۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

Fw: Fwd: پیشنهاد بازنگری در روند گروه

ميخواستم از اين رسانه، سپاسگزاري خود را از عزيزي كه كوشش بيدريغي براي پاسباني كهن واژگان پارسي دارند به آگاهي ايشان و ساير دوستان برسانم.
دوم اينكه من نيز با اين راي كه با رفتن برخي دوستان قديمي، گروه دوستان راديو گلها دچار نااميدي و فسردگي گردند  موافق نيستم و با تاييد راي جناب بديعي معتقدم كه اين چشمه جوشان و زايا كه زماني دستمايه هاي سترگ وگرانقدري براي ما به يادگار گذاشته اند اكنون نيز با كوشش و هم افزايي دوستان قابل دستيابي و شايد تعالي بيشتر باشد.و اين زماني بدست خواهد آمد كه دلسوزانه و با خرد جمعي سعي در تكميل نقايص هم نماييم .به اميد آنروز
 .
بني آدم اعضاي يكديگرند      كه در آفرينش زيك گوهرند
ارادتمند ف ـ شكوري

 
----- Forwarded Message -----
From: Siamak Badiee <siamak.badiee@yahoo.com>
To: "friends-of-radio-golha@googlegroups.com" <friends-of-radio-golha@googlegroups.com>
Cc: "seti.ch1@gmail.com" <seti.ch1@gmail.com>
Sent: Monday, November 5, 2012 12:04 AM
Subject: Re: Fwd: پیشنهاد بازنگری در روند گروه


ياران گرامي ام درود بر  شما
از اينكه بازهم پس از چندي ،‌ پا را از  مرز بيرون نهاده و نوشتاري كوتاه مي نگارم    ،‌ از شما سروران گروه  پوزش ميخواهم .
آماجم (هدف) از نوشتن اين  چند ريسه (خط)  از آن روي است كه  آموزه هاي  (تجربه ) خودم را ،‌پيشگاه ياران  يادآوري و پيشكش نمايم ،‌
دور و بر   2 سال پيش ،‌من بر آن شدم كه چندي از نوشتار ها ، نقد ها ،‌ چكامه هايم را  به دوستان  و هموندان  اين گروه  گرانسنگ ،‌ پيشكش نمايم ،‌ بيشترين  چشمداشتم ،‌آن بود كه ياران گرامي ام ،‌ مرا با  كنكاش ها و 
خرده گيري ها (نقد)     ، به راه هاي نو و بالنده تري ،‌راهنمايي كنند ،‌ 
 ياران بسيار اندكي  مهر بسيار باراندند و هر نوشته و چكامه مرا به بيش از  شايستگي ام ،‌ پاسخ دادند و  چندگاهي ،نوشتارهاي ايشان ،‌ مرا در  بازتاب  كارهايم ،‌ بي باك كرده بود ، اما....اما
در آن هنگام ،  دو فراز (نكته _وي‍ژگي )‌ مرا آزار ميداد ،‌نخست آنكه بجز چند آواي  اندك از ياران گرامي ،‌ آواي ديگر به پژواك نشنيدم و انگاري در سپهري بيكران ،‌ترانه هاي  مهر مي خواني و كسي  به هم آوايي  نمي يابي . 
اما .... اما
اما بيشترين  اندوه من ، به  هنگامي بر ميگشت كه بيشترين ،‌ بازتاب نوشتارهايم ‌،‌خرده گيري هايي بود كه مرا از  فرستادن ،‌نوشتار و چكامه به اين گروه ،‌باز ميداشت و بسا گاهي اين برخوردها ،‌با  دپارش هاي  (ادبيات ) برخورنده و تند  ،‌ هم راستا ميگرديد ،  اما ... اما .. اما 
سخت ترين  گاه  ،‌هنگامي بود كه تني چند نكوهيده ترين و گجسته ترين واژگان را براي دپارش پارسي من  بر من ، تگرگي مي كردند ،‌ روشن است من كاري  انجام ميدادم كه در برنامه  و سامانه گروه ،‌ جايي نداشت و گله من نيز ،‌بي گمان نمي توانست راه بجايي برد ،‌چه رسد به دادخواهي براي   ناسزاها و دشنام هايي كه بر جان نيشتر  مي كاويد  ،‌از اين رو ، لب فرو بستم و ياران نزديك را نيز بر اين  تيز گويي ها ،  آگاه نكردم و اين چند گاه  تنها ،‌ كوشش كردم كه از هموندي گروه  بهره مند شوم و به نيوشاي  خنيا ها و دهش هاي ياران  گرانجانم ، بسنده كنم ، گو آنكه خود ، نه در خنيا و نه در   داشته هاي  خنيايي ام  ،‌چيزي براي دهش نداشته ام و بر اين بي چيزي نيز ،‌ بسي شرمسار  ، كه هر چه اندوخته ام از  ياران گلها وام  ستانده ام . 
به هر روي از اينكه  ، اين نوشتار بلند را پيشكش كرده ام باز هم پوزش ميخواهم و كمينه آنست كه شايد اين نوشتار  ،براي برنامه هاي آينده شما ياران ،‌بتواند،  راهكارهاي شايسته تري را پيش رو ،‌بنمايد و يا آنكه ياران را با  دگرگوني روند ،‌و سامان دهي نوين،‌اندكي سازگار تر  نمايند ، 
به هر روي من گمانم بر اين است كه ما افزون بر نكوداشت و پاسداشت گلهاي كهن ، ميتوانيم ، به پاس نكوداشت گلهاي جاوداني ،‌گلهاي ديگري را هم ببويم ،‌شايد كه گل ديگري را نيز بجوييم ،‌من بر آنم كه فرهنگي كه گلهاي جاودان را پرداخته و افراخته  است ،‌چشمه اي خشكان نيست ،‌ جوشيده است و ميجوشد و خواهد 
جوشيد 

بدرود 
  
كوچكترين 
سيامك بديعي 










هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر