مردی که او کشت
اگر من و او در مسافر خانه ای قدیمی و کهن
همدیگر را میدیدیم
مینشستیم و به چند پیمانه لبی تر می کردیم
اما اراسته چون سربازی پیاده
و چهره در چهره هم خیره
من به او شلیک کردم همان گونه که او به من
و او را در جا کشتم
فقط همین دشمن راه من همو بود
این به اندازه کافی واضح است اگر چه
او شاید انگاشته بود که بی درنگ
مانند من در ارتش ثبت نام کند
زیرا که بیکار بود و لوازم کارش را فروخته
دلیل دیگری وجود نداشت
اری جنگ چیز عجیب و غریبی است
تو کسی را به گلوله میزنی
که اگر در کافه ای می دیدی اش مهمانش میکردی
و یا به نیم سکه ای کمکش...
تامس هاردی
-- همدیگر را میدیدیم
مینشستیم و به چند پیمانه لبی تر می کردیم
اما اراسته چون سربازی پیاده
و چهره در چهره هم خیره
من به او شلیک کردم همان گونه که او به من
و او را در جا کشتم
فقط همین دشمن راه من همو بود
این به اندازه کافی واضح است اگر چه
او شاید انگاشته بود که بی درنگ
مانند من در ارتش ثبت نام کند
زیرا که بیکار بود و لوازم کارش را فروخته
دلیل دیگری وجود نداشت
اری جنگ چیز عجیب و غریبی است
تو کسی را به گلوله میزنی
که اگر در کافه ای می دیدی اش مهمانش میکردی
و یا به نیم سکه ای کمکش...
تامس هاردی
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر