۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

::لـیـمـو میـ گهـ:: Fwd: ·´¯`·.·• Mandana •·.·´ Arezoye zan bodan



 







مردی ناخوش و خسته شده بود از اینکه باید هر روز به سر کار برود درحالیکه همسرش در خانه به سر میبرد   


و بعلاوه به او حسودیش شد، چرا که همسرش بسیاری تعاریف و آرزو و تبریک در روز زن دریافت کرده بود 
 


دلش خواست که همسرش بفهمد که او چه کارهایی انجام میدهد

:پس آرزو کرد 

1328393180.jpg


خدای عزیزم، من هر روز، روزی 8 ساعت سر کار میروم درحالیکه همسرم فقط در خانه میماند. میخواهم او بداند که من چه سختی را تحمل میکنم. پس تقاضا دارم که اجازه دهی بدن من و او با هم جابجا شود، تنها برای یک روز. آمین



خداوند با حکمت بیکرانش آروزی مرد را برآورده کرد

1310630022.jpg


فردا صبح مرد به عنوان یک زن، از خواب بیدار شد


از جایش برخاست

1364591787.jpg


برای همسرش صبحانه حاضر کرد، بچه ها را بیدار کرد

1376591933.jpg

لباس های مدرسه بچه ها را مرتب کرد، به آنها صبحانه داد


1369466362.jpg

ناهارشان را بسته بندی کرد، آنها را به مدرسه برد


به خانه برگشت و لباسها را برای بردن به خشکشویی برداشت 

1339328506.jpg

آنها را به خشکشویی داد و به بانک رفت تا حساب پس انداز باز کند

به خواروبار فروشی رفت

سپس خریدهایش را به خانه برد 

1344445360.jpg

قبضها و صورتحسابها را پرداخت کرد و مانده حسابها را در دفتر خرج بررسی کرد

  

1384309287.jpg

جای خاک گربه را تمیز کرد و سگ را حمام کرد


ساعت دقیقا 1 شد 

1300379088.jpg

و با عجله تختها را مرتب کرد

 

1366188499.jpg

لباس ها را شست


1372786112.jpg

جاروبرقی کشید، گردگیری کرد و کف آشپزخانه را جارو و طی کشید

 

1322983203.jpg

به سرعت رفت به مدرسه تا بچه ها را بردارد و در راه خانه با هم بحث کردند

شیر و کیک برایشان ریخت


1345242373.jpg

و بچه ها را سازماندهی کرد تا تکالیفشان را انجام دهند


1326980640.jpg

سپس میز اتو را برداشت و در حین تماشای تلویزیون لباس ها را اتو زد


ساعت 4:30 بعدازظهر,

1325044501.jpg

سیب زمینیها را پوست کند و سبزی ها را برای درست کردن سالاد شست


1324135491.jpg

گوشت قل قلی درست کرد و لوبیاهای تازه را برای شام آماده کرد


بعد از شام

1303949968.jpg

آشپزخانه را تمیز کرد و ماشین ظرفشویی را روشن کرد

  .

1381895558.jpg


لباسها را تا کرد، بچه ها را حمام کرد و آنها را خواباند


ساعت 9 شب

1305864737.jpg

او بسیار خسته بود و با اینکه هنوز همه کارهای روزانه اش تمام نشده بود به تختخواب رفت تا عشق بازی کند


صبح روز بعد


:او بیدار شد و سریع کنار تختش زانو زد و گفت

1336664835.jpg


خدایا! من نمیدانستم که به چه چیزی داشتم می اندیشیدم. من خیلی اشتباه کردم که به خانه ماندن همسرم حسودی می کردم. خواهش میکنم، آه، آه، لطفا بیا قرارمان را برگردانیم. آمین


:خداوند با حکمت بیکرانش پاسخ داد


پسرم میدانم که اکنون درس خودرا آموختی و من خوشحال خواهم شد که همه چیز را به روال گذشته اش بازگردانم. اما تو باید 9 ماه صبر کنی چرا که دیشب باردار شدی


بدبخت دلم واسش سوخت 




--
Pedram
Google Groups
Subscribe to Mandana
Email:
Visit this group

--
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "Mandana" group.
To post to this group, send email to mandana@googlegroups.com
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/mandana?hl=en
The Manager of this Group is ahmad kazemi (pedram) =>"kazemi.ahmad@gmail.com"
 
Weblog: http://3dayeto.blogfa.com

--
همین حالا یک مطلب به گروه لیمو ارسال کنید.
درشت بخوانید: (مطالبی که دارای عکس هستند) حتما برای تماشای عکس برروی گزینه
Display images below
کلیک نمایید (دوستان دیگه تو هر مطلب تاکید نکنن)
*
 
ظاهر جدید گروه لیمو:
https://groups.google.com/d/forum/lymoo?fromgroups
ظاهر قدیم:
http://groups.google.com/group/lymoo
برای تنظیمات شخصی مانند ویرایش اسم و آواتار شخصیتان به ظاهر جدید گروه مراجعه کنید%
 
*
 
حتما برای ارسال مطلب از آدرس زیر استفاده کنید، ابتدا مطلب را آماده سپس به آدرس رایانامه زیر ارسال کنید:(اینـ بهترهـ)
lymoo@googlegroups.com
*
برایـ سایر گزینهـ ها ، بهـ اینـ گروهـ مراجعهـ کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa
*
ویرایشـ عضویتــ ::
http://groups.google.com/group/lymoo/subscribe?hl=fa_US
-----------------------------------------------
با تشکر:
شادمهر
مـــدیــریــتــــ گروهـــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر