- پیشنهاد الله اکبر سبز پس از تحویل سال نو و با آغاز پیام خامنهای
- نظرسنجی:کمک به روزنامه نگاران پناهنده
- آقای نوریزاده کمی در مورد آقای مدحی دقت روا دارید(دوراندیش)
- عید شد و بالاترین خلوت شده دوباره/ با این حدنصابا داغ شدنت محاله/ فکری بکن مهدی جون که خیلی ضدحاله
- اعتراض نماینده زرتشتیان به توهین های ائمه جمعه + متن نامه
- به یاد آریا آرام نژاد که برای میرحسین خواند و اکنون در بند است
- برای اولین بار در وب منتشر می شود: فایل صوتی سخنرانی مصدق و کاشانی در مورد ملی شدن صنعت نفت در 60 سال پیش
- ا.ن آقا نمی خواد هدفمند کردن یارانه ها رو به رفراندم بزاری! تو خودت نامشروع هستی! رای ما رو پس بده
- گفتار روزانه محسن سازگارا جمعه 28 اسفند۱۳۸۸ : حکومت به سراغ رفسنجانی و کارگزاران رفت : حسین مرعشی دستگیر شد
- نیویورک تایمز: سایت هایی چون بالاترین تاکنون اخبار را به صورت آزاد منتشر کرده اند
- همه با هم اللهاکبرگویان به استقبال سال صبر و استقامت خواهیم رفت
- فریاد شیون و سوگواری جانگداز مادر شهید ندا آقا سلطان بر مزار فرزندش - بهشت زهرا ۲۷ اسفند
- پرتاب سانديس و كيك به ميان استقبال كنندگان از احمدي نژاد در تبريز
- ممانعت از حضور خانواده آقا سلطان بر سر مزار ندا
- اعلام رضایت احمدی نژاد از من(دکتر خزعلی)
- کارتر ۱۵۰ میلیون دلار به حساب خمینی در پاریس واریز کرد تا انقلاب کند!
- دکترصادق زیباکلام در یک مناظره جنجالی:کمال تارزنم تار می زنم،واسه دل یار می زنم ، دین من ربطی به آقای علوی ندارد!
- پیام جعفر پناهی: دوست دارم مثل دیگر زندانیان سیاسی باشم
- الله اکبر در لحظه سال تحویل
- میرحسین با «صبر و استقامت» خامنهای را آچمز کرد!
- 10 روز بی خبری از میترا عالی، دانشجوی ممتاز کارشناسی ارشد دانشگاه شریف
- سال استقامت سبز در راه است.با نگ الله اکبر ما در شب سال تحویل همزمان با سخنرانی ظالم زمان خامنه ای
- حسین مرعشی بازداشت و روانه زندان شد.
- حكم اعــــدام براي محاربين گمنام
- فائزه هاشمی:شکایت از احمدی نژاد اعلام وصول شده اما بی نتیجه بوده است
- اعتصاب غذا در بند ۳۵۰ اوین
- هشدار به کاربران بالاترین . بازیچه ارتش مخفی رژیم ایران در اینترنت نشوید
- زینب جلالیان در بند ۲۰۹ زندان اوین در انتظار اجرای حکم اعدام
- الله اکبر سبز مردم سبز آذربايجان پا به پاي سايرهموطنان هم زمان با پیام تلویزیونی خامنهای
پیشنهاد الله اکبر سبز پس از تحویل سال نو و با آغاز پیام خامنهای Posted: 19 Mar 2010 12:07 PM PDT هر سال پس از تحویل سال نو خامنهای، - کسی که خود را ولی امر مسلمین جهان میداند، کسی که گمان میبرد نماینده الله بر روی زمین است، کسی که به گمان پاک کردن جهان از "دشمن" دستور به قتل نداها و سهرابهای مظلوم ما میدهد -، از طریق صدا و سیما پیامی برای مردم ایران میفرستد. بیائید همان گونه که در شب چهارشنبه سوری مشت محکمی بر دهان این اجنبی که خواهان لغو مراسم آن شب بود کوبیدیم، از آغاز پیام او تا پایان دروغهای همیشگی ملیجکش،احمدینژاد، با فریاد الله اکبر آسمان ایران را به یاد شهدای خود سبز کنیم. با فریاد خود به دیکتاتور و دستیارانش بگوییم که ما برای آنها و سخنانشان پشیزی ارزش قائل نیستیم. چنان الله اکبری بگوییم که خانواده شهیدانمان در هر کجای ایران زمین که هستند صدای ما را بشنوند و بدانند تنها نیستند و ما آنها را تا لحظه احقاق خواسته عزیزانشان تنها نخواهیم گذاشت. پس قرار ما به هنگام سال تحویل در کنار سفرههای هفت سین و با شروع پیام خامنهای تا پایان دروغهای احمدینژاد بر روی بام ها. بیائید در سال جدید این ما باشیم که با فریاد الله اکبر خود به مردم ایران پیام امید میدهیم. هموطن آزادی خواه من، خسته نباشی. سال صبر و پایداریت مبارک با ۱۷۸ امتیاز و ۸۱ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
نظرسنجی:کمک به روزنامه نگاران پناهنده Posted: 19 Mar 2010 02:28 AM PDT آیا موافقید که در بالاترین هم برای حمایت از روزنامه نگارهایی که از ایران خارج شده اند و در کمپهای پناهندگی ترکیه و عراق بسر میبرند یک درخواست کمک راه بیاندازیم و کمکها را به سازمان بینالمللی روزنامه نگاران بدون مرز بدهیم؟ با ۱۷۴ امتیاز و ۹۴ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
آقای نوریزاده کمی در مورد آقای مدحی دقت روا دارید(دوراندیش) Posted: 19 Mar 2010 08:45 AM PDT سخنان دیشب شما با آقای مدحی یا سردار مدحی را گوش دادم . دیشب قسمت اعظم سخنان ایشان ، یا به قول خودشان افشاگریهایشان ، متوجه رفسنجانی بود. در مورد افشاگری که نمیدانم چه بگویم چون چیز جدیدی رو نکردند ولی چرا نوک پیکان حمله ایشان متوجه هاشمی است نه خامنه ای . من نمیخواهم مانند دیگران بگویم که کم کم دارم مشکوک میشوم ، فعلا هنوز برای قضاوت زود است ، ولی آیا بهتر نیست مطالب و مسائل مطرح در این مصاحبه بیشتر متوجه خامنه ای و احمدی نژاد و سران رانت خوار سپاه باشد تا یک مهره نیمسوخته مثل هاشمی ؟ ما میدانیم که اگر یک صدای نسبتا معقول در اطراف خامنه ای مانده باشد همین روباه پیر است که با نامه نویسی به او و ملاقاتهایی که دارد این پیرمرد مجنون را که در سراشیبی سقوط افتاده از تندروی بیشتر بر حذر میدارد و به همین سبب هم دارودسته احمدی نژاد و سپاه از او متنفرند . این دارو دسته فکر میکند که اگر بتواند از شر هاشمی هم خلاص شود دیگر بیت رهبری را کاملا در اختیار خود خواهد گرفت و آنوقت میتواند دمار از روزگار ملت ایران در آورد . به همین سبب هم میبیند که چه طور در مطبوعات و سخنرانیهایشان به او حمله میکنند . همین حملات شدت تنفر آنان از هاشمی را نشان میدهد . آیا آن حملات کافی نیست که حالا باید به اصطلاح "افشاگریهای " آقای مدحی را نیز شاهد باشیم که جز حمله به هاشمی رفسنجانی کار دیگری نمیکند؟ هر چه بیشتر به این افشاگریها گوش میدهم بیشتر فکر میکنم که بعضی دوستان حق دارند . اگر دقت کرده باشید مدحی تقریبا به هیچوجه در مورد خامنه ای چیزی نمیگوید و اگر هم اشاره ای به او بکند به صورتی است که بخواهد او را از زیر تیغ انتقاد و نفرت مردم ایران خارج کند مثل اینکه هیچیک از این جنایتها تقصیر خامنه ای نیست و او کاملا بری از مسئولیت است و خبری در مورد این مسائل ندارد. اخیرا دیدم که در بعضی سایتها در مورد گذشته آقای مدحی مسائلی مطرح شده است که اگر درست باشد باید گفت به هیچوجه نمیشود به ایشان اعتماد کرد . آیا شما این مسائل را با مدحی مطرح کرده و کاملا مطمئن شده اید که اینها فقط شایعات بوده اند؟ آقای نوریزاده شما در مواردی افشاگریهایی کرده اید که صحیح بوده است و حیف است در این مورد دقت خود را از دست دهید و مرتکب یک اشتباه بزرگ شوید. "دوراندیش" با ۱۴۴ امتیاز و ۸۵ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
عید شد و بالاترین خلوت شده دوباره/ با این حدنصابا داغ شدنت محاله/ فکری بکن مهدی جون که خیلی ضدحاله Posted: 19 Mar 2010 06:43 AM PDT |
اعتراض نماینده زرتشتیان به توهین های ائمه جمعه + متن نامه Posted: 19 Mar 2010 08:35 AM PDT در پيانتشار سخنان «آيتالله زينالعابدين قرباني» نماينده ولي فقيه در گيلان و امام جمعه رشت در رویه23 روزنامه ايران به تاريخ 22 اسفندماه، در مورد چهارشنبهسوري، نماینده ایرانیان زرتشتی با ریاست شورای سیاستگذاری ائمه جمعه گفتگو کرد و نامهای را برای ارسال به ائمه جمعه سراسر کشور نوشت. متن این نامه را در ادامه بخوانید. با درود فراوان احتراماً، پيرو مذاكرات انجام شده، شايسته است به اطلاع كليه امامان محترم جمعه سراسر كشور رسانده شود كه بنا به فرمايش بنيانگذار کبير انقلاب، زرتشتيان هميشه خدمتگزار اين ملت و مملکت بودهاند. رهبر معظم انقلاب نيز در ديدار با زرتشتيان سراسر جهان، يكتاپرستي ايرانيان را در درازناي تاريخ مايه فخر و مباهات دانستند. بنابراين براساس يك واقعيت انكارناپذير زرتشتيان يکتاپرست بوده و داراي کتاب آسماني با نام گاتها ميباشند. اين موضوع در اصل سيزدهم قانون اساسي، توسط نظام جمهوري اسلامي ايران مورد تاييد قرارگرفته است و ايرانيان زرتشتي داراي نماينده در مجلس شوراي اسلامي ميباشند. شايان ذكر است فرهنگ و سنت ايرانيان، با منش، اخلاق و خرد نياكان ما در طول هزارههای گذشته درآميخته و در تمامی این سنتها، نیایش و پرستش پروردگار يكتا و بي همتا، همازوری و همبستگی، اميد به زندگي و شادي از بخشهای همیشگی هستند. اما متاسفانه چند سالی است که برخی کجرویها در مراسم چهارشنبهسوری باعث به وجود آمدن خسارتهای جبران ناپذیر جانی و مالی شده است، اتفاقی که به هیچ عنوان مورد تایید نیست و ارتباطی با فرهنگ و تمدن ايرانيان ندارد. اميد است با احياي رسوم باستاني و ايراني، با همان مفاهيم ديرينه خود كه علاوه بر يك شادي نهادينه شده، همبستگي و همازوري را به فرزندان اين مرز و بوم فرا ميدهد، بتوان جلوي هرگونه آسيب اجتماعي و فرهنگي را گرفت. با سپاس دكتر اسفنديار اختياري نماينده ايرانيان زرتشتي با ۱۳۲ امتیاز و ۷ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
به یاد آریا آرام نژاد که برای میرحسین خواند و اکنون در بند است Posted: 19 Mar 2010 09:12 AM PDT آریا آرام نژاد که با سوز این آواز بلند را برای حاکمیت خشم و خون در ایام راهپیمایی های خونین بعد از انتخابات خوانده بود، این روزها کجاست؟ کسی که در یک شهرستان دور و در ایام انتخابات برای میرحسین موسوی نیز آهنگ زیبایی خوانده است و این روزها هیچ کس نمی داند که در همان شهرستان در یک سلول انفرادی است و تنها کسی که در نبود پدر و مادر مرحوم او چشم انتظارش نشته همسر جوان اوست. گفته می شود بیست و ششم بهمن توسط وزارت اطلاعات شهرستان بابل دستگیر شده است و همسر او همانند خانواده های زیادی در شهرستان های کشور در اوج نگرانی و به دلایل نا امنی های احتمالی نمی تواند خبر دستگیری و وضعیت او را در اختیار رسانه ها قرار دهد. زنداینان ناشناس زیادی این روزها در زندان های کشور هستند که اخبار آن ها لابلای تحولات پرشتاب این روزهای ایران گم شده است با ۱۳۰ امتیاز و ۹ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
Posted: 19 Mar 2010 05:59 AM PDT این ویدیو حاوی فایل صوتی سخنرانی آیت الله کاشانی و مرحوم دکتر مصدق در مورد ملی شدن صعت نفت، کارشکنی های انگلیسی ها و فعالیت های انجام شده در این زمینه است که در نوع خود بسیار باارزش است و تاکنون در اینترنت منتشر نشده بود. با ۱۲۲ امتیاز و ۱۰ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
ا.ن آقا نمی خواد هدفمند کردن یارانه ها رو به رفراندم بزاری! تو خودت نامشروع هستی! رای ما رو پس بده Posted: 19 Mar 2010 01:48 PM PDT مثل اینکه این احمدی نژاد خیلی رای دزدی بهش مزه و حال داده که می خواد یک بار دیگه یک رای دزدی دیگه را بندازه. این خبر چند دقیقه پیش از دهن خود ان آقا داده شد. مردک تو نمی خواد رفراندم بر گزار کنی تو خودت و رهبرت نامشروع هستی و دولتت هم کودتایی است. رای مرا پس بده! من ایستاده ام تا رای خود را پس بگیرم! رای که سهل است کشور خود را پس می گیریم. با ۱۲۰ امتیاز و ۵۳ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
Posted: 19 Mar 2010 06:26 AM PDT عناوین : ۱- پیام نوروزی موسوی و ۲ نکته (توسعه جغرافیایی جنبش و اتحاد بین همه) ۲-پیام نوروزی خانم رهنورد (تاکید و شاکله بندی جنبش سبز بر مبنای خرده جنبشهایی چون جنبش دانشجوئی ، زان، کارگری ...و نیز تکثر گرایی) ۳-دستگیری حسین مرعشی رئیس دفتر سابق رفسنجانی و ردههای بالای حزب کارگزارن ( ) ۴ - ایجاد جو امنیتی شدید در پنج شنبه در بحکومت به سراغ رفسنجانی و کارگزاران رفتهشت زهرا توسط کودتاچیان .... با ۱۱۳ امتیاز و ۰ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
نیویورک تایمز: سایت هایی چون بالاترین تاکنون اخبار را به صورت آزاد منتشر کرده اند Posted: 19 Mar 2010 05:57 AM PDT ::: با وجود آنکه اخیراً دولت اوباما تحریم های اینترنتی ایران را کاهش داده، ولی هنوز راه درازی مانده تا بتوان در جنگ سایبری با حکومت ایران موفق بود ::: موسوی خویینی نماینده سابق مجلس می گوید که حکومت مردم را در دسترسی به منابع آزاد اطلاعاتی بسیار محصور کرده است ::: یحیی نژاد، بنیانگذار یکی از بزرگترین وبسایتهای فارسی بنام "بالاترین" تاکنون موفق بوده که اطلاعات آزاد را ارائه نماید ولی باید اینگونه منابع افزایش یابد ::: در ماه های اخیر دولت سرعت اینترنت را بسیار کاهش داده است به طوری که کاربران حتی قادر به باز کردن ایمیل خود نیستند ... با ۱۰۵ امتیاز و ۱۹ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
همه با هم اللهاکبرگویان به استقبال سال صبر و استقامت خواهیم رفت Posted: 19 Mar 2010 01:57 PM PDT فردا راس ساعت 9 شب یعنی دو دقیقه مانده به سال تحویل به پشتبامهای خانههایمان میرویم و با ندای سبز الله اکبر سالمان را تحویل میکنیم. میرحسین موسوی پیام تبریک نوروزی خود را منتشر کرده است. بنابراین دلیلی برای روشن نگه داشتن تلویزیونها و گوش سپردن به سخنان رئیس جمهور نامشروعی که به بهای خون و جان و آبروی ملت بر مسند قدرت قرار گرفته است وجود ندارد. ما سالمان را به پیروی از مرام موسوی به سال صبر و استقامت نامگذاری کردهایم و به همین علت هم نیازی به شنیدن سخنانی از این دست نداریم. میدانیم که باید زندگیمان با صبرو استقامت عجین شود و به همین دلیل هم هست که آخرین اللهاکبر سال کهنه و اولین اللهاکبر سال نو را به نشان بزرگداشت شهدا و نیز استقامت و ادامه راه مبارزه فردا راس ساعت 9 شب سر خواهیم داد. با ۱۰۴ امتیاز و ۲۷ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
فریاد شیون و سوگواری جانگداز مادر شهید ندا آقا سلطان بر مزار فرزندش - بهشت زهرا ۲۷ اسفند Posted: 19 Mar 2010 01:01 PM PDT من ساكن قم هستم . براي پنجشنبه ي آخر سال و تجديد ميثاق با شهداي سبز راهيه بهشت زهرا شدم. مادر ندا رسيد، واي نميدونيد وقتي كه رسيد و ديد سر قبر فرزندش پر از سبزه و گله چه حالي شد. تا قبر پر از سبزه و گل رو ديد شروع به فرياد كرد و گفت الهي مادر برات بميره كه مردم تو رو فراموش نكردن. مادر ندا گريه ميكرد و مردم هم با ناله ي اون گريه ميكردند و ظالمين رو لعنت. كنار قطعه ۲۵۷ پر از نيروهاي گارد بود. هنوز گريه هاي مادر ندا به چند دقيقه نكشيده بود كه دو مامور اومدن به مادر ندا گفتن بلند گريه نكنه. اينقدر مامور بود كه نميذاشتن كسي فيلم و عكس بگيره، من چند دقيقه اي از مادر ندا فيلم گرفتم. همه ميومدن سر قبر هاي شهداي سبز و با خانواده هاشون همدردي ميكردن. يكي زودتر از همه سر مزار شهداي سبز يك سبزه با روبان سبز گذاشته بود. خانواده ها وقتي دختر و پسرهاي جوون رو ميديدن كه اومدن به ديدنشون خيلي خوشحال ميشدن و ميگفتن خدا شما رو نگه داره تا راهشون رو ادامه بديد. *** http://www.4shared.com/file/244790360/ce1fe969/1092_madar_neda_behesht_zahra_.html با ۹۵ امتیاز و ۶ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
پرتاب سانديس و كيك به ميان استقبال كنندگان از احمدي نژاد در تبريز Posted: 19 Mar 2010 09:21 AM PDT پرتاب کیک ، تی تاپ و ساندیس به طرفداران احمدینژاد در تبریز با ۹۵ امتیاز و ۱۳ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
ممانعت از حضور خانواده آقا سلطان بر سر مزار ندا Posted: 19 Mar 2010 04:36 AM PDT نیروهای امینتی جمهوری اسلامی، روز پنجشنبه با حضور در بهشت زهرا، برای خانواده ندا آقا سلطان، از جان باختگان رخداد های پس از انتخابات ریاست جمهوری، مشکلاتی ایجاد کردند. خانواده آقا سلطان که به مناسبت آخرین پنجشنبه سال به بهشت زهرا رفته بودند، با حضور نیروهای انتظامی امنیتی از یک سو و مردم در سوی دیگر مواجه شدند. یک منبع آگاه با تایید این خبر به رادیو فردا گفت که این نیروها در لحظاتی پایانی مراسم روز پنجشنبه در بهشت زهرا، با خانواده ی آقا سلطان درگیری لفظی پیدا کرده و پس از آن به ضرب و شتم حاضران پرداختند. بنا بر گفته های این منبع آگاه، لباس شخصی ها گل ها و سبزه های نوروزی را که مردم بر سر مزار ندا گذاشته بودند را نیز لگد مال کردند. با ۹۱ امتیاز و ۱ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
اعلام رضایت احمدی نژاد از من(دکتر خزعلی) Posted: 19 Mar 2010 01:14 PM PDT یادش بخیر؛ آخرین روزهای انفرادی بود، پیامی از احمدی نژاد دریافت کردم، ثمره هاشمی نقل کرده بود که احمدی نژاد گفته:" فلانی 4 سال علیه ما هرچه خواسته گفته، من در این دنیا و آن دنیا از او گذشتم! و اضافه کرده بود، او آدم خوش فکری است و ما آماده همکاری با او هستیم" در ایام زندان پیشنهاد پست و مقام عالی هم به من می شد! اما شرط آن توبه و اعلام برائت از جنبش سبز بود! سوای از این که اساساً من شاکی خصوصی نداشتم و احمدی نژاد.... با ۹۱ امتیاز و ۱۶ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
کارتر ۱۵۰ میلیون دلار به حساب خمینی در پاریس واریز کرد تا انقلاب کند! Posted: 19 Mar 2010 03:27 AM PDT |
Posted: 19 Mar 2010 01:26 PM PDT ... زیباکلام: می خواهم چند کلمه با مردم صحبت کنم. آی مردم! کاش می توانستید چهره کسی که من را متهم می کند را ببینید. این فرد تنها سی سال سن دارد و می خواهد منِ 60 ساله را متهم کند! من خوشحالم که امروز می بینم به این جایگاه معرفتی ارتقا پیدا کردم که از من انتظار میرود در خصوص علوم انسانی که چرا من در این رابطه کاری نکردم. در مورد مساله دین هم باید بگویم: کمال تار زنم تار می زنم واسه خاطر یار می زنم ! دین من ربطی به آقای علوی ندارد! من سال 72 کتابم را به عباس و محمد و عاطفه تقدیم کردم که هرگز از میدان ژاله برنگشتند . سال 73 هم کتابم را به امام محمد غزالی و به شهید همت و حاج حسین خرازی تقدیم کردم . البته کتاب بعدی ام را هم به مهندس بازرگان تقدیم کردم. من اگر متهم به ابد بشوم خیلی ها باید متهم به اعدام بشوند چون من متعهد به اسلامی کردن علوم انسانی نبودم و تولید علم هم نکردم ولی خیلی ها تعهد داشتند و از اسلام حقوق می گرفتند چرا اونها نکردند ./// علوی : آقای زیبا کلام به جای آنکه ثابت کنند منافق نیستند استدلالی را به کار می برند که اتفاقا منافقین صدر اسلام در مقابل پیامبر به کار بردند و آن اینکه؛ وقتی که پیامبر اسلام (ص) جوان 19 ساله ای به نام اسامه ابن زید را به فرماندهی سپاه مسلمین انتخاب کردند عده ای از ریش سفیدان گفتند ما نمی خواهیم زیر بیرق این آدم رفته و جنگ کنیم ، پیامبر هم خطاب به آن جماعت منافق و در عین حال ریش سفید فرمودند: خداوند لعنت کند هر کسی که سپاه اسامه را ترک کند . آقای زیبا کلام! شما از همان فرقه ای نبودید که فریاد زنده باد جوانانتان گوش فلک را کر کرده بود؟ آیا جوانان را فقط می خواستید برای اینکه در چهارشنبه سوری برایتان ترقه در کنند و به سبک انسانهای سبُکسر ینگه دنیا شهوت رانی کنند؟ اخوی به جای این فحشهای ژورنالیستی ثابت کنید می شود هم مسلمان بود و هم لیبرال! و اگر نمی شود با صدای بلند اعلام کنید که یا لیبرالیسم را نفهمیده اید، یا اسلام را نفهمیده اید یا منافقید. راستی من هم می خواستم چند کلمه با مردم صحبت کنم. آی مردم! بدانید در رادیوی جمهوری اسلامی آنقدر آزادی بیان هست که یک آدم لیبرال آمده در برابر بچه هایی که با گوشت و پوست و استخوانشون از انقلاب و اسلام دفاع کردند، می گوید من التزامی به تولید علوم انسانی اسلامی ندارم، تازه ماهی چند میلیون هم از بیت المال مسلمین باید به من حقوق و مزایا و پاداش و چه و چه بدهند! ... با ۸۹ امتیاز و ۶ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
پیام جعفر پناهی: دوست دارم مثل دیگر زندانیان سیاسی باشم Posted: 19 Mar 2010 09:28 AM PDT جعفر پناهی، کارگردان مشهور سینما، که هنوز درانفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر می برد، در تماس تلفنی با همسرشطاهره سعیدی، ضمن سپاسگزاری از همه کسانی که برای آزادی وی کوشیده اند، گفته است: " هیچ اقدام اضافه ای برای من انجام ندهید. مگر دیگر زندانیان سیاسی کس و کاری در جهان دارند. دوست دارم زندگی من شبیه دیگر زندانیان سیاسی ادامه پیدا کند." از سوی دیگر، اعلام شد که محمد رسول اف، هنرمند شناخته شده سینمای ایران پس از تحمل دو هفته زندان در سلول انفرادی زندان اوین، با سپردن وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شده است با ۸۹ امتیاز و ۲ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
Posted: 19 Mar 2010 03:07 PM PDT یکی دیگر از ایده های مطرح شده برای سال نو بانگ الله اکبر در لحظه سال تحویل و به هنگام پخش مزخرفات رهبر و احمدی نژاد است. من کاملا با این ایده به دلایل زیر موافق هستم : ۱ – نشان دادن حیات جنبش سبز در سال جدید ۲ – نشان دادن ترکیب مبارزه و زندگی ۳ – دادن امید به مردم ۴ – چون امسال شب شاهد سال تحویل هستیم، بانگ الله اکبر بسیار مناسب است. ۵ – در لحظه سال تحویل در کنار خانواده مراسم کاملا ابرانی را بجا آورده و سپس بعد از تبریک عید به یکدیگر به بامها رفته و صدای ادامه مبارزه را فریاد میزینم ۶ – نشان دادن اینکه ما در هر زمانی به یاد شهدا هستیم و جایشان را در لحظه سال تحویل خالی است. ممکن است بعضی از دوستان بگویند نباید مراسم نوروز را با الله اکبر به مراسمی مذهبی و یا سیاسی تبدیل کرد ولی من با این نظر مخالف هستم چون باید از هر فرصتی در این فضای خفقان برای مبارزه استفاده کرد مثل چهارشنبه سوری که با هم دیدیم پس در اطلاع رسانی این ایده تا شب عید حسابی تلاش نمایید. نوروزتان پیروز سال صبر و استقامت مبارک باد. با ۸۸ امتیاز و ۶ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
میرحسین با «صبر و استقامت» خامنهای را آچمز کرد! Posted: 19 Mar 2010 01:26 PM PDT تاریخ فرصتهای شگرفی را پیش پای آدمیان قرار میدهد. «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» و برخی دیگر از چهرههایی که در این ماهها به چهرههای محبوب بخش وسیعی از مردم ایران تبدیل شدهاند کارنامهی درخشانی در سی سال گذشته نداشتهاند. اما چیزی که آنان را یک شبه از عضوی «خنثا» یا «منفور» به «محبوب» تبدیل کرد پدیدهیی بس پیچیده در روانشناسی جمعی است. به هر حال امروز اینان از این اقبال برخوردارند که حرفشان حداقل در حوزهی ارتباط مردم با حکومت به شدت تاثیر گذار است. اعلام ضمنی سال جدید به نام سال «صبر و استقامت» توسط موسوی، خامنهای را در وضعیت بدی قرار داده است او اکنون هر چه بگوید و هر نامی برای سال آینده بگذارد تحت تاثیر میرحسین قرار دارد. مسئلهی مهم این است که اکنون مردم در میرحسین موسوی و مهدی کروبی و جریانی که بخشی از رهبری جنبش سبز را به عهده دارد روزنهیی برای تغییرات اساسی در جمهوری اسلامی میبینند تغییراتی که عملا جمهوری اسلامی را به جمهوری سکولار تبدیل میکند. این که این باور سادهاندیشانه هست یا نه مسئلهی مهمی نیست مسئلهی مهم در خواست و ارادهی مردم ایران برای تغییرات اساسی و فروپاشی و سرنگونی کل سیستمی است که کار و بارش با دروغ و فریب و زندان و شنکجه و اعدام و خرافات و فساد اداری… میگذرد. پرسش اساسی این است که آیا «جنبش سبز» که دیگر میتوان آن را «انقلاب سبز» نامید چنانچه در چارچوبهای «جمهوری اسلامی» بماند آیا میتواند گیرم با «صبر» و «استقامت» به راه خود ادامه دهد؟ موسوی و کروبی سایر شخصیتهای این جنبش تا کجا با مردم هستند؟ سال پیش رو سال پاسخ دادن به این پرسشها ست؟ دوران موسوم به اصلاحات نشان داد تغییرات اصلاحطلبانه در جمهوری اسلامی معنایی ندارد این نظام نظام «صفر» و «یکی» است. یا «هست» یا «نیست»! دلیل آن هم مشخص است. «جمهوری اسلامی» برآمده از فرهنگ و سنت مردم ایران نیست. به عنوان یک مثل مسئله پوشش یا حجاب را در جمهوری اسلامی در نظر بگیرید... با ۸۸ امتیاز و ۲۱ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
10 روز بی خبری از میترا عالی، دانشجوی ممتاز کارشناسی ارشد دانشگاه شریف Posted: 19 Mar 2010 12:48 PM PDT با گذشت ۱۰ روز از بازداشت غیرقانونی میترا عالی دانشجوی ممتاز کارشناسی ارشد رشته مهندسی پزشکی دانشگاه شریف خانواده وی در بی خبری مطلق از وی به سر می برند. رهانا: میترا عالی رتبه ۷ کنکور کارشناسی ارشد سال ۸۷ رشته مهندسی پزشکی و دانشجوی دانشگاه شریف، روز ۱۹ اسفند برای پس گرفتن وسایل خود به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مراجعه نموده و از آن تاریخ هیچ خبری از وی در دست نیست. به گزارش خبرنگار رهانا، این دانشجو در سال ۸۸ دو بار دیگر نیز با هجوم مأموران به منزلش بازداشت شده بود. وی یک بار در ۲۴ خرداد ماه پس از ۲۴ ساعت آزاد شد و مجدداً در ۲۱ بهمن بازداشت و بعد از گذراندن ۵ روز در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ روز ۲۶ بهمن ماه پس از دفاع از اتهامات خود در حضور بازپرس به دستور وی با قرار کفالت آزاد شد. پس از گذشت چند هفته از آزادی این دانشجوی ممتاز، طی تماسی از وی خواسته شد ۱۹ اسفند برای پس گرفتن وسایل شخصی خود به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در خیابان مظفر مراجعه کند که پس از مراجعه تا کنون هیچ خبری از وی در دست نیست و تماسی نیز با خانواده خود نداشته است. در مراجعات مکرر خانواده وی به دادگاه انقلاب و دادستانی نیز مسئولین ذیربط از پاسخگویی خودداری می کنند. با تداوم بازداشت کوهیار گودرزی و مهدی کلاری و بازداشت میترا عالی هم اکنون در آستانه سال جدید سه دانشجوی دانشگاه شریف در بازداشت نیرو های امنیتی به سر می برند. با ۸۳ امتیاز و ۷ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
سال استقامت سبز در راه است.با نگ الله اکبر ما در شب سال تحویل همزمان با سخنرانی ظالم زمان خامنه ای Posted: 19 Mar 2010 03:08 PM PDT خواهران و برادران عزیزمان در بند استبداد هستند.سبز ترین سال در راه است.سال استقامت.سال مبارزه.سال حق خواهی.با فریاد الله اکبر در شب تحویل سال صدایمان را به گوش یاران دربندمان در سراسر ایران میرسانیم.رسانه شمایید با ۸۲ امتیاز و ۱ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
حسین مرعشی بازداشت و روانه زندان شد. Posted: 19 Mar 2010 05:59 AM PDT با شکایت مدعی العموم و با قطعی شدن حکم حسین مرعشی در دادگاه تجدید نظر، وی برای اجرای حکم یک ساله زندان، ساعاتی پیش بازداشت و روانه اوین شد. / محرومیت 6ساله از فعالیت حزبی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی با ۸۲ امتیاز و ۴ نظر اجتماعی فرستاده شده در بخش نظرات |
حكم اعــــدام براي محاربين گمنام Posted: 19 Mar 2010 02:08 PM PDT آخرین جلسه رسیدگی به اتهامهای پنج تن از بازداشتشدگان تظاهرات روز عاشورا که به «محاربه» و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران و گروهاي سلطنت طلب متهم شدهاند روز شنبه در دادگاه انقلاب برگزار شد. در آخرين جلسه دادگاه متهمان رديف سوم، چهارم و پنجم از سوي دادستان به محاربه متهم شدند كه بر اساس قوانين جزايي اسلام براي آنها حكم اعدام در نظر گرفته شده است. در حالي اين سه تن به اعدام محكوم شدهاند كه هيچ اطلاعاتي از هويت آنها در دست نيست و بيم اين ميرود كه در سكوت خبري اعدام شوند. در همين راستا روز گذشته سايت ديلي نيوز هويت يكي از اين سه تن را به نقل از نزديكانش فاش كرد. اين سايت مدعي شده است كه يكي از اين سه نفر«اميد دانا» جوان ۲۶ سالهاي است كه در تظاهرات روز عاشورا بازداشت شده است.گفته ميشود دادگاه با استناد به فيلم پخش شده از متهم، وي را به اعدام محكوم كرده است.(همین) با ۸۲ امتیاز و ۳ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
فائزه هاشمی:شکایت از احمدی نژاد اعلام وصول شده اما بی نتیجه بوده است Posted: 19 Mar 2010 12:37 PM PDT ما فرزندان آقای هاشمی نامه ای سرگشاده به آقای لاریجانی رئیس قوه قضائیه نوشتیم و گفتیم اتهام ها همه دروغ است و خواستار برگزاری یک دادگاه عادلانه و صالح شدیم که کلیه اتهامات ما را بررسی کنند. حال شما باید از قوه قضائیه سوال کنید که چرا این دادگاه را برگزار نمی کنند. باید از آنها بپرسید که چرا به شکایات متعدد من و سایر اعضای خانواده از رسانه های دولتی یا حامی دولت که مطالب خلاف زیادی را نوشته اند پس از گذشت چندین ماه رسیدگی نمی کنند. آقای یزدی می گویند چندین بار فائزه برای دادگاه روزنامه «زن» احضار شده که نیامده است. از آقای یزدی تعجب می کنم چرا به این راحتی خلاف می گویند. ایشان روحانی هستند و سال ها رئیس قوه قضائیه و باید سمبل عدالت و داد باشند. حتی یک بار نبوده که من را بخواهند و نرفته باشم و مهدی هم در جواب مقامات قضایی اعلام کرد هر وقت به طور رسمی به دادگاه احضار شوم می آیم و در کنار آن باید به شکایت هایم رسیدگی شود. کلمه:روزنامه تازه رفع توقیف شده بهار، روز پنجشنبه ۲۷ اسفند متن گفت و گو فائزه هاشمی با این روزنامه را منتشر و به نقل از او نوشت: "ما فرزندان آقای هاشمی از آقای احمدی نژاد شکایت کرده ایم که این شکایت اعلام وصول شده اما تاکنون نتیجه ای نداشته است". هر چند خانواده هاشمی رفسنجانی، به دلایل مختلف، همواره در مرکز توجه افکار عمومی بوده اند و عملکرد و مواضع برخی از اعضای خانواده، مخالفان را به طرح ادعاهایی پیرامون آنان سوق داده است اما در این میان، جنجال های رسانه ای درباره فائزه هاشمی حتی در مقایسه با برادرانش، چشمگیرتر بوده است. شاید به این علت که مواضع او صریح تر از دیگران و برخی اعتقاداتش در حوزه زنان، بحث برانگیزتر است. زنجیره شایعات علیه فائزه از سال ها پیش آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. آخرین شایعه مربوط به چندین روز اخیر است که از ترک ایران به مقصد انگلستان توسط فائزه و فاطمه و تصمیم آنها برای عدم بازگشت به کشور حکایت دارد، شایعه ای که دیروز، فائزه درباره آن به روزنامه «بهار» با اشاره به اینکه برای اهدای جایزه «شایستگی» از سوی مسلمانان انگلیس به حبیب توره کاپیتان باشگاه فوتبال منچسترسیتی به انگلستان رفته بود، گفت: «الان در تهران، مشغول گفت وگو با من هستید.» فائزه هاشمی در گفت وگو با «بهار» پس از مدت ها سکوت مطبوعاتی خود را شکست. پاسخ های صریح این بانوی سیاستمدار به سوالات شفاف ما به ویژه درباره شایعات موجود درباره خانواده هاشمی رفسنجانی و شخص فائزه، خواندنی است: خانم هاشمی اگر موافق هستید گفت وگو را با دوران کودکی و تحصیلات شما آغاز کنیم. من متولد ۱۷ دی ۱۳۴۱ هستم. تا چهارسالگی من، خانواده ما در قم زندگی می کرد. سپس از قم به تهران آمدیم و من دوره دبستان را در مدرسه «دین و دانش» تحت مدیریت خانم کاتوزیان گذراندم اول راهنمایی را در مدرسه رفاه که توسط ساواک بسته شد، بودم. دوم و سوم راهنمایی در مدرسه بنیاد علایی که توسط خانم اعظم طالقانی مدیریت می شد درس خواندم، خانم طالقانی توسط ساواک بازداشت شد و خودشان برای این مدرسه یک مدیر انتخاب کردند. اول و دوم دبیرستان را هم در مدرسه یمین (فخریه) و سوم دبیرستان را که با انقلاب همزمان شده بود در مدرسه کیهاندخت و چهارم دبیرستان را در مدرسه تربیت تحصیل کردم. چرا اینقدر مدرسه عوض کردید؟ دین و دانش فقط دبستان بود، رفاه را بستند، بنیاد علایی نیز دبیرستان نداشت، دبیرستان کیهاندخت هم به نظرم منحل شد. گرفتن دیپلم من با انقلاب فرهنگی مصادف شد تا اینکه سال ۶۸ بعد از چند سال پشت کنکور ماندن به دلیل وقفه ای که ایجاد شده بود، بالاخره وارد دانشگاه شدم. همزمان در دانشگاه آزاد، علوم سیاسی و در دانشگاه الزهرا مدیریت می خواندم. فوق لیساس حقوق بین الملل را از دانشگاه آزاد گرفتم و در انگلستان هم فوق لیسانس حقوق بشر گرفتم و در دکترای حقوق بشر هم مشغول شدم که بعد از مدتی به ایران انتقال و اکنون هم دانشجوی دکترای روابط بین الملل در دانشگاه آزاد هستم. هیچ وقت در دوران نوجوانی و جوانی در خانواده و در مقایسه با برادرانتان تبعیض جنسیتی را حس کردید؟ با وجود اینکه در خانواده ای مذهبی بزرگ شدم و نبودن همیشگی پدرم در کنار ما به دلیل مبارزات سیاسی، اما تبعیض جنسیتی در خانواده ما وجود نداشت. معمولاً پسرهای خانواده در غیاب پدر قدرت می گیرند اما چنین موضوعی در خانواده ما به دلیل طرز تفکر و حساسیت های مادرم شکل نگرفت. به نظر من در خانواده های روحانی چون اسلام واقعی را می شناسند، تبعیضی میان دختر و پسر نمی گذارند. مثلاً در دوره نوجوانی و جوانی برای فعالیت هایی که دوست داشتید انجام دهید آزاد بودید و هیچ وقت با جمله «تو دختر هستی» مواجه نشدید؟ دختر بودن برای شما بار ارزشی نداشت؟ این جمله گاهی بیان می شد، ولی عملاً با آن سروکار نداشتیم. شما نقش مادرتان را خیلی پررنگ عنوان کردید و این سوال پیش می آید که اگر مادرتان نقش آفرینی خود را کمتر می کرد احتمال داشت که پدرتان محدودیت بیشتری نسبت به پسرها برای دخترهایش تعریف کند؟ نه، ایشان نیز این گونه فکر نمی کرد. پس چرا خانم فائزه هاشمی که تبعیض های جنسیتی را تجربه نکرده بود، وقتی خود و جامعه اش را شناخت تصمیم گرفت به فعالیت هایش چارچوب زنانه دهد و دست به تشکل سازی زنانه بزند؟ آن هم در سال هایی که روحیه مردسالاری در جامعه تشدید شده بود و حتی گاهی خود را به صورت زننده ای هم بروز می داد؟ ورود من به مسائل اجتماعی و فرهنگی که از حوزه ورزش زنان بود، کاملاً تصادفی بود. بعد از انقلاب بعضی ها نگران بودند که باشگاه های زنانه تعطیل شود. بنابراین از من که سال آخر دبیرستان بودم و به این دلیل که دختر آقای هاشمی بودم و از یک خانواده مذهبی، خواستند تا به باشگاه اسدی که در منطقه یک تهران و نزدیک خانه ما بود بروم. من به این باشگاه رفتم و با بازی بسکتبال شروع کردم. نقطه آغاز ورود من به ورزش بانوان از همین جا بود. ورزش بانوان از همان روزهای اول بعد از انقلاب با برخی سخت گیری ها مواجه شد و در مخیله خیلی از مسوولان نمی گنجید که ورزش بانوان را با توجه به وضعیت قبل از انقلاب آن می توان با شرایط اسلامی وفق داد. لذا بسیاری از رشته های آن تعطیل شد و محدودیت های شدیدی برای آنچه باقی مانده بود اعمال می شد. این محدودیت ها باعث شد که برای حمایت از ورزش بانوان فعالیت کنم. مشکلات خیلی زیاد بود و خلاصه ما راه افتادیم و به همه استان ها سفر می کردیم و با مقامات اجرایی و مذهبی شهرها دیدار داشتیم تا آنها را توجیه کنیم که ورزش برای زنان نه تنها عملی خلاف شرع نیست، بلکه یک ضرورت است. درواقع یک فرهنگ سازی صورت گرفت. وقتی مشکلات ورزش بانوان را با آقای هاشمی مطرح می کردید، نظر ایشان چه بود؟ کاملاً مثبت بود. در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها، در تامین بودجه، در ساخت سالن های خاص بانوان، ورزش همگانی، ورزش قهرمانی، اعزام به خارج، مسابقات و… نگاه مثبت ایشان به وزرا و سایر مدیران در مرکز، استان ها و سایر شهرها نیز انتقال می یافت و روند تدریجی نسبتاً خوبی در رشد آن حاکم بود. اگر دختر آقای هاشمی نبودید در امتیازگیری و فرهنگ سازی برای ورزش بانوان کارتان سخت تر می شد؟ حتماً. عامل اول دختر آقای هاشمی بودن خیلی مهم و تاثیرگذار بود. اما به نظرم فعالیت و پی گیری خودم هم مهم بود. بالاخره بستگان بسیاری از نزدیکان مسوولان بودند که همین موقعیت را داشتند ولی اثری از خود باقی نگذاشتند یا حداقل منعکس نشد. یعنی این وابستگی به تنهایی کافی نبوده است. چه شد که شما باوجود سختی های کار ورزش بانوان گوشه چشمی هم به سیاست داشتید و در انتخابات مجلس پنجم نامزد انتخاباتی شدید؟ نامزدی برای انتخابات مجلس تصمیم اولیه خودم نبود بلکه به من پیشنهاد شد. حزب کارگزاران تازه تشکیل شده بود و در آن زمان به علت عملکرد مجلس چهارم، نگرانی هایی برای کند شدن یا توقف روند سازندگی وجود داشت و داشتن مجلسی با تفکرات و عملکرد متفاوت هدف بود. یعنی دیگر فقط مساله ورزش زنان دغدغه شما نبود؟ نه، سایر مسائل زنان و ادامه تفکرات و سیاست های آقای هاشمی در روند جاری کشور دغدغه افرادی مثل من بود. شما به علت فعالیت در ورزش بانوان به شهرستان های زیادی سفر کردید. چقدر در این سفرها محرومیت ها و مشکلات اجتماعی زنان را درک کرده بودید؟ در همان سفرها جدای از مسائل مربوط به ورزش زنان و ورزش به طور عام، با بسیاری از زنان در سایر حیطه ها نیز دیدار داشتم و حتی مسائل خارج از حیطه زنان نیز از من خواسته می شد و همگی آنها را دنبال می کردم، اکثراً به سرانجام می رسید، بعضی تا حدودی و بعضی نه. این درخواست ها و محرومیت ها را هم به آقای هاشمی و مسوولان منتقل می کردید؟ هم به آقای هاشمی منتقل می کردم و هم وزیر و ارگان های مربوطه را در جریان قرار می دادم و هم حل موضوع را دنبال می کردم. مشکل ورزش بانوان را شاید بتوان با یک بخشنامه حل کرد اما محرومیت ها و مشکلات حقوقی و فرهنگی زنان را نمی توان با یک بخشنامه حل کرد. وقتی این مسائل را به آقای هاشمی منتقل می کردید چقدر ایشان را به فکر فرو می برد و چقدر در پی این بودند که راهکاری حقوقی برای معضلات زنان پیدا کنند؟ برای ایشان مسائل زنان مهم و قابل توجه بود و هر وقت هم که مساله ای را به ایشان منتقل می کردیم معمولاً نتیجه می داد. اقدامات خوبی در آن زمان انجام شد که ادامه نیز یافت و ماندگار شد. برای مثال ایجاد دفتر زنان ریاست جمهوری و انتصاب مشاور ریاست جمهوری در امور زنان در آن دوران بود که همین سیاست در کلیه وزارتخانه و سازمان ها نیز انجام شد. برای نامزدی در مجلس با آقای هاشمی مشورت کردید؟ از کارگزارانی که به من پیشنهاد کاندیداتوری را دادند خواستم اول موافقت آقای هاشمی را بگیرند و اگر ایشان موافق باشد، من هم حرفی ندارم. حتی وقتی نماینده مجلس شده بودید هم با آقای هاشمی مشورت نمی کردید؟ همیشه در کلیات مشورت می کنم، اما در جزئیات و ریزه کاری ها نه. شما به عنوان نماینده مجلس مسائلی را در حوزه زنان مطرح کردید که حاشیه های زیادی را همراه خود داشت. به عنوان نمونه بحث دوچرخه سواری زنان مخالفت ها و مسائل حاشیه ای خاصی را همراه داشت. مسلماً شما به عنوان یک زن در جایگاه نمایندگی مجلس به این شناخت رسیده بودید که زنان ایرانی مسائل و مشکلات فرهنگی و حقوقی فراوانی دارند که باید برای رفع آن آستین بالا زد. در این میان اما مطرح کردن مساله ای همچون دوچرخه سواری زنان که جزء نیازهای لوکس جامعه مطرح می شود آیا نیاز آن روز جامعه ما بود؟ فکر نمی کردید که احتمال دارد بیان چنین مساله ای اصلاً منجر به حاشیه رفتن مسائل اصلی زنان شود؟ جریان اینگونه که گفتید نبود، دو سال قبل از انتخابات مجلس پنجم، شهرداری تهران از من برای سخنرانی در سمیناری جهت بررسی دوچرخه به عنوان وسیله حمل و نقل دعوت کرد، و من در سخنانم گفتم اگر قرار است دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه در شهر تهران دیده شود، باید آن را برای زنان و مردان دید و نیاز به فرهنگ سازی دارد. به عبارت دیگر هم زنان و هم مردان بتوانند از این وسیله برای امورات روزانه استفاده کنند و لذا بایستی همه ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد. سخن من در همین حد بود. جالب هم این بود که اعتراض جدی در آن زمان مطرح نشد. اما دو سال بعد وقتی برای مجلس پنجم نامزد شدم مخالفان این سخنان را با هدف تخریب و برای رای نیاوردن من با تحریف های بسیاری مطرح کردند، در واقع آنها بودند که بحث دوچرخه سواری زنان را در سطح گسترده به عنوان یک عمل خلاف اسلام مطرح کردند تا وانمود کنند مثلاً من یک فرد ضددین و ضدمذهب هستم. بگذریم که همین عده، در حال حاضر که زنان و دختران دوچرخه سوار ما در مسابقات بین المللی هم شرکت می کنند ساکت هستند؛ اگر دوچرخه سواری برای زنان حرام بود، حالا چگونه حلال شده است؟ خدا کند همه موضوعات به همین راحتی حل شود، به نظر می رسد که اگر گوینده آن حرف یا فاعل آن عمل عوض شود کافی است و همین تمامی مشکلات شرعی و اجتماعی را حل می کند. پس همان طور که گفتم دوچرخه سواری زنان، شعار من برای انتخابات نبود بلکه شعار مخالفان من بود که علیه من استفاده کردند و البته به نفع من تمام شد. اما انگار شما احساس کردید که می توانید از این شعار به نفع خود استفاده کنید؟ چنین نبود. من هیچ کجا در سخنرانی های انتخاباتی ام یا در جای دیگر مساله دوچرخه سواری زنان را فی البداهه طرح نمی کردم، اما در همه برنامه ها و سخنرانی ها بعد از این جریانات و به خصوص در برنامه های انتخاباتی، جوانان و به ویژه دختران جوان یا حتی گاهی خود این مخالفان در این باره سوال می کردند و من هم توضیح می دادم دوچرخه سواری زنان هیچ مغایرتی با شرع ندارد و از این موضوع دفاع می کردم که مورد استقبال جمع واقع می شد. در مقام یک نماینده مجلس مسلماً مسائل و مشکلات زنان ایران به شما منتقل می شد. در آن مقطع فکر می کردید که چه چیز باید تغییر کند تا وضعیت زنان ایران بهبود پیدا کند؟ فعالیت های من در مجلس سه بعد داشت: مسائل روز جامعه، به خصوص مسائل سیاسی، مسائل مربوط به زنان و مسائل مربوط به ورزش. عضو کمیسیون امنیت و اطلاعات (نمی دانم نام آن را درست گفتم یا نه) که مربوط به فعالیت های وزارت اطلاعات و کشور می شد بودم، در ضمن کمیسیون زنان در نیمه دوره ما تشکیل شد که به رغم تمایل به حضور در آن، به دلیل نگاه های سلیقه ای و انحصاری تصمیم گیران موفق نشدم. در مورد سوال شما فکر می کنم و فکر می کردم که هر چیز وقتی به قانون تبدیل شود ماندگار است و فقدان های قانونی یا اصلاح بعضی از قوانین در ارتباط با زنان کار مهمی است که مجلس یکی از مهم ترین ابزارهای آن است. تشکیل کمیسیون زنان در مجلس پنجم ایده چه کسی بود؟ تا جایی که یادم می آید ایده همه نمایندگان زن مجلس بود و یک کار جمعی. البته طوری برنامه ریزی کردند که اصلاح طلبان در آن بسیار کمتر از عددی که در مجلس بودیم تاثیرگذار باشند. به هرحال مساله زنان آنقدر برای شما مهم بود که روزنامه «زن» را منتشر کنید. شما هم در فضای قبل از دوم خرداد نماینده مجلس بودید و هم بعد از دوم خرداد. آیا قبل از دوم خرداد برای انتشار روزنامه فضای مناسبی نمی دید یا اینکه مساله زنان به مرور آنقدر برای شما ویژه شد که بعد از دوم خرداد ۷۶ تصمیم به انتشار روزنامه گرفتید؟ تقاضای مجوز روزنامه «زن» را قبل از دوم خرداد ارائه کرده بودم. یعنی بعد از اینکه به مجلس راه یافتم چنین تصمیمی گرفتم. من اعتقاد داشتم و دارم که در جامعه نسبت به مسائل زنان ناآگاهی وجود دارد و در این زمینه باوجود حضور بسیار قوی و گسترده زنان و دختران در جامعه تفکرات سنتی حاکم است. حتی بین خود زنان همیشه این سوال برای من مطرح بوده که چرا زنان به زنان رای نمی دهند؟ نمونه اش تعداد اندک و زیر پنج درصد زنان در مجلس در دوره های مختلف. به این علت که زنان نسبت به توانایی های همجنسان خود آگاه نیستند و در نتیجه آنها را باور ندارند. روزنامه ها و رسانه های ما بیشتر مردانه هستند و به حیطه های زنانه کمتر می پردازند. آگاهی درباره زنان اندک است. هدف من از انتشار روزنامه «زن» این بود که جامعه را نسبت به توانایی ها، مشکلات و مسائل زنان آگاه کنم و باور جامعه را نسبت به زنان تغییر دهم و فکر کردم که روزنامه چون یک کار روزانه و در سطح کشور است از هفته نامه یا سایر نشریات زنان تاثیر بیشتری دارد. وجود نشریه زنانه در جامعه مردسالار ما همیشه در برخی لایه های مذهبی واهمه ای را نسبت به تبلیغ نحله های فمینیستی ایجاد می کند. آیا وقتی شما در تدارک انتشار روزنامه «زن» بودید اطرافیان شما و به خصوص آقای هاشمی چنین نگرانی نداشتند؟ این نگرانی نزد خیلی ها وجود داشت اما آقای هاشمی چنین نظری نداشت. من قبل از انتشار روزنامه با آقای هاشمی مشورت کردم دلایل و اهداف خود را توضیح دادم، ایشان مخالفتی نکرد. البته بعضی وقت ها در طول انتشار روزنامه ایشان نیز انتقاداتی مطرح می کرد که بیشتر شکلی بود تا محتوایی. از آنجایی که روزنامه «زن» به عنوان یک روزنامه اصلاح طلب به کلیه مسائل روز جامعه نیز می پرداخت اعتراضات بیشتر حول مسائل سیاسی بود تا مسائل مربوط به زنان، البته این حیطه نیز حساسیت های مربوط به خودش را داشت. شما اواسط انتشار روزنامه «زن» گفت وگویی با این روزنامه داشتید و فمینیسم موردنظر خود را تعریف کردید و گفته بودید که فمینیسم از نظر شما برابری حقوقی و اجتماعی زن و مرد است و به معنای زن سالاری نیست. آیا این گفت وگو را اجباراً و در پاسخ به انتقادهای موجود انجام دادید؟ دقیق به خاطر ندارم، روز اولی که روزنامه منتشر شد طی یادداشتی در روزنامه توضیح دادم که هدف روزنامه «زن» چیست و چرا روزنامه «زن». از فمینیسم نیز مثل هر مکتب دیگری، برداشت های رادیکال و تند و همچنین معتدل وجود دارد. نگاه من به دفاع از حقوق زنان، دفاع از زن سالاری نیست. معتقدم که زن سالاری به اندازه مردسالاری اشتباه است. آنچه من از فمینیسم برداشت می کنم رفع تبعیض و دفاع از حقوق زنان است. جالب اینکه یکی از تاثیرات روزنامه «زن» این بود که روزنامه های دیگر بیشتر از قبل به مسائل زنان می پرداختند. بعد از تعطیلی روزنامه «زن» پرداختن به مسائل زنان در روزنامه ها نیز کم شد. به نظر می رسد که مسائل زنان برای تیمی که در روزنامه «زن» قلم می زد، مهم تر از مسائل مبتلا به روز بود. حتی یادم می آید که در بحبوحه قتل های زنجیره ای و دو روز بعد از قتل فروهرها روزنامه «زن» تیتر اول خود را به مطلبی درباره فمینیسم لیبرال و فمینیسم مارکسیسم در صفحات لایی روزنامه اختصاص داده بود. فکر نمی کردید که این قدر تاکید بر مسائل زنان آن هم در روزهایی که اتفاقات سیاسی تمام توجه جامعه را به خود جلب کرده بود حتی می توانست نتیجه عکس دهد؟ تا جایی که به خاطر دارم اینگونه نبود. تیم روزنامه «زن» با فشار من اینگونه به مساله زنان می پرداخت چون عادت و نگاه آنان چیز دیگری بود، لازم بود مرتب اهداف و سیاست های روزنامه «زن» در تحریریه تکرار شود که یادشان نرود برای چه اینجا هستند. در ضمن روزنامه «زن» در زمان خود به عنوان پیشقراول انتشار اخبار سیاسی شناخته می شد. نهایتاً هم به دلیل پوشش اخبار سیاسی روزنامه توقیف شد. در مجموع تلاش ما این بود که مسائل روز را فدای مسائل زنان نکنیم و مسائل زنان را نیز فدای مسائل روز نکنیم. یکی از چالش های اصلی شما در روزنامه «زن» همان جلسات دادگاه و شکایات از روزنامه بود. همان زمان روزنامه «زن» گفت وگویی با مادر شما انجام داد و مادرتان در آن گفت وگو از سکوت آقای هاشمی درباره دادگاه های شما گلایه کرده بود. چقدر از آقای هاشمی انتظار داشتید که در مقابل مسائلی که برای شما و روزنامه به وجود آمده بود سکوت نکند؟ هیچ وقت احساس نکردم که حمایت آقای هاشمی را ندارم، ضمناً مگر من برای چاپ مطالب روزنامه، روزانه با ایشان مشورت می کردم که انتظار داشته باشم هر مشکلی را ایشان برای من حل کند. من شخصاً وارد صحنه شده بودم و باید خودم از خودم و از روزنامه دفاع می کردم. اما به هر حال شما در مقام مدیرمسوول اجازه داده بودید که گفت وگو و گلایه مادرتان منتشر شود؟ من در روزنامه قائل به سانسور نبودم و ایشان نیز نظر خودش را بیان کرد نه نظر من و نه موضع روزنامه را. قرار نیست در روزنامه فقط نظرات مدیران آنها باشد. مضاف بر این من معتقدم که هر فردی روشی برای مواجهه با مسائل دارد و آقای هاشمی هم روش خاص خودش را دارد. شاید مامان انتظار دیگری داشت. حتی بعد از بستن روزنامه هم انتظار نداشتید که آقای هاشمی مداخله کند و با لابی مجوز انتشار روزنامه را برگرداند؟ نه. شما بعد از اینکه نتوانستید وارد مجلس ششم شوید، سکوت پیشه کردید. سوال این است که حضور شما در عرصه مسائل زنان و سیاست ورزی حضوری متفاوت بوده و این حضور متفاوت هم همیشه منتج به نتیجه بوده است. شما به هر دلیلی برای مجلس ششم رای نیاوردید اما چرا تصمیم نگرفتید که به جای سکوت و کناره گیری از صحنه، حضور متفاوت خود را به گونه ای دیگر ادامه دهید؟ شما اگر می خواستید می توانستید باز هم افکار عمومی را به سمت خود جلب کنید. آیا سکوت کردید یا در واقع با مردم قهر کردید؟ مگر سیاست ورزی با قهر جور درمی آید؟ قهر نبود، شاید یک جور رنجش بود. البته این هم رفتاری متفاوت بود. وقتی رای نیاوردم به این نتیجه رسیدم که حتماً افکار من مورد قبول نبوده است بنابراین لزومی نداشت که به هر وسیله ای بمانم و خود را تحمیل کنم. فکر نمی کنید که دنیای سیاست ترکیبی از تمام این گلایه ها و رنجش ها است؟ و آیا همین گلایه ها انگیزه ای قوی نیست که فرد خود را بازسازی کند و به جامعه بقبولاند؟ مگر شما خودتان با روحیه شکست ناپذیری یک ورزشکار به میدان نیامده بودید؟ احتمال ندارد که کمی خسته شده بودید و ترجیح می دادید که مدتی دور از هیاهو استراحت کنید؟ چنین حسی نداشتم. من رنجیده بودم و انگیزه ای برای ادامه نداشتم، خسته نبودم. اما حرف ها و خواسته های شما در آن زمان هنوز هم جزء خواسته های امروز جامعه است. چرا سعی نکردید که بمانید و این خواسته ها را برای مردم ملموس کنید؟ خیلی های دیگر بودند که آن حرف ها را می زدند نبودن من مشکلی ایجاد نمی کرد. شما ۱۰ سال سکوت کردید، بعد از ۱۰ سال گفت وگویی با هفته نامه «شهروند امروز» انجام دادید و در آن گفت وگو از لزوم حضور یک چهره جدید بدون ذکر نام برای انتخابات ریاست جمهوری سخن گفتید و گزینه های مطرح آن روز را رد کردید. آیا همان زمان این گزینه جدید آقای میرحسین موسوی بود که بعداً از ایشان حمایت کردید؟ نه. پس چه اتفاقی افتاد که بعد از ۱۰ سال سکوت تصمیم گرفتید که دوباره وارد دنیای سیاست شوید و در تبلیغات انتخاباتی آقای موسوی سخنرانی کردید؟ به توصیه آقای هاشمی فعال شدید یا انگیزه ای خاص شما را به شکستن سکوت واداشت؟ آقای هاشمی توصیه ای نکرد. به نظرم شرایط مملکت اینگونه ایجاب کرد. به خصوص در طول چهار سال دوره آقای احمدی نژاد به صورت شفاف پس رفت قابل ملاحظه ای، به خصوص در موضوعات حوزه زنان، اتفاق افتاد و فکر می کنم اغلب ناظران این احساس خطر را داشتند که اگر نجنبند و فرصت از دست برود، دیگر جبران آن به سادگی، مقدور نیست. همین وضعیت انگیزه ای شد برای فعالیت مجدد من. در واقع، این یک حرکت طبیعی و خودبه خودی بود و برای آن برنامه ریزی نکردم. این احساس نیاز برای حضور باعث شد که فعال شوم همانگونه که اکثریت بالایی از جامعه فعال شدند، تا بعدها خود را برای عدم فعالیت سرزنش نکنم. پس دلگیری های قبلی را فراموش کرده بودید؟ گذشت زمان به خیلی چیزها کمک می کند. الان دیگر من مطرح نیستم بلکه کشور و منافع ملی مهم است. ولی مردم که تغییر نکرده بودند و همان مردم بودند؟ خودم که نامزد و دنبال رای نبودم برای خودم انتظاری نداشتم برای نجات کشور از بحران همه وارد شدند و از جمله من. و بعد از اتفاقات اخیر در ایران تصمیم گرفته اید که بیشتر سیاسی باشید و فعالیت کنید؟ این تصمیم خیلی با من نبود شرایط نامساعد جامعه مرا به این سمت برد که در پی تغییر باشم. برای این تغییر هم باید تلاش می کردم و نمی توانستم کنار بنشینم و انتظار تغییر داشته باشم و هرچه جلو می رویم این نیاز بیشتر خود را نشان می دهد. روزهای قبل از انتخابات آن لحظه ای که در فیلم تبلیغاتی آقای احمدی نژاد تصویر خودتان را دیدید که علیه احمدی نژاد صحبت می کنید چه حسی داشتید؟ آن فیلم را نه آن زمان و نه بعد از آن ندیده ام از دیگران شنیدم اما حس بدی نداشتم و آن را یک جریان سیاسی طبیعی یافتم. فکر می کنید که چرا خانواده و شخص آقای هاشمی همیشه با رویکردهای متناقض در جامعه مواجه هستند تا جایی که فردی همچون محمود احمدی نژاد برای تحکیم جایگاه خود در جامعه ترجیح می دهد که خود را مقابل آقای هاشمی و خانواده ایشان تعریف کند. چرا آقای هاشمی در هر دوره ای و توسط همه مورد حمله قرار می گیرد. آقای هاشمی همیشه صلاح جامعه را می بیند و معتقد است برای رشد و توسعه کشور همه گروه ها چه چپ |
دریافت این پیام بدلیل عضویت شما در گروه صدای خس وخاشاک است
خواهشمند است برای اطلاع دوستانتان، این ایمیل رابرای ایشان فوروارد کنید
برای عضویت جدید در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+subscribe@googlegroups.com
برای لغو عضویت در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sedayekhasokhashak+unsubscribe@googlegroups.com
To unsubscribe from this group, send email to sedayekhasokhashak+unsubscribegooglegroups.com or reply to this email with the words "REMOVE ME" as the subject.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر