۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

موسيقي سبز

> شهلا گروسی
> نگاهی به همراهی موسیقی با جنبش
> آزادی خواهانه مردم ایران در دو
> سال گذشته
> موسیقی سبز از عارف قزوینی
> تا... 
> در اكثر تحولات اجتماعي و جریانات
> بزرگ سیاسی روز، جامعه موسیقی
> همراهی خود را با مردم نشان
> داده  است. اغلب این همراهی ها
> منجر به خلق آثاری شده است که
> بازتاب دهنده شرایط سیاسی اجتماعی
> همان دوره اند. دريكصدسال اخير از
> زمان انقلاب مشروطه تا امروز كه
> جنبش سبز، رويداد سياسي زمانه است
> ترانه و شعر و موسيقي هايي ساخته
> شده و بر سر زبانها افتاده كه به
> نوعي در روند اين اتفاقات موثر
> واقع شده يا گوشه اي از آن تاريخ را
> در خود ثبت كرده است.
> هنگامیکه عارف قزوینی "ازخون
> جوانان وطن لاله دمیده" را می سرود
> انقلاب مشروطه میرفت که با پیروزی
> خود در تقویم تاریخ این بوم و بر
> جایی  از آن خود کند. غافل از
> اینکه در سرانجام این انقلاب، ملک
> الشعرای بهار باید دردنامه ی "مرغ
> سحر" را بسراید و در آن از ظلم 
> ظالم بگوید که چه بر سر آن انقلاب
> مردمی آورد.
>
>
>
> جدای خمیر مایه ی بالای هر دو شعر
> و ملودی پردازی مناسب آنها، که سبب
> ماندگاري  این دو تصنیف در
> خاطره ها شده، تحولات تاریخی هم به
> گونه اي رقم خورده كه مانع فراموشی
> این دو تصنیف شده اند. چراکه از
> یکصد و اندی سال پیش تا امروز
> شرایط سیاسی-اجتماعی ایران و
> تحولاتش چيزي جز فضاي تاريك و بسته
> ي  سياسي نبوده كه گويي همان
> داستان صد سال پيش است كه با روح
> این دو تصنیف مطابقت دارد. خصوصا
> در این چند سال اخیر حال و هوای
> آنها با شرايط روز قرابت بیشتری
> یافته.اگر سابقا مردم فقط "مرغ سحر"
> را در کنسرتها همراه با خواننده
> زمزمه ميكردند، پس از انتخابات
> شبهه
> برانگیز سال  88 نه تنها در
> مبارزه براي بازپس گيري آشیان
> بربادرفته شان هستند که در رثای
> خون جوانان وطن هم سوگوارند.
> فضاي سركوب سياسي سال گذشته موجب
> ساختن تصنیف، سرود و آهنگهايي شد
> كه همگي در حمايت از جنبش سبز بود و
> نشان ميداد كه هنر و هنرمندان،
> همچنان بيدارند و در كنار مردم، در
> زیر نگاهی به ساخته هاي هنرمندان
> موسيقي اصيل داریم.
>    
> یک - زبان آتش و آهن
> محمدرضا شجريان كه بارها مخالفت
> خود را از سوء استفاده حكومت از
> هنرمندان ابراز كرده بود،
> بلافاصله پس از شروع سركوبها در
> سال گذشته تصنيفي جديد ارائه داد
> كه بر روي شعري از فريدون مشيري در
> شور تنظيم و ساخته شده است. اين اثر
> منطبق بر خواسته هاي جنبش  مردم
> را به عدم خشونت دعوت ميكرد و
> هم  تاثير زمان بر روي خود
> شجريان را مشخص مي ساخت. اوكه در
> انقلاب 57 همراه با مردم" برادر غرق
> خونه" را سرداده بود اينك مردم را
> به مبارزه بدون خشونت فراميخواند.
> آنچنانكه در فيلمهايي كه در
> يوتيوب پخش شد، شجريان نيز همراه
> مردم دستش را به علامت وي در حمايت
> از جنبش بلند
> كرده بود. جمهوري اسلامي نيز در
> واكنش به اين حركت، در اولين مرحله
> پخش ربناي او را محدود به يك كانال
> نمود و حتي از روي بغض صداي ربناي
> ذبيحي را كه ساليان سال مطرود
> جمهوري اسلامي بود را از تلويزيون
> پخش كرد و در رمضان امسال هم بطور
> كلي پخش صداي ربناي شجريان ممنوع
> گرديد. اكنون نيز اجازه برگزاري
> كنسرت به او داده نمي شود و حتي
> آخرين آلبوم او نيز منتظر مجوز
> وزارت ارشاد مانده.
> تفنگت را زمین بگذار
> که من بیزارم از دیدار این خونبار
> ناهنجار
> تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
> من اما پیش این اهریمنی ابزار
> بنیان کن
> ندارم جز زبان دل، دلی لب ریز مهر
> تو،
> تو ای با دوستی دشمن !
> زبان آتش و آهن
> زبان خشم و خونریزی ست
> زبان قهر چنگیزی ست
> بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن ـ شاید
> فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
> برادر گر که می خوانی مرا، بنشین
> برادروار
> تفنگت را زمین بگذار،
> تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
> این دیو انسان کش برون آید.
> تو از آیین انسانی چه می دانی ؟
> اگر جان را خدا داده ست
> چرا باید تو بستانی ؟
> چراباید که با یک لحظه، غفلت، این
> برادر را
> به خاک و خون بغلطانی ؟
> گرفتم در همه احوال حق گویی و حق
> جویی
> ... و حق با توست،
> ولی حق را ـ برادرجان ـ به زور این
> زبان نافهم آتشبار
> نباید جست !
> ... اگر این بار شد وجدان خواب
> آلوده ات بیدار
> تفنگت را زمین بگذار... !!
>
>
>
> دو - " ايران كهن " : خاکِ پدران است
> که دستِ دگران است
> شهرام ناظري، شواليه آواز ايران
> كه اين روزها از مرز شصت ويك سالگي
> گذشته نيز در سال 88 درحمايت از
> جنبش سبز آواز خود را سر داد. او با
> انتخاب شعري از فريدون مشيري كه
> خاك پدر را دست ديگران ميبيند، در
> اين  شرايط  مصيبت زده كشور،
> فرزند را به نگهداري از خاك پدر و
> سينه سپركردن در اين راه فرامي
> خواند. پيشتر ها هنگاميكه جايزه ي
> شواليه به ناظري تعلق گرفت،
> سياستمداران بسيار سعي كردند تا
> با پوشش وسيع اين خبر او را در
> برابر شجريان بزرگتر جلوه داده و
> اين دو هنرمند را رو در روي هم قرار
> دهند. اما درايت و هوشمندي شهرام
> ناظري مانع از به هدف رسيدن 
> آنها شد.
> پخش اينترنتي اين آواز شهرام
> ناظري باعث شد كه او در بازگشت از
> سفرش در فرودگاه دستگير شود و يك
> شبي را در بازداشت به سر ببرد.
> اى خشمِ به جان تاخته، توفانِ شرر
> شو         اى بغضِ
> گل انداخته، فريادِ خطر شو
> اى روىِ برافروخته, خود پرچمِ ره
> باش           اى
> مشتِ برافراخته, افراخته ترشو
> اى حافظِ جانِ وطن، از خانه برون
> آى            از خانه
> برون چيست كه از خويش به در شو
> گر شعله فرو ريزد، بشتاب و
> مينديش            ور
> تيغ فرو بارد، اى سينه سپر
> خاک پدران است که دست دگران
> است        هان ای پسرم،
> خانه نگهدار پدر شو
> دیوار مصیبت زده حوصله بشکن 
>                
> شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر
> شو
> تا خودجگر روبهکان را بدرانی 
>                
>     چون شیر در این بیشه
> سراپای جگر شو
> مسپار وطن را به قضا و قدر ای
> دوست        خود بر سر آن،
> تن به قضا داده، قدر شو
> فریاد به فریاد بیفزای، که وقت
> است         
>    در یک نفش تازه اثرهاست،
> اثر شو
> ایرانی آزاده جهان چشم به راه
> است       
>    ایران کهن در خطر افتاده
> خبر شو
> مشتی خس و خارند، به یک شعله
> بسوزان   برظلمت این شام
> سیه فام، سحر شو
>
>
> سه - "نغمه اي زير خاكستر"
> گروه دستان که در سال هشتاد و هشت
> مي رفت تا بيست سالگي خود را جشن
> بگيرد نيز، همسو با اعتراضات
> سركوب شده ي مردم، آهنگهايي را به
> آهنگسازي حسين بهروزي نيا در
> البوم "نغمه ي زير خاكستر" ارائه
> داد كه تداعي كننده ي ققنوس و حيات
> اوست كه از خاكستر خويش دوباره
> احيا مي شود.اين آلبوم بازگو كننده
> ي دوباره زنده شدن جنبش پس از
> سركوب هاست.خوشبختانه اين آلبوم
> با مجوز ارشاد به بازار آمده است.
>
>
>
> چهار - "راه رهايي"
> حسام الدين سراج كه نيز تا پيش از
> انتخابات از سوي خبرگزاري فارس
> هنرمند متعهد خطاب مي شد و جمهوري
> اسلامي بسيار سعي مي كرد كه با پر
> رنگ كردن  او در راديو و
> تلويزيون خلاء صداي شجريان را
> پركند( و اي بسا او را با تبليغات
> زياد جايگزين شجريان كند) نيز با
> ساختن "راه رهايي" براي وطن تمام
> اين خيالات خام حكومتيان را از بين
> برد. تا آنجا كه انصار حزب الله او
> را عامل فساد ناميد و به تلافي راه
> رهايي، كنسرت او را در كرمانشاه
> برهم زدند.
> هلا ای وطن شادی ات کم مباد 
> به سیمای آزادی ات غم مباد 
> جهان دل افسرده را جان تویی 
> چوجانم نباشد، جهانم مباد 
> هلا هم وطن، ای تو مینای مستی 
> تو بت ها شکستی، چه تنها
> نشستی؟ 
> چنان روزهای درخشان 
> بیا پایکوبان به میدان 
> بزن چرخ، راهت گل افشان 
> بپاخیز، بپاخیز، دامن بیافشان 
>
> هلا ای وطن شادی ات کم مباد 
> به سیمای آزادی ات غم مباد 
> جهان دل افسرده را جان تویی 
> چو جانم نباشد، جهانم مباد 
> هلا ای وطن غمت را نبینم 
> نبینم که غمگینی، ای سرزمینم 
> تو دادی به من شور جاری شدن را 
> ز هر کینه عاری شدن را 
> وطن از تو آموختم در زمستان،
> بهاری شدن را 
> خوشا خاک میهن 
>   خوشا عجز دشمن 
> به راه رهایی 
> خوشا جان به جانان سپردن 
> هلا ای وطن شادی ات کم مباد 
> به سیمای آزادی ات غم مباد 
> جهان دل افسرده را جان تویی 
> چو جانم نباشد، جهانم مباد
>
> پنج:  "آزادي" :
> پیمان سلطانی رهبر ارکستر ملل
> كه  به دنبال سرکوب معترضان به
> تقلب در انتخابات، از اجراي كنسرت
> انصراف داد، نيز آهنگي ساخت كه
> مورد توجه واقع شد:
> ما کشته می‏شویم، ما زنده
> می‏شویم، ما از برای کشته شدن
> زنده می‏شویم
> ما کشته می‏شویم، ما زنده
> می‏شویم، ما از برای کشته شدن
> زنده می‏شویم
> چیست، چیست، چیست آزادی؛ چیست
> آزادی
> من درد در رگانم، حسرت در
> استخوانم، چیزی نظیر آتش بر جانم
> پیچیده‏است
> ما به ظلمت گردن نمی‏نهیم، گردن
> نمی‏نهیم، نمی‏نهیم
> ما به جنگ سیاهی می‏رویم
> ماه غمناک، راه نمناک، ماهی قرمز
> افتاده بر خاک
> غفلت سزای کیست، غفلت سزای کیست،
> آیین تازه‏ای نبود مرگ، ما
> زنده‏ایم، ما زنده‏ایم
> این درد مشترک را فریاد کن، این
> درد مشترک را فریاد کن
> این درد مشترک را فریاد کن، این
> درد مشترک را فریاد کن
> دندان ملتی روی جگر، و بوی خون،
> بی‏قرار در باد گذشت
> ای کاش می‏توانستم، ای کاش، خون
> رگان خود را من، قطره، قطره، قطره
> بگریم
> دندان ملتی روی جگر، دندان ملتی
> روی جگر
> دندان ملتی روی جگر، دندان ملتی
> روی جگر
> آی عشق، آی عشق چهره آبیت پیدا
> نیست
> آی عشق، آی عشق چهره آبیت پیدا
> نیست
> ما کشته می‏شویم، زنده می‏شویم،
> ما از برای کشته شدن زنده می‏شویم
>
> ما کشته می‏شویم، زنده می‏شویم،
> ما از برای کشته شدن زنده می‏شویم
>
> چیست آزادی
> آزادی اگر می‏طلبی، غرق به خون
> غرق به خون، غرق به خون باش
> تنها در این قفس خونین
> عاشق ماندن معنا دارد، معنا دارد
> ما کشته می‏شویم، زنده می‏شویم
> ما از برای کشته شدن زنده می‏شویم
>
> ما کشته می‏شویم، ما زنده
> می‏شویم، ما از برای کشته شدن
> زنده می‏شویم
> چیست آزادی
>
> شش -  "موج خون"
> اين آهنگ اول به نام اجراي مشترك
> پريسا و شجريان در اينترنت پخش شد
> اما  خيلي زود مشخص شد كه دو
> هنرمند جوان آن هاله سيفي زاده و
> حسن شرقي  هستند.  به علت
> پرمايه بودن اثر چيزي از ارزش آن
> كاسته نشد و بسيار مورد توجه قرار
> گرفت. هاله صيفي زاده از هنرمندان
> جوانيست كه آواز را از معصومه
> مهرعلي آموخته و اكنون در چندين
> گروه همخوان آواز است.
>
> شرم‌تان باد ای خداوندانِ قدرت!
> شرم‌تان باد ای خداوندانِ قدرت!
> بس‌کنید
> بس‌کنید از این همه ظلم و قساوت
> بس کنید
> ای نگهبانانِ آزادی
> نگه‌دارانِ صلح
> ای جهان را لطف‌تان تا قعرِ دوزخ
> رهنمون
> سربِ داغ است این‌که می‌بارید بر
> دل‌هایِ مردم، سربِ داغ
> موجِ خون است این‌که می‌رانید بر
> آن، کشتی خودکامگی، موجِ خون
> گر نه کورید و نه کر
> گر مسلسل‌هایتان یک لحظه ساکت
> می‌شوند
> این وایِ مادرهایِ جان‌‌آزرده
> است
> کاندرین شب‌هایِ وحشت،
> سوگواری‌می‌کنند
> بشنوید این بانگِ فرزندانِ
> مادرمرده است
> کز ستم‌هایِ شما هر گوشه
> زاری‌می‌کنند
> بنگرید این کشت‌زاران را که
> مزدوران‌ِتان
> روز و شب با خونِ مردم
> آبیاری‌می‌کنند
> بنگرید این خلقِ عالم را که دندان
> بر جگر، بیدادِتان را
> بردباری‌می‌کنند
> دست‌ها از دست‌ِتان ای
> سنگ‌چشمان بر خداست
> گرچه می‌دانم
> آن‌چه بیداری ندارد خوابِ مرگِ
> بی‌گناهان است، وجدانِ شماست
> با تمامِ اشک‌های‌ام باز
> نومیدانه خواهش‌می‌کنم
> بس‌کنید
> بس‌کنید
> فکرِ مادرهایِ دلواپس کنید
> رحم بر این غنچه‌هایِ نازکِ نورس
> کنید
> بس‌کنید.............
>
>

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر