آورده اند که بهلول بیشتر وقت ها در قبرستان می نشست
روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود وهارون به قصد شکار از آن محل
عبور می نمود چون به بهلول رسید گفت : بهلول چه می کنی ؟
بهلول جواب داد : به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و
نه از من توقعی دارند و نه من را اذیت و آزار می دهند .
هارون گفت :آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی ؟
بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایندو تابه بر آن
نهند تا سرخ و خوب داغ شود
هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد .
آنگاه بهلول گفت : ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود
را معرفی می نمایم و آنچه خوردهام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپستو
هم باید پای خود را مانند من برهنه نماییو خود را معرفی کنی وآنچه خورده
ای و پوشیده ای ذکر نمایی . هارون قبول نمود .
آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت: بهلول و خرقه و نان جو و
سرکه و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به
محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست وپایش بسوخت و به پایین
افتاد.
سپس بهلول گفت : ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است . آنها
که درویش بوده ند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که
پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند ...
سخن روز : برای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت
کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود
نیز ایمان ندارد . پائولو کوئلیو
-
--
=>=>=>=>=>=>=>=> آیا به همان میزان که کلاس "دشمن شناسی" میرویم در کلاس "دوست شناسی" هم شرکت می کنیم؟ <=<=<=<=<=<=<=<=
دریافت این پیام بدلیل ثبت نام شما در گروه است گروه Google Groups "لیمو
»« Lemon".
جهت ارسال به این گروه، ایمیل را ارسال کنید به lymoo@googlegroups.com
برای سایر گزینه ها، به این گروه مراجعه کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa?hl=fa
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر