۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

::لـیـمـو میـ گهـ:: :طنز - آسانسور











  آسانسور

گروه اينترنتي درهم | www.darhami.com

 

داستان پدری روستایی، و پسرش

روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده اش وارد یک مرکز تجاری میشوند. پسر متوّجه دو دیوار براق نقره‌ای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟ پدر که تا بحال در عمرش آسانسور ندیده است، میگوید: پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیده ام .
در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند  که با صندل چرخدارش به آن دیوار نقره‌ای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار دادو دیوار براق از میان جدا شد و آن زن خود را بزحمت وارد اتاقکی کرد. دیوار بسته شدو پدر و پسرهر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی‌ رفت، هر دو خیلی‌ متعجب تماشا میکردند که ناگهان دیدند شماره‌ها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، در این وقت دیوار نقره‌ای باز شدو آنها حیرت زده دیدند دختر خانمی مو طلایی  وبسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اتاقک خارج شد

پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، رو به پسرش کرد و گفت :  پسرم ، زود برو مادرت را بیاور اینجا

 

 

 

__._






--
همین حالا یک مطلب به گروه لیمو ارسال کنید.
درشت بخوانید: (مطالبی که دارای عکس هستند) حتما برای تماشای عکس برروی گزینه
Display images below
کلیک نمایید (دوستان دیگه تو هر مطلب تاکید نکنن)
*
 
ظاهر جدید گروه لیمو:
https://groups.google.com/d/forum/lymoo?fromgroups
ظاهر قدیم:
http://groups.google.com/group/lymoo
برای تنظیمات شخصی مانند ویرایش اسم و آواتار شخصیتان به ظاهر جدید گروه مراجعه کنید%
 
*
 
حتما برای ارسال مطلب از آدرس زیر استفاده کنید، ابتدا مطلب را آماده سپس به آدرس رایانامه زیر ارسال کنید:(اینـ بهترهـ)
lymoo@googlegroups.com
*
برایـ سایر گزینهـ ها ، بهـ اینـ گروهـ مراجعهـ کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa
*
ویرایشـ عضویتــ ::
http://groups.google.com/group/lymoo/subscribe?hl=fa_US
-----------------------------------------------
با تشکر:
شادمهر
مـــدیــریــتــــ گروهـــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر