۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

{تفريح و سرگرمي}, [8083] Fwd: Fw: پری دریایی | یادداشت های محترمانه | دختر کنجکاو | اون چیه؟ | درخواست مرخصی









 


می دونین چرا وقتی بزرگ میشیم با خودکار می نویسیم ؟؟؟؟
به خاطر اینکه یاد بگیریم هر اشتباهی پاک شدنی نیست

    

 


 

   

 

 

پری دریایی

" السی " دخترکوچکی بود که با پدر و مادرش در خانه ای نزدیک ساحل دریا زندگی می کرد
و به همین خاطر روزی سه ، چهار ساعت داخل آب یا توی ساحل بود .

در یکی از روزها " السی " از زبان پیرمردی که کنار ساحل بستنی می فروخت ،داستانی در مورد پری دریایی شنید .

از آن روز به بعد دخترک تمام هوش و حواسش پی آن بود که چگونه می تواند تبدیل به یک پری دریایی شود.

او ابتدا این سؤال را از پدرش پرسید ، اما پدر " السی " که تمام فکرش این بود که روزها تعداد بیشتری پیراشکی در کنار ساحل بفروشد ، با بی حوصلگی به او جواب سربالا داد .

پس از آن دخترک از مادرش ، همسایه ها و خلاصه از هر کسی که می شناخت این سؤال را پرسید

اما جواب را پیدا نکرد تا اینکه یک روز حوالی ظهر که طبق معمول هر روز به دستور پدرش ،

باید پیراشکی های داغی را که مادر در خانه درست می کرد به دست او می رساند ،

حدود ۲۰ پیراشکی توی سینی گذاشت و کنار ساحل به سوی دکه ی پدرش راه افتاد که ناگهان چشمش به مردی افتاد که کنار آب نشسته بود " السی " که خبر نداشت آن مرد یک دله دزد است ، به سویش رفت و از او پرسید : "چگونه می توان پری دریایی شد ؟ "

مرد دزد وقتی چشمش به پیراشکی ها افتاد ، فکری به سرش زد و نقطه ای را در فاصله صد متری - داخل دریا - به " السی " نشان داد و گفت : " تو باید تا آنجا شنا کنان بروی و از کف دریا که عمقش فقط یک متر است ، پنج تا صدف بیاوری تا من راز پری دریایی شدن را به تو بگویم . "

دختر بینوا با خوشحالی سینی پیراشکی ها را به دست مرد دزد سپرد و به آب زد و صد متر را شنا کرد و

هر طوری بود از کف دریا پنج صدف پیدا کرد و راه رفته را برگشت اما وقتی مرد را ندید تازه فهمید

کلک خورده است ! لذا در حالی که گریه می کرد نگاهی به صدفها انداخت که ناگهان دید

داخل یکی از صدفها ، مرواریدی درشت و درخشان وجود دارد !

" السی " معطل نکرد و با سرعت به طرف دکه ی پدرش دوید ...

آری ، دخترک شاید نمی دانست چگونه می توان پری دریایی شد ،

اما خوب می دانست که قیمت آن مروارید برابر است با قیمت تمام مغازه هایی که در ساحل دریا قرار دارد!

نوشته : الساندرو پوپل
 



 

یادداشت های محترمانه

هم‌كلاسي گرامي:
اين‌كه با وجود اين لب‌هاي شتري و چشماي وق‌زده و پوست مثل ته‌ديگ عدس‌پلو، زحمت زدن يه رژ لب هم به خودت نمي‌دي، بخاطر زيبايي سادگي شما نيست، اعتماد به نفس كاذب متاسفانه معضل بزرگي‌ست

همكار محترم:

درست است كه چند روزي تا عيد مانده ولي اگه فقط اين‌بار ناپرهيزي كنيد و چند روزي زودتر حموم برويد، بنده شخصا تضمين مي‌نمايم كه به هيچ‌كدام از قوانين فيزيكي و شيميايي عالم برنمي‌خورد.
ضمنا يه چيزاي دسته‌داري معمولا جلوي آينه حمام يا دست‌شويي مي‌گذارند كه سرشون پرز دارد، سالي دو سه بار از اينا بكشيد به دندانتان، اعضاي شركتي رو از نگراني مي‌رهانيد.
مُرديم بس‌كه از دهن نفس كشيديم!

استاد ارجمند:

درست است كه خير سرمان فوق ليسانس مي‌خوانيم اما : "معادلات" را از رو دست جلویی نوشتیم ، "ریاضی 2" را چهار بار افتادیم ، "ریاضی 1"را هم خودمان نمیدانیم چطوری 10 شد ، "آمار و احتمالات" رو هم به زور پروژه پاس کردیم ، و برگه سفید "محاسبات عددی" را هم با استاد نقدی حساب کردیم ، "رياضي مهندسي" را هم بعد از سه بار افتادن معرفي با استاد گرفتیم ، فلذا بسط مك لورن و سينوس هيپربوليك و معادله سهمي كه سهل است، سينوس30 درجه را هم با ماشين‌حساب مي‌زنيم ، پس عاجزانه درخواست داريم فعلا از ما يكي بكشيد بيرون تا ببينيم براي آخر ترم چه گِلي مي‌توانيم به سرمان بگيريم
 

دختر ها همیشه کنجکاوند ...


 

 

اون چيه كه زنها ميدن مردها ميکنن؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"دق"
.
.

اون چيه كه مردها ها ميدن زن ها ميخورن؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"حرص"
.
.

اون چيه كه مردا در ميارن زن ها ميخورن؟
.
.
.
.
.
.
.
.
"پول"
.
.

اون چيه كه زن ها باز مي كنند مردها ميذارن توش؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"حساب بانكي"
.
.

اون چيه كه زن ها میدن مرد ها ميخورن؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
"غذا"
.
اون چيه كه باعث
شده تو با اشتياق اين مطلب رو بخوني؟
.
.
.
.
"ذهن منحرف"

    

درخواست مرخصی همسر

می گویند در دوران قبل که پاسگاه های ژاندارمری در مناطق مرزی و روستایی و دور از شهرها وجود داشته و اکثرا ماموران مستقر در آنها از نقاط ديگر برای خدمت منتقل می شدند باید مدت زيادی را دور از اقوام و بستگان سپری می کردند کما اینکه سفر و رفت وآمد به سهولت فعلی نبوده شاید بعضی مواقع حتی در طول سال هم امکانی برای مسافرت ماموران به شهر موطن خود پیش نمی آمد و به همين خاطر معدود خانه سازمانی در اختیار فرمانده پاسگاه و برخی ماموران ديگر قرار می گرفت.

همسر یکی از فرماندهان پاسگاه که به تازگی هم ازدواج کرده و چندین ماه از زندگیشان دور از شهر و بستگان در منطقه خدمت همسرش می گذشت بدجوری دلتنگ خانواده پدری اش شده بود چندين بار از شوهرش درخواست می کند که برای دیدن پدر ومادرش به شهرشان به اتفاق هم یا به تنهایی مسافرت کند ولی هر بار شوهرش به بهانه ای از زیر بار موضوع شانه خالی می کند. زن که در این مدت با چگونگی برخورد ماموران زیر دست شوهرش و بعضا مکاتبات آنها برای گرفتن مرخصی و غیره هم کم و وبیش آشنا شده بود به فکر می افتد حالا که همسرش به خواسته وی اهمیتی قائل نمی شود او هم به صورت مکتوب و به مانند ماموران درخواست مرخصی برای رفتن و دیدن خانواده اش بکند ، پس دست به کار شده و در کاغذی درخواست کتبی به این شرح می نویسد:

جناب ..... فرمانده محترم ...

اینجانب .... همسر حضرتعالی که مدت چندين ماه است پس از ازدواج با شما دور از خانواده و بستگان خود هستم حال که شما بدلیل مشغله بیش از حد کاری فرصت سفر و دیدار بستگان را ندارید بدینوسیله درخواست دارم که با مرخصی اینجانب به مدت .. برای مسافرت و دیدن پدر ومادر واقوام موافقت فرمائيد.

" با احترام ..... همسر شما "

و نامه را در پوشه مکاتبات همسرش می گذارد.

چند وقت بعد جواب نامه به این مضمون بدستش میرسد:

سرکار خانم...

عطف به درخواست مرخصی سرکار عالی جهت سفر برای دیدار اقوام با درخواست شما به شرط تامین جانشین موافقت میشود.
فرمانده ...


 

زن زندگی !




 

    

جالب ترین بسته بندی ها


 لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 جالب ترین بسته بندی ها | www.irannaz.com

 

    

خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد.. اشو زرتشت









--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر