موسم گل دوره مُل (حسن) یک دوروز است در زمانه ای به دل آرامی به عالم فسانه - ای که ز تو مانده نکویی نشانه خاطر عاشقان را میازار - خوش نباشد ز معشوقه آزار گر بسوزد شمع و پروانه را با زبانه چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه میکنی صید - مرغ بسته میزنی سنگ – بر شکسته میکشی با تیغ ستم یار خسته خستهدلان یکسره در خون نشسته خویش و سوزی و بیگانهسازی نیست تو آیین عاشقنوازی تیر عشقت – ای که در سینه ما نشسته رحمتی کن – با دل – عاشق زار و خسته |
شاعر: حسن وحید دستگردی
آهنگساز:موسی خان معروفی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر