۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

Our Iran نامه سرگشاده سحرخیز به رئیس دستگاه قضا

 
 
 
 
 
 
 

نامه سرگشاده سحرخیز به رئیس دستگاه قضا

عیسی سحزخیز، روزنامه نگار سرشناس ایرانی که در زندان به سر می برد با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضائیه، خواستار محاکمه آمران و عاملان ضرب و شتم و مظالمی شد که در یک سال گذشته نسبت به او و خانواده اش روا داشته شده است.

متن کامل نامه سحرخیز که نسخه ای از آن در اختیار روز قرار گرفته بدین شرح است:

به ‌نام خدا
گفت آن يار کزو گشت سردار بلند
جرمش اين بود که اسرار هويدا می‌کرد
فيض روح‌القدس ار باز مدد فرمايد
ديگران هم بکنند آنچه مسيحا می‌کرد
رياست محترم قوه قضائيه، آيت‌الله صادق آملی لاريجانی
با اهداء سلام
احتمال می‌دهم از طريق مسئولان زيردست، از جمله رياست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب يا رسانه‌های خبری تاکنون آگاه شده باشيد که اينجانب روز يک‌شنبه ۲۷/۴/۸۹در جريان محاکمه‌ام در شعبه‌ی فوق‌الذکر، از آمران و عاملان ضرب و جرح و شکنجه منتهی به شکستگی استخوان سينه، پارگی تاندون شانه چپ و کبودی‌ها و جراحات ديگر اعضای بدنم، شکايت کتبی کردم. اين افراد عبارتند از: آقای محسنی اژه‌ای، وزير اطلاعات؛ محمود احمدی‌نژاد، رئيس جمهور وقت؛ و...، رهبری جمهوری اسلامی. افرادی که به‌عنوان آمران و عاملان، يا کسانی که طی يک‌سال گذشته در برابر اين تخلفات علنی و مظالمی که عليه من و خانواده‌ام انجام شده، سکوت توأم با رضا کرده‌اند، ازجمله "متشاکيان عنهم" بوده‌اند.
لازم است بدانيد نقش حجت‌الاسلام اژه‌ای، دادستان کل کشور کنونی، "ويژه" بوده است. ايشان فردی است که در زمان‌های گوناگون و در پست‌های مختلف شخصا" به ضرب و شتم دستگيرشدگان می‌پرداخت؛ ايشان همان کسی است که در جايگاه رياست دادگاه ويژه روحانيت، ظلم عظيمی را به دستور...، رهبری نظام جمهوری اسلامی، عليه مرحوم آيت‌الله العظمی منتظری، بيت ايشان و شاگردانش روا داشت؛ آقای محسنی اژه‌ای همان کسی است که در جايگاه معاون قوه قضائيه، در جلسه رسمی هیأت نظارت برمطبوعات، اقدام به پرتاب قندان به‌سوی نماينده مديران مطبوعات کشور کرد که منجر به کبودی شديد کمر بنده شد، و بعد با گاز گرفتن شانه‌ام، مرا زخمی کرد؛ که براساس مندرجات گزارش پزشکی، بايد حد قانونی "قذف" در چند مورد عليه وی (تا ۷۴ ضربه شلاق در ملاعام) اعمال شود.

آقای محسنی اژه‌ای در رأس افرادی قرار دارد که اينجانب عليه آنان شکايت کرده‌ام، چون مأموران تحت امر ايشان، مرا در زمان دستگيری زير ضربات مشت و لگد گرفته و شکنجه کرده‌اند. به‌گونه‌ای که در جريان اين برخورد خشن، اصل ۳۸ قانون اساسی، ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی، و ماده ۵ اعلاميه قوق بشر نقض شده است (به شرح صفحات ۲و۳ دفاعيه‌ام.)

در اين ميان، محمود احمدی‌نژاد که مسئول مستقيم محسنی اژه‌ای در زمان قوع جرم آنان (۱۲/۴/۸۹) بوده، به تبع مقامش و مطابق نص صريح قانون ساسی، از جمله اصول ۱۳۳، ۱۳۴، ۱۳۶ و ۱۳۷ بايد پاسخ‌گوی اين اقدام‌های جرمانه باشد.

و بالاخره...، عالی‌ترين مقام رسمی جمهوری اسلامی که به خود حق دخالت در تمام امور مقننه، مجريه و قضائيه کشور را داده و می‌دهد و روسای قوا خلاف روح و مفاد قانون اساسی سخنان و اوامر او را "فصل‌الخطاب امور" می‌دانند، در اين جريان نقش غيرقابل انکار و تعيين‌کننده‌ای دارد، و به تبع اين مقام و مسئوليت بايد پاسخگوی اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد.

پرسش اين است که چرا ايشان در قبال جنايات کهريزک دخالت مستقيم می‌کند – هرچند تاکنون به زيان تعدادی از خانواده‌های تحت جنايت و افراد تحت ستم – اما در قبال جنايات و شکنجه‌های صورت گرفته در بازداشتگاه‌های مختلف زندان اوين (ازجمله بندهای ۲۰۹، ۲۴۰ و ۲ الف) سکوت می‌‌نمايد، و حتی موجبات ارتقای مقام وزير اطلاعات وقت را که نقش مستقيمی در اين فشارهای روحی و جسمی داشته، فراهم می کند؟ طرفه اينکه ايشان، آقای محسنی اژه‌ای را به کرات عضو تيم‌های رسيدگی به جرم و جنايت‌ها و قانون‌شکنی‌ها می‌کند.

اينجانب تا روز ۲۷/۴/۸۹، يعنی روز برگزاری دادگاهم، امکان طرح شکايت نداشته‌ام، درحالی‌که به شرح مندرجات پرونده‌ام از همان روز اول انتقال به اوين خواستار دسترسی به پزشکی قانونی و اقامه دعوا عليه آمران و عاملان شکنجه بوده‌ام؛ درخواست به حقی که هيچگاه از جانب مأموران وزارت اطلاعات تحت رياست محسنی اژه‌ای و مسئولان زندان اجابت نشد. اين درخواست حتی در زمان ملاقات نمايندگان سه قوه و دادستان جديد تهران، آقای جعفری دولت‌آبادی مطرح گرديد اما کوچکترين قدم مثبتی در اين راه برداشته نشد.
دادستان تهران در تاريخ ۱۳/۴/۸۹، برای ديدار با زندانيان سياسی به زندان رجايی‌شهر آمد؛ ايشان در اين ديدار قول رسيدگی به شکايت اينجانب و دسترسی‌ام به پزشکی قانونی را عنوان کرد، اما با وجود گذشت سه هفته، هنوز هيچ کاری صورت نگرفته است.
اينجانب در اين نامه‌ سرگشاده اعلام می‌دارم که اگر طی يک ‌ماه از تاريخ انتشار نامه، مقدمات تشکيل دادگاه عليه افراد فوق به‌عمل نيايد، اين حق را برای خود محفوظ می‌دانم که از طريق خانم شيرين عبادی، وکيل خود، در مراجع قضايی جهان و مجامع بين‌المللی پرونده‌ای عليه نامبردگان گشوده، و مسئله را به‌گونه‌ای ديگر پيگيری نمايم.

با احترام
عيسی سحرخيز
زندان رجايی‌شهر کرج
شنبه ۲مرداد ماه
 
سایت روزآنلاین
 
================
 
 
 
 
 
 
 
 
دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۹
ابراهیم نبوی

هانا آرنت و موذن زاده اردبیلی

 

هانا آرنت زنده شد

"جلسه ناتوی فرهنگی با شرکت هانا آرنت، کارل مارکس، ویلیام شکسپیر، نیکولو ماکیاولی زیر نظر ناپلئون بناپارت تشکیل شد و مقرر گردید که این ناتوی فرهنگی که خیلی آدم های ناتویی هستند بزودی خط مشی جنبش سبز را بنویسند. در این جلسه هفت دایناسور برانیکوزوروس و یک دایناسور تری سراتوپس نیز حضور داشتند و آبراهام لینکلن نیز پیامی برای حاضرین فرستاده بود."

به نظرتان خیلی عجیب است اگر فردا یک خبر اینجوری در کیهان منتشر شود و عکس جلسه که آبراهام لینکلن کنار دکتر سروش و مسعود بهنود و مهاجرانی نشسته به چاپ برسد؟ به نظر من که اصلا عجیب نیست. کیهان دیروز نوشت: "هانا آرنت عضو ناتوی فرهنگی است...."، البته من نمی خواهم بگویم هاناآرنت عضو ناتوی فرهنگی نیست و احتمالا ناتوی فرهنگی اصلا وجود ندارد، یا اینکه زمانی که ناتو فعال بود، یحتمل هانا آرنت هفت تا کفن پوسانده بود، فقط می خواهم بگویم وقتی کیهان اختیار روزنامه اش را می دهد دست پپه هایی مثل امید فضلی نژاد، طبیعی است که هاناآرنت که سال 1975 عمرش را داده است به آقای شریعتمداری، یکهو زنده می شود و برای دفاع از منافع غرب، زنده و گنده مشغول به کار می شود.

 

یا ابوالفرض، بیچاره شدیم!

خبر را کاملا صحیح و دقیق نوشتند. مثلا می توانستند بنویسند که "خط هوایی کرمانشاه به دبی و بالعکس" دائر شد. یا بنویسند که "خط هوایی رفت و آمد میان کرمانشاه و دبی دائر شد." یا بنویسند "مسافران کرمانشاه از این پس به دبی می روند و برمی گردند." ولی مسوولان امر کاملا مسوولانه خبر را نوشتند. خبر اینطور است "خط هوایی کرمانشاه - دبی راه اندازی می شود." به عبارت دیگر مسافران عزیز و جانگداز و ناکام و مظلوم کرمانشاه به سوی دبی پرواز شان را آغاز می کنند، ولی خدا به همه شان رحم کند. چون خبر نشان می داد که فقط می روند به دوبی.

 

مموتی ما رهبره، ایشالا مبارکش باد!

بیخودی نیست که این آقای خامنه ای هی زور می زند که ملت حرفش را گوش کنند. همین مرتضی نبوی که من مطمئنم در تمام عمرش بدون یاد آقا یک چای شیرین با نان و پنیر نخورده، می گفت "دوستان ما هم حاضر به دفاع از ولایت و رهبری نیستند." یا همین آقای شکردوست، اسمش چی بود؟ آقای مصباح یزدی که زیاد زیاد شکر وارد می کند و کیلو کیلو شکرزیادی می خورد، با وجود اینکه رژیم دارد و نباید اصولا جز در مصرف قرص اعصاب در هیچ چیزی زیاده روی کند، پارسال می گفت "حتی در میان اصولگرایان هم کسی ولایت فقیه را قبول ندارد." همین می شود که با وجود اینکه این همه مرجع تقلید داریم مثل صادرکنندگان شکر یا موز یا ماشین آلات کشاورزی یا در حوزه های دیگر فقهی، و یک بیت رهبری داریم به چه درازی که سرش توی ونزوئلاست و تهش توی صحرای سیبری، بیچاره خود آقای خامنه ای مجبور می شود خودش به زبان خودش اعلام کند که "اطاعت از ولی فقیه واجب شرعی است." حالا خوب است واجب شرعی است که مردم یک سال است جیغ می زنند مرگ بر دیکتاتور، اگر واجب شرعی نبود می خواستند چکار کنند؟

البته به نظر من اگر قرار باشد ولی فقیه سواد فقهی نداشته باشد، از صبح تا شب هم به جای رئیس جمهور و رئیس مجلس و کلیه قضات کشور کار کند، چرا احمدی نژاد ولی فقیه نباشد؟ این حرف هایی که آقای خامنه ای می زند که احمدی نژاد هم بلد است، هر دو تاشان هم که الحمدالله به یک اندازه سواد فقهی ندارند. اتفاقا اگر اینطور بشود، آقای خامنه ای هم می تواند به کار اصلی اش بچسبد و بشود دبیر شورایعالی شعر و سرود انقلابی کشور که در آن زمینه سلیقه هم نداشته باشد، سواد دارد. در همین راستا احمدی نژاد در هیات دولت گفت: "امام و امت دو رکن اصلی حیات طیبه جامعه هستند." آقای خامنه ای هم در عوض گفت: " صنایع بزرگ، صنایع مادر (از جمله صنایع بزرگ پایین دستی نفت و گاز) و معادن بزرگ (به استثنای نفت و گاز) مشمول اصل 44 است" این به آن در!

 

بز، بزغاله، چرنده، گوساله!

نه اینکه خدای ناکرده فکر کنید من با حرف های آقای محمدرضا رحیمی مخالفم، اصلا، اتفاقا معتقدم این آدم یکی از نوابغ بزرگ کابینه دهم است. حالا ممکن است بگوئید ببین بقیه شان چی هستند که این یکی نابغه است؟ آن دیگر به من مربوط نیست. من، به عنوان مسوول محترم تشخیص نوابغ از گاگول ها، تشخیص دادم که این رحیمی اگر یک مدتی پرونده مالی اش را موش بخورد، ممکن است یک چیزی بشود. ایشان دیروز گفت "بشر غربی از بز هم بدتر است." به نظر من در مقابل بشر شرقی که نمونه اش همین آقای رحیمی است که هم ادب دارد، هم شعور دارد، هم اخلاق دارد، هم پرونده دارد، هم بلدست موقع انتخابات دوم خرداد یک مرتبه جمعیت چند شهر را دوبرابر کند و تازه تعداد آرا را صد و هفتاد در صد جمعیت، هم در کار قاچاق گاز دست دارد هم در کار جعل عنوان و هم معاون احمدی نژادست [ببین اون چیه] بشر غربی بز که هیچ، گوساله هم نیست.

 

یک کشور اخلاقی، اسمتو توش نوشتم

فرض کنیم شما در ایران زندگی بکنید، ولی هیچ وقت به خیابان نروید که دعوایتان بشود و یکی به شما بگوید "اوی! حیوون! جلوی چشماتو نگاه کن." یا مثلا تلویزیون را باز نکنید و برنامه بیست و سی را نگاه نکنید که یک دفعه از بالای تلویزیون به جای آنتن دو تا شاخ سبز بشود و دماغ مجری بخورد وسط سینه تماشاگر، یا مثلا خبرنداشته باشید که به آقای ایکس یا ایگرگ که بدون هیچ دلیل دستگیر شده در زندان تجاوز کردند و تهدیدش کردند که می زنیم پدرت را در می آوریم، زود گورت را گم کن برو بیرون تا تکه تکه نشدی. یا مثلا خبر نداشته باشیم که شش نفر آقا به یک خانم تجاوز کردند و بعد همه رفتند پی کارشان و فیلمش را روی بلوتوث پخش می کنند، یا خبر نداشته باشیم که روزنامه اصلی کشور هر روز در مورد فلان مخالف سیاسی می نویسد که وی در سفر دومش به اسرائیل چکار کرد، در حالی که طرف هر روز دارد فحش می خورد که تو چرا علیه اسرائیل حرف می زنی، به نظرم اگر کلا از این چیزها و خیلی چیزهای دیگر خبر نداشته باشیم، این حرف آقای حسن غفوری فرد واقعا ممکن است درست باشد که "هنوز می توان کشور ایران را یک کشور اخلاقی دانست."

 

فتنه! چکمه تو درنیار!

من بالاخره نفهمیدم که این چشم فتنه را که می خواستند از حدقه دربیاورند، درآوردند یا نه. هر وقت اسم سردار جوانی یا سردار همدانی یا سردار ازندریانی یا سردار قازیاقی یا سردار احمدی مقدم را می شنوم، یکهو قیافه "صمدآقا" می آید جلوی چشمم که جلوی میرحسین موسوی ایستاده و انگشت وسطش را نشان می دهد و تهدیدش می کند که می زنم توی چشمت ها! چشمتو از کاسه در می آرم ها! به نظرم می رسد هنوز درست و حسابی چشم فتنه را از حدقه بیرون نیاورده اند. آیت الله یزدی گفت: "فتنه تمام نشده است." سردار جعفری هم بعد از این همه زدن و کشتن و زندان و مصیبت و بیچارگی تازه گفت: "طرفداران فتنه در سپاه را به جای حذف اقناع می کنیم." یعنی فتنه اینقدر عمیق است که تعداد زیادی در سپاه طرفدارش هستند و باید اقناع شان کرد. خبر این که جهاد دانشگاهی هم اعلام کرد: "محبوبیت موسوی 36 درصد افزایش یافته است." حالا چطوری؟ از کجا؟ چی شد؟ من درست خبر ندارم. این ها را هم لطفا اقناع فرمائید اما یک جوری نفرمائید که بعدا نتوانند جلو سر و همسر سرشان را بلند کنند.

 

موذن زاده اردبیلی در تیان آن من

صدای اذان این موذن زاده اردبیلی همیشه موی تن آدم را سیخ می کند. پیشنهاد می کنم هر وقت خواستید بروید سلمانی حتما وقت اذان بروید که موی سرتان سیخ بشود و سلمانی راحت تر بتواند موهای تان را کوتاه کند. من البته دقیق نمی دانم بخاطر ایجاد کیفیت بهتر در اصلاح موی سر بود یا یک کار دیگر که خبر خواندم که صدای اذان موذن زاده اردبیلی را در چین پخش کردند. البته این چینی ها که اسلام حالی شان نیست، یک دفعه می شود مثل آن شلوارهای موهن چینی که نزدیک بود اسلام را کاملا نابود کند. بی ادب ها درست در باسن ملت برداشته بودند بسم الله الرحمن الرحیم را دوخته بودند. فکر کنید یارو وسط رقص هیزی هم بکند، در حال نگاه کردن به بخش مذکور که در حال اجرای رقص سالساست، اسم خدا و پیغمبر صاف برود توی چشمش. معلوم نیست این چینی ها اذان را پخش می کنند که روی آن باله اجرا کنند، یا با آن رژه بروند، یا با آن عملیات ژیمناستیک اختیاری زمینی اجرا کنند، یا در حین کشتن مسلمانان چینی صدایش را پخش می کنند که از شدت مشکلات کاسته شود.

=============

 
 
 
 
 
 
 
 
دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۹
سردار جعفری: در جنگ نرم تلفات دادیم

اعتراف به حضور سبزها در سپاه

در حالی که پیش از این مقامات رسمی جمهوری اسلامی همواره از "دفع فتنه سبز" و کاهش طرفداران جنبش سبز سخن می راندند و  حضور طرفداران جنبش سبز در نهادهای رسمی را انکار می‌کردند، محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران اعتراف کرد برخی از اعضای سپاه پاسداران از حامیان جنبش سبز بوده‌اند.سردار جعفری همچنین ضمن اعلام اینکه سپاه تلاش کرده این افراد را "قانع" کند ادعا کرد: "خیلی از ابهامات رفع شده و آنها قانع شدند حرکت اشتباه بوده و این بهتر از برخورد فیزیکی و حذف است."

سردار جعفری در سخنان خود اشاره‌ای به تعداد این افراد نکرد، اما اذعان سردار جعفری به وجود چنین قضیه‌ای، خود نشان دهنده آن است که تعداد این افراد در حدی بوده که وی ناچار به به سخن گفتن در مورد آنان شده است.

پیش از این حضور طرفداران جنبش سبز در نهادهای رسمی و به ویژه در سپاه انکار می‌ شد و مسئولین، حمایت برخی از نیروهای نظامی از موسوی را به قبل از انتخابات مربوط می‌دانستند. محسن رشید، رییس سابق مرکز مطالعات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، محمد عزلتی‌مقدم، رییس كمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی موسوی و عبدالله موسوی‌مقدم، معاون سابق ضدجاسوسی وزارت اطلاعات از جمله فرماندهان سابق سپاه بودند که در انتخابات از میرحسین موسوی حمایت کردند. احمد عزلتی‌مقدم، حتی در رویدادهای پس از انتخابات هم به زندان افتاد.

در زمان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات، بارها اخبار مختلفی از برخورد با برخی از فرماندهان سپاه مطرح شد؛بعد از مدتی بیانیه های مختلفی نیز در حمایت از جنبش سبز با امضای پاسداران سبزو یا ارتش سبز ایران منتشر شد. در همین راستا اخباری هم از نافرمانی برخی از فرماندهان میانی سپاه از دستورات مافوق برای سرکوب مردم پخش شد که از آن جمله می‌توان به خبر برخورد با سردار علی فضلی، از فرماندهان رده بالای سپاه اشاره کرد.

اینک سردار جعفری ضمن اشاره به وجود پاسداران سبز،از "قانع شدن" آنها سخن گفته و در عین حال "سپاه و بسيج رامسوول حفظ و نگهداري انقلاب و دستاوردهاي آن" دانسته است؛به گفته او "عمق‌بخشي داخلي و خارجي انقلاب به عنوان رسالت سپاه به تصويب مقام معظم رهبري رسيده و به سپاه و بسيج ابلاغ شده است. عمق‌بخشي داخلي به عهده بسيج گذاشته شده كه مقابله با جنگ نرم نيز شامل آن است."

وي افزوده: "ما امروز هم در جنگ هستيم و فقط آن هشت سال جنگ نبود و اينكه فقط صيانت از مرزها در صحنه فيزيكي وظيفه سپاه و بسيج است، اشتباه مي‌باشد. ما در جنگ نرم با دشمنان هستيم و برنامه‌ها و اقدامات پنهان و آشكار آنها در اين زمينه مشخص است منتهي مشكلي كه وجود دارد اين است كه ما در اين جنگ كمتر حس جنگ و جنگيدن را داريم."

جعفري ادامه داده: "اگر در جنگ نرم جنگ بيشتر حس مي‌شد افراد و امكانات بيشتري در مقابل آن بسيج مي‌شدند و پيامدهاي جنگ نرم كه سال‌ها است در آن قرار داريم را سال گذشته ديديم. ما بايد قبل از اينكه جنگ نرم به اقدام و مقابله فيزيكي منجر شود، آن را درك كنيم و براي مقابله با آن بسيج شويم. زيرا وظيفه و رسالت ما دفاع از انقلاب اسلامي است و اين دفاع صرفا نشستن و آمادگي براي زماني كه تهديد واقع مي‌شود، نيست."

جعفري با بيان اينكه "ما نبايد در افتخارات گذشته خود بمانيم بلكه بايد از آنها براي آينده استفاده و بهره‌برداري كنيم"،‌ سخنان خود را چنین پایان داد: "اين درخواست رهبري از سپاه و بسيج و همه مردم است و به دليل اينكه نتوانستيم در جنگ نرم خوب دفاع كنيم، تلفاتي داديم و اين به دليل اين است كه ما بلد نيستيم در اين حوزه خوب بجنگيم مانند سال‌هاي اول جنگ تحميلي. ولي در آن زمان دغدغه‌مان اين بود كه ياد بگيريم چگونه با دشمن مقابله كنيم در جنگ نرم هم به همين صورت است. ما بايد ياد بگيريم چگونه با دشمن در جنگ نرم مقابله كنيم و رهبري سال‌هاست كه بر اين موضوع تاكيد مي‌كنند و ما حتما مي‌توانيم در اين جنگ هم پيروز شويم."

 

 


این ایمیل را برای دوستان خود نیز ارسال کنید. رسانه شمایید
 
جهت عضو شدن در گروه ايران ما. كافي است كه به آدرس زير يك ايميل ارسال کنید. لازم نيست كه هيچ چيزي در ايميل بنويسيد. سپس یک ایمیل از جانب گروه دریافت خواهید کرد و باید روی لینک داده شده در ایمیل کلیک کرده و درخواست خود را تایید نمایید.
OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com

چنانچه مایل به دریافت این ایمیلها نیستید برای لغو عضویت خود به آدرس زیر یک ایمیل ارسال کنید و لازم نیست که در ایمیل چیزی بنویسید:
OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com

--
---------------------------------------------------------------------------------------------------
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "OurIran" group.
To post to this group, send email to OUR_IRAN@googlegroups.com
 
To unsubscribe from this group, send email to OUR_IRAN-unsubscribe@googlegroups.com
 
To subscribe to this group, send and email to OUR_IRAN+subscribe@googlegroups.com
 
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/OUR_IRAN?hl=fa

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر