۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

::لـیـمـو میـ گهـ:: شطّ رنج

 
 

Sent to you by Terme via Google Reader:

 
 

via قطعه 26 by ghadiani on 4/6/10

دل نوشتی برای صیاد دلها که دعای قنوتش مستجاب شد

بعد از جنگ، زیادی زنده بود. باید در همان بیت المقدس به شهادت می رسید. تقصیر فرشته ها بود؛ در ترافیک شهدای فتح المبین گیر کرده بودند و دیر به زمین رسیدند. آری، صیاد عین آدم بود و فرشته ها باید در برابر پیکر غرق به خونش سجده می کردند. "فرشته" نام خیابانی است در تهران که پر از ویلاست که هیچ کدامش مال صیاد نبود. سران فتنه راست می گویند؛ هیچ کدام از ویلاهایی که دارند به نام شان نیست. سنگر جنگ اما به نام صیاد بود. جنگ را صیاد کرد و شهید "فرهاد نصیر قرچه داغی" اما شهرتش را آقای جام زهر برد. جنگ 200 سال هم طول می کشید خداوند به هیچ کدام از اینها لیاقت شهادت نمی داد. اینها لایق شهادت نیستند. لیاقت شان شکست خوردن در انتخابات ریاست جمهوری است. اینها سربار جنگ بودند و سردار جنگ صیاد بود که مثل بسیجی ها می جنگید. پندار ما این است که صیاد بعد از جنگ به شهادت رسیده است اما حقیقت این است که صیاد بعد از جنگ زیادی زنده بود. صیاد بسیجی بود و هیچ محافظی نداشت و مسولین همین که شهید شد برای در و دیوار خانه اش محافظ گذاشتند! صیاد راننده نداشت و فرمان نفسش دست خودش بود. می توانست در فرمانیه به جای خانه ای ساده، کاخی دونبش داشته باشد که یک درش به خیابان سعد آباد باز شود. می توانست از "جبهه" استعفا دهد و به جای نامزد شهادت شدن، کاندیدا شود برای شهرت برای قدرت. برای بریدن، بهانه داشت اما بهانه اش برای پریدن برای پرواز بیشتر بود. اخلاص داشت و با ریا لاس نمی زد. روزه می گرفت با اینکه ماه رمضان نبود و در کربلا بود با اینکه محرم نبود و در خیمه حسین شهادت نامه اش را عباس امضا کرد با اینکه شب عاشورا نبود. در صفر، همسفر شده بود با کاروان اسرا و تازیانه می خورد از جبر زمانه. لاله ای بود که به سخت جانی اش بعد از جنگ این همه گمان نبود. آری، بعد از جنگ زیادی زنده بود. خانه اش در فرمانیه مثل کاشانه بچه بسیجی ها بود در جنوب شهر و استخر نداشت. صیاد بچه بسیجی بود منتهی در شمال شهر و مظلوم ترین بچه بسجی ها بسیجی های شمال شهرند که مجبورند هر روز قیافه آقازاده ها را تحمل کنند. صیاد یک رنگ بود و با رنگین کمان میانه ای نداشت. در بالاشهر زندگی می کرد اما مثل مولا بود؛ "ویلا نداشت". شیله پیله نداشت. برای خون شهدا کلاس نمی گذاشت. اول بار که دیدمش آمده بود امام زاده صالح و داشت وضو می گرفت. با آب بیت المال اما همان روز عده ای داشتند در استخر شیرجه می زدند و بعد از سونای خشک، بی بخار شدند. اینها بعد از شهدا رفتند جکوزی و با اپیلاسیون آثار جنگ را از بدن شان پاک کردند. او چند بار تا مرز شهادت رفت و اینها مرزها را پاک کردند و بعد از شهدا چند زن دیگر گرفتند و گفتند "صیغه" سنت علی است! اما در جمل سوار شتر شدند و دوکوهه را به کوهان فروختند و علی را فروختند به کاهنان بی عفتی که در مسجد ضرار داشتند یوگای جنیفر لوپز می خواندند. اینها بعد از شهدا بارها تا مرز حقارت پیش رفتند اما دکمه ذوب در ولایت شان تا آخر بسته بود. اینها گاهی که دل شان برای شهدا تنگ می شود به رستوران طلاییه می روند و در "حاج نایب" به نیابت از همه شهدا "برگ" می خورند و "برگ" می کشند و در "دربند"، "سربند"ها را از پیشانی باز می کنند تا پیش دختران بی حجاب از خجالت، آب نشوند. اینها بعد از شهدا ریش خود را آنکارد کردند و با ماشین ضد گلوله زدند به برانکاردی که داشت جانباز شیمیایی را حمل می کرد و افسر نیروی انتظامی کروکی را افتضاح کشید و برانکارد را به دلیل نداشتن ترمز ABS توقیف کرد و آن جانباز را به دلیل خشونت طلبی جریمه کرد تا دیگر در خط مقدم از ولایت فقیه بد دفاع نکند. اینها بعد از شهدا به جای بوی تابوت بوی باروت دادند و برای رهبر قوم طالوت نامه سرگشاده نوشتند که در آن لام تا کام خبری از "سلام" نبود. اینها بعد از شهدا برای خودشان قبر دو طبقه خریدند در قطعه منافقین بهشت زهرا که هواکش هم دارد. اینها بعد از شهدا به لج پایگاه بسیج مسجد محل، فرهنگ سرا زدند که محراب نداشت. کارمندش زن بود و حجاب نداشت. البته داشت و نداشت چرا که بخشی از موهایش معلوم نبود! و به جای حاجی بخشی، حاجی فیروز را دعوت کرده بود تا در سالگرد شهادت شهید خدا کرم، "بابا کرم" بخواند! در فرهنگ سرا دبیر بخش فرهنگ، موسیقی روایت فتح درس نمی داد. پاپ درس می داد و موزیسین به بچه ها گفته بود؛ خمینی همان پاپ است اما در دستگاه ولایت فقیه که دیکتاتوری آخوندهاست. اینها بعد از شهدا پنج شنبه ها به جای دعای کمیل به دیزین می روند تا صبح جمعه دعای ندبه سر دهند در فراق برف و انتظار تعجیل در فرج حاج دباغ را بکشند. اینها یکی از 113 دوست پسر دختری هستند که ماشین شاسی بلند دارد و نام سگش "جسی" است که پا کوتاه است اما زبانش جلوی سگ اصحاب کهف دراز است. اینها بعد از شهدا سوار پژو پارس شدند و پارس کردن سگ های شان را به رخ شهدای قوم فارس کشیدند. اینها بعد از شهدا از پایین شهر فشار آوردند به جمجمه شهیدی که داشت در بالای خاکریز با خدا چانه زنی می کرد که می خواهم فک ام را هم بدهم در راه فکه. اینها بعد از شهدا علی را تنها گذاشتند و در کوفه نشین ویلای جواهر ده، مادر حاج زنبور عسل را صیغه کردند. اینها بعد از شهدا "علی کوچولو این مرد کوچک" را به جرم بی پدری فرستادند دانشگاهی که از هفت دولت حتی از دولت احمدی نژاد آزاد است و خیال کردند "سهمیه" می تواند جای پدر را برای علی کوچولو این مردی که حالا بزرگ شده بگیرد. اینها بعد از شهدا به جای "آقا" از "آقازاده ها"ی خود خط گرفتند و خط امام را به جای خطاطی، خط خطی کردند. اینها بعد از شهدا خودشان را دوست، همسنگر و همراه دیروز و امروز و فردای حضرت ماه خواندند اما حال فعلی شان بیشتر به مذاق BBC خوش می آید. قسم به خون بابا اکبر اینها بعد از شهدا دیگر مسول نظام ما نیستند و در دیدار مسولین با آقا غیبت می کنند و به جای دشت عباس به کیش می روند تا باز هم مهره های شطرنج فتنه را جا به جا کنند تا باز هم بازیگردانی کنند و کارگردان سریال فتنه 2 باشند. اینها بعد از شهدا پیاده شدند از اتوبوسی که پدرم را به جبهه برد و از خط ویژه به سرعت برق و باد رد شدند. اینها بعد از شهدا پلاک شهدا را از گردن در آوردند و رگ گردن شان را کلفت کردند علیه وصیت نامه شهید جنوب شهری که نوشته بود؛ بعد از من بچه های مرا حزب اللهی بار بیاورید. اینها بعد از جنگ خودشان را همرنگ زمانه کردند و خاطره نوشتند و خاطر خواه صلح شدند و خواستند در سه راهی شهادت منطقه آزاد تجاری درست کنند و خون شهدا را به مزایده بگذارند و سر جنگ را به اسم صلح ببرند. اینها بعد از شهدا "عفت" نداشتند و بچه های شان را به جای راهیان نور راهی انگلیس کردند. اینها بعد از شهدا به جای پیروی از رهبر خودشان را عدل آقا دانستند و به خون ما تشنه شدند که چرا آنها را خمینی دیگر نمی دانیم. اینها بعد از شهدا یادشان رفت که لوح حقوق بشر جمهوری اسلامی، سنگ نوشته مزار شهداست. اینها بعد از شهدا تا می توانستند برای خود محافظ گذاشتند و "صیاد" را سپردند به امان خدا. اینها بعد از شهدا آلزایمر گرفتند و دیگر صیاد را به جا نیاوردند. اینها بعد از شهدا "رمز یا زهرا" را به "زهرا رهنورد" فروختند و بسیجیان عاشق را به نخست وزیر منافق. اینها بعد از شهدا از خون شهدا طلبکار شدند و در خیابان انقلاب، تقاطع جیب بیت المال به آشوب گران حال دادند؛ نفری پنج هزار تومان! اینها بعد از شهدا نهایت همین پنج هزار تومان می ارزند! اینها با پنج هزار تومان خود را به همدیگر می فروشند و در بورس آروغ های گازدار، برنده دروغ های شاخ دار می شوند. اینها بعد از شهدا فاتحه شهادت را خواندند و روی آن خواستند یک لیوان جام زهر به مولای ما تعارف کنند که مولای ما با دست بریده عباس زد و لیوان شان را شکست. اینها بعد از شهدا به "میدان شهدا" گفتند "میدان ژاله" و مجسمه میدان انقلاب را همین پیش کسوتان BRT برداشتند تا خط مترو در پیچ و خم سه راهی شهادت هیچ ایستگاهی نداشته باشد. اینها بعد از شهدا برای نااهلان و نامحرمان سنگ تمام گذاشتند و در ایستگاه پدر صلواتی مترو به آشوب گران عاشورا سرویس رایگان ارائه دادند. ای قلم! بریده باد زبانت اگر ننویسی که در این 8 ماه دفاع مقدس بر ملت عاشورایی ما بر این ستاره های حضرت ماه چه گذشته است. اینها بعد از شهدا پدر سوخته هایی شدند که حتی خواستند در ایستگاه صلواتی شهدا هم برای دانشگاه آزاد شعبه ای از تیر فتنه بزنند و در آن به جای "انقلاب اسلامی"، واحد "انقلاب مخملی" پاس کنند. اینها بعد از شهدا در بنیاد باران و به مدیریت قتنه گری به نام خاتمی، ابرهای فتنه را بارور کردند تا سیل، انقلاب اسلامی را ببرد اما من سنگر پدرم را از جبهه جنوب به شمال شهر آوردم و در جلوی این سیل با کمک خیل دوستانم سدی ساختم از جنس حدید و خوشحالم که در این سال جدید این آبروی خاتمی است که رفته است. خاتمی فتنه گر بزرگی است که ما جز به محاکمه او و دیگر سران فتنه راضی نخواهیم شد و تا این فتنه گران به سزای اعمال ننگین شان شان نرسند از پای نخواهیم نشست. شما پای خربزه ای که بعد از شهدا خورده اید باید بنشینید. خیال نکنید حالا که بهار آمده است، زمستان "سال هزار و سیصد و فتنه و اشک" از یاد ما رفته است. قسم به این شکوفه های فصل بهار کسانی که خواستند اینجا را کوفه کنند و به خار اغیار در گلوی حضرت یار این جناب علمدار تبدیل شوند، ما دمار از روزگارشان در خواهیم آورد، اگر قوه قضاییه این کار را نکند. ولایت فقیه ثمره خون شهداست و صحنه آرایی سران فتنه علیه علی در 8 ماه دفاع مقدس، لشکر کشی علیه خون 300 هزار شهید بود. قسم به قطره قطره خون این شهدا ما تا انتقام قیام شما بر خون شهدا را نگیریم، بهار نخواهیم داشت. بهار یعنی فصل شکوفه زدن عدالت و عدالت یعنی کسانی که علیه علی دست به عداوت زدند با ذوالفقار طرفند. شما ابن ملجم هایی بودید که می خواستید در محراب نظام بر فرق آقای جمهوری اسلامی شمشیر کینه فرو آورید؛ غافل بودید که اینجا مسجد است اما مسجد کوفه نیست. اینجا مسجدی است که به کوری چشم آقازاده ها هزاران پایگاه بسیج دارد. آری، ما بعد از شهدا هم در همان سنگر شهدا بیتوته کرده ایم. شرف ما همان چفیه شهداست که این روزها روی دوش مولای ماست و جرم شما همان جرم خوارج صدر اسلام است با این تفاوت که این بار در نقشه تان شکست خوردید ولی این شکست، نافی اجرای عدالت نمی شود. نه، ما در عید آنقدر دید و بازدید نکردیم که فتنه شما یادمان برود. سنگ کودک فلسطینی به سر شما هم باید بخورد تا آدم شوید و دیگر با صهیونیست ها فالوده نخورید. نه، مظلوم نمایی نکنید. علی اکبر محتشمی پور یکی از آن چند علی اکبری است که به جرم فتنه گری باید محاکمه شود. کسانی که در فتنه اخیر باعث شادی اسراییل شدند نه فقط لیاقت مسولیت داشتن در قبال قدس در نظام مقدس جمهوری اسلامی را ندارند بلکه باید به جرم فتنه محاکمه و به تیغ عدالت سپرده شوند. فتنه گران با مظلوم نمایی به مرگ گرفته اند که ما به تب راضی شویم. ما اما جز به اجرای عدالت راضی نخواهیم شد و با شما دقیقا همان کاری را خواهیم کرد که پدران مان اول انقلاب با منافقین کردند. همان برخوردی را ما با شما خواهیم کرد که شما اول انقلاب با منافقین کردید. ما اصلا پیرو شما هستیم؛ پیرو آن وقتی که آدم بودید و خاندان ولایت تان گم نشده بود. نه، ما پیرو الان شما نیستیم. ما الان پیرو رهبر هستیم. شما ره را گم کرده اید و از همان اول ما می دانستیم این ره که می روید به ترکستان است و لقمه فتنه برای دهان تان بزرگ است. ما از همان اول می دانستیم این کلاه انگلیسی بر سر شما گشاد است؛ از همان زمان تشکیل کمیته صیانت از آرا.  صیانت از آرای ما تا وقتی خامنه ای هست نیازی به هیچ کمیته ای ندارد. ما کی و کجا به شما ماموریت دادیم که از آرای ما صیانت کنید؟ نه ملت نه دولت و نه ولایت به شما این ماموریت را نداد؛ آیا شما در کمیته کذایی مامور دشمن نبودید؟ کمیته صیانت از آرا، کمیته صیانت از آرای ما نبود؛ کمیته صیانت از آرای ما خامنه ای است که مثل مرد پای تک تک این آرا ایستاده است. شما کارمند کمیته ایکس یعنی کمیته آمریکا، اسراییل و انگلیس بودید در نادیده گرفتن آرای 40 میلیونی ما و خیال کردید کل ایران همین ساکنان کوچه های بی شهید هستند. ما تا وقتی سایه خامنه ای بالای سرمان است به امثال شما برای صیانت از آرای مان هیچ نیازی نداریم. دشمن هم تا وقتی شما هستید دغدغه ای بابت ستون پنجم خود ندارد؛ پس ما با شما دقیقا همان کاری را خواهیم کرد که کمیته های انقلاب، اول انقلاب با منافقین کردند. شما با فتنه خود به 40 میلیون رای مثبت ما به نظام مقدس جمهوری اسلامی خیانت کردید. شما خائن هستید و خائن دروغ گوست و خیال می کند در خط امام است. شما در خط اوباما هستید نه در خط امام. خط امام یعنی "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند". یعنی "کمیته صیانت از آمریکا" هم هیچ غلطی نمی تواند بکند. یعنی سران فتنه هم هیچ غلطی نمی توانند بکنند. یعنی مهندس و خاتمی هیچ غلطی نمی توانند بکنند. یعنی علی اکبرهای ساکت، راس فتنه و محتشمی پور هم به طریق اولی هیچ غلطی نمی توانند بکنند.  طریق مولای ما همان صراط حق است. خامنه ای قانون اساسی ناطق است اما نطق آقای ساکت کور شد وقتی این لشکر کشی ها را دید. "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" یعنی خواصی که در 8 ماه فتنه مردود شدند هم هیچ غلطی نمی توانند بکنند. یعنی همان حرف من که به شما فتنه گران گفتم. یعنی "غلط کردید بی شمارید". نه، شما علی اکبر نیستید؛ "علی اکبر" اشبه الناس بود به پیامبر و شما خُلقا و خلقا و منطقا شبیه منافقین اول انقلاب هستید. شبیه مردودین صدر اسلام که با پیامبر بودند اما بر علی شوریدند. "علی اکبر" گل پسر جوانان کوچه بنی هاشم است و نام کوچک یل مادر شهید شیرودی است. علی اکبر، علی اش یعنی نام کوچک خامنه ای و اکبرش یعنی نام کوچک پدر شهید من اما "علی" و "اکبر" با هم یعنی "علی اکبر" یعنی بزرگ ترین جوان حسین در کربلا. "علی اکبر" یعنی ما که 1400 سال بعد از عاشورا هنوز هم جوانان حسین ایم. شما سر پیری، جوانی کردید و شتر خامی خوابید دم در ویلای تان. ما اما در عهد جوانی آنقدر به کربلا سفر کرده ایم که پخته شده ایم. نه، شما علی اکبر نیستید. علی اکبر ما هستیم. شما نام ما را دزدیده اید و شناسنامه های تان جعلی است. شما نام علی اکبر را با تقلب جعل کرده اید. شما اگر علی اکبر هستید پس چرا در کوچه بنی انقلاب علیه علی نامه سرگشاده نوشتید؟ ما اما جوانان کوچه بنی هاشم هستیم. علی اکبر ما هستیم که اگر در زیر سم اسبان تبلیغاتی دشمن، قطعه قطعه هم شویم دست از دامان ماه بر نخواهیم داشت. شما در کیش هم باشید باز ما شما را مات خواهیم کرد. شما اگر دوست دارید شاه باشید ما اما شطرنج بازان قهاری هستیم و در پایگاه های بسیج قلعه خواهیم کرد و مات تان خواهیم کرد. شما اگر دوست دارید شاه باشید ما اما همه سربازان خامنه ای هستیم و بی نیاز از رخ و فیل و اسب و نخست وزیر شما را مات خواهیم کرد. نه، علی اکبر نام بسیجیان خامنه ای است که پرچم دار همان پرچم حسین در عاشوراست. شما اگر شطرنج باز هستید ما هم اهل شط ایم هم اهل رنج و از گنج ولایت در تنگه احد پاسداری خواهیم کرد. ما اهل شط رنجیم که نامش "علقمه" است. ولایت فقیه دست رنج علی اکبر و عباس است. پرچم عباس همیشه بالاست و پرچم شما بعد از آشوبی که در عاشورا کردید آمد پایین. شما دقیقا بعد از عاشورا رو به افول گذاشتید. نسخه شما را خدای خامنه ای بعد از ظهر عاشورا پیچید و عباس باز هم غیرتش را به  دشمنان حسین نشان داد. تا عباس هست پرچم عزای حسین بالاست. کسی که در روز عاشورا هلهله می کند و خیمه حسین را آتش می زند و کسی که از حرامیان برائت نمی جوید، با حضرت "ذخرالحسین" طرف است. عباس ذخیره حسین است برای چنین روزهایی تا دمار از روزگار شما در آورد. ما در زیارت عاشورا فقط شمر تاریخ را لعنت نمی کنیم. ما لعن می فرستیم به تمام آشوب گران عاشورا و به سران فتنه که در زیر عبای شان از این آشوب گران حمایت کردند. لعن علی عدوک یا علی، موسوی و کروبی و خاتمی و کسانی که نام علی اکبر را جعل کرده اند. شما بی شمار نیستید ولی اگر بی شمار هم بودید عباس همه تان را یک تنه حریف بود. عاشورا هم ولله عباس همه اسلاف شما را حریف بود ولی خدا با دستان بریده عباس کار داشت تا این روزها بخواباند در گوش سران فتنه. خدا کار داشت با قطعه قطعه های پیکر علی اکبر. علی اکبر یعنی جوانی از نسل علی. یعنی علی کربلا. یعنی حیدر ثانی. ما علی اکبر را مثل "الله اکبر" معنی می کنیم؛ "علی بزرگ تر از آن است که وصف شود". علی نام کوچک صیاد بود که در امام زاده صالح داشت وضو می گرفت و من از دور شناختم او را. وضو را گرفت و به نماز ایستاد. نشستم کنارش و گوش تیز کردم در قنوت از خدا چه می خواهد. بزرگی آدم ها را از دعایی باید شناخت که در قنوت نماز می خوانند؛ "اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک".

                                                       ***

نماز صیاد تمام شد. آن روز گذشت. سه روز بعد خدای صیاد دعای صیاد را مستجاب کرد و صیاد را صید خودش کرد. در روز تشییع پیکر مطهرش فرزندش افتاد به پای ماه. آه که نمی توان هر آنچه در دل هست بیان کرد و الا به شما می گفتم "علی اکبر" نام مقدس کیست. جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید. یل رشیدم علی اکبرم! این بار شبیخون زده اند به نام مقدس تو و باز هم می خواهند کمر حسین را در آخرین کربلای تاریخ بشکنند. شاید این صدای عباس باشد که در دلم افتاده است؛ غلط کردند! ولله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی و عن امام صادق الیقین. نجل النبی الطاهر الامین. یا نفس لاتخشی من الکفار و ابشری برحمه الجبار. مع النبی السید المختار. قد قطعوا ببغیهم یساری. یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت ان تکونی. هذا الحسین شارب المنون و تشربین بارد المعین. هیهات ما هذا فعال دینی و لا فعال صادق الیقین. ولله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن ديني.

(فکر نمی کردم برادرم رضا شکیبایی عزیز اجازه چاپ این متن در وطن امروز را بدهد. از سعه صدر سردبیر متعهد این روزنامه وزین سپاسگزارم. این متن با اندکی تغییر فردا در وطن امروز کار خواهد شد)


 
 

Things you can do from here:

 
 

--
دریافتـ اینـ پیامـ بدلیلـ اینکهـ شما یکیـ از بهترینـ اعضایـ شناختهـ شدهـ در گروهـ لـــــــیـــــــمــــــو هستید.
 
برایـ دیدنـ از گروهـ :
http://groups.google.com/group/lymoo
http://groups.google.com/group/lymoo
http://groups.google.com/group/lymoo
 
 
ساده ترینـ راهـ برایـ گذاشتنـ یکـ مطلبـ و فرستادنـ آنـ برایـ همهـ ، استفادهـ از لینکـ زیر استـ:
http://groups.google.com/group/lymoo/post
 
یا می توانید پستـ خود را به آدرسـ زیر بفرستید :
(اینـ بهترهـ)
lymoo@googlegroups.com
 
 
وبسایتـ عمومیـ :
http://www.lymoo.wordpress.com
 
 
my mail: mj.shadmehr@gmail.com
 
 
 
برایـ سایر گزینهـ ها ، بهـ اینـ گروهـ مراجعهـ کنید در
http://groups.google.com/group/lymoo?hl=fa
 
با تشکر:
مـــدیــریــتــــ گروهـــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر