منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست.
[۷] در برخی از متن های کهن ایران ازجمله
شاهنامه فردوسی و
تاریخ طبری،
جمشید و در برخی دیگر از متن ها،
کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است.
[۹] پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از
آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را
روز نو نامیدند.
[۷] برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به
بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله
کورش بزرگ به بابل بازمیگردد.
[۷] همچنین در برخی از روایتها، از
زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز نام برده شده است.
[۷] اما در
اوستا (دست کم در
گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.
[۱۰] [ویرایش] نوروز در زمان سلسله هخامنشیان
نگاره مراسم پیشکش هدایا به پادشاه ایران در
تخت جمشید. برخی از پژوهشگران، این مراسم را به نوروز مربوط میدانند.
کوروش دوم بنیانگذار
هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود.
[۹] این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشده است. در زمان
داریوش یکم، مراسم نوروز در
تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری نوروز نشده است.
[۷] اما بررسی ها بر روی این سنگنوشتهها نشان میدهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشنهای نوروز آشنا بودهاند،
[۱۰] و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن میگرفتهاند.
[۷][۱۱] شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است.
[۹] در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازهای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار میشده است.
[۱۱] [ویرایش] نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان
در زمان
اشکانیان و
ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته میشد. در این دوران، جشنهای متعددی در طول یک سال برگزار میشد که مهمترین آنها نوروز و
مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول میکشید و به دو دوره
نوروز کوچک و
نوروز بزرگ تقسیم میشد. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته میشد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا میشد.
[۱۰] در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقهای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشهوران و اشراف) به دیدار شاه میآمدند و شاه به سخنان آنها گوش میداد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر میکرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی میآمدند.
[۱۲] شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سالهای کبیسه رعایت نمیشدهاست. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز
برج حمل) عقب میماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصل های گوناگون سال جاری بوده است.
[۱۳] اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال
۲۳۰ میلادی از دولت
روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش
سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به
Lupercal معروف شد.
[۹] در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند.
[۱۲] از زمان
هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند.
[۱۲] همچنین از زمان
هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد.
[۹] [ویرایش] نوروز پس از اسلام
از برگزاری آیینهای نوروز در زمان
امویان نشانهای در دست نیست و در زمان
عباسیان نیز به نظر میرسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال میکردهاند. با روی کار آمدن سلسلههای
سامانیان و
آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.
[۱۰] در دوران
سلجوقیان، به دستور
جلالالدین ملکشاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله
خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم
بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند.
[۱۰] بر اساس این گاهشمار که به
تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که هر چهار سال یکبار، تعداد روزهای سال را (بهجای ۳۶۵ روز)، برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. طبق این قاعده، میبایست پس از انجام این کار در ۷ دوره، در دوره هشتم، به جای سال چهارم، بر سال پنجم یک روز بیفزایند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.
[۱۳] [ویرایش] نوروز در دوران معاصر
نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار میشود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومتها برای مدت زمانی ممنوع بوده است. حکومت
شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند
ترکمنستان،
قرقیزستان و
تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان
میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را بهگونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن میگرفتهاند.
[۱۴][۱۵] همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز میگذاشتند؛ بهطور مثال در تاجیکستان، مردم با اتلاق
جشن لاله یا
جشن ۸ مارس سعی میکردند که آیینهای نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند.
[۷] همچنین در
افغانستان، در دوران حکومت
طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها
تقویم هجری قمری را به رسمیت میشناخت.
[۳]
گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است، داد سخن دادهاند و ما در ذیل به برخی از لطایف اشعار پارسی در این موضوع اشارت میکنیم:
همچنین کشورهایی مانند مصر و چین جزو سرزمینهایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته میشد، اما امروزه جشنهایی مشابه جشن نوروز در این کشورها برگزار میشود.
در تاریخ 24 فوریه 2010 سازمان ملل متحد با تصويب يک قطعنامه در مقر سازمان در نيويورک، عيد نوروز را به عنوان روز بين المللي نوروز و فرهنگ صلح در جهان به رسميت شناخت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر