۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

صدای خس وخاشاک را بشنوید: غزه و لبنان، قضيه آري و نه!




عبدالعلي بازرگان
سرزمين ما به دليل قرار گرفتن در چهارراه تاريخ، دائما در معرض حمله و هجوم همسايگان و اقوام وحشي بوده و ساكنان آن سوزِ ستم و زهرِ ظلم و زور را با گوشت و پوست و استخوان خود حس كرده اند. درست است كه ۲۵۰۰ سال دوام آورده ايم ، اما دوسوم اين مدت را تحت سلطه بيگانگان از تركان غزنوي و سلجوقي و... گرفته تا ايلخانان و تيموريان وامثالهم بوده ايم و در يك سوم باقي مانده، شاهان مستبدِ خودي آنچنان بلائي سرمان آورده اند كه روي بيگانگان را سپيد كرده اند. بنابراين اگر در دنيا به مهمان پذيري و غريب نوازي و مظلوم پرستي شهره شده ايم ، ريشه و زمينه تاريخي اش همين زندگي در ظلم و فهميدن حال و هواي مظلومان است! 


 كشورهاي عربي در دفاع از حقوق مردم فلسطين، تعلق و تعصب نژادي نيز دارند، ما با اين كه عرب نيستيم، از اولين ملت هائي بوديم كه از آرمان فلسطين دفاع كرديم؛ قبل از انقلاب، در دوراني كه روابط دو دولت ايران و اسرائيل، به رغم جنايات صهيونيست ها در صبرا و شتيلا و كفر قاسم و دير ياسين و.... بسيار صميمي بود، مسجد "هدايت"ِ مرحوم طالقاني پايگاه جمع آوري كمك هاي انسان دوستانه به مظلومان فلسطين شمرده مي شد و هداياي زيادي با وجود موانع دولتي براي آنها ارسال مي گرديد.  
 
 در آن ايام متخصصان عالي مقامي امثال دكتر مصطفي چمران، كه موقعيت ممتازعلمي و شغل مهم و پردرآمد خود در آمريكا را رها كرده و همراه همسرآمريكائي و فرزندان خود براي كمك به محرومين جنوب لبنان به آن ديار مهاجرت كرده وسالها در آن سرزمين خدمت و جانبازي نمود، وجود داشتند. 
 
 در دوراني كه به دليل جنگ داخلي و درگيري هاي ميان كتائب و مسيحي هاي ماروني از يك سو و مسلمانان دوروزي و گروه هاي فلسطيني و ساير دستجات مسلح لبناني از سوي ديگرنبرد جريان داشت و در آن ناامني ها، طبيبان شهربيمارستان ها را ترك كرده بودند، پزشكان متخصص اطفالي مثل خانم و آقاي دكتر ضرابي(جليل) با ترك آمريكا و سكونت در آن ديار، مدت هاي مديد كودكان محروم لبناني را به رايگان درمان مي كردند. 
 پزشكان ديگري از داخل كشورنيز، امثال دكتر ابراهيم يونسي( كه چند سال قبل درخروج ازجلسه اي سياسي مظلومانه مورد تصادف با موتور قرار گرفت و جان باخت!!) بخش مهمي از درآمد خود را مخفيانه به لبنان مي فرستادند. و مگر امام موسي صدركه محرومان جنوب لبنان را رهبري كرد وسامان داد يك ايراني نبود!؟ 
 
  تنها دكتر شريعتي نبود كه دوش به دوش رزمندگان الجزائري درمبارزه با فرانسه اشغالگر مي جنگيد و در پاريس مجروح و دستگير شد، ايراني اصيل از هر مظلومي در هركجاي جهان باشد، اگر بتواند دفاع مي كند. 
 
  اينك چه شده است كه بخشي از مبارزان ملت مظلوم ما كه هميشه ياورمحرومان مظلوم بوده اند، شعار: نه غزه، نه لبنان..." سر مي دهند؟.... مسلما اين شعاراز ناحيه ملتي كه خود چشم انتظارِامداد جهانيان به نهضت سبزدارد ، بي دليل و از سر خودخواهي ملي و بي تفاوتي نيست. 
 
شما ممكن است براي حمايت ازمحرومان، حتي از همه دارائي خود صرفنظر كنيد و جانتان را نيز براي نجات آنها به خطر بيندازيد، اما اجازه نمي دهيد كسي جيب شما را براي كمك به همان مردم بزند! ومديرتان بخش ناچيزي از حقوق اول ماه تان را بدون اجازه وكسب موافقت شما به مصرف خير برساند! شما اين كار را توهين به خود و دزدي تلقي مي كنيد و در برابر آن مي ايستيد. 
 
 گويا در نظام ولايت مطلقه فقيه كه بر جان و مال و ناموس مردم ولايت شرعي دارد! نيازي ديده نميشود از ملت براي بذل و بخشش از بيت المال نظرخواهي شود، ولي فقيه كه خود را وكيل و وصي مردم و صاحب اختيار آنها مي داند زحمت اين كار را خود متقبل مي شود! 
 
 البته اگر ملت ما نمايندگان خود برگزيده اي، به جاي دست چين شدگان شوراي نگهبان داشت، با توجه به منافع ملي،  همچون آمريكا كه همه ساله رسما و علنا بودجه معيني را براي كمك به اسرائيل به تصويب مي رساند، مي توانست به صلاحديد ملت و نمايندگانش به طور شفاف و علني ، به غزه و لبنان و هركجاي ديگر كمك كند، نه آن كه شاهد نقل و انتقال ميليون ها دلاربي زبان به مناطق عربي خاورميانه وكشورهائي در آفريقا يا آمريكاي مركزي باشد كه نام بيشترشان راهم، كه قراراست سياهي لشكرراي آنها درسازمان ملل، دولت ما را در اهداف ويژه اش ياري رساند! نشنيده باشد! 
 
ولي فقيه و متوليان بر قدرت تكيه كرده ما خاصه خرجي و دست و دل بازي از كيسه ملت را جزئي از ولايت خود مي دانند و فكر مي كنند همين كه نيت و قصد انشاءالله خير! دارند كافي است. اما آن امامي كه يكسره ولايت خود را به ولايت او مي چسبانند، هنگام قبول ولايت ، به مردمي كه با ايشان بيعت مي كردند فرمود: 


"آگاه باشيد كه مرا هيچ اختياري جز با موافقت شما نيست؛ آگاه باشيد كه كليدهاي اموال شما دراختيار من است، اما بدون اجازه و موافقت شما نمي توانم آن را مصرف كنم. آيا به اين كيفيت راضي هستيد؟
"الا و انه ليس لي امر دونكم. الا ان مفاتيح مالكم معي الا و انه ليس لي ان آخذ دونكم، رضيتم؟" 
 

  در مدرسه كه بوديم، معلم ديني ما داستاني را نقل مي كرد. مي گفت آدم ساده اي با سرقت از مغازه هاي مواد غذائي، آنها را ميان گرسنگان تقسيم مي كرد و به خاطرهمين محروم نوازي هايش ميان مستضعفان محبوبيت پيداكرده و به عنوان نيكوكار بزرگ معروف شده بود.
      
امامي كه از راز او آگاه شده بود، او را از اين كار برحذر داشت و شرط قبولي كارخيررا انجام آن از مسيردرست شمرد. اما او كه نمي خواست موقعيت مردمي اش را از دست بدهد، پاسخ داد : آيا نميداني كه خدا براي هركار بد يك جزا قرار داده و براي هركار خير ده برابر جزا مي دهد؟ من براي هرعمل خود نُه ثواب كسب مي كنم!! 

 
 گويا متوليان ما فراموش كرده اند، خرج كردن از جيب ملت بدون رضايت اكثريت آنان، نه در بلند مدت به نفعشان است و نه عاقبت خوشي دارد. چرا كه گفته شده : "خدا فقط از پرواپيشگان مي پذيرد". 
  مي گويند مكان غصبي نماز ندارد. مردم غزه و لبنان نيزاگر بدانند اين كمك ها را بدون اطلاع و رضايت اكثريت صاحبان مال دريافت مي دارند، چه بسا برخي از آنان از دريافتش امتناع كنند! 

 
 اي بسا اگرمردم ما از اين حاتم بخشي ها دل چركين نبودند، به اختيار و انتخاب خودشان پيشاپيش كاروان هاي دريائي كه به غزه رفتند، دريادلي خودشان را بيش و پيش از همه در حمايت از مردم مظلوم غزه براي جهانيان به نمايش مي گذاشتند. 

 
عبدالعلي بازرگان
يازدهم تيرماه۱۳۸۸ ، سي ام جولاي ۲۰۱۰

--
دریافت این پیام بدلیل تمایل شما به شنیدن صدای خس وخاشاک است
خواهشمند است برای اطلاع دوستانتان، این ایمیل رابرای ایشان فوروارد کنید
برای عضویت جدید در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+subscribe@googlegroups.com
برای لغو عضویت در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر