۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

{تفريح و سرگرمي}, [13631] درد پیری







 






 
دو تا پيرمرد با هم قدم مي زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار
 
هم به آرومي در حال قدم زدن بودن.
پيرمرد اول: «من و زنم ديروز به يه رستوران رفتيم که هم خيلي شيک
 
و تر تميز و با کلاس بود، هم کيفيت غذاش خيلي خوب بود و هم قيمت
 
غذاش مناسب بود.»
پيرمرد دوم: «اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم يه شب بريم اونجا...
 
اسم رستوران چي بود؟»
پيرمرد اول کلي فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چيزي يادش
 
نيومد. بعد پرسيد: «ببين، يه حشره اي هست، پرهاي بزرگ و
 
خوشگلي داره، خشکش مي کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه مي
 
دارن، اسمش چيه؟»
پيرمرد دوم: «پروانه؟»
پيرمرد اول: «آره!» بعد با فرياد رو به پيرزنها: «پروانه! پروانه! اون
 
رستوراني که ديروز رفتيم اسمش چي بود؟!!!»
 
 



 

 


__._,_.___





--
اين ايميل را براي دوستان خود هم بفرستيد.
و به آنها بفرماييد، روي خط پايين كليك كنند تا براي آنها هم مطالب خوب و جالب بفرستيم
http://groups.google.com/group/taf_sar/subscribe
اين ايميل بدليل عضويت شما در گروه تفريح و سرگرمي است.
ايميل گروه اين است. taf_sar@googlegroups.com
اگر از دست ما ناراحت هستيد و نمي خواهيد مطالب ما بدست شما برسد پس خط پايين را كليك كنيد.
taf_sar+unsubscribe@googlegroups.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر