۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

به تمام مادرانی که هستند و نثار روح آنهایی که نیستند!


----- F

دلم می خواهد برگردم به روزهای کودکی !
 
روزهایی که  آغوش مادر پایان همه دلهره ها بود.
روزهایی که لالایی مادر زلال ترین آواز دنیا بود.
روزهایی که با ترس ادای مادر بودن را در می آوردم و و تق تق صدای نوک تیزترین و بلندترین کفشهای مادر از صدای قهقه من بلند تر بود.
روزهایی که زیباترین رنگ دنیا  قرمز ترین رژ لب مادر بود که همیشه نمی دانم چطور لابلای خرت و پرتهای من پیدا می شد.
روزهایی که مسئولیت  مادربودن تنها به چای خیالی قوری کوچک میان اسباب بازی هایم ختم می شد و آن پخت و پز و سفره  خیالی چه طعم آسمانی داشت.  
.
.
.
کجاست مادر کجاست گهواره من !
 
 
 
 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر