۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

[گروه لیمو:7001] ولی فقیه چه کار به زن مردم دارد؟


سلام به همه ی دوستان. این متن بخشی از نوشته ی حاج آقا زائری در مورد ولایت
فقیه است. خواندنش را از دست ندهید:




موضوعاتی مثل ولایت فقیه یا امر به معروف و نهی از منکر ( که نظام مترقی و
پیشرفته کنترل اجتماعی است که آن را در حد مچ‌گیری توی خیابان تنزل داده‌ایم )
یا حجاب دقیقا در همین نقطه دچار مشکل بدفهمی می‌شوند (بد کرداری ما هم از این
بدفهمی ناشی می‌شود یعنی با این دریافت غلط برای روسری و چادر توی سر مردم می
زنیم و برای نماز در سالن مدرسه یا پادگان را از داخل قفل می‌کنیم!) و به این
ترتیب می‌آییم و برای تبین اهمیت مفهوم ولایت فقیه و حدود اختیاراتش به تعابیری
متوسل می‌شویم مثل اینکه اگر بگوید زنت بر تو حرام است دیگر طلاق خود به خود
جاری است. از تعبیر "إمرأتک طالق" در فهم فقهی و ادبیات حوزوی یک دریافت می‌شود
و در فهم مخاطب عام سال هزار و سیصد ونود ایران و جهان دریافتی دیگر.

کسی باید بیاید و بگوید اصلا ولی فقیه چه کار به زن و بچه مردم دارد؟ کسی که
خودش و زندگی‌اش را فدای کشور و مردمش کرده و یک تنه مقابل یک دنیا ایستاده‌،
کسی که نگذاشته یک وجب از خاک این کشور را کسی غارت کند‌، کسی که با همه مشکلات
پای پیشرفت حیرت‌آور علمی این کشور ایستاده و عزت و آبروی این مردم را در دنیا
خریده‌، کسی که از بالای سرش روسیه و اسراییل و از پایین پایش شیخک‌های عرب و
از راست و چپش آمریکا در افغانستان و عراق شب و روز مشغول تهدید و
معرکه‌گیری‌اند و در همین حال در داخل هم با جماعتی کودک مزاج روبروست که هم از
آنها خنجر می‌خورد و هم باید لبخند بزند و تحویل‌شان بگیرد چه کار به زن مردم
دارد؟

می‌آییم و مثلا برای بیان ارادت و تبعیت‌مان می‌‌گوییم اگر ولی فقیه در وسط روز
بگوید: "الآن شب است ما می‌پذیریم!" اگر ولی فقیه چنین بگوید هم او اشتباه
می‌کند و هم تو که می‌پذیری! اصلا ولی فقیه را ما تبعیت می‌کنیم چون در شب
تاریک زندگی روز را تشخیص می‌دهد و در روز روشن هدایت از شب حفظمان می‌کند و
اگر روزی ولی فقیه فرق روز و شب را تشخیص ندهد همان لحظه از ولایت ساقط است.
چرا عقل و فهم مردم را دست کم می‌گیریم و نه فقط به مردم بلکه به ولی فقیه و
دین اهانت می‌کنیم؟

ولی فقیه را تبعیت می‌کنیم چون آگاه است، چون عالم است، اختیارمان را نه
کورکورانه و از سر عجز بلکه با آگاهی کامل و اختیار داده‌ایم دستش چون بهتر از
دیگران می فهمد و تشخیص می‌ دهد. چون بیدار است پشت سرش راه افتاده‌ایم‌، چون
چشم‌هایش باز است به نگاهش اعتماد کرده‌ایم‌، چون درست تشخیص می‌دهد همراهش
شده‌ایم. قصه، قصه عاشقی و سرسپردگی دلی و حالی نیست بلکه اصل ماجرا درک عقلی و
انتخاب آگاهانه است. حالا اگر دو تا جوان بسیجی خواستند چفیه گردنشان بیاندازند
و علی علی کنند و جای پای آقا را در حسینیه امام خمینی ببوسند، خوب آزادند، اما
موضوعی به این اهمیت و والایی را تا حد موضوعات مسخره‌ای مثل سیاه بودن ماست
وشب بودن روز ! پایین آوردن ظلم به همه فقهای شیعه است.



این روزها که برای برگزاری یک همایش بین‌المللی با عنوان "تجربه سیاسی ولایت
فقیه در ایران" با یک مؤسسه پژوهشی علمی لبنان همکاری می‌کنم دلم بیشتر می‌سوزد
وقتی می‌بینم دانشمندان و نویسندگان و محققان از کشورهای گوناگون‌، مسیحی و
مسلمان، ‌سنی و شیعه، ‌روحانی و کشیش، ‌سکولار و دین‌مدا ، مخالف و موافق چه
گونه در باره این موضوع حرف می‌زنند. بیشتر حسرت می‌‌خورم که می‌بینم استاد
مسیحی برجسته علوم سیاسی و فارغ‌التحصیل مشهور سوربون فرانسه چگونه موفقیت‌های
ایران را ستایش می‌کند و ما در ایران برای تبیین جایگاه ولایت فقیه به چه
چیزهایی متوسل می‌شویم.



در یکی از کتاب‌هایم با نام "ما سخاوتمند‌ترین مردم دنیا هستیم!" به همین
درددل‌ها پرداخته‌ام که چنین ارزش‌هایی، ‌چنین مردمی، ‌چنین تاریخ و تمدن و
پیشینه‌ای، ‌چنین موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی، چنین منابع طبیعی و
قابلیت‌های اقتصادی، چنین شهدا و سرداران سرافرازی را هر ملتی در هر جای دنیا
داشته باشند چه می‌کنند و ما چه طور با تمام قوا به غارت و حراج همه
داشته‌هایمان برخاسته‌ایم.



آقای خامنه‌ای بیست و پنج سال قبل تنها کسی بود که از دکتر شریعتی تمجید
می‌کرد، روحانی روشنفکر و به روزی بود، شعر و رمان می‌خواند و با اخوان ثالث و
شمس آل احمد پیپ می‌کشید ولی همین مرد بعد از پذیرش رهبری وارد یک دنیای دیگر
شد. شاید از آن آدم خیلی‌ها خوش‌شان می‌آمد که الآن با او مشکل داشته باشند ولی
این‌ها باعث نمی‌شود ایشان تمام کار و زندگی و اداره امور جامعه را تعطیل کند
به خاطر تحسین و پسند فلان و بهمان. قاضی هر کار بکند بالاخره یک طرف دعوا
ناراضی خواهد بود مگر اینکه قضاوت را کنار بگذارد‌. مشکل این است که خیلی
وقت‌ها ما در فضای ذهنی زندگی و فکر می‌کنیم نه واقعیت.

امام موسى صدر که نازتر و خوشگل‌تر و بین‌المللی‌تر و امروزی‌تر و تسامح و
تساهل‌تر که نداریم، بی‌تعارف اگر امروز او ولی فقیه بود نباید رئیس قوه قضائیه
تعیین می‌کرد، نباید سخنرانی می‌کر ، نباید در مقابل فتنه و توطئه می‌ایستاد،
نباید برای مقابله با حمله دشمن اسلحه بر می‌داشت، حالا یک کم این ورتر یا یک
کم آن‌ورتر، قبول ... ولی مثلا در مقابل اسرائیل توی لبنان گل دستش می‌گرفت یا
این که نه، می‌گفت: "سلاح عزت مردان است"؟




--
خدای تعالی وحی نمود بر حضرت داود (ع) که
اى داود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام، ولى مردم آنها را در پنج چیز دیگر می جویند و نمى ‏یابند
علم حقیقی را در گرسنگى و تلاش و كوشش قرار داده ام، ولى مردم آن را در سیرى و راحتى مى‏ جویند و نمى ‏یابند
 عزّت را در اطاعت از خودم نهاده‏ ام ولى مردم آن را در خدمت به سلاطین طلب مى‏ كنند و نمى ‏یابند
بى ‏نیازى را در قناعت قرار داده ام، ولى مردم آن را در مال زیاد مى‏ جویند و نمى ‏یابند
رضایت خودم را در نارضایتى نفس نهاده ‏ام، ولى مردم آن را در رضایت نفس طلب مى‏ كنند و نمى ‏یابند
و راحتى و آسایش را در بهشت قرار داده‏ ام، امّا مردم آن را در دنیا مى ‏جویند و نمى‏ یابند
(بحار الأنوار ، ج‏75 ،ص 453 )



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر