژی متفاوت دیگری نیز به بازار آمده است. این ابزار یک قطعه (سنسور) کوچک است که به کت شما متصل شده و با گوشی های هوشمند در ارتباط است تا درباره مسافت طی شده گزارشاتی را اعلام کند. این قطعه کوچک همانطور که در تصویر زیر مشاهده می کنید به مناطق مختلف کت مانند یقه، سرشانه و سرآستین متصل می شود تا خدمات ویژه ای را ارائه کند.

ابزار هوشمندی برای سگ ها

متخصصان ساخت ابزارهای پوشیدنی تا جایی پیش رفته اند که حتی برای سگ های خانگی نیز وسیله ای به اسم " Smart Ball" طراحی کرده اند. سگ های خانگی علاقه وافری به بازی با توپ دارند. زمانی که با یک توپ سرگرم بازی هستند بی توجه به محیط اطرافشان دنبال توپ می روند و به همین دلیل گاهی بسیاری از آنها در اثر تصادف با ماشین مرده اند یا هرگز به خانه بازنگشته اند. اما با ساخت توپ هوشمند هیچ سگی از محیط خانه بیرون نمی رود.

تبادل بیش از پیش اطلاعات با کمک فناوری های پوشیدنی

فناوری های Wearables مکمل جدیدی برای برنامه های تلفن همراه محسوب می شوند که در ارائه فرصت های جدید و جذاب به کاربران نقش به سزایی را ایفا می کنند.

فناوری های پوشیدنی که اخیرا روانه بازار شده اند بیشتر به عملکرد سلامت و همینطور فعالیت های فیزیکی مصرف کنندگان می پردازند. اپلیکشن های دیگری نیز در این سیستم وجود دارند که به درک و کنترل اطراف می پردازند. برای مثال در سیستم های پوشیدنی، برنامه ای با عنوان "مزاحم نشوید" نصب شده است که با انتخاب این گزینه، ساعت هوشمند هیچ گونه پیامی اعم از پیامک یا تماس را به شما منتقل نمی کند.

اما فواید کلی فناوری های پوشیدنی را می توان در موارد زیر دانست:

* آگاهی از عملکرد فیزیکی، سلامتی، جسمی و روانی بدن
* اطلاعاتی که به سادگی می توانند در دسترس باشند
* سرگرمی و تفریح با فناوری های پوشیدنی
* مکمل جدیدی برای تلفن های همراه
* و .....

فناوری های پوشیدنی، راهی برای تجاوز به حریم خصوصی

اما در پایان باید گفت، یک نگرانی درباره فناوری های پوشیدنی وجود دارد و آن هم تجاوز به حریم خصوصی افراد است همانند عینک گوگل.
دوربین این عینک 5 مگاپیکسلی در جلوی صفحه قرار دارد و از قابلیت عکس گرفتن و فیلمبرداری با کیفیت بالایی برخوردار است. اخیرا، مسئولان سالن های سینمایی ورود با این عینک به سینماها را ممنوع اعلام کرده اند زیرا این عینک از قابلیت فیلمبرداری و ضبط ویدئو به صورت غیرقانونی برخوردار است.

تجزیه و تحلیل افسانه‌هایی درباره امنیت در اینترنت

Posted: 19 Jul 2014 05:27 PM PDT

در این مطلب پنج باور نادرست رایج درباره امنیت در دنیای وب توسط کارشناسان امنیت شکافته شده تا کاربران با بهره‌گیری از آنها هم باورهای خود و اطرافیان‌شان را اصلاح کنند و هم امنیت زندگی آنلاین‌شان را ارتقا دهند.

درباره دنیای تخصصی امنیت اینترنت٬ همچون بسیاری عرصه‌های دیگر٬ افسانه‌هایی سینه به سینه نقل می‌شوند که اگرچه از نگاه متخصصان آشکارا صحت ندارند٬ اما در باورهای عمومی جای مستحکمی برای خود یافته‌اند.

وب‌سایت "لایف‌هکر" برای بررسی این افسانه‌ها و ماجراهای نادرستی که در باورهای عمومی ریشه دوانده‌اند پای صحبت متخصصان دنیای امنیت نشسته تا تفاوت خیال و واقعیت را روشن کند. این مطلب دربرگیرنده تجزیه و تحلیل پنج افسانه رایج درباره امنیت وب در سراسر جهان است.

افسانه اول: کسی مرا هک نخواهد کرد؛ من چیزی ندارم که ارزش ربودن داشته باشد

این باور نادرست در شکل‌های گوناگونی مطرح می‌شود٬ اما منشا آن این پیش‌فرض است که چون من کاربری گمنام در گوشه‌ای از جهانم٬ دلیلی ندارد که هدف حملات سایبری قرار گیرم و کسی برای نفوذ به سیستمم تلاش کند و حتی اگر چنین تلاشی صورت گیرد هم روی کامپیوتر٬ تبلت یا اسمارت‌فونم چیز مهمی برای از دست دادن ندارم.

این باوری بسیار رایج است. مساله این است که هکرها شخص شما را مستقیم هدف قرار نمی‌دهند. آنها دام‌های گسترده‌ای پهن می‌کنند٬ یا اینترنت را در ابعادی وسیع از طریق محدوده گسترده آدرس‌های آی‌پی اسکن می‌کنند تا سیستم‌های آسیب‌پذیر را بیابند٬ و اگر سیستم شما به‌عنوان سیستمی آلوده و آسیب‌پذیر در اسکنرهای آنها شناخته شود کارتان ساخته است.

گذشته از این٬ آنها فقط به دنبال اطلاعات شخصی شما نیستند. همین که سیستمی آسیب‌پذیر در اختیار دارید که به اینترنت متصل است٬ برای آنها دارایی ارزشمندی محسوب می‌شود و چون کنترل آن را در دست دارند می‌توانند هرچه می‌خواهند به‌صورت پنهان در آن ذخیره کنند یا در آینده برای هدایت حملات گسترده‌تر سایبری (DOS) از سیستم شما هم در یک زنجیره بزرگ‌تر استفاده کنند.

افسانه دوم: وی‌پی‌ان و سرویس‌هایی نظیر Tor مرا به عنصری ناشناس در اینترنت تبدیل خواهد کرد

سرویس‌هایی نظیر "تور" که با کدگذاری ترافیک و عبور دادن آن از تونل‌های پنهان٬ امکان ناشناس ماندن در اینترنت را برای کاربر فراهم می‌کنند٬ یا سرویس‌های وی‌پی‌ان٬ عملکردشان کاملا به هوش کاربرشان وابسته است. آنها می‌توانند همان‌قدر هوشمند عمل کنند که شما؛ مشروط به آن‌که عملکرد شما هم در بهره‌گیری از آنها هوشمندانه باشد. هرگز این نکته را از یاد نبرید: همه این‌ها در نهایت ابزارند؛ ابزاری در دست شما.

شاید شنیده باشید که کاربری مثلا می‌گوید از تور استفاده می‌کند و مطمئن است که کسی نمی‌توند فعالیت‌هایش را ردیابی کند. "کاملا ناشناس" ماندن در دنیای آنلاین کاری به‌غایت دشوار است. این نکته را به خاطر داشته باشید که وی‌پی‌ان‌ها برای تامین امنیت ساخته شده‌اند٬ نه برای فراهم کردن امکان ناشناس ماندن شما در اینترنت.

این ابزارها نمی‌توانند امنیت و ناشناس ماندن را به‌طور کامل و بی‌نقص تامین کنند. تور می‌تواند فعالیت‌های شما را از چشم کمپانی‌هایی که در جستجوی داده‌های خصوصی هستند٬ خدمات‌دهنده‌های اینترنت و تا حدود زیادی از چشم دولت‌ها پنهان نگه دارد. وی‌پی‌ان هم ترافیک اینترنت شما را رمزگذاری می‌کند تا در صورت نفوذ به ارتباطات دیجیتال شما٬ محتوای آن قابل رویت نباشد. با این همه٬ شما با این ابزارها همچنان متکی به شبکه‌ای هستید که در کنترل دیگران است و اگر مدیران آن شبکه‌ها بخواهند می‌توانند رمزهای لازم را بگشایند و هویت‌تان را برملا کنند.

افسانه سوم: غیرفعال کردن SSID و تنظیمات پیش‌فرض MAC برای حراست از شبکه وای‌فای کافی است

هنوز هم کاربرانی پیدا می‌شوند که شبکه‌های وایرلس خود را بدون رمز و باز تنظیم می‌کنند و به جای آن SSID را غیرفعال می‌کنند یا از فیلترینگ MAC بهره می‌گیرند تا اتصال وای‌فای خود را امن کنند و از چشم دیگران دور نگه دارند. این روش‌ها ممکن است شما را از گزند رهگذران غیرفنی در امان نگه دارد٬ اما کسی که از نظر فنی خبره باشد می‌تواند به سادگی از سد این محدودیت‌ها بگذرد و به ترافیک اینترنت شما دسترسی پیدا کند.

در واقع پنهان کردن SSID یکی از ناکارآمدترین اقدامات برای تامین امنیت است. گذشته از این٬ حتما اتصال وایرلس خود را رمزگذاری (Encrypt) کنید و برای رمزگذاری هم از استاندارد پیش‌فرض WEP استفاده نکنید. این استاندارد را به سادگی می‌توان کرک کرد و درهم‌شکست. بهترین استاندارد امنیتی موجود برای وای‌فای WPA2 است.

افسانه چهارم: با وب‌گردی در حالت Incognito حریم خصوصی من در امان خواهد بود

گوگل‌کروم امکان وب‌گردی Incognito (با هویت مستعار) را برای کاربران فراهم می‌کند. وب‌گردی در این حالت تا حدودی حریم خصوصی کاربر را تامین می‌کند٬ اما صرفا در برابر دیگر افرادی که از همان سیستم کامپیوتری استفاده می‌کنند٬ نه در برابر نفوذ کسانی که در کمین نشسته‌اند تا به دنیای شما راه یابند.

وب‌گردی در حالت Incognito اصلا به این معنی نیست که فعالیت‌های شما قابل ردیابی نخواهد بود. این حالت فقط و فقط فعالیت‌های شما را از چشم دیگر کاربران همان سیستم مشخص پنهان می‌کند. حتی اگر در حالت Incognito باشید و هم‌زمان با اکانت گوگل‌تان هم لاگین کرده باشید٬ آنچه جستجو می‌کنید هم‌چنان در پیشینه جستجوهای گوگل‌تان ذخیره خواهد شد. افزونه‌ها هم در این شرایط همچنان به پیشینه فعالیت‌های شما دسترسی دارند.

افسانه پنجم: من نیازی به آنتی‌ویروس یا ابزارهای مقابله با بدافزار ندارم چون کار پرریسکی در اینترنت انجام نمی‌دهم

یکی از نادرست‌ترین و در عین حال رایج‌ترین باورها در دنیای امنیت آنلاین همین است که تا زمانی که کار پرریسکی در اینترنت انجام نمی‌دهید٬ نیازی به آنتی‌ویروس یا ابزارهای مقابله با بدافزارها ندارید. تامین امنیت لزوما به عادات و رفتارهای شما ربطی ندارد٬ بلکه رفتار و فعالیت‌های دیگران هم می‌تواند امنیت شما را به خطر بیاندازد.

بیشتر بخوانید: پنج افسانه رایج درباره آنتی‌ویروس‌ها

به تازگی مشخص شد که گروهی از هکرها توانستند کد مخربی به نام Styx Exploit را در تبلیغاتی که در یوتیوب پخش می‌شود جاسازی کنند. هرکسی که به هر نحوی با چنین تبلیغاتی روبرو شود٬ بلافاصله سیستمش به ویروس Styx آلوده خواهد شد و قربانی بالقوه حملات هکرها خواهد بود. به همین سادگی.

می‌بینید که حتی یوتیوب هم که سرویسی پاک و امن تصور می‌شود٬ از چنین تهدیدهایی در امان نیست. تنها راه درست مقابله با این تهدیدات به‌روزرسانی منظم سیستم عامل و نرم‌افزار آنتی‌ویروس است.

دبیرخانه انجمن روابط عمومی ایران پذیرای اعضاء و علاقه‌مندان خواهد بود

Posted: 19 Jul 2014 05:25 PM PDT

ساعات حضور مسئولین کمیته‌های انجمن روابط عمومی ایران در دبیرخانه انجمن به منظور دیدار و هم اندیشی با اعضاء و علاقه‌مندان به روابط عمومی، اعلام شد.

به منظور تعامل موثر با اعضای هیات مدیره انجمن روابط عمومی ایران و روسای کمیته‌های مختلف انجمن، از این پس اعضاء و علاقه مندان به حوزه روابط عمومی با حضور در دفتر انجمن، ضمن ارائه طرح‌ها، پیشنهادات و مشکلات تخصصی خود، می‌توانند متناسب با حوزه‌های کاری اعضای هیات مدیره و کمیته‌های مرتبط با آنان به بحث و تبادل نظر بپردازند.

بر اساس این تصمیم که در جلسه مورخ 20/3/93 هیات مدیره انجمن مصوب شد جدول زمان بندی ذیل برای حضور هفتگی اعضای هیات مدیره تنظیم گردیده است و علاقمندان می توانند از این پس و در ساعات تعیین شده در دفتر انجمن واقع در خیابان خالداسلامبولی - کوچه پنجم - پلاک 25 - طبقه آخر حضور بهم رسانند:

- آقای میرزابابامطهری نژاد عضوهیات مدیره و رئیس کمیته نمایندگی‌ها؛ زمان حضور: دوشنبه‌ها 12-10صبح

- آقای جواد قاسمی عضوهیات مدیره و رئیس کمیته انتشارات و سایت؛ زمان حضور: سه‌شنبه‌ها 12-10صبح

- آقای امیر لعلی عضو هیات مدیره و رئیس کمیته بین‌الملل؛ زمان حضور: سه‌شنبه‌ها 17-15

- آقای محمدرضا حقیقی بازرس انجمن و رئیس کمیته ارتباط با دانشگاه‌ها؛ زمان حضور: چهارشنبه‌ها 14-12

- آقای منصور ساعی عضو هیات مدیره و رئیس کمیته آموزش، پژوهش و تحقیقات؛ زمان حضور: چهارشنبه‌ها 17/30 - 15/30

- آقای سعید شهبازی عضو هیات مدیره و رئیس کمیته ارتباطات و رسانه؛ زمان حضور‌: چهارشنبه‌ها 17/30 - 15/30

دبيرخانه انجمن روابط عمومي ايران

پیشنهاد ۸۰ میلیاردی مرداک برای خرید «تایم وارنر»

Posted: 19 Jul 2014 05:25 PM PDT

«روپرت مرداک» 83 ساله مالک شرکت ˈفاکس قرن بیستمˈ پیشنهاد خرید شرکت «تایم وارنر» را داده است که اگر با موفقیت همراه شود، او را به قدرتمندترین فرد در عرصه رسانه های آمریکا تبدیل می کند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، «تایم وارنر» مالک شبکه کابلی اچ بی او (HBO) و شرکت سینمایی «برادران وارنر»، پیشنهاد 80 میلیارد دلاری ˈروپرت مرداکˈ را رد کرده است اما بعید به نظر می رسد که ˈمرداکˈ از تصمیم خود دست بکشد.

کارشناسان اعتقاد دارند که وی رقم پیشنهادی را افزایش خواهد داد و بخش نقدی معامله (40 درصد) را هم خواهد افزود.

شرکت فرضی «فاکس - تایم وارنر» شامل مجموعه ای از بزرگترین شبکه های رسانه ای و ورزشی ایالات متحده آمریکا خواهد بود و می تواند روی شرکت های پخش رسانه هم تاثر بگذارد.

مخالفان می گویند ˈمرداکˈ ارزش تایم وارنر را دستکم گرفته است و از این انتقاد می کنند که نه تنها سهام بخش ˈفاکسˈ در چنین معامله ای 60 درصد خواهد بود بلکه مالکان کنونی تایم وارنر را هم از حق رای در هیات مدیره محروم می کند و قدرت به طور کامل در اختیار ˈروپرت مرداکˈ و پسرانش قرار خواهد گرفت.

براساس برآورد ˈفاکسˈ، شرکت حاصل از ادغام این دو موسسه سالانه 60 میلیارد دلار درآمد خواهد داشت ضمن آنکه سالانه یک میلیارد دلار نیز در هزینه ها صرفه جویی خواهد کرد.

موسسه های بانکی و اعتباری JP Morgan Chase و Centerview Partners مشاوران مالی ˈفاکسˈ و موسسه بانکی و اعتباری Citigroup مشاور مالی ˈتایم وارنرˈ است. این موسسه ها می توانند نیازهای مالی چنین معامله ای را برآورد کنند.

شبکه های ˈسی ان انˈ و ˈاچ بی اوˈ، شرکت سینمایی ˈبرادران وارنرˈ و شرکت انیمیشن سازی ˈهانا بارباراˈ از زیرمجموعه های ˈتایم وارنرˈ هستند.

شبکه های تلویزیونی «فاکس»، شرکت سینمایی «فاکس قرن بیستم» و شماری از روزنامه های آمریکایی، از جمله «وال استریت ژورنال» متعلق به روپرت مرداک است.

ابزار جدید گوگل برای تحلیل آنی انبوهی از اطلاعات

Posted: 19 Jul 2014 05:19 PM PDT

گوگل با عرضه ابزار جدیدی موسوم به Google Cloud Dataflow به علاقمندان امکان می‌دهد تا کوهی از اطلاعات زنده را تجزیه و تحلیل کنند.

به گزارش فارس به نقل از آی دی جی، ابزارهای تحلیل حجم بالای دیتا تاکنون قادر به پردازش اطلاعات در حین تولید نبوده‌ا‌‌‌ند و معمولا پس از تولید اطلاعات و ذخیره آنها برای تجزیه و تحلیل داده به کار گرفته می‌شدند. اما Google Cloud Dataflow می‌تواند در حین تولید اطلاعات آنها را بررسی و تحلیل کند.

مهم ‌رین مزیت ابزار یاد شده شناسایی روندهای در حال پدید آمدن و هشدار دادن در مورد آنها قبل از وقوع رخدادهای ناخوشایند است. گوگل این روش برخورد با داده‌ها را بسیار هوشمندانه و کارآمد توصیف کرده است. فناوری به کار گرفته شده در این زمینه هم متفاوت از نمونه‌های قبلی توصیف شده است.

به عنوان مثال با استفاده از این ابزار می‌توان به سرعت پی‌برد که حسی مثبت یا منفی در مورد یک محصول جدید تجاری در میان کاربران شبکه های اجتماعی در حال شکل گیری است. همچنین می توان از Google Cloud Dataflow به عنوان ابزاری امنیتی برای شناسایی روندهای مشکوک یا فعالیت های نامعمول هم استفاده کرد.

طبقه بندی اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از سرویس BigQuery گوگل تسهیل می شود. این سرویس در جریان برگزاری کنفرانس Google I/O برای اولین بار معرفی شد و قرار است در پاییز امسال در دسترس عموم قرار بگیرد.

اتحاد ۴۰ شرکت فناوری برای پیشبرد اینترنت اشیاء

Posted: 19 Jul 2014 05:19 PM PDT

کنسرسیومی متشکل از 40 شرکت فناوری و سازمان های تحقیقاتی مرحله اول طرحی را برای پیشبرد اینترنت اشیاء به پایان رسانده‌اند.

به گزارش فارس به نقل از بیزینس کلود، هدف از اجرای طرح یاد شده راه اندازی پلاتفورمی است که به برنامه‌های کاربردی امکان می‌دهد تا داده‌های تولید شده توسط ابزارها و سیستم‌های مختلف را به طور خودکار شناسایی کرده و به آنها معنا ببخشند.

این اقدام به ابداع استانداردهای فنی مورد نیاز برای اینترنت اشیاء نیز سرعت می‌بخشد. از جمله موسسات و سازمان‌های تحقیقاتی فعال در این زمینه می‌توان به BT، ARMو IBMاشاره کرد. همچنین چندین دانشگاه بزرگ و موسسه تحقیقاتی برای اجرای این طرح همکاری می‌کنند.

پلاتفورم یاد شده همچنین می تواند کشف کند که داده‌ها و منابع مختلف موجود در اینترنت چه سرمنشایی دارند. این ابتکار عمل از 12 ماه پیش در حال اجرا بوده و بودجه 6.4 میلیون پوندی آن توسط گروهی موسوم به Technology Strategy Board در انگلستان تامین شده است.

کارشناسان می‌گویند اجرای طرح هایی از این دست راه را برای طراحی برنامه‌های کاربردی جدیدی هموار می‌کند که با اینترنت اشیاء سازگاری بیشتری دارند . مهم‌ترین ویژگی این برنامه‌ها امکان تعامل هوشمندشان با یکدیگر بدون نیاز به مداخله انسان خواهد بود.

ورود عینک گوگل به سینماهای انگلیس ممنوع شد

Posted: 19 Jul 2014 05:19 PM PDT

اگر چه عرضه عینک‌های هوشمند گوگل در انگلیس آغاز شده، اما به سرعت ممنوعیت هایی نیز برای استفاده از آنها به وجود آمده است.

به گزارش فارس به نقل از یاهو نیوز، تعدادی از سینماهای انگلیس استفاده از این عینک‌ها را در زمان حضور در سالن سینما و پخش فیلم‌های مختلف ممنوع کرده‌اند، زیرا بیم دارند که از این وسیله برای ضبط مخفیانه فیلم‌های سینمایی استفاده شده و حقوق مالکیت معنوی استودیوهای سازنده فیلم‌ها نقض شود.

انجمن سینماداران انگلستان موسوم به CEA که 90 درصد از سینماهای انگلیس عضو آن هستند، اعلام کرده که از این تصمیم پشتیبانی می‌کند و افراد باید به محض آغاز نمایش فیلم عینک گوگل را از چشمشان بردارند.

در مقابل سخنگوی گوگل علت این نگرانی‌ها را عدم آشنایی عموم با عینک گوگل و کارکردهای آن دانسته است. به اعتقاد وی سینماداران تنها باید از افراد بخواهند عینکشان را خاموش کنند و لزومی به برداشتن آن از چشم نیست. همچنین بهتر است قبل از هرگونه سیاستگذاری در مورد این عینک یک بار از آن استفاده شود.

پیش از این برخی سینماها در آمریکا نیز تصمیم مشابهی گرفته و از مردم خواسته بودند قبل از آغاز نمایش فیلم ها عینک های هوشمند گوگل را از چشم بردارند.

طرح فراگیر شدن اینترنت بی‌سیم در کتابخانه‌ها و مدارس آمریکا

Posted: 19 Jul 2014 05:19 PM PDT

کمیسیون فدرال ارتباطات آمریکا روز جمعه به طرحی رای مثبت داد که به موجب آن برنامه‌ای جامع برای متصل کردن مدارس و کتابخانه‌ها به اینترنت اجرا خواهد شد.

به گزارش فارس به نقل از وال استریت ژورنال، هزینه اجرای این طرح سالانه یک میلیارد دلار بوده و هدف از اجرای آن کمک به توسعه شبکه های وای – فای و دسترسی به اینترنت اعلام شده است.

اعضای این کمیسیون از اینکه هنوز فناوری‌های قدیمی مانند تلفن‌های ثابت و ارتباطات کاغذی مبنای اصلی کار در مدارس و کتابخانه‌های این کشور را تشکیل می‌ دهند اظهار ناراحتی کرده و اظهار داشته اند که باید به سرعت زمینه برای استفاده از شبکه‌های پرسرعت و بی سیم در این کشور فراهم شود.

پیش بینی می‌شود با اجرای طرح یاد شده میلیون‌ها نفر در سراسر آمریکا در مدارس و کتابخانه ها بتوانند به اینترنت دسترسی پیدا کنند. آخرین طرح کلان در حوزه فناوری اطلاعات در سال 1998 برای مدارس و کتابخانه های امریکا طراحی شد. این طرح که E-Rate نام داشت امروزه بسیار قدیمی شده و بر مبنای آن نمی توان برای تحول در حوزه آی تی در آمریکا برنامه ریزی کرد.

هزینه اجرای این طرح در دو سال اول توسط خزانه داری آمریکا تامین می شود، اما انتظار می رود از سال سوم این هزینه از محل صرفه جویی در برخی خدمات و سرویس ها تامین شود.

مایکروسافت یک شرکت خدمات کلود را خرید

Posted: 19 Jul 2014 05:19 PM PDT

شرکت مایکروسافت شرکت InMage را که خدمات بازیابی داده‌ها را در فضای کلود ارائه می‌کند، خریداری کرده و امیدوار است امکانات آن را به ویندوز کلود خود موسوم به آزور بیفزاید.

به گزارش فارس به نقل از وی تری، مایکروسافت خود خبر این خرید را تایید کرده، اما جزییات مالی آن را اعلام نکرده است. به نظر می‌رسد این اقدام با هدف نقش آفرینی بیشتر مایکروسافت در حوزه‌های نوظهوری همچون خدمات کلود و همراه صورت می‌گیرد. مدیر عامل مایکروسافت هم چند روز قبل این تغییر استراتژی را تایید کرده بود.

با ادغام خدمات InMage در سرویس آزور مایکروسافت صاحبان مشاغل راحت‌تر می‌توانند از اطلاعات حساس خود نسخه پشتیبان تهیه کرده، آنها را بازتکثیر کنند و در صورت وقوع هرگونه مشکلی برای بازیابی داده‌های پاک شده یا از دست رفته وارد عمل شوند.

این شرکت همچنین امیدوار است از این طریق ضمن افزایش درآمد، زنجیره خدمات خود را هم بهبود بخشیده و بر تعداد کاربران ویندوز آزور نیز بیفزاید. از جمله ابزار کلود این شرکت که قرار است به ویندوز آزور افزوده شود ScoutCloud است که امکاناتی را برای حفاظت بیشتر از داده ها در زمان جمع آوری آنها در اختیار علاقمندان قرار می‌دهد.

جستجو در اینترنت با تقلید از عملکرد مغز

Posted: 19 Jul 2014 05:09 PM PDT

مایکروسافت با هدف متحول کردن جستجوی اینترنتی سیستم تازه ای را طراحی کرده که با تقلید از عملکرد شبکه عصبی مغز می‌تواند رقبایی مانند گوگل را به عقب براند.

به گزارش فارس به نقل از رجیستر، سیستم یاد شده از توانایی شناسایی بصری اشیا و پدیده‌ها برخوردار است و می‌تواند موتور جستجوی بینگ را به شدت تقویت کند. مایکروسافت مدعی است این سیستم 50 برابر سریعتر و دو برابر دقیق‌تر از سیستم جستجوی تازه گوگل موسوم به DistBelief است.

مایکروسافت با اجرای آزمایشی این پروژه موفق شده به درستی بیش از 14 میلیون عکس را در فضای مجازی، در قالب 22 هزار مقوله مختلف طبقه بندی کند. این کار از نظر زمانی با سرعتی بیشتر از سیستم گوگل و حتی مغز انسان صورت گرفته است. این شرکت طرح یاد شده را تقلیدی ضعیف از نظام عصبی مغز انسان و یک سیستم هوش مصنوعی ضعیف دانسته که به راحتی می تواند کوهی از اطلاعات را طبقه بندی نماید.

از نمونه های پیشرفته این سیستم می توان برای طبقه بندی متون و اصوات و تشخیص تفاوت های آنها نیز استفاده کرد. البته سابقه اجرای چنین طرح هایی به دهه 80 میلادی بازمی گردد. اما این طرح ها هرگز تا بدین حد موفق نبوده اند. مایکروسافت قصد دارد این قابلیت جستجو را با برخی محصولات خود مانند بینگ و کورتانا ادغام کرده و توانایی آنها برای اجرای فرامین کاربران را افزایش دهد.

با توجه به اینکه از این روش می توان برای شناسایی بصری اشیا و طبقه بندی آنها به روشی مانند مغز انسان استفاده کرد، ممکن است از آن برای افزایش شناخت از عملکرد مغز انسان نیز بهره برد. این سیستم جستجوی بصری در صورت نصب بر روی گوشی نه تنها می تواند با استفاده از دوربین گوشی اشیای مختلف را از هم جدا کرده و طبقه بندی نماید، بلکه با استفاده از آن می توان بین انواع متفاوت یک شی یا کالای خاص مانند سگ ها، لیوان ها و ... هم تمایز قائل شد.

مجمع عمومی انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان ۱۳ مرداد برگزار می‌شود

Posted: 19 Jul 2014 05:09 PM PDT

روابط عمومی انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد مرحله اول مجمع عمومی این انجمن در تاریخ ۱۳ مرداد سال جاری برگزار می‌شود.

به گزارش خبرگزاری فارس، روابط عمومی انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد، مرحله اول مجمع عمومی این انجمن در تاریخ 13 مرداد برگزار می‌شود.

این اطلاعیه می‌افزاید: افرادی که تمایل نامزدی در عرصه انتخابات هیأت مدیره و بازرسین دارند می‌توانند از تاریخ 29تیر تا پایان وقت اداری روز دوم مرداد 93 با حضور در محل ثبت نام به نشانی خیابان انقلاب، بعد از میدان فردوسی، کوچه شاهرود پلاک 3 ثبت نام کنند.

در این اطلاعیه همچنین آمده است: افراد متقاضی شرکت در انتخابات انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان باید مطابق اساسنامه، عضو پیوسته بوده و حداقل دو سال سابقه فعالیت در این انجمن داشته باشند.

در این اطلاعیه تأکید شده است: ارائه معرفینامه رسانه از محل کار، یک قطعه عکس، اصل کارت ملی و تقاضای کتبی به هنگام ثبت نام کاندیداها ضروری است.

گفتنی است در صورت به حد نصاب نرسیدن مرحله اول مجمع‌، مرحله بعدی در تاریخ 27 مرداد 93 برگزار می‌شود.

رواج سنسورهای ردیاب کودکان در آمریکا

Posted: 19 Jul 2014 05:09 PM PDT

یکی از دغدغه های همیشگی والدین در این موضوع خلاصه می شود که هم اکنون فرزندانشان در کجا هستند و این نگرانی تنها با شنیدن صدای فرزندان و اطلاع از محل آنها آرام می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، زمانی که اسم سنسورهای ردیابی شنیده می شود، ناخودآگاه تصاویری از فیلم های پلیسی و جنایی متصور می شود که در این فیلم ها پلیس برای ردیابی جنایتکاران یا متهمان از سنسورهای ردیابی استفاده می کند.

اما اکنون والدین امریکایی برای اطلاع از محل و مکان فرزندان خود به استفاده از سنسورهای ردیابی روی آورده اند و بنا به گزارشات ارائه شده استفاده از این سنسورها با استقبال بی نظیری از سوی والدین امریکایی مواجه شده است. سنسورهای الکتریکی ردیابی مجهز به سیستم جی.پی.اس بوده تا محل و استقرار کودکان را در هر نقطه نشان دهند.

LG، یکی از شرکت هایی است که در این مسیر گام برداشته و به تولید سنسورهای ردیابی کودکان پرداخته است. سنسوری که می تواند در هر ساعت از شبانه روز، محل و مکان فرزندان را به والدین آنها گزارش کند.

"ساموئل گیبز"، یکی از طراحان این سنسورهای الکترونیکی می گوید: "معمولا والدین برای استفاده از این سنسورها با عدم پذیرش از سوی فرزندانشان مواجه می شوند اما چه راه حلی برای این مشکل وجود دارد؟ زیرا بچه ها از همان دوران کودکی احساس بزرگی داشته و دوست ندارند که توسط والدین کنترل شوند یا به نوعی می توان گفت خواهان استقلال خود هستند. در پاسخ باید گفت، زمانی که بچه ها کوچکتر هستند می توان سنسورها را بدون اینکه متوجه شوند در داخل کیف آنها قرار داد اما زمانی که بچه ها تبدیل به نوجوانانی می شوند که در معرض خطرات بیشتری مانند اعتیاد، بذهکاری و غیره قرار دارند و ممکن است دروغ های متفاوتی را به والدین خود در رابطه با مکانی که هستند بگویند، می توان سنسورهای کوچکی را داخل تلفن همراه آنها نصب کرد تا با کمک دستگاهی که شرکت های سازنده در اختیار والدین قرار می دهد به ردیابی بچه ها پرداخت. اما بیشتر این تکنولوژی ها به صورت فناوری های پوشیدنی هستند و می توانند به شکل ساعت دور مچ بچه ها بسته شوند تا به ردیابی 24 ساعته آنها پرداخت.

این دستگاه جدید می تواند برای سالمندان یا اشخاصی که به بیماری آلزایمر مبتلا هستند و با خروج از خانه مسیر برگشت را گم می کنند نیز استفاده شود.

ساخت رباتی برای سنجش کار خبرنگاران

Posted: 19 Jul 2014 05:09 PM PDT

اصحاب رسانه، یکی از تاثیر گذارترین اقشار جامعه هستند که با انتشار اخبار، آمار و ارقام همانند پلی میان مقامات مسئول و شهروندان عمل می کنند. اکنون رباتی برای سنجش کیفیت این شغل حساس ساخته شده تا ضریب خطا در این شغل را به پایین ترین حد خود کاهش دهد.

به گزارش خبرگزاری مهر، انتشار اخبار، آمار و ارقام از پروژه ها، برنامه ها یا تحقیقات یک کشور می تواند با خطاهای بسیاری همراه باشد. خبرنگاران، یکی از فعالان این عرصه هستند که دائما با سخنان و آمار و ارقام مختلفی روبرو هستند. اکنون رباتی برای سنجش کیفیت کار خبرنگاران ساخته شده است. این ربات می تواند ضریب خطا در انتشار مطالب خبرنگاران را به حداقل برساند. این ربات قادر به اصلاح خطاهای آماری و ارقام، تاریخ، توضیحات و خطاهای نوشتاری است.

تاکنون اخبار متفاوتی از اخبار اقتصادی، آمار سلامت، آمار بیکاری و ... بر روی سایت های مختلف خبری یا روزنامه ها قرار گرفته که پس از انتشار با اعتراض مسئولان مربوطه مبنی بر عدم صحت و درستی آمار مواجه شده اند. روزنامه های مشهوری مانند نیویورک تایمز ، وال استریت ژورنال، گاردین یا خبرگزاری های بزرگی مانند رویترز، بی بی سی یا بلومبرگ بالاترین آمار خطا را به ثبت رسانده اند.

خبرنگاران بایستی این برنامه را روی سیستم های خود نصب کنند، سپس این برنامه همانند یک ربات عمل کرده و در مواردی که امکان خطا وجود دارد، موارد اشتباه را گوشزد می کند. این برنامه دارای قدرت تحلیل و تجزیه بسیار بالایی است به همین دلیل از این برنامه با عنوان "ربات کنترل کننده خطاهای خبرنگاران" یاد می شود. این برنامه برای تصحیح آمار و ارقام مطالب خبرنگاران کاربرد دارد. این برنامه با اتصال به سایت مرجع می تواند آمار و ارقام یا اطلاعات درج شده در گزارش ها را تطبیق و در صورت خطا اصلاح کند. در صورت نبود اطلاعات کافی در سایت مرجع نیز سایت های دیگری به خبرنگار پیشنهاد داده می شود.

"مت استانیسلاس"، طراح این پروژه می گوید:" در آزمایش های اولیه، این ماشین توانست بیش از 45 درصد از خطاهای تایپ شده یا آمار و ارقام در مقالات مختلف را شناسایی و اصلاح کند."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر