۱۳۹۰ دی ۱, پنجشنبه

{تفريح و سرگرمي}, [13620] خدا چه نیازی به عبادات ما دارد؟

خدا چه نیازی به عبادات ما دارد؟
عبادت ها و نیایش هاى ما چیزى بر جاه و جلال خدا نمى‏افزاید همانگونه كه ترك آنها چیزى از عظمت مقام او نمى‏كاهد، او نیازى به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین كافر شوند او بى‏نیاز است: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ» چنان كه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثرى ندارد.



این عبادتها كلاس هاى تربیت براى آموزش تقوا است، تقوا همان احساس مسئولیت و خودجوشى درونى است كه معیار ارزش انسان و میزان سنجش شخصیت او است.
اوّلین نعمت‏ها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، كُرنش در برابر خالق!!

یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره21)
اى مردم! پروردگارتان كه شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش كنید تا اهل تقوا شوید.


در آیات گذشته سوره بقره خداوند حال سه دسته (پرهیزكاران، كافران و منافقان) را شرح داد و بیان داشت كه پرهیزكاران مشمول هدایت الهى هستند، و قرآن راهنماى آنان است در حالى كه بر دلهاى كافران مهر جهل و نادانى زده، و به خاطر اعمالشان بر چشم آنها پرده غفلت افكنده و حس تشخیص را از آنان سلب نموده است و منافقان بیماردلانى هستند كه بر اثر سوء اعمالشان بر بیماریشان مى‏افزاید.

اما اینجا، بعد از این مقایسه روشن، خط سعادت و نجات را كه پیوستن به گروه اول است مشخص ساخته مى‏گوید:" اى مردم پروردگارتان را پرستش كنید كه هم شما و هم پیشینیان را آفرید تا پرهیزگار شوید."

حال توجه به چند نكته در این مقطع ضروری به نظر می رسد:

1- خطاب" یا أَیُّهَا النَّاسُ"(اى مردم) كه در قرآن حدود بیست بار تكرار شده و یك خطاب جامع و عمومى است نشان مى‏دهد كه قرآن مخصوص نژاد و قبیله و طایفه و قشر خاصى نیست، بلكه همگان را در این دعوت عام شركت مى‏دهد، همه را دعوت به پرستش خداى یگانه، و مبارزه با هر گونه شرك و انحراف از خط توحید مى‏كند.

در كتاب‏هاى قانون، مواد قانون، بدون خطاب بیان مى‏شود، ولى قرآن كتاب قانونى است كه با روح و عاطفه مردم سر و كار دارد، لذا در بیان دستورات، خطاب مى‏كند. البتّه خطاب‏هاى قرآن مختلف است.( براى عموم مى‏فرماید: «یا ایّها الناس»، امّا براى هدایت‏یافتگان فرموده: «یا ایّها الذین امنوا» )

2- براى برانگیختن حس شكرگزارى مردم، و جذب آنها به عبادت پروردگار از مهمترین نعمت شروع مى‏كند كه نعمت خلقت و آفرینش همه انسانها است، نعمتى كه هم نشانه قدرت خدا است، و هم علم و حكمت او و هم رحمت عام و خاصش چرا كه در خلقت انسان این گل سر سبد عالم هستى، نشانه‏هاى علم و قدرت بى‏پایان خدا و نعمتهاى گسترده‏اش كاملا به چشم مى‏خورد.

آنها كه در برابر خدا خاضع نیستند و او را پرستش نمى‏كنند غالبا به خاطر این است كه در آفرینش خویش و پیشینیان نمى‏اندیشند، و به این نكته توجه ندارند كه این آفرینش بزرگ را نمى‏توان به عوامل كور و كر طبیعى نسبت داد، و این نعمتهاى حساب شده و بى‏نظیر را كه در جسم و جان انسان، نمایان است، نمى‏توان از غیر مبدء علم و قدرت بى‏پایانى دانست. بنابراین یادآورى این نعمتها، هم دلیلى است بر خداشناسى، و هم محركى است براى شكرگزارى و پرستش.

البته با توجه به آیات قرآن واضح است كه هدف از خلقت جهان و انسان، تكامل انسان‏هاست. یعنى هدف از آفرینش هستى، بهره‏گیرى انسان‏هاست ( «سَخَّرَ لَكُمُ» جاثیه، 13. «خَلَقَ لَكُمْ» بقره، 29) و تكامل انسان‏ها در گرو عبادت («وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» ذاریات، 563) و اثر عبادت، رسیدن به تقوى ( «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» بقره، 21)
و نهایت تقوى، رستگارى است. («وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» بقره، 189)

3- نتیجه این پرستش، تقوا و پرهیزگارى است
(لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).
بنابراین عبادتها و نیایشهاى ما چیزى بر جاه و جلال خدا نمى‏افزاید همانگونه كه ترك آنها چیزى از عظمت مقام او نمى‏كاهد، این عبادتها كلاسهاى تربیت براى آموزش تقوا است، تقوا همان احساس مسئولیت و خودجوشى درونى است كه معیار ارزش انسان و میزان سنجش شخصیت او است.
4- تكیه بر" الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ" (كسانى كه پیش از شما بودند) شاید اشاره به این باشد كه اگر شما در پرستش بتها استدلال به سنت نیاكانتان مى‏كنید خدا هم آفریننده شما است و هم آفریننده نیاكان شما است، هم مالك و پرورش دهنده شما است و هم مالك و پرورش دهنده آنها، بنا بر این، پرستش بتها چه از ناحیه شما باشد و چه از ناحیه آنها چیزى جز انحراف نیست‏ .


سؤال: چرا خدا را عبادت كنیم؟
پاسخ: در چند جاى قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:

چون خداوند خالق و مربّى شماست. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ» (
مشركان خالقیّت را پذیرفته ولى ربوبیّت را انكار مى‏نمودند، خداوند در این آیه دو كلمه«ربّكم» و «خلقكم» را در كنار هم آورده تا دلالت بدین نكته كند كه خالق شما، پروردگار شماست.)
چون تأمین كننده رزق و روزى و امنیت شماست.«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ الَّذِی‏أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (قریش، 3- 4) چون معبودى جز او نیست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی» (طه، 14) عبادت انسان، هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده. او نیازى به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمین كافر شوند او بى‏نیاز است: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ» چنان كه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثرى ندارد.

با اینكه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّى ماست، ولى بازهم در برابر این اداى تكلیف، پاداش مى‏دهد و این نهایت لطف اوست.

آنچه انسان را وادار به عبادت مى‏كند امورى است، از جمله:
1ـ توجّه به نعمت‏هاى او كه خالق و رازق و مربّى ماست.
2ـ توجّه به فقر و نیاز خود.
3ـ توجّه به آثار و بركات عبادت.
4ـ توجّه به آثار سوء ترك عبادت.
5ـ توجّه به اینكه همه هستى، مطیع او و در حال تسبیح او هستند، چرا ما وصله ناهمرنگ هستى باشیم.
6ـ توجّه به اینكه عشق و پرستش، در روح ماست و به چه كسى برتر از او عشق بورزیم.


طرح یك سؤال:
در قرآن آمده است:
«وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ» یعنى‏ عبادت كن تا به یقین برسى. پس آیا اگر كسى به یقین رسید، نمازش را ترك كند؟!
پاسخ: اگر گفتیم: نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالاى درخت برسد، معنایش این نیست كه هر گاه دستت به شاخه رسید، نردبان را بردار، چون سقوط مى‏كنى.
كسى كه از عبادت جدا شد، مثل كسى است كه از آسمان سقوط كند «فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ» به علاوه كسانى كه به یقین رسیده‏اند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظه‏اى از عبادت دست برنداشتند. بنا بر این مراد آیه، بیان آثار عبادت است نه تعیین محدوده‏ى عبادت.



آیات و روایات، براى عبادت شیوه‏ها و شرایطى را بیان نموده است، ولى چون این آیه، اوّلین فرمان الهى خطاب به انسان در قرآن است، سرفصل‏هایى را بیان مى‏كنیم تا مشخّص شود عبادت باید چگونه باشد:

1ـ عبادت مامورانه، یعنى طبق دستور او بدون خرافات.
2ـ عبادت آگاهانه، تا بدانیم مخاطب و معبود ما كیست. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» (نساء، 43)
3ـ عبادت خالصانه. «وَ لا یُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (كهف، 110)
4ـ عبادت خاشعانه. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون، 2)
5ـ عبادت مخفیانه. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها» (بحار، ج 70، ص 251)
6ـ عبادت عاشقانه. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند:«افضل الناس مَن عَشق العبادة» (بحار، ج 70، ص 253)

و خلاصه در یك نگاه باید بگوییم كه براى عبادت سه نوع شرط است:

الف: شرط صحّت، نظیر طهارت و قبله.
ب: شرط قبولى، نظیر تقوى.
ج: شرط كمال، نظیر اینكه عبادت باید آگاهانه، خاشعانه، مخفیانه و عاشقانه باشد كه اینها همه شرط كمال است. (براى تفصیل بیشتر به كتاب پرتوى از اسرار نماز و تفسیر نماز نوشته حجت الاسلام قرائتی مراجعه نمایید)

پیام‏های آیه:

1ـ دعوت انبیا، عمومى است و همه مردم را دربر مى‏گیرد. «یا أَیُّهَا النَّاسُ»
2ـ از فلسفه‏هاى عبادت، شكرگزارى از ولى نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ»
3ـ اوّلین نعمت‏ها، نعمت آفرینش، و اوّلین دستور، كُرنش در برابر خالق است.
«اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ»
4ـ مبادا بت‏پرستى یا انحراف نیاكان، ما را از عبادت خداوند دور كند، حتّى آنان‏
نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ»
5ـ عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتى تقوى ایجاد نكند، عبادت نیست.
«اعْبُدُوا» «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
6ـ به عبادت خود مغرور نشویم كه هر عبادتى، تقوا ساز نیست. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان

منابع:

1- تفسیر نور ،ج1
2- تفسیر نمونه، ج1
3- بحارالانوار، ج 70

--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر