" منوچهر خواننده ی فراری (!) رادیو ایران آهنگی به نام «ماندانا» خوانده است که این آهنگ در نزد ِ زنی به نام ِ «کلارا» می باشد و یادگار ِ عشق ِ این خواننده با زن ِ مزبور است. "
آسیای جوان شماره 564
* - بفرمایید ببینم! آیا این «کلارا» خانم، نقش صد در صد هنر ی «واسطه» را بازی می کند؟! بهترین طرز ِ تبلیغ ِ ...؟!
" طبق ِ گزارش ِ خبرنگار ِ مخصوص ِ ما در سال ِ جاری این خوانندگان ِ جاز : روانبخش، کورس، پیوند، دیلمی، ترانه، رافی، پرویز نزاکتی، صمدی، آلبرت، افشار صادقیان، پرویز باقری، خالدی، رافائل، نوذری، مصیبی ... فعالیت ِ خود را آغاز کرده و قنبری و پورهاشمی نیز ... بعد از چند سالی ... مجدداً به این جمع پیوستند"
فرمان، شماره 5
- باغت آباد شه انگوری!! ... مثل ِ برنچ ِ صدری ری می کنن! ... فقط دلم به حال ِ این «جاز» ِ بخت برگشته می سوزه!
آنچه خواندید از ماهنامه موزیک ایران، اسفند ماه 1339، شماره ی 106 نقل شده است، البته ذیل ِ ستونی به نام ِ «دو دو تا پنج تا!» که با طنازی به انتقاد از وقایع ِ به اصطلاح هنری و هنری نویس های آن روزگار می پردازد. البته گفتنی این که این ستون بیشتر از دو سال دوام نیاورد و از این ماهنامه حذف شد! و اما جالب ترین اشاره ی این طنز نویس:
" در جشنِ اخیر اطلاعات جوانان خواننده ی جوان و هنرمند ِ جاز! «نصراله خالدی» به همراه ساز ِ «حسن لشگری» ترانه ای خواند که از آن با علاقه ی کاملی استقبال شد ... ترانه ی مزبور « بی گناه» نام دارد ... آهنگ ِ «بی گناه» هم برای خود داستانی دارد: (خوب دقت کنید!)
یکی از دوستان ِ لشگری برای او ماجرایی را تعریف می کند ( و در حقیقت اعتراف می کند زیرا:) و سوگند می خورد که در این ماجرا بی گناه است. لشگری تحت تاثیر ِ این ماجرا آهنگ ِ «بی گناه» را می سازد ....!"
اطلاعات جوانان، شماره 109
- برای ما هم «ماجرا!» را بگویید، بالاخره چه اشکال دارد، جوانی است و هزار عیب و علت!!
تغییر ذائقه:
و اما برای آن که به حسن ختامی منتهی شود، چند تکه از شعر ترانه ی «بی گناه» اثر ِ آهنگساز ِ عظیم حسن لشگری که خواننده ی بی چون چرای جاز ِ جوانان! آن را اجرا کرده است برایتان می آوریم هر چه دلتان می خواهد بخندید و تا شماره ی آینده روزگار را به خوشی بگذارنید: (شعر از هنرمند ِ جوان و شوریده «محمد طوفانی»)
پر و بال ِ مرا بستند رقیبان تا از تو جدا بمانم
خداوندا «گل ِ یاس» ِ مرا چیدند و رفتند دشمنانم
.....
من به امید ِ تو بنشستم که شاید مهربان بازآیی
تا .... چو خورشید ِ می (؟) وزان (!) آیی از صحرا به دل آیی (!)
به بالینم نشینی در شب ِ تنهایی
در آغوشم بمانی چون «گل ِ صحرایی»
(فی الواقع معشوق ِ شاعر اول «گل ِ یاس» بوده است و وقتی او را «چیده اند» تبدیل به «گل ِ صحرایی» شده است! ... این را می گویند استحاله ی هنری.
بعد از تحریر:
مشاهده می فرمایید که اوضاع ِ موسیقی ِ این مملکت همیشه همین طوری گل و بلبل بوده است و شرح ِ مندرج در اطلاعات ِ جوانان و متن ِ ترانه ی مورد ِ اشاره و نقد ِ نویسنده ی موزیک ِ ایران هنوز در بسیاری از ترانه ها و خواننده ها و مجلات ِ ماوراء بنفش دیده می شود و نقل می شود و ... کلاً عشق است تقویم را و بس!
و بعد
به نام های بسیاری در این سطرها اشاره شده که محض ِ اطلاع ِ برخی خوانندگان و به طور ِ مختصر باید بگویم که بسیاری شان را نمی شناسم و اما آنها که نام آورترند:
منوچهر سخایی و روانبخش: از خوانندگان ِ پیشرو سبک ِ به اصطلاح ِ جاز که از اواخر ِ دهه ی بیست به همراه بهرام سَیِر و جمشید شیبانی و ... این سیاق ِ تازه را شروع و رونق بخشیدند.
کورس: کورس سرهنگ زاده خواننده ی مشهور کرمانی که نسبتی هم با داریوش رفیعی داشت و برخی ترانه های او را داشته و نسبتی هم با بهزاد دارد.
قنبری: حمید قنبری: دوبلور، پیش پرده خوان، بازیگر ِ تئاتر و سینما و پدر ِ شهیار قنبری
پورهاشمی: جعفر پورهاشمی رکورددار ترانه سرایی در فیلم فارسی که آثار ِ مافوق ِ درخشانی از خود به یادگار گذاشته و ...
و اما مقصود از جاز:
مسلم بدانید منظورشان موسیقی ِ لوئی آرمسترانگ و جرج گرشوین و للوشیفرن و باقی ِ رفقا نیست! بلکه به کارهایی که با گیتار خوانده می شد و خواننده چهچهه نمی زد، جاز می گفتند! از آن جمله ترانه های ویگن و محمد نوری، ضیاء و ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر