۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

انجمن ام تی ان ایرانسل - جعبه عبادت

جعبه عبادت

 

============ ========= ====

 

دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛

 

فریب می‌فروخت.

 

مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌كردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند.
 

 

توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،‌دروغ و جنایت ،‌ جاه‌طلبی و ...

 

هر كس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد.

 

بعضی‌ها تكه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را.

 

بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را.
 

 

 

 

 

شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد. حالم را به هم می‌زد.

 

دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف كنم.
 

انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من كاری با كسی ندارم،

 

‌فقط گوشه‌ای بساطم را پهن كرده‌ام و آرام نجوا می‌كنم.

 

 

نه قیل و قال می‌كنم و نه كسی را مجبور می‌كنم چیزی از من بخرد. می‌بینی!

 

آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند.
 

 

 

جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیك‌تر آورد و گفت‌:

 

البته تو با اینها فرق می‌كنی.

 

تو زیركی و مومن. زیركی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد.

 

اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند.
 

 

 

از شیطان بدم می‌آمد. حرف‌هایش اما شیرین بود. گذاشتم كه حرف بزند و

 

او هی گفت و گفت و گفت.
 

 

 

ساعت‌ها كنار بساطش نشستم تا این كه چشمم به جعبه‌ی عبادت افتاد

 

كه لا به لای چیز‌های دیگر بود

 

 دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم
 

 

 

با خودم گفتم: بگذار یك بار هم شده كسی، چیزی از شیطان بدزدد.

 

بگذار یك بار هم او فریب بخورد.
 

 

به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم.

 

توی آن اما جز غرور چیزی نبود.

 

جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت.

 

 

فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم،‌نبود!

 

فهمیدم كه آن را كنار بساط شیطان جا گذاشته‌ام.
 

 

 

تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش كردم. تمام راه خدا خدا كردم.

 

می‌خواستم یقه نامردش را بگیرم.

 

عبادت دروغی‌اش را توی سرش بكوبم و قلبم را پس بگیرم.

 

به میدان رسیدم، شیطان اما نبود
 

 

آن وقت نشستم و های های گریه كردم. اشك‌هایم كه تمام شد،‌

بلند شدم تا بی‌دلی‌ام را با خود ببرم كه صدایی شنیدم،

 

 

صدای قلبم را

 

و همان‌جا بی‌اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم.

 

به شكرانه ی قلبی كه پیدا شده بود.
 

============ ========= =

 

پیشاپیش رسیدن سال نو را به تمامی دوستان تبریک

میگویم ..

 

 

به امید این که در سال جدید هیچ قلبی به بهانه ی

 

عبادت کنار بساط شیطان جا نماند.


--
نوروز ۲۵۶۹ ایرانی خجسته باد
 
برای نظر دادن همین میل را
Reply to all
بزنید و بدون تغییر دادن موضوع ، نظر خود را اضافه کنید
 
این ایمیل را برای دوستان خود ارسال کنید

** مسئولیت محتویـــــات این ایمیل متوجه فرستنده آن مـــی باشد **
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دریافت این پیام بدلیل ثبت نام شما در گروه "ام تي ان ايرانسل" است
جهت ارسال ایمیل به این گروه، ایمیل را ارسال کنید به:
mtnirancell@googlegroups.com
برای لغو ثبت نام در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به:
mtnirancell-unsubscribe@googlegroups.com
برای سایر گزینه ها، به این گروه مراجعه کنید در:
 
http://groups.google.com/group/mtnirancell?hl=fa
 
-_-_-_-_-_- گروه مستقل ام تی ان ایرانسل -_-_-_-_-_-
 
سپاسگزاریم، مدیریت انجمن ام تی ان ایرانسل گــــــو گل - مهرداد ، کیـان و " شما "
 
شما خود نیز، مدیر گروه هستید..
 
** مسئولیت محتویـــــات این ایمیل متوجه فرستنده آن مـــی باشد **
 
..::.. دیدگانت را بشوی. دنیا را همانگونه که هست ببین..::..
 
To unsubscribe from this group, send email to mtnirancell+unsubscribegooglegroups.com or reply to this email with the words "REMOVE ME" as the subject.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر