«جُوقجُوق و ذکر خنجر؛ در موسیقی ترکمن»
مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.comدر این روزهای پایانی سال؛ آخرین برنامهی موسیقی مقامی ترکمن را خدمتتان تقدیم میکنیم.
همانطور که در آغاز هم گفته بودم بدون شک؛ ساخت این نوع برنامهها کم و کاستیهایی دارد که امیدوارم بر من ببخشایید و آنرا به حساب بضاعت کم من بگذارید.
موسیقی نواحی میهنمان هر یک به اقیانوسی میمانند که خوب است هر کسی به فراخور حال خودش و امکاناتاش پیالهای، جرعهای و یا قطرهای از آن بنوشد.
قراراست در این برنامه با گروه موسیقی «دولتمحمد آزادی» بیشتر آشنا شویم؛ اما پیش از آن به نکاتی اشاره میکنم که هریک بخشی از موسیقی ترکمن هستند و ما به آنها نپرداختهایم.
جُوقجُوق
یکی از تکنیکهای مهمی که خوانندههای ترکمن در حین خواندن از آن استفاده میکنند «جُوقجُوق» است.
میتوان گفت جُوقجُوق غلتها و تحریرهای خاصی است که خوانندهی ترکمن در حین اجرا از آن استفاده میکند. نحوهیچگونگی اجرای جُوقجُوق میزان مهارت خواننده را نشان میدهد.
تعدادی از اعضاء گروه موسیقی دولتمحمد آزادی
روایت است که میگویند زمانی «بخشی» ترکمنی سوار بر اسب از بیابانی عبور میکرده. در طول راه به چشمهای برمیخورد.
بخشی کنار چشمه رفته و اسباش را سیراب میکند. وقتی برای ادامهی راه سوار بر اسب میشود، «دوتار»ش را در دست میگیرد. همینطور که اسب یورتمه میرفته بخشی هم دوتار میزده و آواز میخوانده.
کسانی که اسب سواری کردهاند میدانند که اسب بعد از خوردن آب وقتی یورتمه میرود؛ صدایی از جابهجا شدن آب در شکم اسب حس میشود. ترکمنها به این صدا «جُوقجُوق» میگویند.
از راست به چپ مجید تکه، حمید تکه، عیدمحمد برداره
بخشی احساس میکند که صدای جوقجوق شکم اسب از ریتم خاصی پیروی میکند و همراه با آن صدا؛ بخشی هم دوتار مینوازد و هم خواندناش را بر حسب صدای جوقجوق تنظیم میکند. از آن پس جوقجوق در بین خوانندههای ترکمن مرسوم میشود.
اما اینکه جوقحوق در چه جاهایی مورد استفاده قرار میگیرد دو نکته برای آن بازگو میکنند.
در مواردی که نیاز است در مراسمی؛ حالا به هر دلیلی؛ بیتهایی از شعر خوانده نشود؛ و بهعبارتی قسمتی از ترانه سانسور شود خواننده به جوقجوق متوصل میشود. و باز میگویند جوقجوق در واقع حالت گریه و نالهای را دارد که خواننده در حین خواندن برای بیان احساساش استفاده میکند.
«ذکر خنجره» یا «پُرخوانی»
ذکر خنجر یکی از آئینهای قدیمی ترکمن است که پیش از ظهور دین اسلام، توسط «شامان»ها یا «شَمن»ها اجرا میشده است. بهاین صورت که چند نفر؛ که حتما باید تعدادشان فرد باشد و از پنج نفر هم بیشتر باشند؛ حلقهای را درست میکنند؛ در گذشته در میان این حلقه آتش هم برپا میکردهاند؛ و معمولآ برای آماده شدن و رفتن به میدان جنگ آنرا اجرا میکردهاند.
شمن دوتار میزده و اشعار حماسی یا عرفانی میخوانده. کلماتی هم توسط گروهی که حلقه زدهاند بهصورت ریتمیک خوانده میشده.

البته برای موسیقی درمانی هم از ذکر خنجر استفاده میشده که هنوز هم کماکان تعداد انگشت شماری هستند که چنین مراسمی را اجرا میکنند.
امروزه در اکثر موارد بهجا آوردن آئین ذکر خنجر حالت نمایشی دارد که در جشنوارهها و مراسم برای زنده نگاهداشتن این آئین اجرا میشود.
ذکر خنجر و پرخوانی هم با نواختن دوتار همراه بوده و هست و هم بی آلت موسیقی برگزار میشود.
بعد از ظهور دین اسلام «شمن»ها جای خود را به «پُرخوان»ها را دادهاند. روایت است که میگویند «پرخوان» شاید «پریخوانی» باشد؛ چون معتقدند پرخوانها با جن و پری ارتباط برقرار میکنند.
از راست به چپ سولماز تکه، سولگون تکه، جرن تکه و آیسونا گوکلانی؛ عکسها، مینو صابری، زمانه
گروه موسیقی «دولتمحمد آزادی»
لازم میدانم بگویم؛ خانوادهی «تِکه» انصافآ همراهان خوبی برای من بودند تا بتوانم بخشی از این برنامهها را تهیه کنم. ضمن تشکر از این خانوادهی هنرمند؛ به معرفی تعدادی از اعضاء گروه موسیقی دولتمحمد آزادی میپردازم.
ما در طی برنامههایی که تا کنون داشتیم از هنرنمایی این گروه زیاد شنیدهایم. گروه موسیقی دولتمحمد آزادی؛ به سرپرستی مجید تکه از 18 نوازنده و خواننده تشکیل شده است.
حمید تکه
«مجید تکه» بخشی نامدار ترکمن دوتار مینوازد. با مجید تکه در برنامههای قبل آشنا شدهایم و از صحبتهایشان در چند برنامه استفاده کردیم.
«عیدمحمد بَرداره» کمانچهنوازی این گروه را بر عهده دارد. عیدمحمد از کمانچهنوازان نامی ترکمن میباشد.
سولماز تکه، فرزند مجید تکه، هم دوتار مینوازد؛ هم زنبورک میزند و هم به همراه گروه آواز میخواند.
جرن تکه و سولگون تکه هم که باز از فرزندان مجید تکه هستند در این گروه هم زنبورک میزنند و هم دوتار مینوازند و با گروه همخوانی میکنند.
«آیسونا گوکلانی» یکی از زنان گروه موسیقی دولتمحمد آزادی است که دوتار مینوازد. «حمید تکه» نوجوان هنرمند ترکمن هم خوانندهی این گروه است و هم دوتارنواز است. حمید تکه تا کنون در چند جشنواره، مقام نخست خوانندگی را در بخش نوجوانان کسب کرده است. حمید تکه 13 ساله؛ پسر مجید تکه هست.
اکثر اعضاء گروه موسیقی دولتمحمد آزادی از جمله مجید تکه؛ ساکن شهرستان گنبد کاووس هستند.

در همین زمینه:
• هر قوم یک «تاج» دارد؛ ترکمن دو تاج
• «موسیقی ترکمن تصویری است»
• «این نی مانند انسان حرف میزند»
• «دختران ترکمن بوسیلهی زنبورک با هم حرف میزدند»
• لآله؛ نالهی دلخراش دختر ترکمن
• سولماز؛ اولین زن سرپرست گروه موسیقی ترکمن
• «نینواز تحت تاثیر صدایام بیهوش شد»
گپ نوروزی با پوری بنایی و احمد رسولی
از نجات یک اعدامی تا ثواب زیارت مکه
مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.comدر این برنامه با دو تن از هنرمندان قدیمی گفتوگو کردهام. ابتدا با خانم «پوری بنایی» بازیگر سینما و سپس با آقای «احمد رسولی»، کمدین کافهها و کابارهها.
سه سال پیش گفتوگویی با «پوری بنایی» داشتم که در ایام نوروز از «رادیو زمانه» پخش شد. بعد از پخش این گفتوگو شمار زیادی از مخاطبین اظهار خوشحالی کردند از اینکه بعد از سالها صدای پوری بنایی را شنیدهاند.
یکی از شنوندگان رادیو زمانه برایم نامهای فرستاد که در انتها جملهای نوشته بود که خیلی برایم جالب بود!
نوشته بود «بیش از ربع قرن بود ما از حال خانم بنایی بیخبر بودیم!».
پوری بنایی از آن دست هنرمندانی است که با اینکه بیش از سی سال است که فعالیت هنری ندارد اما همچنان محبوب است؛چه برای همنسلان ما و چه همنسلان بچههای ما.
پوری بنایی در آغاز صحبتهاش گفت:
به شنوندگان شما سلام عرض میکنم و آرزو میکنم سال ۱۳۸۹ برای تمام هموطنان عزیز؛ چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران سالی پر از برکت، شادی، سلامتی و پیروزی باشد.
آرزو میکنم هموطنان عزیزی که دور از وطن هستند انشاالله هرچه زودتر به وطن عزیز برگردند تا همه دور هم باشیم!
خانم بنایی از خاطرات نوروزی که مربوط به فعالیت هنریتان باشد. چی دارید برایمان تعریف کنید؟
والله من خاطره زیاد دارم! تمام زندگی گذشتهی من با قشنگترین خاطرات زندگی توام بوده و هست و با خاطرات شیرین زندگی میکنم.

پوری بنایی / عکس از مینو صابری
دوران کار سینمای من همهاش خاطره بوده. همهاش محبت بوده. همهاش احترام بوده.
با مرحوم «فردین» نازنین که فیلم «جهنم باضافهی من» را کار میکردیم باور کنید که این مرد بزرگوار – روحاش شاد - در آنزمان که برای فیلمبرداری بهاتفاق ۵۰ نفر عوامل فیلم رفته بودیم، توی قلب کویر، با آن گرما. در عید نوروز فردین از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را برای ما فراهم کرده بود که به هیچ کدام از ما سخت نگذرد. و عیدی برای ما درست کرد. عیدی پر از شادی، پر از نشاط، پر از محبت!
آقای فردین روز عید به همهی ما «دشت» داد. در این سال نو روحاش شاد باشد. جایاش همیشه خالی است!
بهترین عیدیای که گرفتید چه بوده؟
بزرگترین عیدیای که من امسال گرفتم ازتمام بنیادهای خیریهای که من برایشان کار میکردم بود. آنها برای من تقدیرنامه فرستادند.
از خیریهی خانم «آراسته»، خیریهی «بنیاد زینب کبری»، از «سازمان اصلاح و تربیت کودکان» که من یک بچهی اعدامی را نجات دادم! از «محک» از «کهریزک» اینها همه برایام تقدیرنامه فرستادند.
اینها بزرگترین عیدی و دشتی بوده که من امسال گرفتم و هیچوقت فراموش نمیکنم!
بعد از گفتوگو با پوری بنایی به سراغ یکی از حاجیفیروزهای قدیم رفتم. آقای احمد رسولی.
احمد رسولی یکی از کمدینهای مشهور کافهها و تاترها و کابارههای تهران بود که به همراه برادرش – که به «برادران رسولی» مشهور بودند - به روی صحنه میرفتند و دل مردم را شاد میکردند.
چند ماه پیش که برنامهی «۵ سیر عرق پونزهزار» از رادیو پخش شد؛ که گفتوگویی بود با احمد رسولی و صحبت دربارهی حال و هوای کافهها و کابارههای تهران، دیدم با اینکه نسل جوان اکثرشان «برادران رسولی» را نمیشناسند اما از این برنامه خیلی استقبال کردند.
احمد رسولی با اینکه ۷۰ ساله است همچنان قبراق و سر حال در تالار پذیراییای که در تهران دارد «تالار یاقوت» در عروسیها و مراسمی که در تالار برگزار میشود برنامه اجرا میکند.
جناب رسولی بهترین خاطرهای که از نوروز دارید چه بوده؟
بهترین خاطرهی من از نوروز برمیگردد به چهلواندی سال پیش.
اوایلی بود که میخواستیم بیایم توی این شغل و حرفه. مجبور شدم بهخاطر شادی مردم و بهخاطر اینکه خودم را نشان بدهم – چون شبها میرفتم توی «سیروس» و عروسیها و سیاه میشدم - مجبور شدم «حاجیفیروز» بشوم و راه بیافتم توی خیابونها و جلوی در تاترها و با یک «داریه» به مردم شادباش بگویم و عید را تبریک بگویم؛ مبارکتون باشه. و برای مردم به زبانهای مختلف میخوندیم. به زبان فارسی، ترکی. به زبان یهودیهای محترم ... میخواندیم.
ما از آندست هنرمندانی هستیم که همهی شخصیتها و همهی اعیاد را دوست داریم!
علاوه بر این، بگویم افتخار بنده که ۷۱ سال از عمرم میرود این است که نوروز پیروز است و هیچوقت با هیچ زوری از بین نخواهد رفت!
احمد رسولی / عکس از مینو صابری
این «نوروز» برای ما خاطرههای بسیار عزیزی دارد و امیدوارم خداوند به باطن «زهرا» همهی دوستان؛ بالاخص هنرمندان را زیر چتر خودش صحیح و سالم نگه دارد.
خانم محترم من که شما را آنقدر نمیشناسم ولی همینقدر که یادی از هنرمندان میکنی، هنرمندان قدیمی، واقعیت را بگویم این خودش یه نوع مکهای است که مشرف میشوی! خدا نگهتان دارد!
قربان شما بروم! بهترین عیدیای که گرفتید یادتان هست؟
بله! بهترین عیدیای که گرفتم دو/سهتا پند و اندرز بود که در آن زمان از استاد خودم استاد «ناصر فرهمند» استاد هنر تاتر در ایران که به من داد.
گفت پسر جان اینها را به نام عیدی بهات میدهم: «چشمات پاک باشد. قلبات پاک باشد. دستات پاک باشد. با چشم بد به ناموس مردم نگاه نکنی! دروغ از همهی چیزهای دنیا بدتر است و هیچچیزی بدتر از دروغ در دنیا نیست!»
اینها جملاتی بود که آقای ناصر فرهمند به من عیدی داد. آقای فرهمند – خدا رحمتاش کند - در اصفهان تاتر داشتند.گزارشی از نمایشگاه موزهی بزرگ هرمیتاژ در آمستردام
ماتیس، پیکاسو، کاندینسکی در موزه هرمیتاژ
فروغ.ن. تمیمی
با افتتاح ساختمان جدید موزه بزرگ هرمیتاژ در آمستردام تنها در عرض چند ماه هفت صد هزار نفر از آن دیدن کردهاند. موزه بر کنار رود زیبای آمستل قرار دارد. سالنهایی بزرگ با طراحی مدرن، خالی از تزیینات و دیوارهای بلند و سفید وجه مشخصه این موزه است.
نمایشگاه جدید موزه هرمیتاژ در آمستردام «از ماتیس تا مالهویچ» نام دارد و به آثاری مهمی از پیشگامان نقاشی مدرن مانند ماتیس Matisse، پیکاسو Picasso، کاندینسکی Kandinsky، مالهویچ Malevich، درین Derain و فلامینگ De Vlaminck، فان دونگن Van Dongen و چند نفر دیگر اختصاص یافته است.
این مجموعه شامل هفتاد و پنج کار از نقاشان معروف فرانسوی، روسی و هلندی و بخشی از کلکسیون ثابت موزه هرمیتاژ در سنت پترزبورگ روسیه و بزرگترین موزه دنیا است که با موزه هرمیتاژ در آمستردام رابطه تنگاتنگی دارد. این نمایشگاه که تا سپتامبر امسال در آمستردام خواهد بود، با استقبال بینظیری روبرو شده است.

تابلوی زیبای «کار هنری، Compostion»،سمفونی بزرگی از رنگها و اولین کار کاملا آبستره کاندینسکی است
مجموعه فعلی بخشی از کلکسیون اصلی در هرمیتاژ روسیه است که پنجاه و یک کار از پیکاسو و سی و هفت اثر از ماتیس را دربرمیگیرد. و در آغاز قرن بیستم توسط دو تاجر و هنر دوست روسی به نامهای ایوان موروزف Ivan Morozov، و دوست او سرگئی شتسوكین Sergei Sjtsoekin خریداری و در خانههای آنان در مسکو به نمایش گذاشته شد.
تا کنون هیچ کس نتوانسته است چنین مجموعه بزرگی از این دو هنرمند را در اختیار داشته باشد. ایوان و سرگئی با معرفی نقاشان مهمی چون ماتیس و پیکاسو، توانستند نقاشان روسی را در اوایل قرن بیستم با هنر مدرن زمان خود آشنا کنند.
پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ این مجموعه مصادره و پس از جنگ بینالملل دوم در اختیار موزه هرمیتاژ در سن پترز بورگ قرار گرفت.
ماتیس ، پیکاسو ، کاندینسکی، درین، فلامینگ و فاندونگن در پی تجدد، آزادی و رهایی از سنتهای آکادمیک و مورد قبول در زمان خود بودند. حفظ پرسپکتیو در سنت نقاشی تا آن دوره خیلی اهمیت داشت. اما آوانگاردها با کنارگذاشتن آن قطعا با سنت وداع کردند.

کاری از فان دونگن
در آغاز قرن بیستم اولین گروه مهم از نوگرایان در هنر نقاشی فرانسه مطرح شدند. این گروه به «گروه حیوان وحشی» معروف شدند که ماتیس یکی از چهرههای اصلی آن بود.
ماتیس را باید شاعر رنگها و زندگی نامید. هنرمندی سرشار از سرزندگی، زیبایی و ظرافت که با مهربانی و امید به جهان پیرامون خود مینگرد.
رنگهای تند و متضاد، فرمهای ساده و طرحهای شوکهکننده از ویژگیهای آثار او و نقاشان پاریسی در دهه اول قرن بیستم هستند.
در نمایشگاه هرمیتاژ در آمستردام دوازده نقاشی زیبا و چهار مجسمه از ماتیس و دوازده کار معروف از پیکاسو را میبینیم. مهمترین کار ماتیس در این نمایشگاه، نقاشی زیبا و بزرگی به نام «اطاق قرمز» بر دیوار سالن اصلی نگاهها را خیره کرده است.

تجمع بینندگان مقابل کاری از ماتیس
رنگ قرمز تند و گلهای درشت آبی بیشتر سطح تابلو را پوشانده که در تضاد با سبزی باغ در قاب پنجره و میوههای زرد روی میز، زیبایی این نقاشی را دوچندان میکند.
پیکاسو در ۱۹۰۰ به پاریس آمد و در چهار سال اول اقامتاش در این شهر، فاحشهها، گداها و میخواران را نقاشی کرد. کارهای او در این چند سال بعد به نام «کارهای دوره آبی» معروف شدند.
ماتیس یکبار ماسکی افریقایی را به پیکاسو نشان داد که او را بهشدت تحت تاثیر قرار داد. تاثیر ماسکها و هنر افریقا را بر کارهای او در این دوره هم میبینیم.
کاری از پیکاسو
معروفترین کار او در سالهای بعد تابلوی «زنان جوان آوینیون» است، در ۱۹۰۷ کشیده شد و از موثرترین آثار پیشگام در هنر مدرن است. استفاده ازخطوط هندسی و لابه های ضخیم رنگ از مشخصات آثار پیکاسو در این دوره است.
در مجموعه به نمایش گذاشته در هرمیتاژ آمستردام چند کار مهم مانند زن و بادبزن، و زن میخواره De absintdrinkster را میبینیم. کاری فوقالعاده (۱۹۰۱) از دوره آبی، زنی الکلی و لاغر با انگشتانی چنگالمانند و نگاهی خیره به بطری وسوسهکننده.
از کاندینسکی نقاش معروف روسی که هم از ماتیس و پیکاسو و هم موسیقیدان مشهور آلمانی شوئنبرگ تاثیر پذیرفته است، چند کار در این مجموعه دیده میشود. موسیقی برای او مجموعهای هم رنگی و هم صوتی بود.
کاندینسکی هم الحان رنگی موسیقی را میشنید و هم از ورای کارهایش موسیقی رنگها را بر بوم میآفرید. تابلوی زیبای «کار هنری، Compostion» سمفونی بزرگی از رنگها و اولین کار کاملا آبستره اوست.
کاری که فوران و ریزش احساسات دیداری و شنیداری را با بهکارگیری دهها رنگ زنده و خیرهکننده و ترکیبشان با یکدیگر نشان میدهد.
زنی چشمبادامی با کلاه سیاه، لباس سبز و لبانی قرمز یکی از پرترههای این مجموعه است که نقاش هلندی فان دونخن، در سال ۱۹۰۵ کشیده است.
نقاشی که مدلها، هنرپیشهها و فاحشههای پاریسی را میکشید. تابلویی محسورکننده که به حق «زیباروی کشنده de 'femme fatale» نام گرفته است.
با دنبالکردن این آثار به ترتیبی که در نمایشگاه بازدیدکنندگان از سالنی به سالن دیگر هدایت میشوند، بالاخره در انتها تنها به یک اثر از مالویچ نقاش روسی خواهیم رسید. تنها اثری که در محفظهای شیشهای قرار داده شده است.
نقاشیای که «چهارگوش سیاه» نام دارد. اولین کار از این سری کار او در ۱۹۱۵ در سن پترزبورگ به نمایش درآمد و آخرینشان در سال ۱۹۳۲ کشیده شده است. کاری تکاندهنده در زمان خود و تاثیرگذار بر نسلهای بعدی مدرنیستها.

مهمترین کار ماتیس در این نمایشگاه، نقاشی زیبا و بزرگی به نام «اطاق قرمز» بر دیوار سالن اصلی نگاهها را خیره کرده است
با مالهویچ هنر مدرن به بیانی انتزاعی، رنگهای خالص، فضاهای هندسی خالی و یک دست سیاه، سفید و یا قرمز دست مییابد.
برای مالهویچ این مربع سیاه بیان حسی و هنری در فرمهای هندسی است. مربعی که در فضایی خالی و باز هم چهارگوش قرار گرفته است. او خود این سبک را «قدرت متعالی» نام نهاد. و به این معنا خواهان آفریدن احساسی معنوی و خدایی است.
برای او فرمهای هندسی مانند دایره، مربع و مستطیل با رنگهای سیاه و یا سفید، فضای حسی، حرکت دائم و بیانتهای اثر را تداعی میکنند. در کار مالهویج بر هنر فیگوراتیو نقطه پایانی گذاشته میشود. و هنر تنها، در هنر برای هنر معنا مییابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر