در صورتی که تصاویر باز نشدن اینجا کلیک کنید
ترسناک ترین جمله در زمان کودکی: وایسا برسیم خونه...
اصلا یه وضعی!!!! ينى تا برسيم خونه ١٠٠ بار آرزوى مرگ ميكرديم !!!!
يه بار تو ماشين خودمو زدم به خواب ، وقتى رسيديم خونه ، بابام يه طورى كه من بشنوم به مادرم گفت ، حيف كه خوابه وگرنه ادبش ميكردم حالام عيب نداره فردا صبح كه بالاخره بيدار ميشه!!!
نشون به اين نشون كه فرداش تا ساعت ٥ عصر تو تخت غلت ميزدم ينى من خوابم
حالا حال میداد به محض بیدار شدنت مامانو بابات بالاسرت وایساده باشن بزنن زیر گوشت. بعد بگن یک روزه الاف توییم
اینم جمله خوفناکی بود: بذار بابات بیاد خونه !!!
من هر وقت شیطونی میکردم از دست مامانم در میرفتم و مامان من هم همیشه میگفت تا 3 میشمارم اگه اومدی که یه دونه میزنمت ولی اگه خودم بیام 10 تا میزنمت. حالا مامانم شروع میکرد به شمردن تا 3 . وقتی هم میدید من خیره سر تر از این حرفام، فداش شم آخراش اینطوری میشمرد 2.5 - 2.75 - 3 و آخرش هم همیشه مامانم پیروز میشد و من میرفتم پیشش و یه کتک کوچولوی ناقابل میخوردم
شما یادتون نمیاد یه مستراحایی بود بصورت ذوزنقه٬ خودش اینجا بود سوراخش نزدیک هسته کره زمین٬ چیزت میوفتاد دو ساعت بعد صدای تالاپ میومد...!!
لامصب خیلی ترسناک بود....
يادش بخير ، وقتى گل مژه ميگرفتيم مى رفتيم توى اين مستراحها و اين شعر رو ميخونديم :
سنده سلامت ميكنم ، خودمو غلامت ميكنم
اگه منو خوب نكردى ، له و لوردت ميكنم
و عجيب انكه يكى دوساعت بعدتر گل مژه كاملآ بر طرف مى شد .
ولى متآسفانه توالت هاى جديد اين خاصيت رو ندارن حتى اگر اين شعر رو به زبون هاى ديگه برشون ترجمه كنى . واقعآ حيف
مورد داشتیم طرف ﺭﻓﺘﻪ ﺧواﺳﺘﮕﺎﺭﯼ راه حموم و دستشویی رو بلد بوده !
باز خوبیش اینه که دوست دختر خودش رو می گیره نه دوست دختر مردم رو
مدیر مسئول نشریه نگین کرمان به دادگاه فرا خوانده شد
با انتشار مطالب توهین آمیز نسبت به احکام قران، حجاب، مسجد، شهید و شهادت و دیگر ارزشهای دین مبین اسلام، در مقاله ای تحت عنوان انشای طنز موجی از اعتراضات جامعه روحانیت، متدینین و حزب الله کرمان را برانگیخت.
مهدی عرب پور امام جمعه موقت کرمان طنز منتشر شده در "نگین کرمان" را "وقیحانه" توصیف کرد و ضمن هشدار شدیداللحن به مدیر مسئول نشریه نگین کرمان، گفت: "به مدیر مسئول نشریه فوق نیز توصیه می شود به قول معروف بوی کباب شنیده ای خبری از کباب نیست خر داغ می کنند، شما فکر نکنید دولت عوض شده هر کسی اجازه دارد به دین و مقدسات به نام طنز و .... توهین کند."
بخشی از این مطلب را مشاهده میکنید. قسمت های توهین آمیز آن حذف شده
جوانی عاشق دختری شد و میخواست با او ازدواج کند
روزی دختر را به همراه دو دوست دخترش به منزل دعوت کرد
و به مادر گفت میخواهم حدس بزنی که عشق من کدامیک است
بعد از رفتن آنها از مادر پرسید: توانستی دختر مورد علاقه مرا از این سه تا تشخیص بدهی
مادر گفت: بله و مشخصات دختر را بیان کرد. پسر با تعجب پرسید:
مادرم از کجا فهمیدی که این دختر مورد علاقه من است؟
مادر جواب داد:
نمیدانم چرا ازش بدم اومد
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﭼﺎﭘﯽ ﺑﻮﺩﻩ ....... ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻪ ... ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﻓﻘﻂ این یکی ﺭﺍﻩ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ !!
بابام تازه اسمس زدن یاد گرفته، خیلی لفظ قلم اسمس می نویسه. مثلن اسمس میده: «آیا هواپیمایت فرود آمد؟» من جواب میدم: «آری، هم اکنون بر زمین نشستیم»
دیشب خواب دیدم مازاراتی خریدم! بیرونش مازاراتی بود توش اما مثل 206 بود! ضمیر ناخوداگاهم از داخل مازاراتی تصویر نداشت، تصویر 206 پخش کرد
پسر داییم ۱۸ سالشه تک پسر خیلی لوس
نامزد گرفته نامزدش ۱۶ سالشه رفته بودیم تالار واسه عقدش بعد خواننده گفت آقا داماد آهنگ درخواستی چی بذارم تقدیم کنم به شما و عروس خانم؟
داد زدم گفتم آهویی دارم خوشگله رو براش بخون
الآن داییم ۴ ماهه باهام حرف نمیزنه
خوشبخت ترین مرد دنیا اونیه که داره تو جاده شمال رانندگی میکنه و زنش رو صندلی کناری واسش میوه پوست میکنه.
اگه ازدواج کنم از شروط ضمن عقدمه
به شرطی که تهش به اینجا ختم نشه ها
عمه ی جکی جانه؟
ملت همیشه در صحنه رو در قسمت کامنت های این مطلب مشاهده کنید
عینک عجیب غریب لیدی گاگا سوژه داغ رسانه ها
اندر حکایت چاله چوله های خیابون
دوتا فایل صوتی باحال
فایل اول: دکلمه سوزناک یک پسر عاشق که خیانت دیده
میگه تو اسم منو گذاشتی روت رفتی با دیگران نشستی روش
3.6 مگابایت
فایل دوم: یه خانومه زنگ زده 110 خیلی هم عصبانیه (واقعیه ها. مزاحم تلفنی نیس)
میگه یارو به من گفته فضولو بردن زیرزمین ، لیز خورد افتاد زمین
1.2 مگابایت
حالا بعضی ها صندلیه جلو رو هم میدن عقب! اون عقب دیگه رسما تعطیله !
یه روز گاو پاش میشکنه دیگه نمی تونه بلند شه کشاورز دامپزشک میاره .
دامپزشک میگه اگه تا 3 روز گاو نتونه رو پاش بایسته گاو رو بکشید
گوسفند اینو میشنوه و میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو گاو هیچ حرکتی نمیکنه...
روز دوم باز دوباره گوسفند بدو بدو میره پیش گاو میگه بلند شو بلند شو رو پات بایست باز گاو هر کاری میکنه نمیتونه بایسته رو پاش
روز سوم دوباره گوسفند میره میگه سعی کن پاشی وگرنه امروز تموم بشه نتونی رو پات وایسی دامپزشک گفته باید کشته شی .
گاو با هزار زور پا میشه..صبح روز بعد کشاورز میره در طویله و میبینه گاو رو پاش وایساده از خوشحالی بر میگرده میگه گاو رو پاش وایساده جشن میگیریم ...گوسفند رو بکشید
نتیجه اخلاقی:
خودتو نخود هر آشی نکن
شوخ طبعی یک رزمنده ایرانی تا لحظه آخر !!!
مصاحبه گر :
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود
روی زمین افتاد و زمزمه میکرد
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش
داشت اخرین نفساشو میزد
ازش پرسیدم این لحظات اخر چه حرفی برای مردم داری
با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن.عکس روی کمپوت ها رو نکنن
گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو
با همون طنازی گفت.. آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...
از خاطرات یک رزمنده
*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
-- اگر مایل به دریافت ایمیل های این گروه نیستید کافیست یک ایمیل با عنوان "لغو عضویت" به آدرس زیر ارسال کنید
Mansour.Ghiyamat@gmail.Com
---
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "M G Group" group.
To unsubscribe from this group and stop receiving emails from it, send an email to mansourghiyamat+unsubscribe@googlegroups.com.
For more options, visit https://groups.google.com/groups/opt_out.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر